داستان سفر از قم به تهران با قطار
...
مادری جوان و بسی صبور
...
تا سوار شدیم ، مهماندار گفت براساس شماره خودتان بشینید. بنده شماره خودم پیدا کردم نشستم.
...
سمت راست ما یک جا سه نفره بود. که یک خانم جوان با دو فرزند اش آمد نشست.
خیلی باحیا بود. یک آقای جوانی در صندلی روبروش که شماره خودش نشست تا زمانی که او نشسته بود ننشست تا از آقا خواهش برود در صندلی آنطرف تر بشیند.
خانم جوان بعضا روبند و پوشیه می زند.
..
دختره ۴و۵ساله که خیلی بازیگوش بود اسمش زهرا بود...خیلی پیش فعال بود...
ابن در که با لمس انگشت دست باز و بسته می شد مکرر لمس می کرد، باز و بسته می شد ...
یا برادرش را اذیت می کرد...
حرف های بی منطق می زند :"بیا از قطار پیاده بشیم بقیه شو پیاده برویم"!
..
یعنی همچین مادر صبوری ندیده بودم. بشیار دیده بودم مادرهایی که سر بچه داد و فریاد می کشیدند و بچه را وادار به گریه می کردند...
مادرجوان یک جاهایی خسته می شد سر بر روی کیف اش می گذاشت یا سرش را با روسری می بست ...
دفتر می گذاشت شکل می کشید بچه اش نقاشی کند...
در ابن یک ساعت و نیم یک بار ندیدم داد بکشد ... یا اعصبانی بشود ...
/
روبرویم یک آقایی بود متولد ۱۳۳۰، صرف آمده بود قم زیارت. گفت ۵تا پسر دارد. ۲تاش ازدواج کردند دوتا واحد بالاسر خونه خودش است (ساختمان برا خودشه). یکیش ۳۶ساله است که دکترا آی تی داره می خونه #بلژیک .
آخری هم که دانشجو کارشناشی شیمی است عاشق یک دختری شده که ما موافق نیستیم گفتم تحقیقزکردید خوب نیست؟. گفت چه تحقیقی دیگه؟! گفتم چرا!؟
ته اش گفت #چادری نیست که...
گفتم تحقیق کنید چند دلیل دیگه برای ردش پیدا کنی
اینطوری بعیده قبکل کنه حرف تان را.
گفت دعا کنید به خیر بگذرد.
فعلا من موضع ام منفیه. مادرش موضع میانه.
اما خیلی حالب بود پدر با حوصله و با روحیه بود.
هدایت شده از ذریه طیبه
🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌸
⚡️ شکستنی ⚡️
🍃 استاد میرباقری 🍃
☄️ در روایات است که گاهی در نامه عمل کسی قتل می نویسند؛ او می پرسد که خدایا من گناه زیاد کردم اما قتل نکردم. به او می فرماید شما این حرف را زدی، چند دهان گشت و تبدیل شد به فتنه و خونی ریخته شد، تو هم در آن شریک هستی
☄️ وقتی آدم این طور حساب می کند، می بیند در این عالمِ ارتباطات یک گناه تا کجاها می رود، یک تشر باعث می شود یک آدمی را زمین گیر کنی،
☄️ سر بچه خودت یک داد نا به جا زدی و خشونت کردی یک عمر او را زمین گیر کردی و دیگر نمی تواند از جایش بلند شود؛ چون ظرفیت نداشت، بالاخره طفل است و در یک حدی ظرفیت دارد و وقتی بیشتر از ظرفیت فشار بیاوری می شکند.
Mirbaqeri.ir
هدایت شده از ذریه طیبه
🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌸
💔 قبول دارم ولی ... 💔
🍃 آیت الله مصباح یزدی 🍃
❄️ قبل از انقلاب در يك سفري به مشهد مقدس خانم بیحجابی با ما همسفر بود. وقتی به قهوه خانهای رسيديم، پياده شد از كيفش چادر نماز در آورد و به سر كرد و نماز خواند. بعد هم چادرش را تا كرد و دوباره در كيفش گذاشت.
❄️ بعضی خانمها با او صحبت كردند كه چرا اين جور هستيد، او گفت من اينها را قبول دارم، ولی توی فاميل ما كساني هستند كه مرا مسخره میكنند و من نمیتوانم آن را تحمل كنم، ولي همه احكام خدا را قبول دارم. حجاب را نمیتوانم رعايت كنم، اما قبول دارم.
#بیحجابی_اجباری
mesbahyazdi.ir
هدایت شده از طلاب الکریمه
حجتالاسلام محمدمسلم وافی یزدی، پدر پر جمعیتترین خانواده جوان ایرانی
▪️«محمدمسلم» پدرِ ١١ فرزند است و یکی هم در راه دارد. او میگوید همسرش آرزوی فرزندانی دوقلو دارد
▪️می گوید: یک سمند داشتم که شرایط اقتصادی این چند سال باعث شد که بفروشم.
▪️مردم مشکل خرج ندارند، مشکل مردم برج است، برج مردم بالاست؛ برج یعنی خرج اضافه
▪️من باور دارم هيچكسی با داشتن فرزندان زياد دچار مشكل نمی شود به اين دليل كه روزی را خدا می رساند.
▪️مگر در ایران چنددرصد در سن پایین ازدواج میکنند که این میزان سروصدا میکنند. چرا نمیگویند ازدواج دیرهنگام چه آسیبهایی به دنبال دارد.
▪️ما معتقد به ازدواج بههنگام هستیم. اینکه ازدواج پسر ١٥ ساله برای والدین امروز تعجببرانگیز به نظر میرسد، به خاطر این است که در مدلی اشتباه بزرگ شدهاند که فرزندانی مسئولیتناپذیری را پرورش میدهند.
@tollabolkarimeh 🌷