eitaa logo
متن اشعار حاج عباس طهماسب پور
331 دنبال‌کننده
62 عکس
162 ویدیو
2 فایل
📡کانال متن اشعار 💎حاج عباس طهماسب پور 📱ارتباط با خادم کانال @youssof_62
مشاهده در ایتا
دانلود
🍀🍀 ای کاش خاک زبون وا میکرد کوچه رازشو افشا میکرد ای کاش خاک زبون وا میکرد کوچه رازشو افشا میکرد حس بدی که داره این راه چیه?? هول و هراس این گذرگاه چیه?? گرفتگی صورت ماه چیه?? حس بدی که داره این راه چیه?? هول و هراس این گذرگاه چیه?? گرفتگی صورت ماه چیه?? قصه ی این کوچه غم بارو کی میدونه علت این خون رو دیوارو کی میدونه قصه ی این کوچه غم بارو کی میدونه علت این خون رو دیوارو کی میدونه هرچی مادر عقب تر میرفت نامرد به سمت مادر میرفت 😭😭😭 حیا نکرد و بی هوا زد چرا لجش در اومد و با پازد چرا سیلی به ناموس خدا زد چرا 😭😭😭 شکستن غرور بانو رو حسن دیده کبودی گوشه ی ابرو رو حسن دیده راهُ که اشتباهی میره چشماش داره سیاهی میره 😭😭😭 گوشواره ی خونی رو بردار حسن تاخونه مادرُ نگه دار حسن یه وقت بابات نشه خبردار حسن بچه ی هفت ساله زمین گیر شد امون ای دل ازصدای سیلی حسن پیرشد امون ای دل 😭😭😭😭😭😭 ✍️ التماس دعای فرج🤲🏻 🍀🍀 🔻 🔺 🆔https://eitaa.com/matn_tahmasbpour
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
16.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🗣️ مناظره جوان شیعه با مولوی عالم حکیمی در مورد غضب (سلام الله علیها) بر ابوبکر(لعنت الله علیه)که به فرار مولوی منجر شد! ✅غضب حضرت زهرا (سلام الله علیها) بر ابوبكر(لعنت الله علیه) از آفتاب روشن تر و غير قابل انكار است. 📘بخاری در صحيح ترين كتاب اهل سنت از تداوم غضب و قهر حضرت فاطمه بر ابوبكر( لعنت الله علیه) سخن گفته است. در كتاب أبواب الخمس، می‌نويسد: ♻️فَغَضِبَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رسول اللَّهِ صلي الله عليه وسلم فَهَجَرَتْ أَبَا بَكْرٍ فلم تَزَلْ مُهَاجِرَتَهُ حتي تُوُفِّيَتْ. فاطمه دختر رسول خدا از ابوبكر ناراحت و از وی روی گردان شد و اين ناراحتی ادامه داشت تا از دنيا رفت. (صحيح البخاري، ج 3، ص 1126، ح2926، باب فَرْضِ الْخُمُسِ) 📖در كتاب المغازی، باب غزوة خيبر، حديث 3998 می‌گويد: ♻️فوجدت فاطمة علی أبی بكر فی ذلك فهجرته فلم تكلِّمه حتی توفِّيَت فاطمه بر ابوبكر غضب كرد وبا وي سخن نگفت تا از دنيا رفت. ( صحيح البخاري، ج 4، ص 1549، ح3998) 📚در كتاب الفرائض، باب قول النبی (صلی الله علیه و آله) لا نورث ما تركنا صدقة حديث 6346 می‌نويسد: ♻️فَهَجَرَتْهُ فَاطِمَةُ فلم تُكَلِّمْهُ حتي مَاتَتْ. پس فاطمه از ابوبكر(لعنت الله علیه)كناره گيري كرد وبا وي سخن نگفت تا از دنيا رفت. (صحيح البخاري، ج 6، ص 2474، ح6346) 🔸https://aparat.com/v/cpVH0 🔻 🔺 🆔https://eitaa.com/matn_tahmasbpour
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
140.mp3
12.52M
⚫️ 🎙 زبان حالی که مایه ی تأثره 😭زبانحال حضرت امیرالمومنین و حضرت زهرا 😭ماجرای کوچه- در-هجوم به خانه ی وحی 🎤 🔻 🍃 🆔 http://eitaa.com/navayehajabbas 💢
🍀🍀 زبان حالی که مایه ی تاثره زبان حالی که خیلی هم دلش پره زبان حالی از زبون یه چادره چادر زهرا چادر زهرا از تار و پود شرم و حیا و عفتم فخرم همینه صدف به دور عصمتم شکرخدارو که کرده است سعادتم دم خور زهرا دم خور زهرا خدا میدونه چند دفعه سجاده دیدم خدا میدونه که چقد ذکر شنیدم خدا میدونه عشق را بو میکشیدم خدا میدونه همسایه گشتم با نگاه روی زهرا کم کم گرفت این تار و پودم بوی زهرا منی که نورم دیده یهودی رنگ جفا شد رخم به زودی سیاه خونی سیاه خاکی سیاه سوخته سیاه دودی اندازه بودم بر آن رشیده دیدم روی خاک میکشم کشیده گفتم بلندتر شدم خدایا اما دیدم نه زهرا خمیده ذکر لبم وای تاب و تبم وای روز و شبم وای از غم زهرا چه روزایی شد کوه احد مسیر من از سوز آفتاب بچه ها بودن زیر من چادر داره میگه 😭😭 اما بمیرم اونی که شد نه زیر من بود رخ نیلی بود رخ نیلی نمیره هرگز از یاد من اون روز در جدال زهرا یک تنه با چهل نامرد کشید به جایی با من اونا رو دور میکرد وای از غریبی وای از غریبی روزای آخر نخ نما شدم به کرار از بس که زهرا میگرفت در رو به دیوار یاکه خودش رو میکشوند برای هر بار وای از غم در هم قدم اون کاش نبودم نکنی چند دفعه دور پاش پیچیدم داشت میفتاد روزی که گردید در کوچه بیهوش روزی که کندن نقاب و از روش دیگه برای زهرا میکردم هم کار چادر هم کار روپوش اون کوچه ای که حرمت شکوندن اون کوچه ای که یاس و کشوندن اون کوچه ای که خاکم به سر شد منو تا خونه هی تکوندن ذکرلبم وای تاب و تبم وای روز و شبم وای از غم زهرا پیش علی هم من و از رو سر بر نداشت شاید برا این که حجمی به پیکر نداشت اما قدش چی که بامن هم اثر نداشت خیلی عذابه خیلی عذابه منی که اشک حسن رو با من میگرفت تو اوج دردش دهن رو با من میگرفت خیلی حساس و ظریف گفته این مصرع رو 😭😭 منی که اشک حسن رو با من میگرفت تو اوج دردش دهن رو با من میگرفت کاشکی میشد که کفن رو با من میگرفت وای ازخونابه خیلی عذابه کفن سفیده،،، همه میفهمن هی کفن و عوض میکرد.باز خون تازه می اومد.. 😭😭 تا که شکستن قاب آیینه ی زهرا توقلب یک میخ گُر گرفت کینه ی زهرا رفو شدم من اما حیف سینه ی زهرا کاش بعد او من هم به پایان میرسیدم اما بگم که کجا نرفتم چی ندیدم چی ندیدم چی ندیدم یه شب با زینب اون طفل بیتاب پشت تابوت مادر مهتاب یه روز سر زهرای سه ساله جلوی چشم زینب و ارباب فریاد عشقم تو بی زبونی من از تو نهضت دارم نشونی یه روز تو کوچه خاکیه خاکی یه روز تو مقتل خونیه خونی میدونی کیو میگم.؟؟ اون لحظه ای که شمر اومد رو سینه ی حسین خانوم اومد تو گودال 😭😭 یه روز تو کوچه خاکیه خاکی یه روز تو مقتل خونیه خونی ذکر لبم وای تاب و تبم وای روزوشبم وای از غم زهرا 🍀 ✍️ التماس دعای فرج🤲🏻 🍀🍀 🔻 🔺 🆔https://eitaa.com/matn_tahmasbpour
🍀🍀 سادات شرمنده مغیره به اشک علی میخنده سادات شرمنده مغیره به اشک علی میخنده سادات شرمنده دست آقا رو با طناب میبنده سادات شرمنده مغیره به اشک علی میخنده میبرن میون کوچه ها فاتح حُنِین و خیبرُ یک نفر نیس بگه نامردا وا کنین دستای حیدرُ یک نفر نیس بگه نامردا وا کنین دستای حیدرُ علی را پیش چشم عام بردن علی را عده ای بدنام بردن زدن زهرای او را پیش چشمش مضافاً اینکه با دشنام بردن سادات شرمنده مغیره به اشک علی میخنده سادات شرمنده مغیره به اشک علی میخنده صدآه ای مادر 😭😭 صد آه ای مادر زدن تو رو به چه گناه ای مادر صد آه ای مادر آخه تو بودی پا به ماه ای مادر 😭😭 افتادی میون کوچه ها پیش چشم زینب و حسن تازیونه، غلاف و سیلی هر جوری که شد تو رو زدن الهی دق کنم دور و برت سوخت همین ارثیه شد موی سرت سوخت الهی باشه این افکار باطل گمانم نیمی هم از معجرت سوخت سادات شرمنده دست آقارو با طناب میبنده سادات شرمنده مغیره به اشک علی میخنده 🍀 ✍️ التماس دعای فرج🤲🏻 🍀🍀 🔻 🔺 🆔https://eitaa.com/matn_tahmasbpour