eitaa logo
مطالب ناب در منبر
4هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
2.1هزار ویدیو
1.8هزار فایل
👈 مطالب کانال: ــــمناقب وفضایل اهلبیت علیهم‌السلام ــــنقدوهابیت وجریان یمانی وتصوف ــــمطاعن ومثالب دشمنان ــــمنابر اعتقادی‌، معرفتی ــــصوت دروس حوزوی ــــPDFکتب اعتقادی ــــمداحی کانال دیگر ما👇 @Fishe_menbar ارتباط با ادمین @Abdulhossein235
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◾️  عنه صلی‌الله‌علیه‌وآله: مَرَّ عيسَى بنُ مَريمَ عليه السلام بِقَبرٍ يُعَذَّبُ صاحِبُهُ، ثُمّ مَرَّ بهِ مِن قابِلٍ فإذا هُو لَيسَ يُعَذَّبُ، فقالَ: يا رَبِّ، مَرَرتُ بهذا القَبرِ عامَ أوَّلَ وهُو يُعَذَّبُ، ومَرَرتُ بهِ العامَ وهُو لَيسَ يُعَذَّبُ! فأوحَى الله ُ جلَّ جلالُهُ إلَيهِ: يا رُوحَ الله، قَد أدرَكَ لَهُ وَلَدٌ صالِحٌ فأصلَحَ طَريقا وآوى يَتيما، فغَفَرتُ لَهُ بِما عَمِلَ ابنُهُ. ◾️ عَنْهُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: وَلَدٌ وَاحِدٌ يُقَدِّمُهُ اَلرَّجُلُ أَفْضَلُ مِنْ سَبْعِينَ وَلَداً يَبْقُونَ بَعْدَهُ يُدْرِكُونَ اَلْقَائِمَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ. 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar 🆔 @Fishe_menbar
◾️ [جلسه‌ی بیست‌وهفتم _ شب‌بیست‌هفتم ‌محرم] تیر ۱۴۰۲شمسی 👈🏼 فیش منبرهای 👈🏼 دهه‌ی سوم_ ماه‌محرم الحرام ۱۴۰۲شمسی 📚 مطالب مطرح شده: ۱. مدح امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه مهدیا با غم هجر تو چه تدبیر کنم؟ ۲. مودّتِ به سیدالشهداء علیه‌السلام طبق آیه‌ی بیست وسوم شوری _ روایاتِ آیه‌ی ۲۳ شوری ۳‌. قصص حسینی علیه‌السلام _ عدمِ نصرتِ عبیدالله بن حر جعفی _ دستمال شگفت انگیز سر مبارک حر علیه‌السلام _ توفیقِ خدمتِ به‌مسلمان، زردشتی را مسلمان کرد 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar 🆔 @Fishe_menbar
◾️ 👈🏼👈🏼 «منایا» جمع منیّة است به معناى مرگ و ارتحال انسان از دنیا و کسى که داراى این علم باشد از زمان أجل‏ ها و وقت‏ هاى مردن مردم خبر دارد و مى‏داند که هر فرد از افراد در کجا و در چه زمان مى‏میرد. ➖ از برخی روایات و حکایات تاریخی چنین استفاده می‌شود که ائمه علیهم‌السلام و برخی از اولیاء الهی دارای چنین علمی بودند. همچنان‌که از نقل شده که شنیدم امام کاظم علیه‌السلام به‌مردى خبر مرگ او را مى‏دهد. در دل خود گفتم: آیا به راستى او مى‏داند که مردى از شیعیانش چه وقت مى‏میرد؟ امام، با حالت شبیه غضب رو به من کرد و فرمود: «یَا إِسْحَاقُ قَدْ کَانَ رُشَیْدٌ الْهَجَرِیُ‏ یَعْلَمُ عِلْمَ الْمَنَایَا وَالْبَلَایَا وَالْإِمَامُ أَوْلَى بِعِلْمِ ذَلِك» اى اسحاق، رشید هجرى (یکى از یاران معروف على علیه‌السلام) مرگ و میر و گرفتارى‌هاى آینده را مى‏دانست؛ امام که به دانستن آن شایسته‌تر است»! سپس فرمود: «اصْنَعْ مَا أَنْتَ صَانِعٌ فَإِنَّ عُمُرَك قَدْ فَنِیَ‏ وَإِنَّك تَمُوتُ إِلَى سَنَتَیْنِ وَإِخْوَتَك وَأَهْلَ بَیْتِك لَا یَلْبَثُونَ بَعْدَك إِلَّا یَسِیراً حَتَّى تَتَفَرَّقَ کَلِمَتُهُمْ‏ وَیَخُونُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً حَتَّى یَشْمَتَ بِهِمْ عَدُوُّهُمْ فَکَانَ هَذَا فِی نَفْسِك». اى اسحاق، تو هر کار مى ‏خواهى بکن؛ زیرا عمرت رفته است و تو تا دو سال دیگر از دنیا خواهى رفت و برادران و اهل بیت تو هم پس از تو جز اندکى نخواهند ماند، که با هم ستیزه کنند و به همدیگر خیانت ورزند، تا دشمن آنها را سرزنش کند؛ با این حال تو تعجب مى‏کنى که امام مرگ کسى را بداند! ➖ اسحاق بن عمار می‌گوید: من گفتم: از خدا آمرزش مى ‏خواهم براى آنچه در دلم گذشت. راوی می‌گوید: اسحاق پس از این مجلس، اندکى بیش زنده نماند و دیرى نپائید که پسران عمار (برادران اسحاق بن عمار و خاندان او) مال مردم را گرفتند و هدر کردند و مفلس شدند.[۱] ➖ دربارۀ بهره‌مندی برخی از اولیاء الهی از این علم هم، جناب «کشى»، رجالی معروف، در کتاب رجال خود از فضیل بن زبیر نقل می‌کند که گفت: در حالى که بر اسب خود سوار بود در محلی که بنى‌اسد جلوس کرده بودند به استقبال اسدى آمد. آن دو با یک دیگر سخن گفتند تا اینکه گردن‏هاى اسب ایشان محاذى یک دیگر قرار گرفت. سپس حبیب گفت: «گویا شخص بزرگى را می‌نگرم که جلوی سرش مو ندارد و شکم بزرگى دارد و نزد دار الرزق خربزه میفروشد. مى‏بینم او را به جرم دوستى اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله به دار زده ‏اند و شکم او را بر دار پاره کرده‌‏اند»! (ومنظورش میثم بود). ➖ میثم هم در جواب حبیب گفت: «من نیز مردى را مى‏شناسم که صورت گلگون و دو گیسو دارد. او براى نصرت پسر دختر پیغمبر خود خروج مى‏ کند و کشته مى‏شود و سرش‏ در کوفه گردانده خواهد شد». آن دو این سخنان را گفتند و از یکدیگر جدا شدند. اهل آن مجلس گفتند: ما دروغگوتر از این دو نفر ندیده بودیم! ➖ راوى می‌گوید: هنوز اهل مجلس پراکنده نشده بودند که ‏ آمد و از اهل مجلس سراغ حبیب و میثم را گرفت. آنان گفتند: ایشان از یکدیگر جدا شدند و ما شنیدیم چنین و چنان می‌گفتند. رشید گفت: خدا میثم را رحمت کند؛ او فراموش کرده بگوید: به آن کسى که سر حبیب را می‌برد مبلغ صد درهم بیشتر عطا خواهد شد! وقتى رشید رفت آن گروه گفتند: به خدا قسم این شخص از همه دروغگوتر است. ➖ پس از این جریان آن گروه گفتند: به‌خدا قسم چند شب و روزى بیش نگذشت که دیدیم میثم تمار بر در خانه عمرو بن حریث بالاى دار است و سر حبیب بن مظاهر را هم آوردند و آنچه را که آنان گفته بودند همان شد[۲]. 📚 منابع: ۱. الکافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج‏۱، ص۴۸۴ ۲. رجال الکشی (إختیار معرفة الرجال)؛ ص۷۸ و۷۹ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar