#نیروی_انتظامی
#مدارابااغتشاشگران
مدارا قبول ولی تا کی؟!
1⃣ سرهنگ زمانی رئیس زندانهای سیاسی دوران ستمشاهی بود. او بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به علت جنایات بیشماری که مرتکب شده بود، محاکمه و اعدام شد. بعد از ظهر یکی از روزهای سال ۱۳۵۶ بود که سرهنگ زمانی وارد زندان شد و در حالی که تعداد دیگری از افسران شهربانی او را همراهی میکردند، وسط حیاط ایستاد تا برای زندانیان سخنرانی کند. سخنان او همیشه کوتاه و موضوع آن خط و نشان کشیدن برای زندانیان بود. آن روز در حالی که به شدت خشمگین به نظر میرسید شروع به سخن کرد. در بخشی از سخنان خود گفت: (نقل به مضمون) فرض کنید پلیس پای خود را روی گردن مجرمی قرار داده و گردن او را تا سرحد مرگ فشار میدهد! و در همان حال متوجه میشود که او بیگناه است. به نظر شما واکنش پلیس چه خواهد بود؟! منتظر پاسخ نماند، چون میدانست زندانیان سیاسی برای سخنان او ارزشی قائل نیستند و هیچگاه با او همدهن نمیشوند! سرهنگ زمانی در ادامه گفت: اگر تصور میکنید که پلیس بعد از اطلاع از بیگناهی او پایش را از گردن او بر میدارد، اشتباه میکنید! نمایش اقتدار پلیس خیلی بیشتر از جان یک انسان ارزش دارد! حتی اگر بیگناه باشد!
2⃣ سرهنگ زمانی و سایر افسران عالیرتبه رژیم شاه، در مراکز نظامی آمریکا و انگلیس پرورش یافته و آموزش دیده بودند. بینش و منش وحشیانه او نسبت به مردم را امروزه در اکثر کشورهای غربی، مخصوصاً آمریکا به وضوح میتوان دید. در آمریکا به اعتراف افبیآی (F B I ... پلیس فدرال آمریکا) همه ساله بیش از هزار شهروند آمریکایی با شلیک مستقیم پلیس در خیابانها کشته میشوند. قتل جرج فلوید، پس از آنکه در «مینیا پلیس»، یک افسر پلیس سفیدپوست بهنام درک شووین زانویش را به مدت ۹ دقیقه
و ۲۹ ثانیه بر روی گردن وی فشار داد (همان اقدامی که سرهنگ زمانی به آن افتخار میکرد!)، فقط یک نمونه از هزاران نمونه است. بسیاری از قربانیان فقط با این بهانه که قصد مقاومت در مقابل دستور پلیس را داشتهاند به قتل رسیدهاند و... این قصه سر دراز دارد.
3⃣ بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، نه فقط در سازمان و ساختار پلیس تحولی جدی پدید آمد بلکه نیرو و پرسنل این نهاد نیز با تغییر و تحولی بنیادین روبهرو شد تا آنجا که به گفته رهبر معظم انقلاب « نیروی انتظامی یکی از ستونهای استوار امنیت در کشور است... این نقش ارزشمند، در سالهای اخیر برجستگی بیشتری یافته است». اغراق نیست اگر گفته شود که طی ۴۳ سال گذشته، همگان نیروی انتظامی را در کنار مردم، اطمینانبخش به عنوان یار و غمخوار ملت دیدهاند. از سوی دیگر، مردم ما و نیروی انتظامی که بخشی جدا نشدنی از مردم است پیرو آئین مقدس و عدالت پروری هستند که اعمال نیک و بد را حتی اگر بهاندازه «مثقال ذره»ای باشد در پیشگاه خدای متعال مورد بازخواست میدانند و بر این باورند که ناظر امروز (خداوند تبارک و تعالی) قاضی فرداست. بنابراین بدیهی است که رفتاری نظیر آنچه امروزه در میان نیروهای پلیس آمریکا و برخی دیگر از کشورهای غربی جریان دارد، نمیتواند در ساحت انساندوستانه پلیس جمهوری اسلامی جایی داشته باشد و همگان شاهدیم که نداشته و ندارد. اما، این وجیزه نکته دیگری را دنبال میکند. بخوانید!
4⃣ با جرأت میتوان گفت، به همان اندازه که بینش و منش و رفتار پلیس در غرب وحشی بیرون از انسانیت و نقضکننده ابتداییترین حقوق مدنی شهروندان است، هرگونه اقدامی که به اقتدار پلیس انساندوست کشورمان آسیب برساند نیز برای مردم خطرآفرین است. نگاهی به برخی از رویدادهای این روزها و برخوردهای وحشیانه داعشیهای داخلی با مردم مظلوم کوچه و بازار و حتی با پلیس، قلب هر انسان آزادهای را به درد میآورد و از آن دردآورتر مماشات غیر قابل توجیه نیروهای نظامی و انتظامی در مقابل این وحشیگریهاست! در فلان نقطه گلوی پلیس را میبرند! با چاقو به پلیس حمله میکنند! روی بدن پلیس بنزین میریزند و جسم پاک و مطهر او را به آتش میکشند! پلیس را به قتل میرسانند! و... در همان حال تقریباً هیچ واکنش بازدارندهای از پلیس مشاهده نمیکنند!
👇👇👇👇👇