مسألۀ 3- اگر مسأله مورد اختلاف نباشد ولى احتمال داده شود كه شخصى كه آن را مرتكب مىشود نادان به حكم مسأله باشدظاهر آن است كه امر و نهى او واجب است؛ مخصوصا اگر (در ندانستن حكم) مقصّر باشد. و احتياط آن است كه اوّلا او را به حكم مسأله ارشاد نمايد آنگاه اگر به آن اصرار نمود انكارش كند؛ مخصوصا اگر (جاهل) قاصر باشد.
24993- 2- «8» وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع أَفْضَلُ الشَّفَاعَاتِ- أَنْ تَشْفَعَ بَيْنَ اثْنَيْنِ فِي نِكَاحٍ حَتَّى يَجْمَعَ اللَّهُ بَيْنَهُمَا. وسائل الشیعه
28 بَابُ أَنَّهُ يُسْتَحَبُّ لِلْمَرْأَةِ وَ أَهْلِهَا اخْتِيَارُ الزَّوْجِ الَّذِي يُرْضَى خُلُقُهُ وَ دِينُهُ وَ أَمَانَتُهُ وَ يَكُونُ عَفِيفاً صَاحِبَ يَسَارٍ وَ عَدَمِ جَوَازِ رَدِّهِ إِذَا خَطَبَ25073- 1- «5» مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِيعاً عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ قَالَ كَتَبَ عَلِيُّ بْنُ أَسْبَاطٍ إِلَى أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي أَمْرِ بَنَاتِهِ- وَ أَنَّهُ لَا يَجِدُ أَحَداً مِثْلَهُ فَكَتَبَ إِلَيْهِ أَبُو جَعْفَرٍ ع- فَهِمْتُ مَا ذَكَرْتَ مِنْ أَمْرِ بَنَاتِكَ- وَ أَنَّكَ لَا تَجِدُ أَحَداً مِثْلَكَ- فَلَا تَنْظُرْ فِي ذَلِكَ رَحِمَكَ اللَّهُ فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ- إِذَا جَاءَكُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ خُلُقَهُ وَ دِينَهُ فَزَوِّجُوهُ- إِلّٰا تَفْعَلُوهُ تَكُنْ فِتْنَةٌ فِي الْأَرْضِ وَ فَسٰادٌ كَبِيرٌ. وسائل الشیعه
ع قَالَ: جَاءَتِ امْرَأَةٌ إِلَى النَّبِيِّ ص فَقَالَتْ يَا رَسُولَ اللَّهِ ص- مَا حَقُّ الزَّوْجِ عَلَى الْمَرْأَةِ- فَقَالَ لَهَا «1» أَنْ تُطِيعَهُ وَ لَا تَعْصِيَهُ- وَ لَا تَصَدَّقَ مِنْ بَيْتِهِ إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ لَا تَصُومَ تَطَوُّعاً إِلَّا بِإِذْنِهِ- وَ لَا تَمْنَعَهُ نَفْسَهَا وَ إِنْ كَانَتْ عَلَى ظَهْرِ قَتَبٍ «2»- وَ لَا تَخْرُجَ مِنْ بَيْتِهَا إِلَّا بِإِذْنِهِ- وَ إِنْ خَرَجَتْ بِغَيْرِ إِذْنِهِ لَعَنَتْهَا مَلَائِكَةُ السَّمَاءِ- وَ مَلَائِكَةُ الْأَرْضِ وَ مَلَائِكَةُ الْغَضَبِ وَ مَلَائِكَةُ الرَّحْمَةِ- حَتَّى تَرْجِعَ إِلَى بَيْتِهَا قَالَتْ يَا رَسُولَ اللَّهِ ص- مَنْ أَعْظَمُ النَّاسِ حَقّاً عَلَى الرَّجُلِ قَالَ وَالِدُهُ- (قَالَتْ فَمَنْ) «3» أَعْظَمُ النَّاسِ حَقّاً عَلَى الْمَرْأَةِ قَالَ زَوْجُهَا- قَالَتْ فَمَا لِي عَلَيْهِ مِنَ الْحَقِّ مِثْلُ مَا لَهُ عَلَيَّ- قَالَ لَا وَ لَا مِنْ كُلِّ مِائَةٍ وَاحِدَةٌ الْحَدِيثَ. وسائل الشیعه
25301- 2- «5» وَ عَنْهُمْ عَنْ أَحْمَدَ عَنِ الْجَامُورَانِيِّ عَنِ ابْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ عَمْرِو بْنِ جُبَيْرٍ الْعَزْرَمِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: جَاءَتِ امْرَأَةٌ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَتْ يَا رَسُولَ اللَّهِ- مَا حَقُّ الزَّوْجِ عَلَى الْمَرْأَةِ فَقَالَ أَكْثَرُ مِنْ ذَلِكَ- قَالَتْ فَخَبِّرْنِي عَنْ شَيْءٍ مِنْهُ- قَالَ لَيْسَ لَهَا أَنْ تَصُومَ إِلَّا بِإِذْنِهِ يَعْنِي تَطَوُّعاً- وَ لَا تَخْرُجَ مِنْ بَيْتِهَا (بِغَيْرِ إِذْنِهِ) «6»- وَ عَلَيْهَا أَنْ تَطَيَّبَ بِأَطْيَبِ طِيبِهَا- وَ تَلْبَسَ أَحْسَنَ ثِيَابِهَا وَ تَزَيَّنَ بِأَحْسَنِ زِينَتِهَا- وَ تَعْرِضَ نَفْسَهَا عَلَيْهِ غُدْوَةً وَ عَشِيَّةً- وَ أَكْثَرُ مِنْ ذَلِكَ حُقُوقُهُ عَلَيْهَا.
امروز دروازه دولت.
که خط عوض کردم.
متوجه کشف حجاب یک خانم شدم به آقای همراهش گفتم گوش نکرد.
زنگ زدم ۱۱۰. گفت این بی حجابی به ما مربوط نمی شود . بروید خودتان به پلیس مترو بگویید.
میگم من پله ها مترو را بروم بالا برسم به پلیس؟! مگه ۱۱۰ برای فوریت های پلیسی نیست!؟
گفت من حرف تون را قبول دارم.
رفتم دفتر پلیس را که بیشتر نزدیک به سطح زمین بود تا زیرزمین یعنی مترو.
گفتم آقای بامدادی آمد روی سکو. اما خبری از سوژه نبود رفته بود.
اما این آقا شروع به درددل کرد که آقا نهادها دیگر چرا کار نمی کنند ؟؟؟
ما خانم را بگیریم قاضی از زن حمایت می کند نه از ما!
همین بحث ها بود که یک خانم کشف حجاب رد شد . من رفتم سراغ اش. گوش نکرد پلیس بامدادی پشت بود. گفت چی شد؟ گفت تذکر دادم گوش نکرد.
او رفت سراغ اش.
از پشت گفتم فیلم بگیرم؟ گفت بگیر.
پلیس: حجاب تو درست کن.
خانم: دستم وسایل هست.
پلیس: بزار زمین.
گذاشت زمین شروع به پوشاندن شال اش کرد.
من که داشتم فیلم می گرفتم.
یک خانمی گفت شما حق ندارید فیلم بگیرید از هرکسی!!
گفت شما برو قانون مراجعه کن. کاری به این کارها نداشته باش
دستش که بسمت گوشی من می آمد با دستم مانع دستت شدم.
پلیس گفت: خانم شما تشریف بیاور بالا.
آن دو رفتند.
یک پیرزن آمد رد بشود گفت: با زبان نزم. با زبان نرم.
من و پلیس گفتیم: با زبان نرم بوده.
.
رفتیم جلوتر. گفت فیلم را ببینم. صکرت کسی نیافتاده بود. گفت پاک کن. گفتم باشه. گفت نه جلو خودم پاک کن.
پاک کردم.
گفت دیدی مردم حمایت نمی کنند نگاه می کنند بسمت خانم بی حجاب!
گفتم بلی عجیبه. آنها از پلیس فیلم بگیرند عیب ندارد ما از طرف پلیس فیلم بگیرم بده!
...
آمدم بروم دیگه که یک خانم چادری با روسری قرمز صورتی. آمد به پلیس گفت یک آقا فلان کرده.
پلیس اصلا بدون اینکه ببیند جرمی مشهودی اتفاق افتاده یا نه؟! گفت مشخصات آقا.
خانم گفت روی سکو است
رفت مرد مسن که ریشش بین سیاهی و سفیدی بود مجبور کرد بیاید دفتر پلیس.
من در مسیر به پلیس گفتم آخه این خانم که میگه آقا خندیده. صرف خندیدن که جرم نیست!؟
پلیس: خب من جی بگم؟!
]این همان کسی بود که می گفت ما خانم ها مجرم را بگیریم قاضی به نفع خانم حکم می کند در عمل خارج قانون به نفع خانم عمل کرده]
خانم که صدا من را شنیده باشد گفت من ایستگاه امام خمینی ره آشنا دارم.!
)حالا خب که چی!؟)
در دفتر پلیس خانم تکرار می کرد این آقا به یک خانم خندیده!
میگم خندیدن که جرم انگار نشده
می کفت من کارشناس حقوق دارم.
خب گفتم بگید طبق کدام ماده ایشان جرم مرتکب شدند؟!؟
حرفی نداشت
خانم داشت اعصاب این آقای مسن را خورد می کرد گفتم. آقا شما بزار حرفشو بزند فوقش خلاف میگه شکایت می کنی برای اعاده حیثیت.
اینجا بود که پلیس جوان که ریشی هم در صورت نداشت گفت شما چه کاره ای نسبتت چیه؟
گفتم من دیدم به این آقا ظلم شده قانون بلد نیست کمک اش کنم.
گفت شما بیرون باش
...
هیچی زنگ می زدم ۱۹۷ پیگیری وسط حرف قطع می کردند ...
یک سری این پلیس جوان آند بیرون. گفت اینجا نبینمت. بازداشتت می کنم دستم را گرفت هل داد.
گفتم من بیرون وایسادم هیچ خلافی و جرمی مرتکب نشدم. شما اسمت چیه؟! دوبار پرسیدم. گفت با اسمم چی کار دارید؟!
این سری زنگ زدم ۱۹۷ گفتم این پلیس به من توهین کرده بدون اینکه جرمی مرتکب بشوم. این سری ثبت کرد شکایتم را.
...
آقای بامدادی هم که آمد بیرون برای نماز.
گفتم آقا من مورد بوده خانم تذکر دادم توهین کرده خانم. همکارهاتون پیگیری نکردند طرف خانم را گرفتند. گفت شما نمیتونی در مورد شغل من نظر بدهی.
میگم به وضویی که می گیری قسم اگر من دروغ بگم خدا بزنه کمرم. طرف خانم را گرفتند.
پلیس بامدادی: این آقا تعادل روانی ندارد فحش می دهد به خانم ها . . . نمی داند هر حرفی را کجا بزند!
داشت دیگه می رفت.که کفت من وظیفه مو انجام دادم خانم اومد به من شکایت کرد من هم رسیدگی کردم.
گفتم به نمازی که میخای بخونی. اگر همین کار برعکس شده بود. خداوکیلی اگر من بیام بگم یک خانم توهین کرده به من. شما رسیدگی می کنید؟؟؟؟
جواب نداد رفت.