فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
محمدرضا پهلوی، 1353 در بازدید از نیروی دریائی،بندرعباس
حرفهای قابل تأملی که می گوید چه اشتباهی کردیم که گمان کردیم اگر محترمانه و بانزاکت در نظام بین الملل زندگی کنیم، قدرتهای بزرگ هم به حقوق ملت ایران احترام می گذارند. و اینکه چرا باید ارتش قدرمند بسازیم و برای فداکاری و مرگ در راه میهن ایستادگی کنیم.
او به عنوان یک نظامی چه تجربه ای از نظام بین الملل و مناسبات قدرتهای بزرگ دارد که با وجود دولت کودتائی، به حمایت پشتیبانان خارجی از سلطنت او و حاکمیت ملی ایران مطمئن نیست؟
https://eitaa.com/mbehestani
چی شد؟!
مجید بهستانی
ما هم باید اعتراف کنیم تحت تأثیر رسانههای جمعی هستیم. در شب عملیات وعده صادق نوشتم حمله ایران احتمالا شوخی بود و انتظار ضربه خونین و سریع داشتم. مشخص شد استراتژی ایران بر «بازدارندگی جامع غیرخونین» بود.
حالا انتظار ضربه متقابل از رژیم صهیونسیتی نداشتم ولی انتظار میرفت بعضی از تاسیسات و پایگاههای نظامی پهپادسازی یا موشک سازی مورد حمله تخریبی قرار بگیرند. اما چی شد؟! ریزپرنده ها؟! از اطراف اصفهان بلند شدن و به یک پایگاه ارتش حمله بردن و نرسیده، همگی نابود شدن، و تمام! واقعا پاسخ پشیمان کننده خردکننده همین بود؟!
واقعا این رژیم به سلاح اتمی مجهز است و اینطور بزدلانه پاسخ داد؟ کما اینکه وزیر خارجه الجزایر گفت ایران باید قدرت اتمی باشد که چنین جسورانه به یک قدرت هستهای این چنان حمله کرد.
رسانهها و نویسندگان آنها سالها مغز ما را از «احتمال حمله اتمی» اسرائیل اشغال کرده بودن، و امروز آنها در حد یک «قدرت راکتی» هم نبودند! کما اینکه در غزه نیز بزدلانه از زن و بچه مردم کشتار دستهجمعی می گیرند.
https://eitaa.com/mbehestani
📌ترویج حجاب با ضرب و شتم...
📖یادداشتی از جعفر شیرعلینیا:
ششم شهریور 1363 هواپیمایی ایرانی ربوده شد.
مقصد نهایی هواپیماربایان بغداد پایتخت عراق بود.
مسافران یکهفته در عراق بودند و علاوه بر بازدید از بخشهایی از شهر بغداد و بازار این شهر به زیارت کربلا نیز برده شدند.
در هتلی مستقر بودند و دوربینهای عراقی از آنها فیلم میگرفتند و در تلویزیون عراق پخش میکردند.
در این میانه یکی از صحنههایی که از تلویزیون عراق پخش شد، در یادداشت روزانهی هاشمی رفسنجانی بازتاب پیدا کرد؛
7شهریور63؛
«امروز مسافران هواپیمای ربودهشده را برای زیارت به کربلا بردهاند.
فیلمی که از سیمای عراق پخش کردهاند، خیلی از زنان مسافر را بیحجاب نشان داده است.»
13 شهریور پس از یک هفته چالش و پیگیری، عراق حاضر نشد هواپیما را پس بدهد.
اما مسافران و خدمهی پرواز با یک پرواز هلندی وارد تهران شدند.
این بازگشتها میتواند صحنهی یک استقبال ملی باشد..
اما به روایت هاشمی در فرودگاه برای مسافران اتفاق عجیبی افتاد؛
«حدود سی نفر از آنها را دادستانی انقلاب [تهران]، برای تحقیق در مورد رفتار آنها در عراق از فرودگاه به زندان اوین برده.
به نظر میرسد [دادستانی انقلاب] کار خوبی نکرده، تذکر دادم که آزادشان کنند.»
حدود یک ماه قبل از این اتفاق دادستان عمومی تهران بیانیهی تندی داده بود که متولیان ادارات، مکانهای عمومی، هتلها،تالارهای برگزارکنندهی جشن عروسی باید بانوانی را که «رعایت حجاب و پوشش صحیح اسلامی را نمیکنند»، راه ندهند وگرنه خودشان تحت تعقیب قرار میگیرند.
همین ایام چند روزی تهران شاهد تظاهراتهایی علیه بدحجابی بود که گاه با خشونتهایی عجیب و غریب همراه میشد.
ناطق نوری وزیر کشور در سخنانی با وجود انتقاد از بدحجابیها از کارهای انجام گرفته در این تظاهراتها هم انتقاد کرد و گفت:
«آیا شما انقلابی هستید؟
قطعا حزبالله مشت به چشم بیحجاب نمیزند.
تیغ نمیکشد و نسبتِ زنا به کسی نمیدهد.»
هاشمی رفسنجانی در خطبههای نمازجمعه با حمله به بدحجابها، از اصل اعتراضها دفاع کرد و گفت:
«اگر منتسبین حکومت وظیفهشان را بهخوبی انجام ندهند، مردم خودشان وارد صحنه میشوند.»
اما میگفت هنوز لازم نیست مردم برای مقابله با بیحجابی به صحنه بیایند و هر وقت لازم شد از مردم میخواهند که بیایند.
هاشمی برخی کارهای خشن را کار حزباللهیها نمیدانست اما به حزباللهیها توصیه میکرد:
«شما که به یک آدم بیحجاب فحش میدهید، او هم ممکن است به مقدسات شما فحش دهد.»
حضور موتورسواران در تظاهراتها چهرهی وحشتناکی به اعتراضها علیه بیحجابی میداد و زنها و بچهها را وحشتزده میکرد؛
وحشتی که با شکستن شیشههای مغازهها چندبرابر میشد.سوم مرداد هاشمی روایتی از جلسهی سران قوا با حضور امام دارد؛
«شب، مهمان احمدآقا بودیم.
آقایان ولایتی، اردبیلی، خامنهای و [میرحسین] موسوی بودند.
امام هم در این جلسه شرکت کردند؛
حالشان خوب است.
دربارهی تظاهرات حزبالله علیه بیحجابی بحث شد.
بعضی فکر میکنند کار خوبی شده است و انجام این تظاهرات تهدیدی برای بیحجابها بوده است.»
با وجود انتقادها از تندرویها، دوباره این تظاهراتها با همین روش در سال64 تکرار شد.
اواخر فروردین 64 دوباره تهران صحنهی تظاهرات علیه بیحجابی بود. یادداشت هاشمی در 28 فروردین بسیار خواندنی است:
«شب مهمان نخستوزیر بودیم؛
در آنجا دربارهی حرکات موتورسواران حزباللهی در خیابانها و برخورد آنها با افراد بیبندوبار که این روزها اوج گرفته است بحث شد. مقرر شد، بدون اینکه انتقاد تندی از آنها شود، از عملشان جلوگیری شود،
زیرا اعلامیهی بیامضایی برای دعوت به تظاهرات علیه جنگ پخش شده و شاید لازم باشد که در روز شنبه نیروهای حزباللهی هم در خیابانها باشند.»
آنها در خیابان ماندند و اعتراضهای خشن تا چند روز ادامه یافت.
هاشمی، 1 اردیبهشت:
«آقای ناطق، تلفنی، مشکل کنترل حزباللهیها را مطرح کرد؛ مخصوصا پس از تایید رئیسجمهور در نمازجمعهی گذشته.
قرار شد که با خود آقای خامنهای صحبت شود که مشکل را حل کنند.»
دو روز بعد رئیسجمهور مصاحبه کرد:
«این تظاهرات هر چه بود و هرگونه بود و هر چند روزى بود، كافى است و دیگر ادامه پیدا نكند...
بعضى اتفاقات كه افتاده از جمله وارد یك مطب شدن یا مثلا داخل یك كافه كه چاى میخوردهاند رفتن، كار حزباللهیها نبوده و كار گروههاى نفوذى است...
احساسات مردم را در مقابل بدحجابى و گرایش به فساد و فحشا و منكرات قبول میكنیم و مردم را محق میدانیم، اما آن احساسات و تندروىها را قبول نمىكنیم.»
#عصراندیشه
@Asreandisheh
https://eitaa.com/mbehestani
مطلب بالا نکات مهمی دارد:
۱_ این اتفاقات در اوج اقتدار نظام است:
همه احزاب و گروهک های ضد و مخالف ضربه خورده اند.
۲_ اوج موفقتیهای ایران در جبههها: کشور در ریل پیروزی و بازپسگیری زمینهای اشغالی است.
۳_ اوج اقتصاد دولتی میرحسینی است. همه چیز در ید اختیار دولت و نظام است.
۴_ به روایت هاشمی هم تعدادی از مسافران ربوده شده در عراق بی حجاب شدن، هم در تهران بی بند و باری اوج گرفته است.
البته میتوان حدس زد که این اوج بی بند و باری، امروزه مصداق حجاب نسبتا کامل و نشانه زن سنگین باشد.
۵_ کافهها، گالریها و تالارها مورد عناب و خطاب دادستانی است.
۶_ در حالیکه روایت مرسوم، روند اجتماعی برخورد حزباللهیها با پدیده بدحجابی را به سالهای پس از جنگ برمی گردانند، این اخبار، آغاز شیوع آن را به سالهای جنگ آدرس میدهد.
۷_ پیش فرض سخنان مسئولان ارشد، ناتوانی در برخورد و مدیریت هم جریان حزبالله، و هم جریان بدحجابی است.
مجید بهستانی
https://eitaa.com/mbehestani
اعتراف دیرهنگام وزیر اسرائیل به تخریب پایگاه های نظامی و کشته شدن تعداد زیادی از نیروهای مسلح
پیش از این اسراییل و آمریکا از رهگیری ۹۹ درصد موشکها و زخمی شدن تنها یک دختربچه خبر داده بودند.
#صداقت_صهیونستی
https://eitaa.com/mbehestani
👆👆👆
یکی از دوستان مطلع آگاهم کرد که چنین مطلبی کذب است. سیاست فعلی دولت اسرائیل بر سکوت و انکار است.
امام و انرژی خورشیدی
مجید بهستانی
ابتدا نقل زیر را از امام خمینی بخوانید: «...این آقا [محمدرضا شاه] می گوید که باید از خورشید ما چیز [انرژی] بگیریم. تو چراغ نفتی را نمی توانی روشن بکنی، شما می خواهید از خورشید قدرت بگیرید؟! این حرفها چه است؟ این حرفها برای اغفال مردم است...» (صحیفه امام، ج3، 494)
این نقل قول در شبکه های مجازی دست به دست می شود که بگویند شاه از تحولات جهانی و علمی خیلی می فهمید و امام نه. به همین خاطر اصلا متوجه نیست که از خورشید واقعا می توان انرژی و سوخت گرفت. برای این که این حرف تأثیر بیشتری بگذارد، یک تکه از مصاحبه شاه با یک خبرنگار خارجی گذاشته می شود که در آنجا پرسیده می شود طبق تخمینها سی چهل سال دیگر نفت شما به پایان می رسد. توسعه شما با پول نفت انجام می شود. بعداز آن چه می خواهید بکنید؟ شاه می گوید می خواهیم به سراغ سوختهای تجدیدپذیر برویم مثل انرژی خورشیدی.
اما هدف امام از بیان آن سخنان چه بود؟ آیا به دلیل این بود که باور نمی کردند که از خورشید و باد میتوان انرژی گرفت؟ امام ادبیات خاص خودش را دارد.این بیان او را باید مشابه مخالفت او با حق رأی زنان در انقلاب سفید شاه تحلیل کرد. چطور امامی که پس از انقلاب فرمانده سپاه خانم، منصوب می کند، با نمایندگی زنان در مجلس خبرگان و مجلس شورا، و مقامات سیاسی موافقت می کند، زنان را به حضور قوی اجتماعی تشویق می کند، میتواند با حق رأی آنها مخالفت کند؟ راز آنجاست که در زمینه حکومت استبدادی شاه حتی مردان هم حق رأی واقعی ندارند. امام میگوید چگونه باور کنیم نیت شاه از اعطای ازادی سیاسی به زنان به جهت استفاده از رأی آنهاست و نه الگوبرداری صرف از جوامع غربی، یا فریب افکار عمومی داخلی و خارجی برای مدرن نشان دادن حکومت و جامعه ایرانی؟
اما زمینه این سخنان امام چیست؟ 17 مهر 57، روزهای اول حضور در نوفل لوشاتو، و مخاطبان او دانشجویان و ایرانیان مقیم خارج از کشور هستند. پس مخاطبان افراد ناآگاه و بی سواد نیستند. جملگی تحصیلکردگان دانشگاه های خوب مغرب زمین به شمار می آمدند. در فرانسه در برابر خبرنگارها و جمعیتهای مشتاق خود، امام صریحتر و بی پرواتر شاه را نقد می کردند. محور اصلی این سخنرانی این است که شاه شیرهای نفت را به روی همه قدرتهای جهانی گشوده است تا به همه باج بدهد تا حکومت خود را که از حمایت داخلی محروم است، دوام ببخشد. اگر مصرف عجولانه و بی محابا از چاه های نفتی انجام نگیرد، دهه ها این ثروت ملی برای مردم ایران باقی خواهد ماند. در نتیجه، اشکال امام این نیست که از خورشید و باد می تواند انرژی گرفت یا خیر، بلکه رمزگشائی می کند از سخن شاه که دارد با این ژستهای علمی جلوی خبرنگاران خارجی، بر مفاسد داخلی و قراردادهای خارجی که به غارت منابع ملی منجر می شود لاپوشانی می کند.
https://eitaa.com/mbehestani
در این کتاب نوشتم برخلاف نظریات رایج توسعه سیاسی، رابطه طبقه متوسط جدید با حکومت دینی در ایران نه تنها منفی و ضدیت نبود، بلکه روند همکاری و بده بستان قابل مشاهده است. این پژوهش با رویکرد پولانزاس و دال و استفاده از اطلاعات آماری دقیق و رسمی از انتخاباتها و سایر پدیده های اجتماعی انجام رسیده است.
ولی این رفتار همکاری جویانه تا چه سالی ادامه داشت و آیا همچنان ادامه دارد، در یادداشت بعدی به آن خواهم پرداخت.
https://eitaa.com/mbehestani
وقاحت هم حدی دارد. خصوصا اگر در جائی نشسته باشی که همگی از شما انتظار سلامت و راستی داشته باشند. حالا اگر رسانه دولتی یک کشور باشی و در حد بی بی سی اعتباری جهانی برای خود دست و پا کرده باشی، مخاطبان تا حدی انتظار جانبداری و سوگیری از منافع ملی انگلستان و منافع ممالک محروسه سلطنتی بریتانیا را دارند، ولی وقاحت را به آنجا بکشانی که رسما دروغ به خورد مخاطب بدهی، به آن سوءاستفاده از اعتماد مخاطب گفته می شود. حالا اگر این سوءاستفاده از اعتماد مخاطب، همراه با جعل اسناد دولتی باشد، به مراتب وقیح تر و قبیح تر.
گزارش به اصطلاح تحقیقاتی شبکه بی بی سی جهانی، احتمالا به سفارش سرویس امنیتی موساد یا انتلیجنس سرویس، درباره افشاگری از راز مرگ نیکا شاکرمی از معترضان ضدحجاب سال 1401 در تهران، علاوه بر جعل سند، از دروغ پردازیهای دیگر هم برخوردار است. فقط دو گمانه باقی می ماند: یا رسانه سلطنتی-دولتی انگلستان را کسانی در داخل سر کار گذاشتند، یا او مخاطبان ایرانی را! کسانی که با فضای نهادهای انتظامی، نظامی و بسیج در ایران تجربه زیسته دارند، این دروغ بافیها مسجل است.
1) یک تیم عملیاتی روی نیکا شاکرمی زوم می کنند و با تعقیب و گریز او دستگیر می شود.
نیکا شاکرمی، دختر نوجوان 16 ساله، چه ارزش میدانی یا اطلاعاتی دارد که باید یک «تیم عملیاتی» برای آن کار گذاشت؟ در حالیکه از نظر نهاد امنیتی در خیابانهای ملتهب تهران، لیدرهای اصلی رها هستند و شناسائی و دستگیری آنها هدف اصلی است، چرا باید بخشی از توان نهاد، روی یک عنصر بی ارزش (به جهت عملیاتی یا اطلاعاتی) هدر برود؟ او مثل بسیاری از نوجوانان دیگر، در جو آن شلوغی ها یک روسری آتش زد و جیغ و داد، و تمام. از جمعیت خارج شد. هیچ گاه در هیچ کجای دنیا هیچ نهاد امنیتی یا انتظامی خود را مشغول اینها نمی کند چون مثل او فراوان اند، و زدن آنها فایده ای هم نخواهد داشت.
2) حال این کار بی ارزش روی یک عنصر بی ارزش از سوی چه کسانی انجام شده است؟ نیروی حزب الله! در گزارشات رسمی قضائی و انتظامی اصلا از هواداران میدانی جمهوری اسلامی تحت این عنوان یاد نمی شود. این یک شهرت عمومی در افواه مردم است،و چنین سازمانی وجود خارجی ندارد که حال از سوی مقام قضائی یا بازپرس به آن انتساب شود.
3) اگر این قتل از سوی هواداران ج.ا مسمی به «نیروی حزب الله» انجام شده باشد، چرا باید رفتار خطاآمیز و مجرمانه آنها به عالی ترین مقام سپاه گزارش شود؟ درست تر نبود،که این گزارش خطاب به فرماندهی انتظامی کشور نوشته می شد؟
4) از آنجائی که متهمان نیروی رسمی نظام نیستند، چرا دستگاه قضائی پیگیری پرونده را رها کند؟ این تنها در صورتی که قابل تصور است که یکی از مقامات ارشد نظام، یا یک عنصر اطلاعاتی باارزش، یا چیزی شبیه به این، آن هم با فشارها و وساطتها، درگیر باشد، که طبق این گزارش ارزش این افراد در این سطح نیست. از این گونه افراد، در همین نظام قضائی، آنقدر دستگیر،و محکوم به پرداخت دیه،یا حد قصاص شدند که این داستان بافی مضحک به نظر می رسد.
5) این که گوینده اذعان می کند در زمان اغتشاشات 1401 عنوان «ناجا» به «فراجا» تغییر کرده است و این سلامت گزارش را مخدوش می کند، بیشتر برای فریب مخاطب است تا نشان دهند که بی بی سی اصول حرفه ای خود برای صحت سنجی گزارش های واصله زیر پا نمی گذارد، پس این مستند را چشم و گوش بسته قبول کنید.
6) در خلاصه پرونده بازجویی به مقام عالی نظامی، چه دلیلی دارد هم اسامی متهمان بیاید و هم نقل قولهای انتسابی آورده شود؟ برای مقام عالی تلخیص ماوقع و نتیجه بازجویی مهم است نه جزئیاتی بیش از این.
گافهای این سند، و خود مستند بیش از اینهاست. ولی به همین مقدار اکتفا می شود. اما سئوال مهمتری می ماند که بی بی سی به سفارش چه نهادی، و با چه قصدی در این برهه زمانی دست به فروش اعتبار خود زده است؟
مجید بهستانی
https://eitaa.com/mbehestani
بخشی از مصاحبه حجه الاسلام امیری فر:
«...اما شخص احمدینژاد اینطور نبود. ایشان دعای فرج را تکرار میکرد و نمیشود صرف این تاکید و تکرار چنین تهمتی {عضویت در انجمن حجتیه} زد. چنانچه در ساخت و انتشار آن سیدی {ظهور بسیار نزدیک است} هم دولت هیچ نقشی نداشت. ما حتی میدانستیم سرچشمهی آن سیدی از کجاست...اینها آن زمان دستآویزی نداشتند که دولت را بزنند و میخواستند این نسبتها را به دولت بدهند. البته معلوم شد هیچ ربطی به دولت ندارد. اینها گروهی خصوصی بودند که از یک نهادی تغذیه میشدند. دستگیرشان که کردند خودشان اعتراف کردند که کارشان ربطی به شخص دولت یا بنده نداشته است... البته من حدس میزنم یکی از نهادها برای کوبیدن آقای احمدینژاد آنها را تغذیه کرده است... حتی مشخص شد تکثیر آن سیدی در همان نهادی که تولید کرده صورت گرفته است. بعد هم در میدان انقلاب به فروش میرساندند... »
https://eitaa.com/mbehestani
از آنجائیکه رسانه بی بی سی جهانی یک رسانه دولتی محسوب می شود، و این رسانه یک مستند تحقیقاتی مشکوک با عنوان «آخرین لحظات نیکا» حاوی جعل سند دولتی و افترا به جهت انتساب بزه ضد حقوق بشری علیه ایران تهیه و منتشر کرده است، به نظرم ضرورت دارد که دولت ایران نزد دادگاه بین المللی یا دادگاه صالحه در انگلیس، یا شعبه مربوطه در دادگستری تهران جهت اعاده حیثیت طرح دعوا کند.
https://eitaa.com/mbehestani
رفتم #مست_عشق. در مجموع فیلم خوبی است جدای از برخی اشکالات. بهتر است مخاطب به فرهنگ و ادب فارسی و ایرانی آشنا باشد تا بیشتر بفهمد و لذت ببرد، وگرنه کلافگی عارض میشود در نیمههای فیلم.
اما میخواهم به شهاب حسینی، و پارسا پیروزفر، و بالاتر، به حسن فتحی دست مریزاد بگویم که نقش خود را برای ترکی سازی مولوی به خوبی ایفا کردند! کسی اطلاع دارد که اردوغان به تهیهکننده و کارگردان این فیلم جایزه و صله ای جهت عرض تشکر و خدا قوت فرستاده باشد؟ حسن فتحی چرا باید چنین خدمتی به ترکیه بکند که برای دیگر مواریث معنوی ما از جمله ابنسینا چشم طمع دوخته است؟
مجید بهستانی
https://eitaa.com/mbehestani
سیستم انتظامی و امنیتی هشیار است؟
دارند ذهن مردم را آماده میکنند که در آشوب بعدی شایعه کنند از افغانها برای سرکوب اعتراضات استفاده شده. یعنی حتی بدنه اجتماعی نظام و سازمان نیروهای مسلح او دیگه برای پراکنده کردن جمعیت یا سرکوب، اطاعت پذیری ندارد. انگاره بکارگیری بیگانگان علیه هموطنان.
نظام آمادگی مقابله با این عملیات روانی را دارد؟ اصلا آمادگی دارد یک آشوب خیابانی بدون خونریزی جمع کند؟ در آخرین مورد، در گزارش رسمی نظام، بالای ۲۰۰ نفر از طرفین درگیری کشته شدند. اصلا ۱۰۰ نفر هم کشته سازی دشمن بود. ۱۰۰ نفر دیگه چی؟
https://eitaa.com/mbehestani
بالاخره تظاهرات دانشجویی در دانشگاه های غربی به پایان خواهد رسید. منتظر تشکیل کمیته حقیقت یاب بی طرف غیرحکومتی برای بیان گزارش آشکار از میزان قانونی بودن برخوردها با تجمعات، تعداد دستگیریها از دانشجویان و اساتید، تعداد زخمیها، تعداد کشتگان، و نحوه برخورد با ماموران و آمران خاطی خواهیم ماند.
مجید بهستانی
https://eitaa.com/mbehestani
درباره اعتراضات دانشجوئی آمریکا
مجید بهستانی
با فاصله بسیار کمی از شروع جنگ اسرائیل علیه ساکنان نوار غزه، اعتراضات دانشگاهی با محوریت دانشجویان در دانشگاه های آمریکا شروع شد. هر چه جلوتر آمد، این اعتراضات وسیعتر و صورت جنبش اجتماعی به خود گرفته است. کم کم از دانشگاه های اروپائی نیز سروصدائی شنیده می شود که این عقب افتادن آنها نیز خودش ارزش مطالعه جداگانه دارد.
اما این جنبش بی هزینه نبوده است. در بعضی دانشگاه ها پلیس واردشده و تظاهرات درون محوطه دانشگاه به شدت سرکوب شده است. نزدیک به 3000 نفر بازداشت شدند که در میان آنها تعدادی استاد دانشگاه دیده می شوند. همان اوایل رؤسای سه دانشگاه معتبر و بزرگ آمریکائی که هویت دانشگاهی جهانی دارند یعنی هاروارد، ام آی تی و استنفورد، به جلسه کنگره فراخوانده و به شدت بازخواست و بازجوئی شده، و تعلیق از کار و برخورد شدید دولتی با این دانشگاه ها مواجه شدند. حرف اصلی آن است که شما فضای یهودی ستیزی در دانشگاه ایجاد می کنید.
در داخل، کسانی این رفتار حکومت و نیروهای انتظامی با تجمعات اعتراضی مسالمت امیز دانشجوئی را با فضای مشابه داخلی مقایسه کرده، و آن را نشانه استاندارد دوگانه غربی در رعایت حقوق بشر و آزادیهای سیاسی و ازادی بیان در دانشگاه خواندند. در مقابل کسان دیگری به تنگناهای بسیار به فعالان دانشجوئی، اخراج اساتید و ستاره دار شدن و کشته های دانشجوئی اشاره کرده و می گویند اصلا هر گونه مقایسه فضای سرکوب داخلی با شرایط اعتراضات دموکراتیک غربی خنده دار و سوءاستفاده گرایانه است. امروز گزارشی از استاد اصلاح طلب جامعه شناسی دانشگاه تهران، دکتر جلائی پور خواندم که به نظرم می تواند به خوانندگان درک بهتری بدهد که تا چه میزان می توان میان نوع برخورد حکومت با جنبشهای دانشجوئی مقایسه کرد؟
آن گزارش کوتاه را اینجا بخوانید: yun.ir/1uh565
https://eitaa.com/mbehestani
هر چند طبق روال طبیعی و تاریخی نسبت به دور اول، نرخ مشارکت دور دوم کاهش چشمگیر می یابد، اما امید میرود نرخ مشارکت خوبی ثبت شود.
۲۰ سال دولتهای مختلف آرزوی اجرای انتخابات تماما الکترونیکی داشتند که بحمدلله در این دوره محقق شد و اگر اشکال اساسی یافت نشود از انتخابات های بعدی بصورت ملی اجرا خواهد شد.
هم برای تیم اجرای، هم تیم نظارت، هم عموم رای دهندگان کار آسان شده است.
https://eitaa.com/mbehestani
اینکه فرمودهاند الناس علی دین ملوکهم، باید از استاد دهباشی پرسید از کدام «ملوک» پیروی میکنی؟
به استثنای خوبان، ملوک سرزمین من یا خودشان یا فرزندان شان، اگر در این دو راهی قرار بگیرند، گرین کارت را انتخاب میکنند.
تو اهل کجایی؟
https://eitaa.com/mbehestani
خوبی های شورش
مجید بهستانی
نتایج دورهای اول و دوم انتخابات مجلس در تهران،و بعضی شهرستانها گویای یک امر مهم است و آن حرکت از «چنارها» به سمت «پاجوشها». حرکت علیه سازمان و ساختار موجود از سوی بدنه اجتماعی هوادار اصل نظام و انقلاب. یعنی گسترش نارضایتی ها به لایه های عمیق اجتماعی. این نوع رأی دادن و ندادن، خودش نوعی شورش است. ناکامی شورش انتخاباتی 76 به جنبش خیابانی 88 رسید. ناکامی شورش انتخاباتی 84 به شورش خیابانی 98 رسید. ناکامی شورش انتخاباتی 92 در شورشهای خیابانی 96 و 1401 خودنمائی کرد. اگر شورش انتخاباتی 1400 و 1402 به ناکامی برسد، خود را چگونه و در کدام بزنگاه نشان خواهد داد؟
پس همه شورشها و جنبشهای خیابانی بد نیستند،اگر سیستم سیاسی و امنیتی به صورت مثبت و همدلانه هشیار باشد. اشکال نظام پهلوی این بود که شورشهای دهه های 40 و 50 شمسی را به نحو منفی و ستیزه جویانه سرکوب می کرد و به انحلال مسأله می رسید. تا رسید به لحظه فروپاشی 57.
پس شورش همه اش بد نیست؛ هشیاری و آگاهی هم می آورد، درس و عبرت و تجربه هم همراه خود می آورد. می تواند علامت «تب» باشد، پیش از آن که بیماری کشنده شود.
https://eitaa.com/mbehestani
MajidBehestani مجید بهستانی
در این کتاب نوشتم برخلاف نظریات رایج توسعه سیاسی، رابطه طبقه متوسط جدید با حکومت دینی در ایران نه تن
دوران قهر طبقه متوسط جدید کی به پایان می رسد؟
مجید بهستانی
طبقه متوسط جدید موتور محرک دموکراسی خواهی در جوامع است. در کتاب «طبقه متوسط جدید در جمهوری اسلامی ایران» یک مهم محل تردید قرار گرفت: این طبقه با حکومت دینی می ستیزد؛ و یک مهم به تأیید رسید: این طبقه با جمهوری اسلامی همراهی و عدم تعارض داشته است.تلاش شد این دو نکته جامعه شناسانه نظری با تحلیل آماری همراه باشد. همین مسأله سبب کلافگی جریانهای ضدانقلاب و سکولار در قبال این طبقه شده بود. با این حال باید توجه داشت که محدوده زمانی مطالعاتی این کتاب تا انتخابات ریاست جمهوری 1392 است.
پس از این تاریخ روند همکاری این طبقه با جمهوری اسلامی چگونه است؟ نگاهی سریع به بعضی نتایج انتخاباتی:
مشارکت مجلس هفتم (1382): 51 درصد
مشارکت مجلس هشتم (1386): 51 درصد
مشارکت ریاست جمهوری دهم (1388): 85 درصد
مشارکت مجلس نهم (1390): 64 درصد
مشارکت ریاست جمهوری یازدهم (1392): 72 درصد
مشارکت مجلس دهم (1394): 62 درصد
مشارکت ریاست جمهوری دوازدهم (1396): 74 درصد
مشارکت مجلس یازدهم (1398) : 42 درصد
مشارکت ریاست جمهوری سیزدهم (1400): 48 درصد و 13 درصد آرای باطله (رتبه دوم)
مشارکت مجلس دوازدهم (1402): 41 درصد و احتمالا 15 درصد آرای باطله
این اعداد به ما چه می گویند؟ از دولت دوم اصلاحات فضای نومیدی در بخشی از بدنه جامعه وارد می شود که به کاهش نرخ مشارکت در دو مجلس هویدا است. سال 88 جریان شکست خورده تلاش وافری می کند که با کشاندن تمام عقبه خویش، سنگرهای سیاسی را مجددا فتح کند که نرخ مشارکت بی سابقه 85 درصد ثبت می شود. در انتخابات بعدی،یعنی مجلس نهم، همچنان شرایط سیاسی کشور ملتهب است، و از سوی دیگر بخش مهمی از هواداران جنبش سبز از صندوق رأی مأیوس شدند. با وجود این، نرخ مشارکت قابل قبول است. موفقیت یک چهره نزدیک به اصلاح طلبان در 1392 فضای امیدی در بدنه اجتماعی آنها ایجاد می کند و به دنبال توافق هسته ای این حس امکان تغییر و بقاء در بازی، نرخ مشارکتهای بعدی نیز قابل قبول و بالا است.
اما با آشکار شدن ناکامی دولت دوازدهم و بی حاصلی برجام، از 1396 روند نومیدی و عدم امکان بازی در چارچوبهای قانونی، سبب شده است به تدریج هم بدنه اجتماعی اصلاح طلبان از میان طبقه متوسط جدید، و هم بدنه هواداران نظام از میان فرودستان دچار ریزش قابل توجه شود. اگر چه تاریخ مشارکت سیاسی در جمهوری اسلامی بارها شاهد حرکت سینوسی اقبال و ادبار بوده است، ولی به نظر می رسد این بار برای بازگشت به اوج و نرخ مشارکت بالای 60 درصد، یعنی امید به اصلاح و تغییر از مسیرهای قانونی و مسالمت آمیز، شرایط دشواری پیش روی نظام باشد.
https://eitaa.com/mbehestani
فرهنگ «واکس زدن» در ایران و دروغ به رهبری
مجید بهستانی
چرا به رهبری دروغ می گوییم؟ وقتی در موقعیتی قرار داریم که خوب است دیگران فکر کنند ما هم مشکلات داریم، سعی می کنیم نشان دهیم که «خیلی بدبخت» هستیم. وقتی هم که نیاز نباشد، یا منفعت مان در خطر نباشد، خودشیرینی می کنیم و سرخوشی بیخود.
رهبر انقلاب بارها نشان دادند از گرفتن اطلاعات وآمار غلط بی زار هستند و از کسانی که به او انتقاد کردند تشکر کرده اند. در موردی، آیت الله خامنه ای وقتی به اشتباه رتبه جهانی اقتصاد ایران را بهتر بیان کردند، چندی بعد، با اصلاح سخن خود،از کسی که به او تذکر داده و اطلاع صحیح رسانده تشکر کردند. از دادن اطلاعات غلط و بی پایه به رهبری و همچنین سایر مسئولان چه فایده ای وجود دارد؟
رهبر انقلاب به نمایشگاه کتاب امسال تشریف بردند و طبق عادت با غرفه داران هم کلام شدند. سپس با خبرنگار صداوسیما مصاحبه کردند (لینک). نکته مهم این مصاحبه آن است که ایشان فرمودند که خیلی خوشحال هستند که بسیاری از ناشران از تیراژهای بالای کتاب خود (2000 به بالا) و فروش خوب کتابها اعلام رضایت کردند.
کجا چنین است؟ کدام انتشاراتی ها؟ آنها که با بازار نشر درگیر هستند، به استثنای کتابهای درآمدزا مثل حقوق و روانشناسی یا کتاب کودکان، اکثریت ناشران زیر 500 تا کتاب درمی آورند. بعضی آثار رشته های علوم انسانی و پایه با 100 نسخه چاپ می شوند. چرا ناشران، که با علم و فرهنگ و هنر درگیر هستند نباید با زبان رسا از مشکلات صنفی خود بگویند؟
به این ویژگی فرهنگی می توان در کنار مفاهیم خودشیرینی، بادمجان دور قاب چینی، ریاکاری و دوروئی، با سیلی سرخ کردن صورت، یا خوب نشان دادن منزل نزد مهمان، اصطلاح واکس زدن را به کار برد. ما با واکس زدن یک کالا، آن را بسیار بهتر از چیزی که واقعا هست نشان می دهیم.
https://eitaa.com/mbehestani
#کتاب_فقه_و_علوم_اجتماعی
تابستان ۱۳۸۷ بود که این سئوال بنیادین به ذهنم رسید که پس از ۴۰ سال تجربه جمهوری اسلامی، و آرزوی وحدت حوزه و دانشگاه، آیا این همنشینی صورت پذیرفته است؟ و مهمتر آنکه چگونه دانشهای فقه و علوم اجتماعی، در بستر تعارضات ذهنی سنت و تجدد، میتوانند با یکدیگر رابطه داشته باشند؟ فراتر از روابط صوری، و فراتر از لکه گیری.
این دغدغه با ۱۶ تن از اندیشمندان علوم انسانی و اصحاب جریان روشنفکری دینی ایرانی طرح، و ماحصل آن در کتاب جمعآوری گردید. آیا علوم اجتماعی باید از فقه پیروی کند، یا فقه در تشخیص موضوعات از علوم اجتماعی کمک میگیرد؟ یا اصلا و بنیانا با دو دنیای فکری متفاوت و بی تفاوت به همدیگر روبرو هستیم؟
کسانی همچون سعید زیباکلام، مجتهد شبستری، علی پایا، مصطفی ملکیان، ناصر هادیان، ابراهیم فیاض، سعید حجاریان، خسروپناه، و ... .
از ۸۷ تا ۹۷ تولید متن، و از آن موقع تاکنون درگیرودار و پیچ و خم نشر اطاله کرد.
https://eitaa.com/mbehestani
مسأله تعطیلی شنبه: عقلانیت نظام در محک آزمون
مجید بهستانی
همه فروعات و اعراض را کنار بگذاریم، اصل اهمیت امام خمینی در مقام فقیه این بود که تلاش کردند بر پایه مقدمات عقلی و استدلال منطقی نظریه حکومت اسلامی در جهان مدرن را اجتهاد کنند. کوششی که از سوی بخش مهمی از زعمای حوزه علمیه قم، نجف و مشهد چندان مورد استقبال قرار نگرفت. امام در عصر غربت علوم عقلانی در مدارس دینی، از قطبهای اصلی تدریس فلسفه به شمار می رفت تا آنجا که برخی او را مرتد خوانند.
اگر ممشای امام این بود که دین 1400 سال قبل، همچنان می تواند برای دولت و جامعه مسلمانان در قرن پانزدهم ه.ق حضور فعال داشته باشد، گویا این ممشا از سوی بخشی از هواداران او، یا به طور کلی، موافقان نظریه جمهوری اسلامی، چندان جا نیافتاده است، یعنی پذیرش شی به پذیرش لوازم آن شی است. آنها می خواهند در قرن انفجار اومانیسم و علم گرائی، و در عصر سیطره رفاه و لذت، جمهوری اسلامی باشد، ولی ضرورتهای آن نباشد. در این نگاه، ظواهر نصوص اصالت دارند و در عمل و در بسیاری از مستحدثات، زندگی و حکم مکلف در گیرودار عمل به نص یا تنقیح مناط است. در بسیاری از مواقع انتقاداتی که متدینان و دغدغه مندان به تصمیمات دولت و نظام می گیرند، تفاوت نگاه کاملا مشهود می شود که با منطق اسلامی زیستن در جهان جدید هنوز کنار نیامده اند.
اگر گره حجاب الزامی یا اختیاری، یا ذبح مرغ در کشتارگاه، یا سود بانکی محل بحث بود کاملا مبنای دغدغه قابل فهم بود،ولی تعطیلی یا گشایش روز شنبه به عنوان یک روز کاری، و چسباندن آن به توطئه یهود و سیطره نئولیبرالیسم، با هیچ نخ بخیه ای با فقه حکمرانی امام نمی خواند. لااقل من نمی فهمم. بعد از این مقدمه نسبتا طولانی:
1- در اسلام صرفا اوقات مبارک داریم و هر وقت برنامه خاص خود را دارد.
2- روز تعطیلی در اسلام معنا ندارد بلکه برآمده از فرهنگ دیوانسالاری رضاخانی به تبع مغرب زمین است که برای کارمندان (نه کارگران، نه کسبه، نه تاجران، نه ...) و آن هم در مشاغل غیرحساس وضع شده است.
3- این امر جزء اداره امور عمومی است که در اختیار نظام است که چگونه آن را تنظیم کند. اگر سود و منفعت ملی در تعطیلی شنبه است یا خیر، بر عهده دولت و مجلس است و این بعد از آن است که دلیل شرعی قطعی بر حرمت و حلیت هیچکدام از روزها در منابع اسلامی یافت نمی شود. تنها نکته آن است که آیا این امر سبب «تشبه به کفار» می شود، که بعد از فحص معلوم شده است چنین اتفاقی نمی افتد، و این قضاوت عجولانه است.
4- در این چند مدت تلاش کردم استدلالهای طرفین موافق و مخالف را مطالعه کنم. نه موافقان تعطیلی شنبه دلایل اقتصادی روشنی می گویند، نه مخالفان. دسته دوم تکلیف شان روشن است که دلایل اقتصادی مطروحه را دستاویز دلایل ایدئولوژیک می دانند یا آنکه این مصوبه، ناخواسته تبعات جبران ناپذیری بر تصویر جمهوری اسلامی و تشابه جامعه اسلامی به جامعه یهودی خواهد داشت. انتظار بیشتر از موافقان تعطیلی شنبه است که مثلا آن ضرر 8 میلیارد دلاری ناشی از تعطیلی پنج شنبه با کدام فرمولی به دست آمده است؟ در ایام تعطیلی مگر بخشهای کلان و فعالان بزرگ اقتصادی نیز به تعطیلی می روند یا این تعطیلات صرفا برای بخش اداری غیرمهم است؟
به جای هیاهو، و اتهام زنی به این و آن، استدلالهای بیشتر و بهتری باید از طرفین بشنویم.
https://eitaa.com/mbehestani
روند شناسائی «جمعه» به عنوان روز تعطیل در قانون اساسی
حجه الاسلام علیاشرف فتحی
با توجه به رویه شورای نگهبان و مذاکرات مربوط به این اصل در مجلس خبرگان قانون اساسی، افزوده شدن روز دیگری غیر از روز جمعه به عنوان تعطیل هفتگی رسمی خصوصا به استناد روال جهانی و رسم کشورهای غربی با مشکلاتی روبهروست. مگر آنکه چنین تفسیر شود که این اصل فقط از تعطیلی ثابت و همیشگی روز جمعه سخن گفته و حرفی از افزوده شدن یک روز تعطیل دیگر کنار روز جمعه نزده است.
مجلس یازدهم در آخرین روزهای عمر خود به اصلاح قانون مدیریت خدمات کشوری رسیدگی میکند که مهمترین بخش آن، تغییر روزهای تعطیل هفتگی است. یکی از مهمترین موانع بر سر این تغییر، اصل هفدهم قانون اساسی است که روز جمعه را «تعطیل رسمی هفتگی» دانسته است. بنابر این افزوده شدن پنجشنبه یا شنبه به تعطیلات هفتگی، با این اصل قانون اساسی ناسازگار به نظر میرسد. رجوع به مشروح مذاکرات مجلس خبرگان قانون اساسی در سال ۱۳۵۸ میتواند مراد این اصل را شفافتر کند.
همانطور که قید «رجل» بودن رئیسجمهور با رجوع به مشروح مذاکرات این مجلس و اطلاع از مراد تصویبکنندگان اصل یکصد و پانزدهم مشخص شد و شورای نگهبان اعلام کرد که زن نمیتواند رییسجمهور شود. در جریان بررسی اصل یکصد و پانزدهم مرحوم آیتالله منتظری؛ رییس مجلس خبرگان قانون اساسی و نماینده استان تهران در این مجلس تصریح کرده بود که «نمیتوان مسلمات اسلام را زیر پا گذاشت و اسلام در چنین مسؤولیتهای سنگینی گفته که کار باید به دست مردان باشد (صورت مشروح مذاکرات مجلس بررسی نهایی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، ج ۱، اداره کل فرهنگی مجلس شورای اسلامی، آذر ۱۳۶۴، ج ۳، ص ۱۷۶۸. جلسه ۶۴، بیستم آبان ۵۸).
در جریان بررسی اصل هفدهم نیز ابتدا حرفی از تعیین روز جمعه به عنوان «تعطیل رسمی هفتگی» نبود و در ابتدای اصل پیشنهادی نیز شهر تهران به عنوان «مرکز حکومت جمهوری اسلامی ایران» مشخص شده بود. به پیشنهاد ابوالحسن بنیصدر و تصویب اکثریت مجلس، اشاره به شهر پایتخت کشور از قانون اساسی حذف میشود تا امکان تغییر پایتخت بدون نیاز به رفراندوم فراهم باشد (همان، ج ۱، ص ۵۹۵، جلسه ۲۳، ۲۹ شهریور ۵۸).
در ادامه جلسه، مرحوم آیتالله منتظری پیشنهاد میکند تعیین روز جمعه به عنوان «تعطیل رسمی» به این اصل افزوده شود. استدلال آقای منتظری این بود که «در قانون اساسی سابق هم اسمی از تاریخ [رسمی] برده نشده بود و یک محمدرضا[شاه]ی پیدا شد و آمد تاریخ [رسمی] ایران را تغییر داد. پس حال باید روز تعطیل را در قانون اساسی ذکر کنیم تا یک رییسجمهور غربزده پیدا نشود و بیاید بگوید که چون در همه دنیا یکشنبه روز تعطیل رسمی است، ما هم میخواهیم در ایران روز یکشنبه را به جای روز جمعه تعطیل کنیم»(همان، ص ۵۹۹).
مرحوم حجتالاسلام دکتر سید عبدالله ضیائینیا (نماینده استان گیلان) با پیشنهاد آقای منتظری مخالفت کرده و میگوید که اینگونه مسائل به مجلس شورا مربوط است و نیاز نیست در قانون اساسی بیاید. حجتالاسلام محمدجواد حجتی کرمانی (نماینده استان کرمان) نیز به نکته مهمی اشاره میکند: «در قرآن آمده که روز جمعه روز کسب و کار است. چطور تعطیل باشد؟».
آیتالله ناصر مکارم شیرازی نماینده استان فارس هم از نمایندگان میخواهد که به تذکر حجتی کرمانی دقت کنند، اما دکتر بهشتی؛ نایبرییس مجلس به عنوان ادارهکننده جلسه پاسخ میدهد که «در دنیا تعطیل بودن یک روز در هفته، یک امر مسلم است»(همان، ص ۶۰۰).
در ادامه هم آیتالله ابوالقاسم خزعلی (نماینده استان سمنان) میگوید که اگر روز جمعه به عنوان «تعطیل رسمی هفتگی» در قانون اساسی بیاید، کسی بعدا نمیتواند روز یکشنبه را به جای جمعه تعطیل اعلام کند. بنابر این با پیشنهاد آقای منتظری و تصویب اکثریت، اصل هفدهم با شکل کنونی تصویب شده و روز جمعه به عنوان «تعطیل رسمی هفتگی» وارد قانون اساسی ایران میشود (همان، ص ۶۰۱).
{...}
نکته دیگری که از مذاکرات مربوط به اصل هفدهم میشود فهمید، نوسان ذهن سران این مجلس است که رهبران انقلاب ۵۷ نیز محسوب میشدهاند. آنها از سویی به دنبال پیروی از رسم جهانی «تعیین تعطیلات هفتگی» و از سوی دیگر، نگران غربزدگی مقامات آتی کشور بودهاند.
این نوسان در سرتاسر قانون اساسی و مذاکرات این مجلس به چشم میخورد؛ تلاش برای استفاده از دستاوردهای دنیای مدرن، در عین هراس از غربزدگی و تضعیف سنت. گفتمان چپ اسلامی در پسِ این مباحثهها بهروشنی بر ذهن و زبان اغلب فقیهان و روشنفکران و سیاستمداران آن دوره مسلط بوده است.»
کانال تقریرات
https://eitaa.com/mbehestani
من که منتقدش هستم و طرف مقابلم هم بیشتر و بدتر.
ولی به محض اینکه خبر حادثه سقوط بالگرد رییسجمهور را شنیدیم، هر دو شوکه شدیم و عمیقأ ناراحت.
انگار خیلی از مردم الان اینطوری اند
چقدر خوبه طوری زندگی کنی که مخالفان هم از شنیدن خبری ناگوار برای تو ناراحت شوند.
#حجه_الاسلام_رئیسی
#ورزقان
https://eitaa.com/mbehestani
سقوط بالگرد و احتمالات
مجید بهستانی
در شب میلاد امام رضا علیه السلام خبری تلخ مخابره شد: فرود سخت بالگرد رییسجمهور و همراهان، در شرایط جوی نامتعادل. در منطقهای کوهستانی و صعب العبور. بیش از ۱۵ ساعت طول کشید تا تیم امداد و نجات بالای سر جنازه ها برسند.
از الان نمیتوان به راحتی تصور کرد علت سانحه چه بود. ولی احتمالاتی که به ذهن خطور میکند:
۱_ یک حادثه طبیعی؛ شرایط جوی ناپایدار، مه غلیظ، و برخورد با کوه.
۲_ یک حادثه تروریستی: دستکاری یا خرابکاری از راه دور. هنوز ساعتی از مفقود شدن بالگرد نگذشته بود و رسانههای داخلی خبر را پوشش نداده بودن که حساب «ترور الارم» نزدیک به رژیم صهیونسیتی از حادثه تروریستی برای بالگرد رییسجمهور ایران خبر داد.
۳_ ایراد فنی: یکی از قطعات یا نرم افزار بالگرد دچار آسیب یا اختلال شده و در ادامه کنترل آن را غیرممکن کرده باشد.
هر کسی ذهنش سراغ یکی از این موارد میرود ولی باید منتظر نظر کارشناسی ماند.
ارواح رییسی رییسجمهور ایران، وزیر خارجه، و سایر همراهان شاد و قرین رحمت الهی باشد.
#حجه_الاسلام_رئیسی
#ورزقان
https://eitaa.com/mbehestani