رژیم صهیونسیتی ترور اسماعیل هنیه را گردن نگرفته است. ایران میگوید شواهد و قراین نشان از نقش مستقیم اسرائیل و نفس غیرمستقیم آمریکا دارد. بلحاظ حقوقی همین برای اقدام متقابل ایران کفایت میکند؟
۱_ احتیاجی نیست طرف مقابل یا یک نهاد سیاسی یا قضایی بیطرف مثلا سازمان ملل متحد قانع شود که طرف متجاوز چه کسی بوده است. مهم آن است که مقام شورای امنیت از قصد یک کشور برای اقدام نظامی با دلایل موجه مطلع گردد. حتی اقناع آن نهاد نیز الزام نیست. در این رابطه تشکیل جلسه ویژه صورت گرفته و ایران رسما رژیم اشغالگر را مقصر اعلام کرده و از حق قطعی خود برای پاسخگویی اطلاع داده است.
۲_ شورای امنیت یا دبیرکل سازمان میتوانستند به بیانیه طرف ایرانی واکنش منفی نشان داده، و علاوه بر خویشتنداری، خواهان اثبات اتهام به طریقی اطمینان آور مانند تشکیل کمیته حقیقت یاب، گردند. ولی تاکنون چنین اتفاقی روی نداده است.
۳_ضمنا همه کشورها «طرفین» را به خویشتنداری دعوت کردن. کدام طرف؟! با اجنه طرف هستن؟!این یعنی بازیگران جهان مطمئن هستند که اقدام از سوی اسرائیل صورت گرفته و اتهام زنی ایران را تایید ضمنی کردند.
تاکنون هم هیچ مقامی حتی دبیرکل سازمان ملل از ایران تقاضا نکرده نقش اسرائیل را ثابت کند بعدا انتقام بگیرد.
۴_ اقدام ایران اگر محدود و متناسب باشد، حتی اگر واکنش منفی طرف غربی را در پی داشته باشد، ذیل اقدام تلافیجویانه و عمل مقابل به مثل، درنظر گرفته و موجه پنداشته میشود حتی اگر تایید نگردد. فراتر از آن، میتواند بعنوان اقدام به جنگ و نقص صلح و امنیت منطقه ای و جهانی معرفی گردد.
مجید بهستانی
https://eitaa.com/mbehestani
خیلی از دانشجویان زحمت میکشند تا به مقام استادی دانشگاه نائل شوند ولی به محض رسیدن، خواندن و دانایی را رها میکنند و اسیر گذشته خود میشوند. به جزوه گویی و تکرار مکررات و بدیهیات روزگار میگذرانند تا عمر خدمتی شان به پایان برسد. اینها حیف نون هستن و سطح علمی دانشگاه ها را نزول میدهند. بزرگانی چون جواد طباطبایی و حمید عنایت و داود فیرحی کجا و حیف نونهایی مثل صادق زیباکلام و احمد نقیبزاده. این دومی سی سال در بهترین دانشگاه هیات علمی بود ولی دریغ از اینکه یک ورق دانش علوم سیاسی را جلو ببرد. دو سه تا ترجمه دارد و یکی دو تا کتاب گردآوری. فارغالتحصیلی از دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران ندیدم که بگوید افتخار میکنم با فلانی درس گذراندم. از همین نوع حرف زدن و نواختن مخالفان خودش نیز میشه فهمید اگر در علم باخته، در اخلاق نیز حرفی برای گفتن ندارد. نمایشی از یک نژادپرست تهی مغز.
کاش حداقل جستجو میکرد خبر فیک است یا نه.
مجید بهستانی
https://eitaa.com/mbehestani
بعد از هنیه؛ چرا سنوار؟
مجید بهستانی
حماس یک سازمان سیاسی_نظامی فلسطینی است که با پشتیبانی نیروهای سلفی اصلاح طلب و حمایت غیرمستقیم سعودی ها در 1987 به قدرت رسید. با توجه به شکل گیری تب مبارزان مسلحانه ذیل پرچم اسلام میان مردم فلسطین، و نیز تأسیس جهاد اسلامی نزدیک به ایران، جریان نزدیک به سلفی سنی نیاز به یک نمایندگی نظامی در سرزمین اشغالی داشت.
حماس در عمر سی و اندی سال خود فراز و فرود فراوانی داشته است و متأثر از رهبران خود و نیز جامعه شناسی تحولات، میان پایتختهای مختلف جزر و مد کرده است. بعد از مذاکرات ناموفق صلح در دهه نود قرن پیشین، بخشهائی از آن به سمت تهران متمایل شدند ولی با وقوع بهار عربی در دمشق مجددا به تنظیمات کارخانه برگشته، با حمایت ترکی-قطری-سعودی مقابل ایران و بشار اسد ایستادند. با شروع جریان داعش و بقای اسد، کم کم شکافهائی در این سازمان بروز کرد و بار دیگر بعضی از رهبران آن به ایران متمایل شدند. حمدان، ابومرزوق و هنیه در این دسته جای می گیرند. مشعل همچنان علقه بیشتری به خط ترکی- قطری دارد که این به ریشه های اخوانی آنها بازمیگردد.
در کنار شاخه سیاسی، شاخه نظامی حماس هم مهم است و تقریبا نیمه مختار رفتار می کنند. در قبال سوریه، آنها اگر چه با ایران همسو نبودند ولی در مقابله با اسرائیل و راه حل نهائی تصویر نزدیک تری با ایران دارند.
در این مورد خاص، شهید هنیه هم موافق بود در صورت یک پیمان قوی، دولت فلسطینی در مرزهای 1967 تشکیل شود. نفر اصلی مذاکرات آتش بس فعلی نیز همو بود. زدن ایشان در تهران در حالیکه برای مراسم استقبال از روی کار آمدن پزشکیان (دولت میانه رو) به ایران آمده بود، شلیک به اصل مذاکرات صلح چه فلسطینی چه ایرانی به حساب می اید. اسرائیل در این چند ماه بارها تلاشهای طرفهای غربی و بین المللی از جمله متحد اصلی یعنی آمریکا برای آتش بس و صلح دائمی نادیده گرفته و آن را دخالت در امور داخلی خود تلقی کرده است.
اگر چه برای تل آویو فرقی نمی کند، ولی برای آنکارا و دوحه مهم بود که شخصیتی نزدیک به خودشان به رهبری سیاسی حماس گمارده شود بلافاصله خط رسانه ای جایگزینی مشعل با هنیه را دنبال کردند. این خط خبری بلافاصله با واکنش منفی درون حماس روبرو شد که انتخاب رهبر سیاسی بعدی با انتخابات درونی مشخص خواهد شد. بعد از چند روز آنها با رای بالا به یحیی سنوار رسیدند.
با وجود این، اسرائیل اگر بخواهد وارد مذاکرات شود، مشعل مناسب تر بود تا شخصیتی مثل سنوار یا الحیه یا حمدان یا جبارین که به ایران متمایل تر هستند.
با آمدن مشعل آتش به درون حماس میآمد. زیرا بخش نظامی (گردانهای قسام) با هر گونه صلح کم دوام و سست مخالف است و حال که همه چیز از دست رفته است،اگر نتیجه قوی به دست نیاید عملیات طوفان الاقصی ناکام خواهد ماند؛ یعنی صلح دائمی نه آتشبس موقت. در نتیجه حتما دودستگی بالا می رفت. کشورهای حامی اخوانی و عربی منطقه ای مثل ترکیه، قطر و عربستان یا مصر بیشتر متمایل به گزینه آتشبسهای موقت هستند، چون صلح دائمی با رژیم صهیونسیتی کنونی ناممکن است. حماس سنوار میداند این طرحها عملا دست مقاومت را برای چانهزنی خالی خواهد کرد.
البته این را هم در نظر بگیرید که اشتباه محاسباتی گروه سنوار، مقاومت غزه را به این ورطه صعبناک انداخته است. ایران میبایست مراقبت کند به صورت دومینو در دام تصمیمات اشتباه بعدی نیافتد و استقلال رای خود را محفوظ دارد.
https://eitaa.com/mbehestani
چطور دختران سواری مجانی می دهند؟!
📝سید آرش وکیلیان
تازگی ها برایم سوال شده چرا دختران حاضر به رابطه آزاد و بی قاعده با مردی می شوند ، بدون آنکه عقد زناشویی منعقد کنند؟!
این پرسش را صرفا از منظر امنیت اجتماعی و منفعت طلبی بلندمدت زنان مطرح می کنم، نه از جهت شرعی و ...
با توجه به اینکه زن با مرد وارد رابطه ای میشود که از جهت طبیعی برابر نیست ، یعنی اگر فرزندی شکل بگیرد بار آن بر دوش زن است، اگر هم فرزند شکل نگیرد مرد راحت تر می تواند از رابطه خارج شود حال آنکه عاطفه زن خیلی بیشتر درگیر می شود، اگر هم مرد منصف و اخلاق مداری باشد ، بعد از ۲۰ سال ، زمان میانسالی که زن جذابیت جوانیش را از دست داد دلیلی برای ادامه این رابطه معمولا وجود ندارد.
در واقع عقد زناشویی مرد را متعهد می کند که هزینه های زن و فرزند احتمالی وی را تا حدی تقبل کند و تعاملات وی با زن در چارچوب شرایطی باشد و جامعه با ابزارهای نرم خویشاوندی یا ابزارهای سخت قانونی آن را کنترل می کند.
حال دختران جدیدا وارد رابطه ای می شوند که از نظر مرد نوعا یک رابطه بی قاعده و بسیار کم هزینه است. مرد آزاد است که هر وقت بخواهد از رابطه خارج شود و در مقابل دست زن به هیچ جا بند نیست و نه می تواند سراغ دادگاه برود چون رابطه اش رسمیت نداشته و نه می تواند حمایت اقوام خود را جلب کند؟!
من نمی توانم کنش این دختران یعنی سواری مجانی دادن را با عقل ناقص جامعه شناختی ام درک کنم!
واقعا از بانوان خواهشمندم به من در فهم این معما کمک کنند!
https://eitaa.com/mbehestani
استفن والت در یادداشت خود در فارین پالیسی یک نصیحتی به همه سیاستمداران خصوصا قدرتهای بزرگ می کند. می نویسد دو روند متناقض در سیاست جهان شکل گرفته است که سبب می شود از قدرت سخت با احتیاط بیشتری استفاده شود. یکی اینکه قدرت و دقت تخریب تسلیحات نوین بالا رفته است و فرد را زودتر به اهداف خود می رساند. در مقابل، احساس هویت ملی رو به تقویت است و بکارگیری این تسلیحات برخلاف خیال خام سیاستمداران و فرماندهان نظامی، آن احساس را تقویت می کند. یعنی افزایش انسجام ملی و دشوارتر شدن شکست ملتها. او برای این ادعا مثالهائی می آورد از اسرائیل و آمریکا و روسیه که علی رغم بکارگیری همه تسلیحات پیشرفته و ویرانی گسترده و ترور رهبران آنها، ولی ملت قربانی مستحکم روی پای خود ایستاده است.
این حرف دقیق نیست. هر ملتی نمی تواند از پس جنگ سنگین روی پای خود بایستد و بسته به روحیه ملی یا حمایتهای خارجی می تواند ایستادگی کند یا تسلیم شود. باید مورد به مورد مطالعه کرد و نشان داد چه چیزی یک کشور را به تسلیم یا دیگری به مقاومت بیشتر سوق می دهد؟ مورد غزه در جهان ستودنی است. با دستهای خالی و کمترین امکانات و درگیری و ویرانی تمام ملت، اما همچنان می جنگند؛ تا آخرین قطره خون. ولی ژاپن با دو بمب اتم تسلیم شد.عراق بعثی به سادگی فروپاشید، لیبی قذافی تسلیم گردید. البته این تازه اول ماجراست و به این معنا نیست که قدرت پیروز به راحتی بتواند حکمرانی کند. شاید بعد از ده سال با سرشکستگی عقب نشینی کند. پس تقویت روحیه ملی، هویت ملی، و عزت ملی باید در دستورکار همه دولتها باشد اگر می خواهند در بلایا کمر خم نکنند.
مجید بهستانی
https://eitaa.com/mbehestani
چرا فلسطین؟
مجید بهستانی
۱_ اسرائیل از ابتدا رژیم نامشروع براساس حقوق بینالملل بود. بدلیل شرایط وقت جهان اسلام و پس از ج ج ۲ به صورت فرمالیستی کشورهای غربی آن را رسمیت بخشیدن در حالیکه خود ساکنان و کشورهای منطقه رای منفی داشتن.
۲_ مخالفت امام با اسرائیل کاملا برخاسته از متن خواستههای مردم ایران بود. بسیار قبلتر از مبارزه با آمریکا پس از انقلاب، از سال ۴۲ که نهضت شروع شد مبارزه با اسراییل مطرح شده بود. و باز هم قبلتر از امام، در ایران این مطرح بود. این یعنی اراده نظام خواسته ملی بود.
۳_ برای حل مسئله فلسطین هم سه راهحل متصور بود که هر کدام طرفدارانی دارند:
الف- بازگشت به وضعیت ۱۹۴۵
ب- بازگشت به وضعیت ۱۹۶۷
ج- اخراج تمام فلسطینیان و حاکمیت اسرائیل بر تمام خاک فلسطین.
۴_ ایران از همه گروههای مبارز فلسطینی چپ و مسلمان با ایدههای مختلف حمایت کرده است. راهکار اصلی ایران برگزاری همهپرسی برای همه ساکنین واقعی سرزمین اشغالی است. بنظر میرسد هر چند وضعیت الف مطلوب ایران است اما اگر اکثریت فلسطینیان به راهکار ب اتفاق کنند، ایران حمایت خواهد کرد.
۵_ راهکار نظامی برای اخراج اسرائیل از خاک اشغالی، زمانی پررنگ شد که تلاشهای جهانی برای مذاکرات صلح به بنبست رسید تا آنجا که حتی راهکار «دو دولت» از سوی طرف اسرائیلی مطلقا رد گردید. همچنین بسیاری از موافقان فلسطینی طرح اسلو هماکنون احساس سرشکستگی دارند.
۶_ نقش ایران حمایت و تقویت توان رزمی مقاومت فلسطینی است، نه بیشتر. یک دلیل آن شرعی و حقوقی است. ولی دلیل دیگر آن، خوی توسعه طلبانه صهیونیستی است. فراموش نکنیم آخرین تلاشهای اسراییل برای اشغالگری در نیمه دهه هشتاد میلادی با شکلگیری مقاومت اسلامی متوقف شد. به محض آنکه گروههای مسلح مقاومتی ضعیف یا منحل شوند، بار دیگر ماشین توسعهطلبی سرزمینی تلآویو روشن خواهد شد.
https://eitaa.com/mbehestani
دردسر کابینه پزشکیان
مجید بهستانی
۱_ اگر بخواهم از منظر ملی به دولت پزشکیان نگاه کنم، درست آن است که این دولت موفق باشد. فایده این دولت ترمیم بخشی از سرمایه اجتماعی نظام، بهبود روزنه های امید در زندگی در ایران برای بخش مهمی از مردم، تمرین نقشآفرینی مسالمتآمیز درون چارچوب قانون، کاهش تنشهای سیاسی و اجتماعی، و احتمالا تغییر آرامتر قدرت در سطح عالی نظام میباشد. اگر دقت کنید اینها تمام خلاف خواستههای تندروها و ضدانقلاب است.
۲_ پزشکیان از جنس چپهای دهه شصت است و انتظار میرفت بعد از تشکیل کابینه مشکلات او با اصلاحطلبان متحول شده که جریان غالب هستند، به مشکل بربخورد و از سال دوم دعواها جدی تر شود. سروصداهای این دو هفته بر سر اعضای کابینه پیشنهادی از همان جنس است و از نشانههای سحر است.
۳_ نظری به اعضای دولت (اعم از کابینه و نهاد رییسجمهور) مشخص میکند که سه چهارم عددی از اصلاحطلبان برگزیده شده اند: رنگارنگی از شخصیت ها. تندرو و میانهرو. در کنار آن سه چهار اصولگرا به کابینه اضافه شده که چون آن وزارتخانهها برای اصلاحطلبان حساس بوده، بخشی از آنها را حسابی کلافه کرده است.
۴_ بدنه اجتماعی جریان چپ در این سالها خود را در امپاس دیده و به جهت روانشناختی این ترکیب کابینه برایشان دلچسب نیست، بلکه نومیدکننده است. آنها به جمهوری اسلامی خوشبین نیستند و صبر و حوصله اصلاحات گام به گام را ندارند. از ابتدا نیز به تایید صلاحیت پزشکیان با دیده تردید نگریستند. این کابینه معرفی شده هم آب پاکی را روی دست آنها ریخت. حالا پزشکیان نگونبخت باید تلاش کند خودش را برای چپ و راست نظام اثبات کند. این بدنه اجتماعی نشان داد در ادامه نیز برای اصلاحات سخت و واقعی همراه با او نخواهند ماند. چون بسیاری از تصمیمات لزوما باب طبع سیاستمدار نیست ولی اقتضای زمانه و نظام اولویت ها حرف آخر را خواهند زد. این بدنه اجتماعی حوصله خوب شنیدن و اقناع شدن ندارد.
۵_ ولی فعالان سیاسی اصلاحاتی دقیقا چه انتظاری از پزشکیان و شرایط و ساختار سیاسی کشور داشتند؟ آیا امیدبخشی های بیهوده و نومیدسازی کودکانه توان جریان اصلاحات را بالاتر میبرد یا بیشتر سرمایه سوزی است؟ یا از این چانهزنی سودای معاملهای در آینده دارند؟!
۶_ بدنه اجتماعی اصلاحات ظریف را از خودشان میدانند ولی در ساخت سیاسی او خود را اصلاحاتی نمیداند کمااینکه فعالان اصلاحطلب هم او را این چنین نمیشناسند. در نتیجه استعفای او بهر دلیل از معاونت ریاست جمهوری برای هوادارانش تلخ، ولی برای بخشی از اصلاحطلبان خوشایند است حتی اگر مصلحتا صدایش را درنیاورند.
۷_کابینه پیشنهادی تماما رنگ و بوی شخصیت و شعارهای پزشکیان میدهد. نه کمتر، نه بیشتر.
https://eitaa.com/mbehestani
وقتی مردم آمریکا به دموکراتها رای میدن، دموکراتها روی کار میان. ولی چطور میشه وقتی به جمهوریخواهان رای میدن باز تقریبا دموکرات ها در دولت هستن؟! این با ذات مردمسالاری موافق نیست. مگر اینکه در بعضی کشورها احزاب نتوانند رای حداکثری بگیرند، و دولت ائتلافی تشکیل دهند.
حالا حکایت جمهوری اسلامی این مورد دوم نیست و دولت ائتلافی معنا ندارد. مگر میشود مردم به هر جریانی رای بدهند یک جریانی همیشه در دولت هستند؛ جریان همیشه در صحنه!
خصوصا حالا که بعد از چند انتخابات با مشارکت پایین، این مورد اخیر با صد جور قسم و آیه، صد جور وعده و وعید، هزار جور خوف و خوف و خوف و رجا، بالن انتخابات به زور به نیمه رسید، باز این طور با امید و آمال مردم، حالا هر چقدر هم مزخرف باشد، بازی کرد!؟ یا بازی داد؟! که مردم گمان کنند بازی خوردن!!
و باز درست که کلید نجات ملت و رستگاری امت در دستان برخی است، ولی مرحمت کرده، سیاست بورزید، چند صباحی پشت صحنه بمانید. نمی گویم حذف شوید و کنار روید و گوشهنشین گردید؛ فقط جلوی چشم مردم نباشید.
بنده که به رییسجمهور فعلی رای ندادم، ولی این طور معامله با او را هم برای چینش دولت جالب نمیبینم. با آه و فغان اصلاحطلبان پس از رویت کسوف کابینه، موافق نیستم ولی همدلی میتوان که کرد! عقل حکمرانی هم همین را میگوید.
خود دانید.
مجید بهستانی
https://eitaa.com/mbehestani
یکی از مواضع بحث برانگیز پزشکیان در دوره مناظرات انتخاباتی این بود که ایشون یکی در میان بر این نکته پا می فشرد که من هیچ تخصصی ندارم و در هر زمینه از کارشناسان نظر می گیرم. سخنی که برای طرفداران خوشایند و نشانه نگاه «علمی» او به حوزه حکمرانی تفسیر می شد. در مقابل، مخالفان آن را نشانه درک غلط او از حکمرانی و سبب نگرانی می دانستند.
بدبینانه، این سخن، حربه او در مناظره بود که همه چیز را احاله به آینده، بعد از تشکیل دولت می کرد. خوش بینانه، واقعا درکی از تعارضات فکری و تعارض منافع نداشت.
حالا بعد از یک ماه درگیری و تنش، که خود پزشکیان اذعان کرد، برای تعیین اعضای دفتر و کابینه، و سپس هیاهوهای بعدی، به گمانم و امیدوارم کمی و تاحدی از آن اسب خوش خیالی پایین آمده باشد و پای خود را بر زمین سفت سیاست گذاشته باشد.
مجید بهستانی
https://eitaa.com/mbehestani
اربعین عراقی تکرار ناپذیر
مجید بهستانی
شب جمعه تون امام حسینی.
تازه از پیادهروی برگشتم و نائب همه تون. پدیده اربعین در جهان منحصر به فرد، و در علوم اجتماعی حائز اهمیت ارزش مطالعاتی. میشه و باید ساعتها درباره آن حرف زد. دانشکده های علوم اجتماعی ما که یا خواب تشریف دارند یا زبان تفسیر و تبیین شان در درک آن الکن.
اگر از نظر جامعهشناسان و اندیشمندان سیاست، غرب آسیا محل طولانی ترین زخمها و درگیریهای خونین است، چگونه ۲۰ میلیون آدم اینقدر «انسانی» با یکدیگر رفتار میکنند، در حالیکه کمی پیشتر، مقابل هم، ۸ سال جنگ خونینی تجربه کردند؟ آیا دیگر از دعوای عرب و عجم خبری نیست؟ چرا هست. آیا همه شیعیان عراقی تصویر مثبتی از ایرانیان دارند؟ نه آنطور.
ولی پای امام حسین وسط که بیاد دیگر عرب و عجم ندارد؛ همه متحد. مردمشناسی و دانش ارتباطات باید به میان بیاید.
میزبانی زائران حسینی برای عراقیها سبب «شرف» خود و قبیله خویش شناخته میشه و اگر از سوی زائران تحویل گرفته نشوند، آن را نشانه غضب حضرت میدانند. برای همین، با تمام وجود، بلکه بیشتر از آن، خود را در اختیار زائران قرار میدهند: اهل و عیال، خانه، طعام و هر چیز دیگر. اگر تو را خسته جان بیابند، به خانه و خیمه خویش میخوانند و کولر و حمام گرم و ماساژ و غذای گرم. قدم به قدم این اتفاق میافتد.
چند سال است این سفر معنوی را تجربه میکنم و به گمانم اگر در ایران یا جای دیگر چنین مراسمی برپا بود، چنین پذیرایی انجام نمیشد. این بخشی از فرهنگ آنهاست. ولی بعد از اربعین، یا نیمه شعبان که اتفاق مشابه میافتد، دیگر این انس و الفت نیست؛ کمتر هست.
https://eitaa.com/mbehestani
ذائقه طبیعی بخشی از جامعه ما مخدوش شده است. گوش شان به موسیقی عادت کرده، تا آنجا که اگر وسط طبیعت هم بروند، با خودشان یک باند میبرند، یا هدست.
سکوت، و گوش سپردن به صدای گوشنواز باد و آب و پرندگان و ... حوصله میخواهد که نیست.
برای این قشر جدید، طبیعت فقط یک لوکیشن متفاوت و خاص میشه، و بس!
مجید بهستانی
https://eitaa.com/mbehestani