امام حسین؛ از گفتمان حماسه تا گفتمان مصیبت
مجید بهستانی
در هویت یابی اجتماعی شیعه، پس از حضرت امام علی علیه السلام، امام حسین علیه السلام نقش پررنگی دارند. یعنی شیعیان با آنها خودشان را می شناسند و از دشمنان خود فاصله می گیرند. نقش ادراک اجتماعی عموم شیعیان از ائمه و معصومین در اینجا ملاک است، نه از جهت کلام شیعی، یا مبتنی بر نص دینی. شیعیان با محبت با علی و آل علی احساس نزدیکی به دین پیامبر داشتند و از غاصبان خلافت برائت می جستند. این هویت یابی با پیوند با امام حسین ع بعد قیام و استقامت یافت. از دوران آل بویه به عنوان بزرگداشت سالانه مورد توجه قرار گرفت، در صفویه شاخ و برگ یافت، در قاجار تبدیل به سنت نمایشی فراگیر شد، و از پهلوی به این سو به متن زندگی مردم وارد گردید. انقلاب اسلامی و دفاع مقدس بنا بر بستر عشق به حضرت اباعبدالله ع به ثمر رسیدند.
این دو پدیده اجتماعی بزرگ ایرانی مرهون خوانش مرحوم شریعتی از امام حسین، شهدای کربلا و اصل جهاد و شهادت بود. تا پیش از این، شهدا شخصیتهای محترم بودند، و واقعه کربلا حادثه ای ناگوار در اعصار دوردست، از برای شخصیتهای بسیار دور از دسترس، بودند. شریعتی با هنر خطابت خویش، شهادت را نه یک اتفاق از سوی یک معصوم یا انسانهای فراانسانی معرفی کرد، نه شهدا را تکرار نشدنی. همچنین او ابداعات نظری در خوانش تاریخ انبیاء و تاریخ اسلام مطرح کرد که جدای از صحیح یا ناصحیح بودن آنها، فضای گفتمانی و ذهنی جدیدی به شیعیان و ایرانیان بخشید، از جمله تمایزگذاری میان شهادت حمزه ای و شهادت حسینی، یا حسینی مردن و زینبی زیستن، یا شیعه علوی و شیعه صفوی. فضای گفتمانی شریعتی به سکه رایج دهه پایانی پهلوی و دو دهه اول نیروهای انقلابی مسلمان تبدیل شده بود، بلکه همچنان رسوبات فکری آن پابرجاست. انقلاب 57 گفتمان اجتماعی می خواست که شریعتی ساخت. در اینجا شریعتی ادبیات مبارزه و مقاومت راحول امام حسین ع برساخت. ادبیات حماسه. نقش ابالفضل العباس و شهدای کربلا در طراحی حماسه.
ولی با پایان جنگ، به دلایل اجتماعی و سیاسی، سرخوردگی برگشت و جریان عرفانی در مقابل جریان انتقادی عقلانی در هیأتهای مذهبی سربرآورد. در اینجا گفتمان مصیبت بازتولید شد که اتفاقا با خوانش مذهبی سنتی از امام حسین ع همساز بود که قرنهای متمادی پدران ما با آنها انس داشتند. حالا مداحان فقط یا عمدتا به مصائب اهل بیت می پردازند. قبل از طرح ایثارگریها، مستقیما زجرها و دردها و نحوه شهادت حضرات بیان می شود. و به جای شهدای کربلا از علی اصغر و رقیه و سکینه و زینب.
اگر از عباس می گوید از دردهای او می گوید و اگر از زینب می گوید به ضجه ها و رنجهای او می رسد.
حالا در یک خط، به جای جمع بندی، سئوال میکنم که برای پیشرفت ایران و تقویت هویت شیعه، گفتمان حماسه بهتر است، یا گفتمان مصیبت، یا گفتمان سوم؟
https://eitaa.com/mbehestani
دکتر پزشکیان از همان ابتدا که تایید صلاحیت گرفت، نشان داد که سخنور نیست و درکی هم از علوم انسانی و اجتماعی، به کنار، حتی درکی هم از دولت و دیوانسالاری ندارند. خیال خود را از همان ابتدا با مخاطبان راحت کرد و می گفت نمی دانم و از کارشناسان کمک می گیرم.
بعد از رأی گرفتن، بلافاصله یک شورای انتقالی و تشکیل دولت به ریاست جواد ظریف تشکیل داده است که روندهائی برای انتخاب نفرات اصلی کابینه تعیین شده است، و نیز ملاکهای انتخاب.
از فردای این حکم، برخی سروصدا کرده اند که یا این کار خلاف قانون اساسی است، یا بدعت است و برای فرار از پاسخگوئی. عجیب تر، شریعتمداری کیهان که از دعوت جبلی از ظریف برای شفاف سازی روند اعضای کابینه به صداوسیما انتقاد کرده، که می بایست او بابت پاسخ به ندانم کاریهای قبلی خود دعوت شود نه چینش کابینه دولت جدید! پناه بر خدا از این همه کینه!
اولا این کار اصلا امر عجیبی نیست. همه دولتها در یک حلقه بسته یا نیمه بسته (البته با شعار باز و فراگیر) کابینه خود را تعیین می کنند. مرحوم رئیسی هم همین روند را طی کرد: هم تعیین کارگروه، و هم طراحی سامانه ملی معرفی نامزدهای وزارتخانه ها و سازمانها.
دوم، صدا و سیما به نفرات قبلی هم زمان می داد روند تشکیل دولت را توضیح دهند. احمدی نژاد استفاده کرد و به تلویزیون آمد.
سوم، بدعت در اداره دولت، اگر خلاف قانون اساسی نباشد، نکته مثبت است نه منفی. بعضیا آنقدر دین و دولت را در هم قاطی می کنند که بدعت در دولت را با بدعت در دین اشتباه می گیرند! بماند!
چهارم، متأسفانه پزشکیان خودش نه قدرت دفاع از برنامه های دولت خود دارد، و احتمالا نه می داند درون شورای راهبری انتقال چه می گذرد. او حتما برای اداره دولت به یک معاون اول، سخنگو، و مشاور ارشد قوی و باتجربه نیازمند خواهد بود تا تدبیر امور کنند.
احتمالا در دولت بعدی با قضیه «من هم صبح جمعه خبردار شدم» ملت شریف ایران بارها مواجه خواهند شد.
مجید بهستانی
https://eitaa.com/mbehestani
MajidBehestani مجید بهستانی
روایت عمار بن ابی الاحوص از امام صادق علیه السلام؛ مفید برای سیاستگذاری فرهنگی_اجتماعی مجید بهستانی
صبر و سیاست
مجید بهستانی
سیاست ورزی توأمان با صبر و حلم است. سیاستمدار زیرک اگر عنان از کف دهد و گرفتار هیجانات شود تعداد خطاهای او بالا می رود و ضریب خطا بیشتر می شود، و در نهایت شکست و بدنامی. سیاستگذاری فرهنگی-اجتماعی هم بر همین مناط است. اگر رنگ و بوی دینی و تربیتی هم بخواهد پیدا کند، دوصد چندان ضروری می شود. در احادیث شیعی صبر سنگ زیرین ایمان است که اگر نباشد ایمان هم رخت خواهد بست. آیا امکان تسری و انتزاع ان در تصیمات و سیاستگذاری عمومی وجود دارد؟ به دو مورد توجه کنید:
ا- از ابونعمان از امام صادق ع: هر کس برای ناگواریهای روزگار صبور نباشد، درمانده می شود. (اصول کافی، باب ایمان و کفر)
2- ابن میمون از امام صادق ع: نسبت صبر در امور مثل سر برای تن. اگر سر نباشد تن تباه می شود، اگر صبر و شکیبائی نباشد، امور به تباهی می رود.
https://eitaa.com/mbehestani
اینکه ظریف گفت: «از مذاهب و ادیان رسمی باشید امتیاز می گیرید، شیعه باشید امتیاز نمی گیرید» یا « اگر ۵۰ سال داشته باشید هیچ امتیازی نمیگیرید؛ از زیر ۵۰ هر چه جوانتر باشید امتیاز بالاتر است. اگر مرد باشید هیچ امتیاز نمیگیرید، زن باشید ۱۰ امتیاز میگیرید. اگر سابقه وزارت داشته باشید، امتیاز منفی میگیرید»، هیاهو های زیادی بپا کرد که احتمالا بیشتر از «ما قال»، «من قال» مهم بود و حساسیت برانگیز.
اولا مشخص است شیعه بودن امتیاز منفی نیست، صرفا عدم امتیاز است. زیرا ویژگی عمومی و طبیعی مدیران جمهوری اسلامی است. همچنین است خانم بودن، یا مدیر جوان.
دوم، بدیهی است که فرد صفر کیلومتر اصلا در فهرست نامزدها قرار نمی گیرد. سابقه وزارت نداشتن، به معنای فقدان هر گونه سابقه مدیریت میانی و ارشد نیست. این الزام است و آن فضل.
سوم، بگذارید فهرست نهایی بیرون بیاید تا مشخص شود علی رغم همه تبعیضهای مثبت همچنان اقلیتها یا زنان حضور کمرنگی خواهند داشت.
مجید بهستانی
https://eitaa.com/mbehestani
حیوان آزاری یا حیوان گزیدگی؟!
مجید بهستانی
اگر پرسیده شود سالانه چند گزیدگی از حیوانات در ایران رخ میدهد، احتمالا پیش خودتان خواهید گفت ۱۰۰ مورد یا حداکثر ۱۰۰۰ مورد. اما رییس اداره بیماریهای زئونوز وزارت بهداشت اعلام کرد که ۸ مورد ابتلا به هاری در سال جاری گزارش شده که تاکنون هفت نفر جان خود را از دست دادهاند. از ابتدای سال جاری، بیش از ۹۰هزار حیوانگزیدگی ثبتشده که ۸۰ درصد این موارد، سگگزیدگی است.
«۹۰ هزار گزیدگی» رقم وحشتناکی است. انتظار می رفت اخبار گزیدگی ها و مرگ ناشی از آنها در روزنامهها و سایتهای خبری پوشش قوی داده شود. بالاتر، اساتید دانشگاه و نویسندگان متعدد باید از ریشهها و دلایل و راهکارهای پیشگیری از این آسیبها مدام مطلب مینوشتند.
دلیل فاصله بسیار زیاد تصور اولیه ما از تعداد گزیدگیها و تعداد واقعی آنها ناشی از چیست؟
رسانهها! بله رسانهها!
در جهان و نیز ایران، رسانه ابزار وجود جریان چپ است. آرزوها و دغدغههای طبقه متوسط جدید در بستر رسانه دنبال میشود. یعنی آنها خط دهی میکنند که چه چیزهایی اخلاقی، درست، ارزشمند، هنجار، یا انسانی است. جریان راست هم تا حدی توان رسانهای دارد ولی غلبه و نفوذ کمتری دارد. در ایران که رسانه راست و رسانه های رسمی کلا پرت هستند.
به موضوع برگردیم، در این مدت، بارها اخبار اذیت و آزار حیوانات از سوی انسانها پخش، و کمپین و اعلان شکایت و جرم و دادگاهی حیوان آزارها، رسانهای شده اند.
پس معلوم میشه رسانهها علاقه ندارند مردم درباره اذیت و آزار انسانها خصوصاً کودکان توسط حیوانات چه وحشی چه خانگی نگرانی و اطلاع پیدا کنند. در این میان اقتصاد سیاسی دامهای کوچک و کلینیکهای حیوانات هم اثرگذار هستند. اجاره ماهانه بعضی کلینیک های دامپزشکی ۱۰۰ میلیون تومان گزارش شده است.
https://eitaa.com/mbehestani
شبکه مجازی تلویزیون #من_و_تو و شبکه #ایران_انترنشنال هر دو یک خط خبری را جلو می برند: ضد دموکراتها هستن و از آمدن ترامپ استقبال میکنند، موافق سقوط جمهوری اسلامی هستند و از هر گونه همکاری مردم و کشورهای خارجی با نظام انتقاد دارند، ضد تمام جریانهای داخلی از جمله جریان اصلاحات هستند، از ترور مردم عادی توسط تکفیریها دفاع میکنند ولی با نگرانی از ترور ترامپ حرف میزنند، فلسطینی ها انسانهای درجه دوم یا سوم به حساب میآیند، از انحراف های جنسی بعنوان رفتارهای طبیعی استقبال میکنند ولی از مفهوم خانواده خبری نیست.
https://eitaa.com/mbehestani
سخنان دیروز رهبر انقلاب در دیدار با نمایندگان مجلس در اصول و امهات تفاوت چشمگیری با دیدارهای مشابه در سالهای قبل نداشت: حاکمیت اخلاق و نگاه رو به رشد در مجلس، عدم افراط و تفریط در نظارت و سئوال از دولت و ارکانها، همکاری قوا، وحدت کلمه، و اینکه مجلس باید با دولت جدید تعامل سازنده داشته باشد و برای این تعامل، باید تا بن دندان به این باور رسیده باشد که موفقیت دولت موفقیت کلیت نظام است نه یک فرد و جناح و حزب خاص. تا آنجا که باید دولت و مجلس یک جاهایی اغماض کنند، تا اصل کار زمین نخورد و مردم مایوس نشوند.
اما بنظرم مهمترین وجه تمایز این سخنرانی با فرمایشات پیشین در این جمله نهفته است: «در مورد کار فوری مجلس رأی به کابینه ای است که آقای پزشکیان (حفظه الله) انشالله ارائه خواهند کرد به مجلس». در ادامه فرمودند که دولت نفرات خوبی را با فلان شاخصها معرفی کند و مجلس نیز در رای به آن تسریع داشته باشد.
دو نکته: ۱_ یعنی بدور از مته به خشخاش گذاشتن و حساسیتهای بیهوده، مجلس آن نفراتی که رییسجمهور پسندیده تایید کند و بیشتر از این مملکت بی وزیر باقی نماند.
۲_ روحانیون برای هر کسی تعبیر (حغظه الله) بکار نمی برند. از شخص آقا نیز بنده خاطرم نیست برای روسای جمهور و مقامات قبلی بکار برده باشد. خصوصا رییسجمهوری که هنوز کار را شروع نکرده است. خوب است دوستان ارزیابی دقیقتر کنند و اطلاع دهند در چه مواردی حضرت آقا از این تعبیر استفاده کرده است؟ بنظرم این نشان دهنده حس مثبت ایشان به رییسجمهور منتخب است.
ضمنا بعضی جلسات حال رهبری گرفته و تند و تلخ است، و بعضی جلسات سرحال و بشاش هستند. بنظرم این جلسه از جنس دوم بود و رهبری به مجلس جدید و دولت جدید امید دارند.
مجید بهستانی
https://eitaa.com/mbehestani
تعدادی از مخاطبان عزیز به من خرده گرفتند که چرا بکارگیری تعبیر (حفظه الله) از سوی رهبر انقلاب برای پزشکیان را پررنگ کردی در حالی که هم برای مقامات سابق بکار رفته و هم چیز مهمی نیست.
اولا چیز مهمی است وقتی ببنیم خرده گفتمان آقا و پزشکیان تفاوتهائی دارد و این نشان می دهد که آقا خودش را درگیر اختلافات درون گفتمانی نمی کند و همه مقامات را «منتخب مردم» و بازیگر جمهوری اسلامی می داند که موفقیت او موفقیت تمامیت نظام است نه حزب و جریان فلان مقام. همچنین چیز مهمی است اگر جستجو شود و مشخص شود برای سایر مقامات، آن هم در ابتدای آغاز به کار، به کار نرفته است.
البته مجددا درخواست دارم اگر عزیزان این تعبیر و مشابه آن یافتند، در اختیار ما بگذارند. آن چه که در این 24 ساعت گذشته مشاهده کردم بکارگیری صفات مثبت برای رؤسای جمهور و دیگر مقامات بود نه آن تعبیر خاص.
دوم، مجددا تأکیدمی کنم این قبیل از تعابیر مخصوص درون قشر روحانیت است و آخوندها برای مکلاها به سادگی از این تعابیر تعارف نمی کنند. شخص حضرت آقا نیز نشان دادند اهل مجامله و تعارف سیاسانه نیستند.
تذکر: این به معنای این نیست که از الان تا انتهای دولت رهبری از همه اقدامات آنها دفاع خوهد کرد.
و نیز برجسته کردن این مهم، به معنای این نیست که بنده دولت را از نقد درست بی نصیب کنم.
https://eitaa.com/mbehestani
MajidBehestani مجید بهستانی
صبر و سیاست مجید بهستانی سیاست ورزی توأمان با صبر و حلم است. سیاستمدار زیرک اگر عنان از کف دهد و گر
حدیثی برای سیاستگذاری فرهنگی:
اولویت کردار بر گفتار
مجید بهستانی
در اصول کافی از امام صادق نقل شده است که دعوت کنندگان به خوبی و نیکی برای مردم باشید اما با غیر از زبان، بلکه آنها باید در شما صفات پرتلاش بودن، راستی، و ورع را ببینند.
پس کردارها ساختار ساز هستند، نهادساز هستند، و از درون آنها ارتباطات، و معرفت و اخلاق شکل می گیرند. اگر نیک باشد به نیکی می رسد و اگر شرارت باشد بدی تولید می کند.
https://eitaa.com/mbehestani
اراده به زندگی نکردن
مجید بهستانی
خودکشی اقدامی فردی ولی امری اجتماعی است. دورکیم در اثر گرانسنگ خود نشان داد این جامعه ها هستند که ذهنیت خودکشی را تسهیل یا سخت میسازند. به همین خاطر وقتی با افزایش نرخ خودکشی یا اقدام به آن روبرو می شویم، به جای علت یابی شخصی و موردی، باید به دنبال کشف اناتومی جامعه و آسیب شناسی آن باشیم. انسانها از همان ابتدا اجتماعی به دنیا می آیند و به دلیل ماهیت عاطفی خود، به دنبال انس گرفتن، اطمینان یافتن، ارتباطات اجتماعی، و ... می باشند. اگر بعد عاطفی انسان اختلال پیدا کند، در آسیبهای فردی خود را نشان می دهد. پس مشابه این پدیده، بعضی از پدیده های دیگر را نیز می توان جامعه شناسانه و روانشناسی اجتماعی تحلیل کرد نه روانشناسی فردی و شخصیتی. خودکشی خانه آخر فرد است و قبل از آن، اقدام به آن، خودزنی، اعتیاد به مشروب و مواد، پرخاشگری، افسردگی، و ... قرار دارد. مشاهده میشود همه این اسیبها و انحرافها همزمان در جامعه ایرانی رو به رشد بوده است. این یعنی جامعه در حال تجربه های منفی متعدد و تودرتو است. تحولات اجتماعی سویه مثبت ندارد. افسردگی اجتماعی در انتخاباتهای اخیر هم در همین راستا قابل تبیین است.
این پدیدارها را خواهشا به شکاف نسلی فرونکاهید. تمام جامعه آسیب دیده، و هر نسلی نوع خاصی با جامعه روبرو می شود. حتی این را نمی توان به «بی معنائی» و معنازدائی از زندگی تقلیل داد. چون می توان بی معنا بود و رواقی مسلک زندگی کرد. برای رسیدن به خودکشی چیزی اضافه تر لازم است و آن اینکه «نمی توان زندگی کرد». البته داریم به سمتی حرکت می کنیم که انتخاب برای زندگی نکردن ارزش اجتماعی می شود.
https://eitaa.com/mbehestani
نقش ثابتی در سقوط شاه
مجید بهستانی
وظیفه همه سرویسهای امنیتی تأمین بقاء و سپس توسعه قدرت ملی یک کشور است. ساواک هم با همین نیت تشکیل شد. ولی انسانها مهم هستند که وظایف و کارکردهای سازمانی به چه میزان درست انجام شود. گاه منافع شخصی مثل جاه طلبی یا تضاد منافع سبب می شود تمامیت سازمان و نظام سیاسی آسیب جدی ببیند.
امیر حسین فطانت یک چپ چریک بود که همان پیش از انقلاب، و در اوج تحرک و قداست جریانهای مبارزاتی مسلحانه علیه شاه، از این گونه اقدامات پشیمان شد و تلاش کرد زندگی آرام و کمتر تنش زا را دنبال کند. اصطلاحا دنبال زندگی خودش برود. ولی او معتقد است که پرویز ثابتی مرد اول امنیت داخلی ساواک، که در جریان سرکوب گروه های مبارز انقلابی مسلح در اواخر دهه چهل شمسی اسم و رسمی هم در دربار و نظام، و هم در میان مبارزین، پیدا کرده بود، جوان جویای نامی بود که در دهه پنجاه دست به اقداماتی زد که در عمل ریشه خود و خاندان پهلوی را از جا کند.
فطانت تعریف می کند گروه مبارز کرامت دانشیان، که از بس گروه! نبود به اسم شخص اول شناخته می شد، در عمل وجود خارجی نداشت ولی به دلیل طمع ثابتی برای ژانگولربازی و خوش رقصی برای رژیم، تا ارتقاء مقام و پرستیژی بیابد، برای آنها پرونده سازی شد.
قصه آن بود که کرامت دانشیان که یک کارگر ساده بود، با گروهی از چپها از قشر شاعر و نویسنده و هنرمند رفاقت داشت، و طبیعت این جماعت نق و نوق به عملکرد شاه و دربار بود. چندان جدی نبودند و اصلا اهل مبارزه مسلحانه به حساب نمی آمدند. جدی ترین آدم میان آنها همین دانشیان به حساب می آمد که قبلا سابقه بازداشت از سوی دستگاه امنیتی را داشت.
فطانت تعریف میکند که یک روز دانشیان که به تازگی با او رفاقتی یافته بود، در یک گوشه ای، همینطوری از یک فکری که به سر او زده است با خبر می کند و از او طلب کمک می کند: ربایش ولیعهد! همه چیز در ذهن او بود و چیزی حتی روی کاغذ نیامده بود. اصلا مشخص نبود آن گروه از رفقای هنرمند واقعا چنان قصدی می داشتند. دانشیان می گوید همه چیز آماده است غیر از اسلحه! این حرف برای فطانت که تا حدی زندگی چریکی داشته و با بزرگان مبارزان سیاسی در زندان هم سلول بوده احمقانه و همزمان خنده دار آمد.
دانشیان از او کمک می خواهد که اسلحه جور شود. فطانت ولی هم خودش ترسیده و البته قبلا از اقدام مسلحانه توبه کرده بود و هم از آینده سرنوشت دانشیان بیمناک بود. می گوید مطمئن بودم آنها نمی توانند کاری از پیش ببرند و در نهایت زندانی ابد! پیش خود می گوید اگر انها را نزد ساواک لو بدهد قبل از هر اقدامی بازداشت خواهند شد و حداکثر یکی دو سال زندانی خواهند کشید و همه چیز تمام. بیخود خونی ریخته نخواهد شد.
ولی ثابتی همه را دور می زند. یک گروه هنرمند ناتوان قرقرو که دستگاه امنیتی می تواند برای آنها سناریو بچیند. در یک صحنه نمایشی همه آن 12-13 نفر از گروه کرامت دانشیان به جرم اقدام علیه جان ولیعهد بازداشت می شوند، برای اولین بار صفحه تلویزیون از جلسه دادگاه نظامی متهمان تصاویری پخش می کند، و در نهایت دانشیان و خسرو گلسرخی به اعدام محکوم می شوند.
عجیب آنکه گلسرخی اصلا با اینها سر و سرّی ندارد و کمی قبلتر بازداشت شده بود ولی بدلیل تشابه جنس آنها، ثابتی پرونده او را هم در میان آنها جامی اندازد. نمایش چنان قوی بود که همه، از دربار و دولت گرفته تا مبارزان چپ و مسلمان تا توده مردم، واقعا باور میکنند که چنان گروه مخوفی بودند که به دلیل تبحر زیاد تصمیم به چنان اقدام ترسناکی گرفته بودند، و سیستم چنان قدرتمند بود که توطئه را در نطفه خفه کرد.
حال آنکه؛ اولا آنها واقعا یک گروه نبودند، دوم، اصلا گروه مسلح نبودند؛ سوم، قصد جدی برای ربودن ولیعهد نداشتند؛ چهارم، گلسرخی با آنها نبود و صرفا اشعار انتقادی می سرود. برای خود فطانت که افشاکننده بود و جزء آن گروه به حساب نمی آمد، نقشی تراشیده شد تا در درگیری مسلحانه کشته شود و قضیه جدی تر جلوه کند، که البته در عمل این قسمت از سناریو ناقص ماند.
ولی به دنبال این پرونده نمایشی، فطانت چند نتیجه گیری می کند: ثابتی نقش مؤثر و بی بدیل خود به عنوان یک جوان اطلاعاتی کارآمد برای بقای رژیم در نزد دربار و مردم تثبیت کرد. همزمان برای اولین بار مردم فهمیدند که اوضاع آنچنان خراب است که گروهی مسلح قصد اقدامات خرابکارانه در ابعاد وسیع داشتند. تا پیش از این، اخبار اقدامات تروریستی و انقلابی، در زندان یا در محافل انقلابیون پخش می گردید، و افکار عمومی درگیر آن نبود. شاید درگوشی چیزکی می گفتند و تمام. ولی حالا مردم فهمیدند احساسات ضدشاه خیلی قوی است تا آنجا که به جان ولیعهد سوءقصد وجود داشت.
همچنین و خصوصا گلسرخی دفاع مؤدبانه و احساسی خوبی در دادگاه ارائه کرد که نشان داد انقلابیون شخصیت محترم و مظلومی دارند و چهره شاه تیره تر جلوه کرد. و نیز، مبارزان مسلح جان تازه ای گرفتند تا در انتقام خون
کرامت و خسرو دست به اقدامات مؤثر مسلحانه بزنند.
خلاصه، فطانت می گوید اگر ثابتی شهوت جوانی خود را کنترل می کرد، نه پرونده سازی و نه دادگاه نمایشی تلویزیونی، چه بسا شیشه اقتدار پهلوی ترک برنمی داشت، و بعضی اقدامات انتقام جویانه بعدی علیه شاه صورت نمی گرفت.
https://eitaa.com/mbehestani