@mazahb
🔴 خدمت به امام زمان علیه السّلام
خدمت به امام ، آن هم در حدّ توان، و سعی و جدّیت در این راه، تکلیف و وظیفه مؤمن است.
ملائکه و انبیاء خدمت به آن حضرت را افتخار خود می دانند و پیامبر عظیم الشأن و بزرگی هم چون حضرت خضر علی نبیّنا و آله و علیه السّلام در خدمت ایشان می باشد.
🌹قال الصادق (ع):
وَ لَو اَدرَکتُهُ لَخَدَمتُهُ ایّامَ حَیوتی.(۱)
امام صادق علیه السّلام میفرمایند:
اگر او را درک می کردم[و به او می رسیدم] تمام ایّام زندگی خود، به او خدمت میکردم.
🔸️خدمت به مؤمن از مستحبّات اکید اسلامی و دارای ثواب عظیم است و از صفات ممتاز و برجسته مؤمنان حقیقی و بزرگان دین می باشد و مؤمن راستین را می توان از شدّت اهتمام او در خدمت به مخلوق خداوند متعال شناخت، پس خدمت به آن حضرت که صاحب عصر و رئیس و مولای مؤمنان می باشد، برترین عبادت ها و طاعت ها است.
🌹خدمت به حضرت حجّة (ع)از راه خدمت به دوستان، پیروان و شیعیان او به دست میآید.
به عنوان مثال: رفع حوائج و دفع مشکلات و حلّ و فصل امور آن ها در حقیقت خدمت به آن حضرت است. هم چنین برپایی محافل و مجالس ذکر، تألیف یا نشر کتب مربوط به آن حضرت، بنای حوزه های علمیه و …، اگر قصد خدمت به آن حضرت باشد، خدمت به آن بزرگوار به حساب می آید. مصادیق خدمت به امام (ع) بسیارند که باید با قصد و نیّت خدمت به آن حضرت انجام گیرند.
📚 بحارالانوار ج۵۱
انتشار با صلوات بلامانع است
#مذاهب_عارفان
╔══❖•°🕋 °•❖══╗
https://eitaa.com/joinchat/2382037001C2d978a4435
╚══❖•°🕋 °•❖══╝
@mazahb
❤️ پرنده حتی اگر در قفس باشد، شوق پرواز در او نخواهد مرد. دنیا مرحلهای از گذار ما به ابدیت است، به این قفس خو نکنیم.
📖توبه آیه ۳۸
انتشار با صلوات بلامانع است
#مذاهب_عارفان
╔══❖•°🕋 °•❖══╗
https://eitaa.com/joinchat/2382037001C2d978a4435
╚══❖•°🕋 °•❖══╝
@mazahb
🍀 ﻟﺬﺕ ﺑﺮﺩﻥ ﺍﺯ ﮔﻨﺎﻩ ﻭ ﺷﺎﺩﻣﺎﻧﯽ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺍﻧﺠﺎﻡ #ﮔﻨﺎﻩ، ﺍﺯ ﺍﻣﻮﺭﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﮔﻨﺎﻩ ﺭﺍ ﺑﺰﺭﮒ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻭ ﻣﻮﺟﺐ.ﮐﯿﻔﺮ.ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ. ﺩﺭ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺑﻪ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺍﯾﺖ ﺗﻮﺟﻪ ﮐﻨﯿﺪ:
🥀 #ﺍﻣﯿﺮﻣﺆﻣﻨﺎﻥ_ﻋﻠﯽ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴّﻼﻡ :
« #ﺷﺮﺍﻻﺷﺮﺍﺭﻣﻦﺗﺒﻬّﺞﺑﺎﻟﺸﺮ؛
🍀ﺑﺪﺗﺮﯾﻦ ﺑﺪﻫﺎ ﮐﺴﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑﺪﯼ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﮔﺮﺩﺩ.» 1
🥀ﻭ ﻧﯿﺰ ﻓﺮﻣﻮند:
«#ﻣَﻦﺗَﻠﺬّﺫﺑﻤﻌﺎﺻِﯽﺍﻟﻠﻪﺫﻝّ؛
🍀ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﮔﻨﺎﻩ، ﻟﺬﺕ ﺑﺒﺮﺩ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺫﻟّﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺁﻥ ﻟﺬّﺕ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻣﯽ ﺭﺳﺎﻧﺪ.» 2
🥀ﺍﻣﺎﻡ #ﺳﺠﺎﺩ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴّﻼﻡ ﻓﺮﻣﻮند:
« #ﺇﯾّﺎﮎﻭﺍﺑﺘﻬﺎﺝﺍﻟﺬّﻧﺐﻓﺎﻧّﻪﺃﻋﻈﻢﻣﻦﺭﮐﻮﺑﻪ؛
🍀ﺍﺯ ﺷﺎﺩ ﺷﺪﻥ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﮔﻨﺎﻩ ﺑﭙﺮﻫﯿﺰ، ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺷﺎﺩﯼ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮ ﺍﺯ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺧﻮﺩ ﮔﻨﺎﻩ ﺍﺳﺖ . » 3
🥀ﻭ ﻧﯿﺰ ﻓﺮﻣﻮند:
« #ﺣﻼﻭﺓﺍﻟﻤﻌﺼﯿﺔﯾﻔﺴﺪﻫﺎﺍﻟﯿﻢﺍﻟﻌﻘﻮﺑﺔ؛
🍀ﻋﺬﺍﺏ ﺩﺭﺩﻧﺎﮎ ﮔﻨﺎﻩ ﺷﯿﺮﯾﻨﯽ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺗﺒﺎﻩ ﻣﯽ ﺳﺎﺯﺩ . »4
🥀 ﺍﻣﺎﻡ #ﺳﺠﺎﺩ ﻋلیه السلام :
« #ﻻﺧﯿﺮﻓﯽﻟﺬّﺓﻣﻦﺑﻌﺪﻫﺎﺍﻟﻨّﺎﺭ؛
🍀ﺩﺭ ﻟﺬﺗﯽ ﮐﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺁﺗﺶ ﺩﻭﺯﺥ ﺍﺳﺖ ﺧﯿﺮﯼ ﻧﯿﺴﺖ . »5
🥀 #ﺭﺳﻮﻝ_ﺍﮐﺮﻡ ﺻﻠّﯽ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﯿﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻭ ﺳﻠّﻢ ﻓﺮﻣﻮﺩ:
« #ﻣﻦﺍﺫﻧﺐﺫﻧﺒﺎﻭﻫﻮﺿﺎﺣﮏﺩﺧﻞﺍﻟﻨﺎﺭﻭﻫﻮﺑﺎﮎ؛
🍀ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﮔﻨﺎﻩ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺣﺎﻝ ﺧﻨﺪﺍﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﻭﺍﺭﺩ ﺁﺗﺶ ﺩﻭﺯﺥ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﮔﺮﯾﺎﻥ ﺍﺳﺖ .»6
---------------------------------------
ﭘﯽ ﻧﻮﺷﺖ ﻫﺎ
📚 1. ﻏﺮﺭﺍﻟﺤﮑﻢ، ﺝ۱، ﺹ۴۴۶.
📚 2. ﻓﻬﺮﺳﺖ ﻏﺮﺭ، ﺹ۱۳۰.
📚 3. ﺑﺤﺎﺭ، ﺝ۷۸، ﺹ۱۵۹.
📚 4. ﻫﻤﺎﻥ.
📚 5. ﻫﻤﺎﻥ.
📚 6. ﻣﺸﮑﺎﺓ ﺍﻻﻧﻮﺍﺭ، ﺹ۳۹۴؛ ﻭﺳﺎﺋﻞ ﺍﻟﺸﯿﻌﻪ، ﺝ۱۱، ﺹ۱۶۸.
۷. ﮔﻨﺎﻩ ﺷﻨﺎﺳﯽ، ﺹ۲۸-۲۹.
#شناخت #استغفار #خودسازی
انتشار با صلوات بلامانع است
#مذاهب_عارفان
╔══❖•°🕋 °•❖══╗
https://eitaa.com/joinchat/2382037001C2d978a4435
╚══❖•°🕋 °•❖══╝
16.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
@mazahb
🎥به مناسبت زادروز مردی که با داستانها و روایتهای دوستداشتنی میشناسیمش، حاج آقا قرائتی
انتشار با صلوات بلامانع است
#مذاهب_عارفان
╔══❖•°🕋 °•❖══╗
https://eitaa.com/joinchat/2382037001C2d978a4435
╚══❖•°🕋 °•❖══╝
@mazahb
✨﷽✨
✅کیفیت ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها:
✍مفضل بن عمر نقل میکند که گفت: «از حضرت امام جعفر صادق علیه السّلام پرسیدم: «ولادت فاطمه زهرا علیها السّلام چگونه بود؟» فرمود: «هنگامی که پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله با خدیجه کبری ازدواج کرد، زنان مکه از آن بانو کناره گیری کردند. آنها دیگر نزد او نمی رفتند، بر او سلام نمی کردند و به هیچ زنی اجازه نمی دادند که نزد آن بانو مشرف شود. این موضوع باعث آزردگی خاطر و ناراحتی خدیجه شد و پیوسته از این بیمناک بود که مبادا به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله آسیبی برسد.» هنگامی که حضرت خدیجه حضرت زهرا سلام الله علیهما را باردار شد، آن حضرت در رحم مادر با وی سخن میگفت و او را به صبر و شکیبایی میخواند. ولی خدیجه کبری این موضوع را از پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله پنهان میکرد. تا اینکه یک روز پیامبر خدا نزد خدیجه آمد و شنید که آن بانو سرگرم سخن گفتن با فاطمه زهرا است. فرمودند: «ای خدیجه! با که سخن میگویی؟ خدیجه پاسخ داد: «این طفلی که در رحم من است با من سخن میگوید و مونس من است. »
حضرت پیامبر خدا فرمودند: «آری، این جبرئیل است که به من بشارت میدهد و میگوید که این فرزند دختر و سلاله نسلی طیّب و طاهر است و مبارک خدای توانا نسل مرا به واسطه این دختر برقرار و پایدار خواهد ساخت. به زودی امامان را از دامان این دختر به وجود خواهد آورد و آنان را پس از اینکه وحی پروردگار قطع شود، در زمین خلیفه خویشتن قرار خواهد داد.» حضرت خدیجه کبری علیها السلام همواره در همین حال بود تا اینکه سرانجام هنگام وضع حمل وی فرا رسید. در این موقع خدیجه پی زنان قریش و بنی هاشم فرستاد و گفت که بیایید و مرا در انجام وضع حمل یاری برسانید. آنان در جواب گفتند: «چون تو سخن ما را نپذیرفتی و با محمّد صلی اللَّه علیه و آله که شخصی فقیر و فرزند یتیم ابوطالب بود ازدواج کردی، ما نیز نزد تو نخواهیم آمد و هیچ کمکی به تو نخواهیم کرد! »
حضرت خدیجه کبری علیها السلام از شنیدن این جواب بسیار غمگین شد. او اندوهگین و پریشان خاطر در اندیشه کار خویش بود که ناگاه چهار زن گندمگون و بلند بالا که به زنان بنی هاشم شباهت داشتند، نزد او آمدند. خدیجه با دیدن آنان گریه و زاری کرد و از آنها کمک خواست. یکی از زنان گفت: «ای خدیجه، اندوهگین نباش! زیرا ما فرستادگان خداییم. ما خواهران تو هستیم: من ساره ام؛ این بانو آسیه بنت مزاحم است که در بهشت یار و همراه تو خواهد بود؛ این بانو مریم دختر عمران و آن بانوی دیگر کلثم خواهر موسی بن عمران است. ما چهار تن را خدا فرستاده تا تو را در وضع حمل یاری کنیم. » سپس یکی از زنان طرف راست خدیجه، زن دوم در طرف چپ وی، زن سوم در مقابل او و زن چهارم پشت سر او نشستند و خدیجه، حضرت فاطمه را در حالی که پاک و پاکیزه بود به دنیا آورد.
زمانی که حضرت زهرا متولد شد، نور آن بانو درخشید و داخل خانههای مکه شد. هیچ خانه ای در شرق و غرب زمین نبود که آن نور در آنها نتابیده باشد. آنگاه ده نفر از حورالعین نزد خدیجه کبری آمدند که هر کدام یک طشت و ابریق بهشتی در دست داشتند. ابریقها پر از آب کوثر بودند. زنی که در مقابل خدیجه نشسته بود ابریقها را گرفت و فاطمه زهرا را با آب کوثر شستشو داد. سپس دو حوله که از شیر سفیدتر و از مشک و عنبر خوشبوتر بودند بیرون آورد ویکی از آنها را گرد بدن مبارک حضرت زهرا پیچید و با حوله دیگر برای آن حضرت مقنعه ای درست کرد.
آنگاه زن از حضرت زهرا خواست که سخن بگوید. زهرای اطهر زبان به شهادتین گشود و فرمود: «اشهد ان لا اله الا الله و ان ابی رسول الله سید الأنبیاء و ان بعلی سید الاوصیاء و ولدی سادة الاسباط»
(گواهی میدهم: خدایی جز الله نیست و پدرم رسول خدا و سید انبیاست و شوهرم سید اوصیاست و فرزندانم سید نوهها هستند) آنگاه بر آن چهار زن سلام کرد و نام هر یک از آنان را بر زبان آورد. آنان از مشاهده آن نوزاد مقدس، خندان و شادمان شدند و به یکدیگر بشارت دادند. اهل آسمان هم ولادت حضرت زهرا را به یکدیگر بشارت گفتند.
در آسمان نور درخشنده ای پیدا شد که ملائکه تا پیش از آن نظیرش را ندیده بودند. آن زنان، خدیجه کبری را خطاب قرار دادند وگفتند: «این مولود پاک و پاکیزه را که مبارک است بگیر! برکت خدا نثار خود این نوزاد و نسل وی خواهد بود» خدیجه کبری با شادمانی حضرت زهرا را گرفت و سینه خود را در دهان او گذاشت و شیر در دهان وی جاری شد. فاطمه اطهر در هر روز به اندازه یک ماه کودکان معمولی و در هر ماه، به اندازه یک سال آنان رشد میکرد.
📚 بحارالانوار ج ۴۳ ص ۲
🌸ولادت حضرت فاطمه زهرا (س)
و روز مادر بر همگان گرامی باد🌸
انتشار با صلوات بلامانع است
#مذاهب_عارفان
╔══❖•°🕋 °•❖══╗
https://eitaa.com/joinchat/2382037001C2d978a4435
╚══❖•°🕋 °•❖══╝
🔆میلاد حضرت زهرا سلام الله علیها و روز زن مبارک .🎉🎊🎈
꧁ @mavarai ꧂
کانال علوم غریبه ☝️ اولین و معتبرترین کانال در این علم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
@mazahb
نَحْر یعنی گلوگاه. روایت میگوید: بعد از تولد زهرای اطهر، پیامبر به فرمان خدا در جایجای نمازهایش همزمان با تکبیر گفتن، دستهایش را هم تا گلوگاه بالا میآورد. در تمام فرهنگها اشاره به گلوگاه نوعی هشدار است. یعنی پیامبر مثل جانت مراقب این دختر باش
📖سورۀ کوثر
انتشار با صلوات بلامانع است
#مذاهب_عارفان
╔══❖•°🕋 °•❖══╗
https://eitaa.com/joinchat/2382037001C2d978a4435
╚══❖•°🕋 °•❖══╝
@mazahb
🔅 #پندانه
✍️ دوستانت را نزدیک بدار و دشمنانت را نزدیکتر
🔹زمانی که پسربچهای ۱۱ساله بودم، روزی سه نفر از بچههای قلدر مدرسه جلوی من را گرفتند و کتک مفصلی بهم زدند و پولم را هم به زور ازم گرفتند.
🔸وقتی به خانه رفتم با چشمانی گریان قضیه را برای پدرم شرح دادم.
🔹پدرم نگاهی تحقیرآمیز به من کرد و گفت:
من از تو بیشتر از اینها انتظار داشتم. واقعا که مایه شرم است که از سه پسربچه نادان کتک بخوری. فکر میکردم پسر من باید زرنگتر از اینها باشد، ولی ظاهرا اشتباه میکردم.
🔸بعد هم سری تکان داد و گفت:
این مشکل خودته، باید خودت حلش کنی!
🔹وقتی پدرم حمایتش را از من دریغ کرد تصمیم گرفتم خودم راهی پیدا کنم.
🔸اول گفتم یکییکی میتوانم از پسشان بربیایم. آنها را تنها گیر میآورم و حسابشان را میرسم، اما بعد گفتم نه آنها دوباره باهم متحد میشوند و باز من را کتک میزنند.
🔹ناگهان فکری به خاطرم رسید! سه بسته شکلات خریدم و با خودم به مدرسه بردم. وقتی مدرسه تعطیل شد بهآرامی پشتسر آنها حرکت کردم. آنها متوجه من نبودند.
🔸سر یک کوچه خلوت صدا زدم:
هی بچهها! صبر کنید.
🔹بعد رفتم کنار آنها ایستادم و شکلاتها را از جیبم بیرون آوردم و به هر کدام یک بسته دادم.
🔸آنها اول با تردید به من نگاه کردند و بعد شکلاتها را از من گرفتند و تشکر کردند.
🔹من گفتم:
چطور است باهم دوست باشیم؟
🔸بعد قدمزنان باهم به طرف خانه رفتیم. معلوم بود که کار من آنها را خجالتزده کرده بود.
🔹پس از آن ما هر روز باهم به مدرسه میرفتیم و باهم برمیگشتیم. بهواسطه دوستی من و آنها تا پایان سال همه از من حساب میبردند و از ترس دوستهای قلدرم هیچکس جرئت نمیکرد با من بحث کند.
🔸روزی قضیه را به پدرم گفتم.
🔹پدرم لبخندی زد و دست من را به گرمی فشرد و گفت:
آفرین! نظرم نسبت به تو عوض شد. اگر آن روز من به تو کمک کرده بودم تو چه داشتی؟ یک پدر پیر غمگین و سه تا دشمن جوان و عصبانی و انتقامجو.
🔸اما امروز تو چه داری؟! یک پدر پیر خوشحال و سه تا دوست جوان و قدرتمند.
💢 دوستانت را نزدیک خودت نگه دار و دشمنانت را نزدیکتر.
انتشار با صلوات بلامانع است
#مذاهب_عارفان
╔══❖•°🕋 °•❖══╗
https://eitaa.com/joinchat/2382037001C2d978a4435
╚══❖•°🕋 °•❖══╝