eitaa logo
میامین
9.6هزار دنبال‌کننده
216 عکس
0 ویدیو
0 فایل
💎 زندگینامه علما و شهدا 💎 سخن بزرگان و دستورات سلوکی 💎 معرفی کتاب و... 💻 با جستجوی "کتاب میامین" در گوگل و کلیک روی اولین لینک وارد سایت ما شوید ☎️ ارتباط باما و پیگیری سفارشات از طريق آیدی زیر: @Mayamin_Admin . . . . #ترک_کانال . . . . . . . . . . .
مشاهده در ایتا
دانلود
آیت الله ملکی تبریزی: اگر می‌خواهید از برکات سحر که دنیا و آخرت با آن تامین می‌شود برخوردار شوید باید خواب و بیداری خود را تنظیم کنید. در روایات خواب در سحر و بین الطلوعین مذمت شده است. در آن ساعات ارزاق تقسیم می‌شوند؛ لذا کسانی که خواب هستند محروم می‌مانند. 💎 به میامین بپیوندید: https://eitaa.com/joinchat/2285044196Cc82aebfad0
از امام صادق علیه السلام شنیدم که بیش از قیام قائم عجل الله تعالی فرجه مردم دست به گریبان یک امتحان بزرگ خواهند بود. عرض کردم آن امتحان چیست؟ حضرت آیه بالا را تلاوت فرمودند: هر آئینه امتحان میکنیم ایشان را به چیزی از ترس و گرسنگی و کم شدن مال و ثروت و از بین رفتن جانها و میوه ها و مژده بده به صبر کنندگان (به اینکه ظهور نزدیک است). برشی از کتاب "نشانه های ظهور او" ترجمه و شرح احادیث مربوط به ظهور. برای خرید این کتاب روی لینک زیر کلیک کنید: mayaminbook.ir/?p=279 💎 به میامین بپیوندید: https://eitaa.com/joinchat/2285044196Cc82aebfad0
آیت الله سید حسن عاملی خدای متعال می فرماید «مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عشر أمثالها»؛ یعنی هرکس بتواند یک حسنه را نزد ما بیاورد، مثلاً نماز شب خوانده و... اگر بتواند این عملش را نزد ما بیاورد و از غارت شیطان حفظ کند، ما ده برابر آن را به او پاداش می‌دهیم. پس مطلب مهم، حفاظت از سرمایه‌ های معنوی و دستاوردهاست. 💎 به میامین بپیوندید: https://eitaa.com/joinchat/2285044196Cc82aebfad0
وارد بازار شدند. زنان عرب که از روستاها و بادیه های اطراف نجف می آمدند نان و کره و سرشیر را در سبدهای حصیری روی سرشان گذاشته بودند و بساط فروششان را کنار دکان ها پهن می کردند. هر چند دقیقه یکبار آشنایی شمس الدین را می دید و دست برسینه سلام می داد. شهاب الدین پشت سر پدرش راه می رفت و به نغمه بلبل ها وکوکوی فاخته ها گوش می داد. بی بی گفته بود پرنده ها ذکر می گویند. شهاب در پی کشف ذکر پرنده ها بود. برداشتی از کتاب "شهاب دین" زندگی نامه و خاطرات آیت الله مرعشی نجفی برای خرید این کتاب روی لینک زیر کلیک کنید: mayaminbook.ir/?p=270 💎 به میامین بپیوندید: https://eitaa.com/joinchat/2285044196Cc82aebfad0
نماز مثل لیمو شیرین است، هرچه از اول وقت دور شود تلخ تر می شود، هرکه عادت به تاخیر نماز ها کرده؛ خود را برای تاخیر در امور زندگی آماده کند! تاخیر در ازدواج، اشتغال، تولد اولاد، سلامتی و... هر قدر نمازت منظم باشد، امور زندگیت هم تنظیم خواهد شد. مرحوم آیت الله بهجت 💎 به میامین بپیوندید: https://eitaa.com/joinchat/2285044196Cc82aebfad0
محمدهادی شب شهادت امام هادی به دنیا آمد و در زندگی اش شیفته ی شهید ابراهیم هادی شد از فعالیت در کف بازار تهران و فلافل فروشی تا مهاجرت به حوزه ی علمیه نجف و حضور در جبهه های جنگ علیه داعش کنار حشد الشعبی در ۲۶ سال فراز و نشیب زندگی اش رقم خورد طبق وصیتش در وادی السلام نجف و نزدیک مولایش امیرمؤمنان به خاک سپرده شد. برداشتی از کتاب "خانه ای با عطر ریحان" روایتی داستانی از خاطرات مدافع حرم، شهید محمد هادی ذوالفقاری برای خرید این کتاب روی لینک زیر کلیک کنید: mayaminbook.ir/?p=255 💎 به میامین بپیوندید: https://eitaa.com/joinchat/2285044196Cc82aebfad0
آیت الله قاضی طباطبایی ایشان به شاگردان خود دستور می دادند این دعا را در قنوت هایشان بخوانند: اَللّهُمَّ ارْزُقُنی حُبَّکَ وَ حُبَّ ما تُحِبُّه، وَ حُبَّ مَن یُحِبُّک، وَالْعَمَلَ الَْذی یُبَلِْغُنی إلی حُبِّک وَاجْعَلْ حُبَّکَ اَحَبَّ الْاَشْیاءِ إلَیَّ. یعنی خدایا روزی ام فرما: محبت خودت را و محبت هرکس را که تو دوستش داری و محبت هرکه تو را دوست دارد و کار هایی که مرا به محبت تو می رساند. و محبت خودت را محبوب ترین چیزها نزد من قرار بده. 💎 به میامین بپیوندید: https://eitaa.com/joinchat/2285044196Cc82aebfad0
در آخرین جلسه بررسی قانون اساسی در مجلس خبرگان، تمامی سفرای کشور های خارجی مقیم تهران را دعوت کرده بودیم. آنها چند ساعتی بالای مجلس شاهد بحث های جدی اعضای خبرگان بودند. پس از جلسه به آقای بهشتی گفتم خوب است از اینها که چند ساعتی به این مباحث گوش کرده اند و خسته شده اند تشکر شود. آقای بهشتی گفت: بله، من شخصا برای تشکر از آنها می آیم. بعد به بالا آمدند و کنار در ورودی ایستادند و با زبان های آلمانی، عربی، انگلیسی و فرانسوی از آنها تشکر و با برخی گفتگو کردند. سفرا از دیدن یک روحانی شیعه که به چهار زبان دنیا مسلط است تعجب کرده بودند. برداشتی از کتاب "عبای سوخته" برگ هایی از زندگی شهید آیت الله بهشتی برای خرید این کتاب روی لینک زیر کلیک کنید: mayaminbook.ir/?p=272 💎 به میامین بپیوندید: https://eitaa.com/joinchat/2285044196Cc82aebfad0
مرحوم حاج اسماعیل دولابی هر وقت غصه دار شدید، برای خودتان و برای همه مؤمنین و مؤمنات از زنده و مرده و آنهایی که بعدا خواهند آمد، استغفار کنید. غصه‌دار که می‌شوید، گویا بدنتان چین می خورد و استغفار که می‌کنید، این چین ها باز می شود. 💎 به میامین بپیوندید: https://eitaa.com/joinchat/2285044196Cc82aebfad0
به او گفتم شما با این محبوبیتی که ،دارید چرا رئیس جمهوری نمیشوید؟ همه ی مردم ایران شما را دوست دارند و با رأی زیادی نفر اول میشوید. لبخندی زد و سرش را زیر انداخت اندکی تأمل کرد و گفت: ببین... من نامزد گلوله ها و خمپاره هایم بگذار قدرت به دست اهلش برسد. من نامزد شهادت هستم. برداشتی از کتاب "سیمای سلیمانی" خاطراتی از زندگی سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی برای خرید این کتاب روی لینک زیر کلیک کنید: mayaminbook.ir/?p=262 💎 به میامین بپیوندید: https://eitaa.com/joinchat/2285044196Cc82aebfad0
می‌فرمودند: «من از روز اولی که خودم را شناختم و روی پای خودم ایستادم، از البسه خارجی استفاده نکرده‌ام» و تا آخر عمرشان هم همینطور بودند و می‌فرمودند: «این یک راه مبارزه با استعمار و استعمارگران است» حتی یک زمانی که دکمه ایرانی در بازار نایاب شده بود به خیاط گفته بودند قیطان دوزی ایرانی را جایگزین دکمه بکند. به نقل از فرزند مرحوم آیت الله مرعشی نجفی 💎 به میامین بپیوندید: https://eitaa.com/joinchat/2285044196Cc82aebfad0
-نرو مرد نرو عمق آب زیاد است... حرف های رفیقم را نشنیده گرفتم تن به آب زدم و پیش رفتم، نیمه راه عمق آب زیاد شد اما بازهم ادامه دادم و زیر آب رفتم زنی که در حال غرق شدن بود را پیدا کردم میخواستم دستش را بگیرم که دیدم مردی دیگر درون آب ایستاده. سرم را بیرون آوردم مرد آستین زن را گرفت و او را به دنبال خود کشید. مات نگاهش کردم، انگار روی آب راه میرفت و خیسی آب هیچ به لباسش تأثیر نداشت حتی پاهای مرد هم خشک بود. بار و بنه زن را روی زمین گذاشت و او را بالا کشید زن نفس نفس میزد اما چشم هایش بسته بود. مردم دورش جمع شدند. همهمه شد: -شکمش را فشار دهید تا آب بیرون بیاید. - دورش را خلوت کنید - صاحب الزمان به دادش رسید. خودم را بالا کشیدم باد به بدنِ خیسم سرک کشید چشم چرخاندم اما خبری از او نبود دویدم سمت زن همشیره آن مرد کجا رفت؟ زن چشم هایش را به سختی باز کرد، صدایش رنده رنده می شد: من... کدام مرد؟ من کسی را ندیدم! برداشتی از کتاب "شب چهلم" روایت هایی از ملاقات های نورانی برای خرید این کتاب روی لینک زیر کلیک کنید: mayaminbook.ir/?p=266 💎 به میامین بپیوندید: https://eitaa.com/joinchat/2285044196Cc82aebfad0