eitaa logo
حرفایی بی بهانه.......
8 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
408 ویدیو
29 فایل
دنیا همین قدر غیر قابل پیش بینی است ... به آنهايی که دوستشان دارید ، بی بهانه بگوييد : " دوستت دارم ... " بگوييد : " در این دنیای شلوغ ، سنجاقَت کرده ام به دلم ... " بگوييد : " گاهی فرصت با هم بودنمان ، کوتاه تر از عمرِ شکوفه هاست ... "
مشاهده در ایتا
دانلود
گاهی نه آشنا درد را می فهمد .!!! نه حتی صمیمی ترین دوست .!!! گاهی باید تنهایی ، درد را فهمید .!!! تنهایی ، خلوت کرد .!!! تنهایی ، آرام شد .!!! و‌تنها خدا می داند .!!! چه می گذرد در دلت ....
... ما مشقِ غمِ عشق تو را خوش ننوشتیم اما تو بکش خط به خطای همه ی ما... ✨
از حضرت علی (ع ) روایت است که قرائت ده سوره مانعی برای ده حالت است : ۱ - قرائت سوره حمد ← مانع از خشم و غضب خداوند، ۲ - قرائت سوره یس ← مانع عطش روز محشر، ۳ - قرائت سوره دخان ← مانع از هول روز قیامت، ۴ - قرائت سوره واقعه ← مانع از فقر و پریشانی، ۵ - قرائت سوره ملک ← مانع عذاب، ۶ - قرائت سوره کوثر ← مانع از خصومت و تسلط دشمنان، ۷ - قرائت سوره کافرون ← مانع از کفر در حال مرگ، ۸ - قرائت سوره اخلاص ← مانع نفاق است، ۹ - قرائت سوره فلق ← مانع از حسد حاسدین، ۱۰ - قرائت سوره ناس ← مانع قروض و وسوسه شیطان می باشد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مثل گِل های ترک خورده کاشی شده ام بعد تو پیر که نه! من متلاشی شده ام...
💙❤️ اے در درون جانم و جان از تو بے خبر وز تو جہان پرست وجہان از توبے خبر 💜❤️ اے عقل پیر و بخت جوان کردہ راہ تو پیر از تو بے نشان وجوان ازتوبے خبر چون پے برد بہ تو دل و جانم کہ جاودان در جان و دلے ، دل و جان ازتوبے خبر ❤️💙
آدمهای دوست داشتنی همیشه زیبا،خوش هیکل پولدار ومودب نیستند گاهی فقط کافیه روح قشنگی داشته باشی.... فرشته_رضایی
یا رب ما مشقِ غمِ عشق تو را خوش ننوشتیم اما تو بکش خط به خطای همه‌ٔ ما
ما گذشتيم و گذشت... آنچه تو با ما كردي تو بمان با دگران... واي به حال دگران😕☝️ |شهريار|
ماشاءالله چ فعالیم☹️😢
دلم... یک اتفاق تازه می خواهد..!! نه مثل عشق و دل دادن..؛ نه در دام غم افتادن..؛ دگر اینها گذشت از ما...! شبیه شوق یک کودک, که کفش نو به پا دارد و گویی کل دنیا را... در آن لحظه به زیر کفشها دارد، دلم یک شور بی اندازه می خواهد! نه با تو .. با خودم تنها! فقط گاهی.. دلم یک اتفاق تازه میخواهد
شیر شد هر کس کنارت، خط بکش بر باورش سکه را این بار برگردان به روی دیگرش دور خود چرخید، در راه تو هر کس پا گذاشت دایره فرقی ندارد این سرش با آن سرش گاه در هر حالتی یکرنگ بودن خوب نیست مثل تقویمی که با تو زرد شد سرتاسرش حال تو چون حرکت تقویم سال شمسی است اولش با روی خوش می آیی اما آخرش.. قهر در اوج یکی بودن هم آری ممکن است مثل روحی که نگنجد در وجود پیکرش مومنم کردی به عشق و جازدی تکلیف چیست؟ بر مسلمانی که کافر می‌شود پیغمبرش!
در اوج یقین اگر چه تردیدی هست در هر قفسی ڪلید امیدی هست چشمڪ زدن ستاره در شب یعنی توی چمدان ماه،خورشیدی هست
آنقدَر حظ میكنم "بانو" صدایم میكنى یا كه خاتون تمام قصه هایم میكنى دست در گیسوى من، با شیطنت هاى لبت قند را، هم صحبت ِ فنجان چایم میكنى هرزمستان وقتى از سرما تنم یخ میزند با تن مردانه ى خود آشنایم میكنى تو همان غارتگر معروف آتش پاره اى بر دلم آتش زدى، حالا رهایم میكنى؟ من دلم طاقت ندارد، قصه را پایان بده بى وفا! امشب چه با این بوسه هایم میكنی
تشنه ام امشب اگر باز خیال لب تو خواب نفرستد و از راه سرابم نبرد کاش از عمر شبی تا به سحر چون مهتاب  شبنم زلف تو را نوشم و خوابم نبرد
خانم! سلام و شکر که سبز است حالتان کم باد و گم از آینه، زنگِ ملالتان نیّت به روشناییِ چشم شما خوش است چندان‌که آفتابِ تمام‌ است فالتان رگباری آمدیم و به باغ شما زدیم پیش از رسیده گشتن اندوهِ کالتان با چشمتان امیره‌ی دل‌های غارتی عشق _آن‌چه می‌برید غنیمت_ حلالتان تا روزها به هفته و ماه‌اند در گذار ماییم و اُنس خاطره‌ی دیرسالتان انگار قصّه‌ی غم عشقید و بی‌زمان این‌سان که کهنگی نپذیرد مَقالتان عین حقیقتید و به اندازه‌ی خیال دورید از زوال، چه بیمِ زوالتان؟ تا حسن بر جبینِ شما خطِّ خوش نوشت بد برنتابد آینه‌ی بی‌مثالتان آلوده‌ی غمیم و غباریم، کُر دهید ما را در آبگیرِ حضور زلالتان تا این غزل چریده‌ی آن چشم خوش‌چَراست خوش بادمان قصیل به کام غزالتان
گفتم بدوم تا تو همه فاصله ها را تا زودتر از واقعه گویم گله ها را چون آینه پیش تو نشستم که ببینی  در من اثرِ سخت ترین زلزله ها را
من روزگار غربتم را دوست دارم اين حس و حال و حالتم را دوست دارم يك عكس كوچك توى جيبِ كيفِ پولم تنها ترين هم صحبتم را دوست دارم بر عكس آدم هاى دل بسته به دنيا هر تيك و تاكِ ساعتم را دوست دارم امشب دوباره خاطرت مهمان من بود مهمانى بى دعوتم را دوست دارم هر چند باعث مى شود هر شب ببارم اما دل كم طاقتم را دوست دارم عادت شده اين گريه هاى بى تو ، هرچند مى خندى امّا عادتم را دوست دارم
جدايي زهرخود رااندک اندک ميکند ظاهر که گردد تلخ در مينا گلاب آهسته آهسته سرايي راکه صاحب نيست ويرانيست معمارش دل بي عشق ميگرددخراب آهسته آهسته
در ساحل ماسه ای با خدا قدم میزدم به پشت سرم نگاه کردم جاهایی که از خوشی ها حرف زده بودیم دو ردپا بود وجاهایی که از سختی ها حرف زده بودیم جای یک ردپا بود به خدا گفتم در سختی ها کنارم نبودی؟ گفت آن ردپایی که میبینی من هستم؛ تو را در سختی ها به دوش می کشیدم!!
اینجـا زَمین اَست! جايي كِه... قِیمَت یِک عِـشق تا عِشق دیگر؛ یِک قَهر سادِه اَست... هَمیــن...
تاوان عشق و سکوتم برای تو فقط یه چیز بود سقوط …
🌿🌼 ‍ أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ ﺁﻳﺎ ﻭﻗﺖ ﺁﻥ ﻧﺮﺳﻴﺪﻩ ﺍﺳﺖﻛﻪ ﺩﻟﻬﺎﻯ ﻣﻮﻣﻨﺎﻥﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺫﻛﺮ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﺯ ﺣﻖ ﻧﺎﺯﻝ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﺧﺎﺷﻊ ﮔﺮﺩﺩ 🌿🌼