فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
نشسته ام به در نگاه میکنم
دریچه آه میکشد
تو از کدام راه میرسی
خیال دیدنت چه دلپذیر بود
جوانی ام در این امید پیر شد
نیامدی
و
دیر شد...!
. .
#سایه #هوشنگ_ابتهاج #عاشق_شدی #شعر #دلنامه
#مهران_مدیری #دورهمی
هدایت شده از نور بشرویه
🌹شیرودی در کنار هیلکوپتر جنگی اش ایستاده بود و خبرنگاران هر کدام به نوبت از او سوال میکردند.
♦️خبرنگار ژاپنی پرسید: شما تا چه هنگام حاضرید بجنگید؟ شیرودی خندید. سرش را بالا گرفت و گفت: ما برای خاک نمی جنگیم ما برای اسلام می جنگیم. تا هر زمان که اسلام در خطر باشد. این را گفت و به راه افتاد. خبرنگاران حیران ایستادند. شیرودی آستینهایش را بالا زد. چند نفر به زبانهای مختلف از هم پرسیدند: کجا؟ خلبان شیرودی کجا میرود؟ هنوز مصاحبه تمام نشده! شیرودی همانطور که می رفت برگشت. لبخندی زد و بلند گفت: نماز! صدای اذان می آید وقت #نماز است.
#شهید_علی_اکبر_شیرودی
🌹8 اردیبهشت سالروز شهادت /شادی روحش صلوات
هدایت شده از مرکز تخصصی امربه معروف 💕 (موسسه موعود)
دیروز تو ایستگاه مترو با دخترم منتظر قطار وایساده بودم، یه دختره بهش میخوره ۱۹_۲۰ سال داشته باشه از پشت موهاش بیرون بود و در حل صحبت کردن با دوستش بود.
تجربه های امر بمعروف من غالبا تو خیابون هاس و الان میخواستم تو یه محیط بسته تذکر بدم و همونجا وایسم.
پیش خودم فکر کردم بهتره همون کاری رو که توش نسبتا مهارت داشتم رو انجام بدم .یعنی تذکر بدم و برم.
و چون دخترم ترجیح میداد فیلم منواز دور تماشا کنه از جاش جوم نخورد_ منم رفتم به سمت دختره_
مهارت داشتن تو امر بمعروف هم مرتبه ایه. مثل شجاعت رزمنده ها تو جبهه ها ، که همشون شجاعتشون در یه سطح نبود و بعضی بر بعضی افضل بودن.
واقعا اقرار میکنم که خیلی کار داره تا جسارتم تو این قضیه برسه به پای آمران و اساتید ارجمند.
هر کسی یه مقدار دارایی داره.
گفتم بزار از همین مقدار داراییم استفاده کنم. امید که خداوند بیشتر بهم عطا کنه.
خلاصه رفتم جلو و از پشت سر و با صدای نسبتا کوتاه بهش گفتم دختر گلم، موهات از پشت پیداس عزیزم .
برگشت منو نگاه کرد و وقتی دید لبخند به لب دارم، گفتم قربونت برم ، انگار جمله ای که میخواست بگه رو عوض کرد و گفت : آخه شالم کوتاهه.
گفتم خوب عزیزم یا بکن تو مانتوت یا از یه طرف بیار زیر شالت عزیز دلم؛و رفتم.
تومسیر رفت یه مورد دیگه هم که حجابش افتضضاااااح بود بهش تذکر دادم و بازم رفتم.
بعد از یکی دو دقیقه دوباره خودمو از لای جمعیت به دخترم رسوندم درحالیکه دخترم داشت لبخند میزد و ظاهراً از فیلمی که دیده بود راضی بود😜
وقتی به سمت اون دختر نگاه کردم ....
دیدم همه ی موهاشو از پشتش جمع کرده.
باورتون میشه ؟همه رو.😍😍😍
یعنی تذکری که شنیده بود ۱۰۰٪ اثر کرده بود.
فورا یاد فرمایش مقام معظم رهبری افتادم که میفرمایند:
احتمال تأثیر همه جا وجود دارد.
👌👌
و بعدش از خدا تشکر کردم که توفیق عمل داد.
و در حکمت احکام امر بمعروف در اندیشه فرو رفتم.
@aamerin_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مهریه#سکه#زندان
#مجلس#دادگاه#قاضی
#فمنیست#زن#طلاق
#مرد#ازدواج#حرف_دل_مردان
#مردان_بدون_رسانه
@quran.kariiiim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
...
🌹منزل طلبه مظلوم حجت الاسلام شهید مصطفی قاسمی رضوان الله تعالی علیه
@sire.olama.ir
@sire.olama.ir
#سیره_علما
#شهید_مصطفی_قاسمی
#مصطفی_قاسمی
بسم الله الرحمن الرحیم.
از موسسه فقهی خیابان شهدین برمی گشتم. میدان روح الله را که عبور می کردم در فضای سبز مقابل دانشکده علوم پزشکی ، روی چمن ، از چند متری حلقه پسرهای جوانی را دیدم که در دست شان کارت هایی نمایان بود.
.
مشخص بود ورق های پاسور ایت که از آلات قمار است. گفتم بروم بابا معلوم که نیست. اما بعد گفتم چرا خودتو گول می زنی مسخصه که دارند پاسور بازی می کنند. چرا بی حجابی می بینی می گویی اینجا نمی گویی چون پسر اند!؟
نه نه حتما میگم.
چند ثانیه تمرکز کردم یک دیالوگ ذهنم آماده کردم... رفتم جلو.
رفتم سمت شان. ابنقدر درکیر بازی بودند که متوجه من نشدند. سلام کردم. پرسیدم اسم این بازی که می کنید چیه؟
گفت حکم. گفتم این کارت ها چیه؟ گفت ورق...پاسور...
داشتم جمله را ادا می کردم که: این آلت قمار است بازی با )آلات قمار اشکال دارد(
نگذاشت ادامه بدهم قطع کرد گفتم بزار جمله ام تموم بشود...
جواب داد مرجع من گفته اشکال ندارد. گفتم مرجع تون کیه؟؟؟
ترسیدم الان میکه صانعی که کسی قائل به صلاحیت مرجعیت اش نیست....
گفت آقای مکارم گفتند...
گفتم نگفتند ها....
اصرار کرد اگر قبح اش ریخته باشد اشکال ندارد....
گفتم الان زنگ می زنیم جالبه عجیب بود به ۰۹۶۰۰ زنگ زدم برنداشت.... خود پسر به دفتر رهبری زنگ زد فتوای آقای مکارم را خواست... شماره داد.... رنگ زد دفترآبت الله مکارم....آنجا گفتند به ۰۹۶۴۰۰ زنگ بزن. زد زد برنداشتند.
منم در آخر کار زنگ زدم استاد محمدی_احکام برنداشت... عحب شماسی است ها
آخرش گفتم آقا حرفی نیست شما بپرسید اگر اشکال داست بازی نکنید اگر اشکال داشت بازی نکنید
.
جالب بکد که همین وسط تماس ها و پیگیری ها.... دوتا از افراد حاشصر از پسرها ، گفتند آقا حالا بازی را نکنید تا تکلیف مشخص بشود..... خ به همبن قدر هم که شک کردند در کارشان کافیه ان شالله بعدا خودشان پیگیری می کنند....
.
تو راه دفتر آیت الله مکارم رفتم... تایید کرد آنچه که گفته بودم که در عرف هر شهری هرچیزی که آلت قمار محسکب بشود استفاده از آن حرام است. الان هم ورق آلت قمار حساب میشود.
از نهریه هم پرسیدم که آیا آنجه در لعنه شهیدین آنده که زندانی کردن بدهکاران مهریه و دیه که اصل شان عوض مالی نداشته ، اصل بر اعسار است و زندانی کردن اینها حرام و خلاف شرع است جز اینه مال دار بودن شان اثبات شود.
فرمودند آقا)آیت الله مکارم ( چند بار در درس خارج شان گفتند و رییس قبلی قکه قضاییه ترتیب اثر دادند تا حدی تقریبا .
.
دفتر رهبری هم رفتم. از ازدواج موقت پسر مسلمان با دخترنسیحی پرسیدم و اذن پدر شرط است یا نه.
در مورد نهی از منکر و شرط اصرار بر گناه پرسیدم. گفتم یعنی معناش این است که دیدیم شتلش افتاده باید صبر کنیم اگر یک دقیقه گذشت نپوشاند بعد بگیم
گفت نخیر... الان دارد فعل حدام را انجام می دهد. یک موقع فعل حرام انجام داده تمام شده ...اما اینجا فعل حرام جریان دارد....