⚠️حملهی همجنسگرایان به کودکان معصوم!
🔺تصاویری بالا مربوط به یک بازی محبوب در میان کودکان و نوجوانان ایرانی است ، که این بازی مجموعا بیش از ۱۱میلیون نصب فعال در بازار و مایکت به خود اختصاص داده است!
🔺همانطور که ملاحظه میفرمایید پرچم های همجنسگرایی در سرتاسر بازی به چشم میخورد [که ظاهرا در بهروزرسانی جدید و اجباری این بازی این پرچمها اضافه شده] که این حرکت شوم و شیطانی به منظور عادی سازی نماد همجنسگرایی برای کودکان و نوجوانان و همچنین مقارنسازی این نماد در ذهن آنها با حس هیجان و تفریح [ناشی از بازی] و علاقهمندی ناخودآگاه آنها به این نماد میباشد!
⚠️نام بازی را نمیتوانم ببرم ، زیرا نوعی تبلیغ برای این بازی نامناسب محسوب میشود ، اما اگر این بازی را روی موبایل خودتان یا فرزندتان نصب دارید ، قبل از حذف آن ابتدا در بازار و مایکت تخلف اخلاقی آن را گزارش دهید [تا این بازی از لیست انتشار این دو سکو حذف شود] و سپس سریعا آن را از موبایل حذف نمایید!
✍میلاد خورسندی
#جنگ_روایت_ها
#منطقه_ممنوعه
#لبیک_یا_خامنه_ای
#ایران_قوی
#جنگ_روانی
https://eitaa.com/mc10013
کانال معرف را به دوستان معرفی کنید
11.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 #انیمیشن کوتاه پایپر piper؛
🔻گاه نیاز است با چشمانی باز
با ترسهایی که ما را احاطه کردهاند
روبهرو شویم..
#جنگ_روایت_ها
#منطقه_ممنوعه
#لبیک_یا_خامنه_ای
#ایران_قوی
#جنگ_روانی
https://eitaa.com/mc10013
کانال معرف را به دوستان معرفی کنید
✅ ابرقدرت بعدی کسی نیست که شما تصور میکنید.
بخش ۱
فارن پالسی
🔺 چه کسی دنیا را اداره میکند؟
🔸 قبلاً جواب دادن به این سؤال آسان بود. اگر بیش از 45 سال سن دارید، در دنیایی بزرگ شدهاید که تحت سلطه دو ابرقدرت بود. ایالات متحده و متحدانش قوانین را در یک طرف دیوار برلین تعیین کردند، در حالی که اتحاد جماهیر شوروی از طرف دیگر آن را هدف قرار داد. تقریباً هر کشور دیگری مجبور بود سیستم های سیاسی، اقتصادی و امنیتی خود را با یک طرف یا طرف دیگر هماهنگ کند. آن دنیای دوقطبی بود.
🔹 سپس، در سال 1991، اتحاد جماهیر شوروی فروپاشید و ایالات متحده به عنوان تنها ابرقدرت جهان باقی ماند. ایالات متحده هم از طریق نقش مسلط خود در سازمان های بینالمللی و هم با اعمال قدرت خام، نتایج را دیکته کرد. این دنیای تک قطبی بود.
🔸 حدود 15 سال پیش، جهان دوباره تغییر کرد - و پیچیدهتر شد. ایالات متحده کمتر علاقمند بود که افسر پلیس جهان، معمار تجارت جهانی و حتی تشویقکننده ارزش های جهانی باشد. کشورهای دیگر که قدرتمندتر میشدند، به طور فزایندهای میتوانستند قوانینی را که دوست نداشتند نادیده بگیرند و گهگاه برخی را خودشان وضع کنند. این یک دنیای "G-Zero" است: جهانی غیرقطبی بدون رهبران جهانی.
🔺سه اتفاق کلیدی
سه چیز اتفاق افتاد که باعث این رکود ژئوپلیتیکی شد، زمانی که معماری جهانی دیگر با توازن قدرت زیربنایی همخوانی نداشت.
🔶 اولا، روسیه وارد نظم بین المللی تحت رهبری غرب نشد. روسیه که در این شرایط یک قدرت بزرگ سابق است، به شدت عصبانی شده و غرب را دشمن اصلی خود در صحنه جهانی میبیند. چه بیشتر مقصر این امر متوجه آمریکا و متحدانش باشد یا روسیه، واقعیت این است که ما اکنون در این نقطه هستیم.
🔹 دوم، چین به نهادهای تحت رهبری ایالات متحده وارد شد - اما با این فرض که چینیها هر چه یکپارچهتر، ثروتمندتر و قدرتمندتر شوند، آمریکاییتر خواهند شد - یعنی یک دموکراسی با بازار آزاد که مایل به تبدیل شدن به یک سهامدار مسئول به رهبری ایالات متحده. همانطور که معلوم است، آنها هنوز چینی هستند - و ایالات متحده آماده پذیرش آن نیست.
🔶 و سوم، ایالات متحده و متحدانش ده ها میلیون شهروند خود را که احساس میکردند از جهانی شدن عقب مانده بودند، نادیده گرفتند. نارضایتیهای آنها بیشتر به دلیل افزایش نابرابری درآمد و دستمزد، تغییر جمعیتشناسی و سیاستهای هویتی و دوقطبی شدن، تقویت شد. پس از دههها بیتوجهی خوشخیم، اکثر این شهروندان اساساً نسبت به دولتهای خود و خود دموکراسی بیاعتماد شدهاند و به نوبه خود باعث میشوند که رهبران آنها توانایی یا تمایل کمتری برای رهبری داشته باشند.
منبع
https://foreignpolicy.com/2023/06/17/china-russia-us-multipolar-world-technology/
#جنگ_روایت_ها
#منطقه_ممنوعه
#لبیک_یا_خامنه_ای
#ایران_قوی
#جنگ_روانی
https://eitaa.com/mc10013
کانال معرف را به دوستان معرفی کنید
🔺او "تبیین" را از "فهمیدن" تفکیک کرد و گفت علوم محض میکوشند پدیدهها را بر مبنای فرضیات و قوانین کلی تبیین کنند ولی علوم انسانی میکوشند یک "فردیت تاریخی" را بر حسب تجلیات و و تظاهرات بیرونیاش فهم کنند. بنابراین روششناسی علوم انسانی عبارت خواهد بود از روششناسی فهم.
🔹دیلتای گفت: «ما فرایندی را فهم مینامیم که از طریق آن "باطن" را میشناسیم.» این باطن که باید به فهم درآید، از نظر دیلتای، احساس زیستۀ مؤلف است؛ احساسی که بیواسطه دردسترس ما نیست بلکه صرفا از طریق نشانههای ظاهری به ما داده میشود.
🔸فرایند فهم یعنی اینکه بتوانیم با تکیه بر بیانات مؤلف، احساس زیستۀ او را در درون خودمان "بازآفرینی" کنیم. فهم به واسطۀ رجعت از بیان به احساس زیسته، فرایند آفرینش را معکوس میکند. یعنی "احساس زیستۀ" مؤلف به "بیان" منتهی میشود (حرکتی از باطن به ظاهر)، ولی فهم، بیان را را به احساس زیستۀ مؤلف برمیگرداند (حرکتی از ظاهر به باطن).
بنابراین سه رکنِ "تجربۀ زیسته" و "بیان" و "فهم"، مقومات «هرمنوتیک علوم انسانی» خواهند بود.
🔹هرمنوتیک که تا پایان قرن هجدهم فن تفسیر متون بود و در قرن نوزدهم به صورت روششناسی علوم انسانی درامد، در قرن بیستم تبدیل شد به فلسفه. بنیانگذار این تحول جدید، مارتین هایدگر فیلسوف آلمانی بود. از دید او موضوع هرمنوتیک نه "متن" و نه "فهم" بلکه "وجود" بود.
🔸هایدگر از "هرمنوتیک واقعمندی" سخن میگفت و انسان را اساسا یک "موجود هرمنوتیکی" میدید. همچنین مطابق این نگرش، زندگی ذاتا هرمنوتیکی است و بر تفسیری از خودش مبتنی است. بر این اساس، واقمعندی (یعنی وجود؛ که انسان هم جزئی از آن است) هم قادر به تفسیر است، هم منتظر و محتاج تفسیر.
🔹از نظر هایدگر مشکل این است که "هستی" خودش را پدیدار نمیکند. بنابراین "پدیدارشناسی" راهی است که دسترسی به "هستی" را هموار میکند. اما چگونه میتوان مجال دیده شدن داد به چیزی که خودش را نشان نمیدهد؟
هایدگر برای حل این معضل دست به دامن هرمنوتیک میشود. هایدگر معتقد بود "هستی" تمایل به خودپوشانی دارد و وظیفۀ هرمنوتیکِ اگزیستانس مقابله با این تمایل است.
🔸این رویکرد سوم به هرمنوتیک، که با هایدگر شکفته شد، با گادامر به اوج خود رسید. گادامر برای کشف الگوی دیگری برای "شناخت"، یعنی الگویی به غیر از الگوی رایج در علوم روشمند، به تجربۀ هنر متوسل شد.
🔹او تاکید کرد که اثر هنری صرفا مولد شعف زیباشناختی نیست، بلکه در وهلۀ اول "مواجهه با حقیقت" است. او از مفهوم "بازی" استفاده کرد. فهمیدن اثر هنری یعنی اینکه به بازی اثر وارد شویم. ما در این بازی بیشتر نقش بازیکن را داریم تا مربی؛ و حین بازی مجذوب اثری میشویم که ما را در حقیقتِ عالیتری مشارکت میدهد.
🔸کسی که وارد بازی میشود خودمختاری بازی را میپذیرد. بازیکن تنیس به توپی ضربه میزند که به سویش پرتاب شده است، رقصنده به تبع ریتم موسیقی میرقصد، خوانندۀ شعر یا رمان خودش را میسپارد به دست آنچه میخواند.
🔹در واقع انسان در مواجهه با اثر هنری، در برابر آنچه که ابژکتیویتۀ اثر هنری بر او تحمیل میکند، سر تسلیم فرود میآورد. یعنی مواجهۀ سوژه با اثری هنری به تحول او میانجامد.
🔸و این یعنی ما در مواجهه با اثری هنری، دربارۀ اثر و در عین حال دربارۀ خودمان چیزهای بسیار مهمی کشف میکنیم. همانگونه رقصنده هنگام رقص، ناگهان به "حرکتی تازه" میرسد؛ حرکتی که قبلا آن را تمرین نکرده بود و از آن باخبر نبود.
از نظر گادامر "واقعیت" خودش را در هنر به شیوهای فشرده و موجز بروز میدهد. بدینسان اثر هنری بر شناخت ما از واقعیت میافزاید. دراینجا "حقیقت" است که منتقل میشود. اما این انتقال به شیوهای روششناختی (یعنی آنچنان که در علوم انسانی با آن سر و کار داریم) صورت نمیپذیرد.
🔹این مواجهه با حقیقت در عین حال شامل مواجهه با خویشتن هم میشود. این همان حقیقتی است که در آن "مشارکت" میجوییم. زیرا "اثر" همواره به شیوهای یگانه و بیهمتا با ما سخن میگوید. برای همین است که با شیوههای گوناگون تفسیر آثار هنری مواجه میشویم. در واقع هر کسی در مواجهه با اثر هنری، چیزی کشف کرده (دربارۀ خودش یا هستی)، متفاوت از چیزهایی که دیگران کشف کردهاند.
🔸مطابق نگرش گادامر، اثر هنری نباید از نگرش ما تبعیت کند، بلکه برعکس، نگرش ما در مواجهه با اثر هنری باید گسترش یابد یا حتی تن به دگردیسی دهد. گادامر این شعر ریلکه شاعر آلمانیزبان را نقل میکرد که اثر هنری همیشه پندم میدهد «باید زندگیات را تغییر دهی»!
ادامه دارد...
#جنگ_روایت_ها
#منطقه_ممنوعه
#لبیک_یا_خامنه_ای
#ایران_قوی
#جنگ_روانی
https://eitaa.com/mc10013
کانال معرف را به دوستان معرفی کنید
🔻سرمایه داری اطلاعاتی، بیانگر میزانی از کسب اطلاعات است که نشان می دهد اقتصاد و جامعه جهانی معاصر تا چه اندازه مبتنی بر "اطلاعات و رسانه" است.این نوع سرمایه داری متفاوت بوده و به روش های مختلفی قابل اندازه گیری است.
#جنگ_روایت_ها
#منطقه_ممنوعه
#لبیک_یا_خامنه_ای
#ایران_قوی
#جنگ_روانی
https://eitaa.com/mc10013
کانال معرف را به دوستان معرفی کنید
🔰تقریباً بسیاری از جنگ هایی که تاکنون در این چند سال اخیر مدتی کوتاه یا طولانی توانسته نظر بسیاری از جامعه شناسان و دکتری نظامی را به خود جلب کرده در مناطق و جغرافیای واقع گردیده که در گذشته تحت سلطه استعمارگران و حکومتهای سلطه طلب بودند اند: به طور مثال جنگ ویتنام که با سلطه گری ایالات متحده آمریکا به جهت حمایت از ویتنام جنوبی رخ داد نمونه بسیار روشن است چنین منازعات منطقهای در قاره کهن به شمار میرود.
🔘 این امر در رابطه با جنگ افغانستان نیز مصداق پیدا می کند، این کشور در یک قرن گذشته با توجه به نفوذ کنش ها و قدرتطلبی آمریکا گریبان گیر جنگ داخلی شد که به این دلیل بسیاری از زیرساختهای آن از بین رفت.در رابطه با محیط تهدید،نمونههای فراوانی وجود دارد که میتواند مبین این موضوع باشد که شکل گیری جنگ نیازمند "محیط و مکان" مناسب برای این اقدام غیر بشری است.
🔘باید توجه داشت که تهدید جدید موضوع پیچیده و غیر قابل حل نیست که نتوان آن را تشریح و برای آن راهحل منطقه ارائه داد بلکه باید گفت این گونه تهدیدات در گذشته نیز در بین منازعات بین المللی به وضوح دیده میشود.
#جنگ_روایت_ها
#منطقه_ممنوعه
#لبیک_یا_خامنه_ای
#ایران_قوی
#جنگ_روانی
https://eitaa.com/mc10013
کانال معرف را به دوستان معرفی کنید
🔻حداقل از پایان جنگ سرد، بحث گستردهای در خصوص دگرگونی «جنگ» و مفاهیم مرتبط با آن به وجود آمده است؛ اینکه چرا و چگونه جنگ در حال تغییر است، محرکهای اصلی کداماند و چه ویژگیهایی بیشتر تحتتأثیر این تغییروتحولِ سرنوشتساز قرار میگیرند.
▪️اگرچه محققان مفهومسازیهای متفاوتی برای توصیف درگیریها در سه دهۀ اخیر ارائه کردهاند، اما همه بر این ایدۀ مهم تأکید ویژه دارند که درگیریهای مدرن مانند:« جنگ جهانی دوم»، درگیریهای صنعتی نیستند؛ بلکه از نوعی محسوب میشوند که در آن ابعاد «اطلاعاتی» و مجموعه اطلاعات اهمیت بیشتری دارند و سپس جنگهای نامنظم رخ میدهد؛ جنگهایی که در آن دولت در مقابل دولت قرار نمیگیرد.
▪️این یافتۀ اثرگذار با استفاده از دادههای تجربی نیز مورد تأیید کارشناسان قرار گرفته است.در واقع، بر اساس دادههای انستیتو بینالمللی پژوهشهای صلح استکهلم از سالهای 2001 تا 2011، حدود 69 جنگ بین دولتی به وقوع پیوسته، اما تعداد جنگهای غیردولتی به 221 نبرد در ابعاد مختلف رسیده است.
▪️بهمنظور توصيف هرچه بهتر اين نوع جنگ، چندین نويسنده اصطلاحات مختلفي را پيشنهاد داده اند.کرولد از اصطلاح «درگیریهای کمشدت»استفاده کرده، ماری کالدور ایدۀ «جنگهای جدید» را مطرح ساخته و چارلز سی. کرولاک از مفهوم پُرابهام «سرجوخه استراتژیک» بهره گرفته است. سرگرد عملیات ویژه هافمن، ایدۀ آیندهپژوهانۀ «نسل چهارم جنگ» را مطرح ساخته و جنگ ترکیبی را برجسته مینماید.
▪️ازاینرو، در دهۀ اخیر، بحث راهبردی غرب در بررسی منازعات معاصر و ویژگیهای آنها بسیار شدید و کاملاً منسجمتر ارزیابی میشود. بیگمان، این زمینه یک عنصر مثبت تلقی میشود چراکه حیاتیبودن حوزۀ تحقیقات مطالعات راهبُردی در جامعۀ بشری فعلی را نشان میدهد،همچنین مشخص میسازد که تعاریف بسیار فراوانی برای درک صحیح واقعیت راهبُردی در محیط امنیتی قرن بیستویکم مشکلساز و ناکارآمد شده است.
▪️دو مورد از معروفترین و مهمترین تعاریف صرفاً با جنگ هیبریدی و جنگ در منطقۀ خاکستری مرتبط بوده است.بیشک، چندین ویژگی مشترک در بین آنها وجود دارد. برای نمونه، هر دو بر ابهام بین دو مفهوم واضحتر مانند «جنگ و صلح» تمرکز دارند اما تفاوتهای مهمی نیز از بُعد ماهیتی در بین آنها دیده میشود.
#جنگ_روایت_ها
#منطقه_ممنوعه
#لبیک_یا_خامنه_ای
#ایران_قوی
#جنگ_روانی
https://eitaa.com/mc10013
کانال معرف را به دوستان معرفی کنید
🔻مک. کی پیت و کوان هاس (2017)تعریف کاربردی از رسانههای اجتماعی ارائه کردند که به اندازه کافی گسترده و برای یک بررسی بین رشتهای مفید است و در عین حال به اندازه کافی به روشن کردن کلید اصلی مفاهیم موثر و کارآمد پرداخته است:
▪️رسانههای اجتماعی خدمات مبتنی بر وب هستند که به افراد، جوامع و سازمانها اجازه میدهند با ایجادحساب مشترک، اصلاح، اشتراکگذاری و تعامل از طریق محتوای تولید شده توسط کاربر که به راحتی قابل دسترسی است،با یکدیگر همکاری کنند، ارتباط برقرار کنند، تعامل کنند و جامعه را بسازند.
#جنگ_روایت_ها
#منطقه_ممنوعه
#لبیک_یا_خامنه_ای
#ایران_قوی
#جنگ_روانی
https://eitaa.com/mc10013
کانال معرف را به دوستان معرفی کنید
عبرت منافقین برای غربگرایان (۱)
وقتی «تغییر به راه میافتد» همه چیز تغییر میکند، روابط و موقعیتها بههم میخورد و دیگر نمیتوان روی بسیاری از مناسبات و توافقات قبل حساب کرد و آنان که این تغییر را درنیابند، حتماً دچار بحران میشوند. بحرانی که نه تنها سود، که سرمایه آنان را هم به تاراج میبرد. به اطراف خود نگاه کنیم،
تا این موضوع را به وضوح ببینیم. آنان که معماران وضع ظالمانه گذشته بودهاند، ناگزیر به آن تن دادهاند اگرچه قبول تغییر در پیری، مثل بیرون زدن شیری که در دوران کودکی نوشیدهاند، بسیار سخت و گاه ناممکن است. آنان ضمن پذیرش شکست در درون، در بیرون نوعاً آدرسهای غلط میدهند. بعضی که عادتاً تحت تأثیر آنها هستند، به آن سرگرم شده و قلیلی آن آدرسهای غلط را باور میکنند و اندکی هم با وجود نومیدی به دنبال آن راه میافتند. اما آنان که مانعی در دیدن ندارند، متوجه قضایا هستند و به عظمت تغییری که
واقع شده توجه دارند.
خداوند شهید عظیمالشأن حاج قاسم سلیمانی را در بالاترین درجه عنایت خاص خود قرار دهد، در دوم اردیبهشت سال آخری که در دیماه آن به «شهادت عظیم» رسید، در جلسهای گفت این مردم یکپارچه پای کار نظام هستند و دلخوریهایی که از بعضی از ماها دارند به نظام تسری نمیدهند. او میگفت این مردم یک محور دارند و آن «رهبری» است که با او ارتباط عقیدتی پیدا کرده و این ارتباط در زیر و بم حوادث، کاستی نمیگیرد. او معتقد بود علیرغم بعضی ظواهر، درصد مخالفان این نظام در داخل آنقدر اندک است که از ناحیه آنان خطری متوجه نظام نمیشود و لذا باید متوجه کانونهای اصلی معاند نظام که آمریکا و... است، بود.
همین چند روزه یک رخداد عجیب اتفاق افتاد و این اعجاب از این جهت است که اتفاق رخ داده در تصور انسانهایی که مسائل جهان را براساس دوگانه سود و زیان ارزیابی مینمایند، نمیگنجد وگرنه با معادلات الهی و اعتقادات مذهبی و آیات قرآن که منافقین را به «عذابی خفتبار» وعید داده، این اتفاق چندان هم غیرمنتظره نبود. غربیها تا همین یکی دو هفته پیش حاضر به کوتاه آمدن از موضع خود درباره ایران نبودند و آخرین حرفهایی که از سوی افرادی نظیر جوزپ بورل رئیسسیاست خارجی اتحادیه اروپا و انریکه مورا معاون او و رئیستیم غرب در مذاکرات هستهای به مقامات ایران گفتند این بود که «تا شما در روابط نظامی با روسیه تجدیدنظر نکنید، ما درباره موضوع هستهای و سایر مسائل با شما گفتوگویی نخواهیم داشت» بعد از بازگشایی روابط عربستان با ایران هم از این موضع سلبی فاصله نگرفتند.
بحث آنان در روابط نظامی ایران و روسیه حول دو محور دور میزد؛ یک محور بحث فروش هواپیماهای سوخو 35 بود که در واقع خلأ قدرت هوایی ایران را تا حد زیادی پر میکند و پوشش دفاعی هم به آن میدهد و یک موضوع هم بحث فروش پهپادهای ایران به روسیه بود که غربیها - به درست یا غلط - مدعی بودند معادله نظامی را در جنگ اوکراین برهم زده و باید تکلیف آن مشخص شود. در واقع غربیها معتقد بودند توافقات نظامی ایران و روسیه اصولاً امکان بحث میان غرب و ایران در حوزه نظامی و منطقهای در آینده هم از بین میبرد؛ چرا که وقتی بخشی از نظام بینالملل - روسیه و چین - در تعامل نظامی با ایران بوده و در چرخه افزایش قدرت آن نقش داشته باشد، دیگر صحبت از الزام جهانی برای محدودیت قدرت نظامی ایران معنا و مفهوم ندارد. ضمن آنکه - در تحلیل غرب - توافقات نظامی ایران و روسیه در حوزه تسلیحات، دو کشور را به سمت ایجاد «روابط راهبردی» سوق میدهد. روابط راهبردی دو کشور به این دلیل با حساسیت غرب مواجه است که دو عنصر را کنار هم دارد؛ همکاریهای سطح بالای نظامی و پایداری در روابط دو کشور روابط ایران و روسیه هر چه بوده، تا اینجا و به خصوص در هفتههای اخیر کمتر نشده و حتی مناسبات دو کشور در همه حوزهها از جمله در بعد نظامی در حال گسترش بوده است. اما علیرغم این موضوع، اتحادیه اروپا و شخص بورل و شخص مورا درب اتاق گفتوگو را به روی تیم آقای علی باقری باز کرده و ظاهراً توافقات اولیهای هم داشتهاند.
در آن طرف ماجرا اما تحولات مهمی روی داده است که درشتترین آن برخورد دولت آلبانی با منافقین و بههم ریختن کمپ اشرف و متعاقب آن دفاع دولت آمریکا از اقدام پلیس آلبانی علیه منافقین بود. خب طی 40 سال گذشته، در منازعه آمریکا با ایران، منافقین با همه حقیری و ضعیف بودن، مهمترین ابزار واشنگتن بودهاند. خدماتی که منافقین طی این چند دهه به آمریکا، رژیم اسرائیل، اروپا و بعضی کشورهای منطقه و علیه جمهوری اسلامی کردند، با هیچ گروه دیگری قابل مقایسه نیست.
#جنگ_روایت_ها
#منطقه_ممنوعه
#لبیک_یا_خامنه_ای
#ایران_قوی
#جنگ_روانی
https://eitaa.com/mc10013
کانال معرف را به دوستان معرفی کنید
عبرت منافقین برای غربگرایان (۲)
ترور حدود 17000 عناصر ضدآمریکایی کوچه و خیابان ایران، تهاجم نظامی به مرزهای ایران، دادن اطلاعات ویژه از تأسیسات صنعتی حساس کشور به آمریکا از جمله صنعت هستهای و شرکت در عملیاتهای تخریب و ترور در ایران، بیثباتنمایی ایران در محیط بینالمللی وآماده بودن برای هر نوع عملیاتی علیه ایران، این گروهک را از سایر گروههای مخالف ایران، متمایز کرده بود و به همین جهت آنگاه که دولت وقت عراق برای ترک عراق به این گروهک فشار آورد، آمریکاییها و سعودیها ضمن اعلام حمایت از سازمان منافقین، با کشورهایی برای «اسکان متمرکز» آنان وارد مذاکره شده و در نهایت با دادن پول و وعدههایی، دولت تیرانا را در سال 1395 به واگذاری یک کمپ بزرگ به این گروهک مزدور، متقاعد کرد. آلبانی این را با گرفتن 25 میلیون دلار از سعودی و مبالغی وعده از آمریکا پذیرفت و برخی اسناد میگویند در این ۷ سال آلبانی سالانه نزدیک به یک میلیارد دلار بابت پذیرش منافقین دریافت کرده است و حال آنکه میدانست این کار برای مردم مسلمان آلبانی چه خطراتی دارد و در همان حال به شدت از این گروهک به عنوان «پناهندگان» دفاع میکرد. روزنامه آلمانی «اشپیگل»، یک سال پس از استقرار منافقین در کمپ تیرانا درباره روحیات و اهداف آنان نوشت «اعضای سازمان در این اردوگاه در تمرینهای هفتگی خود برای بریدن گلو با چاقو، شکستن دست و درآوردن چشم با انگشت تلاش میکنند».
منافقین قبل از مواجه شدن با این حادثه دو علامت دریافت کردند و باید میفهمیدند که اوضاع دگرگون شده است؛ آزادی اسدالله اسدی دیپلمات ایرانی که از آبان 1399 در زندان بود و اتهام اصلی - دروغین - او این بود که درصدد بوده محل تجمع عناصر و پشتیبانان خارجی منافقین را در پاریس منفجر کند و یکی هم مخالفت دولت فرانسه با برگزاری تجمع سالانه منافقین بود. مدیران منافقین با بهت زیاد خبر آزادی اسدی را دریافت کردند و انتظار نداشتند با توجه به خدمات ویژهای که بهخصوص در اغتشاشات پاییز سال گذشته ایران به غربیها ارائه دادند، مورد بیتوجهی قرار گیرند. اما چیزی نگذشت که با ضرب شست پلیس آلبانی مواجه شدند.
برخورد آلبانی برای آنان این معنا را دارد که حتماً باید کمپ را تحویل داده و از این کشور خارج شوند. اما کجا میتوانند بروند؟ و چه کشور دیگری این امکان را در اختیار آنان میگذارد و حال آنکه حالا دیگر احیاناً فشار و تقاضای غرب هم برای «اسکان متمرکز» آنان وجود نخواهد داشت. سازمان منافقین از این رو اقدام روز سهشنبه هفته پیش آلبانی را به «فروپاشی» خود ترجمه کرد. خود آنان در همین روزها بروز دادند، انتقال کمپ اشرف از بغداد به تیرانا، سبب شد افراد زیادی از این گروهک فرار کنند. حالا معلوم است که در این جابهجایی به «ناکجا آباد»، از شیرازه این گروهک جنایتکار و وطنفروش چیزی باقی نمیماند.
عمل آمریکا و اروپا در این موضوع خیلی مهم است و برای خیلیها باورنکردنی است به همین دلیل بعضیها درصدد توجیه رفتار آلبانی، اروپا و آمریکا برآمده و گفتند غربیها در حال ساماندهی و وحدتبخشی به اپوزیسیون ایرانی هستند و مانعزدایی داخلی از آن را به عنوان شرط لازم ساماندهی آنان شروع کردهاند! اینها برخورد با منافقین را بخشی از این پروژه مانعزدایی معرفی میکنند ولی این یک توجیه نچسب محسوب میشود. آخر مگر در این روزها همین یک اتفاق رخ داده است و مگر اختلافات شدید اپوزیسیون بر سر هواداری یا عدم هواداری از این سازمان بوده است؟ از سوی دیگر این تنها اتفاق زجرآور برای مخالفان ایران نبوده است؛ انفعال غرب در برابر بازگشایی روابط عربستان با ایران، چراغ سبز اخیر اروپا به ایران در دوحه، تماس طولانی رئیسجمهور فرانسه با رئیسجمهور ایران و... هم در همین یک هفته روی داده و از «وضع جدید» خبر میدهند.
این وضع جدید حتماً ناشی از «مذاکرات» نیست، ناشی از «مقاومت» است. در واقع ایران در مواجهه با غرب مقاومت کرده و الان هم در سنگر مقاومت و در حال چیدن اولین برداشت این مزرعه است. در همین ماجرای جنجال غرب بر سر روابط نظامی ایران و روسیه، ایران با جدیت این روابط را دنبال کرده و حتی اندکی از شتاب آن نکاسته است. بنابراین ما از سنگر مقاومت فاصله نگرفتهایم. این غرب است که به نقطهای رسیده که احساس یأس میکند و این یأس طبیعی است. .
#جنگ_روایت_ها
#منطقه_ممنوعه
#لبیک_یا_خامنه_ای
#ایران_قوی
#جنگ_روانی
https://eitaa.com/mc10013
کانال معرف را به دوستان معرفی کنید
عبرت منافقین برای غربگرایان (۳)
وقتی یک نفر چهل سال زیادهخواهانه، تلاش کند تا طرف مقابل با زور به تحمیلهای او تن دهد و طرف مقابل نه تنها تن نداده بلکه اینک خود هم
- به تعبیر اخیر ریچارد هاس - به یک قدرت مدعی تبدیل شده است، برای او یأس میآورد. در واقع میتوان اقدام اخیر غرب در مواجهه با گروه جنایتکار منافقین و نیز گروههای موسوم به اپوزیسیون ایران را جمعبندی غرب از چهل و چهار سال درگیریهای مختلف با ایران دانست
ما میدانستیم که انقلاب اسلامی را اگر بتوان پروژه نامید - که اطلاق پروژه به انقلاب اسلامی تحریف واقعیت است چرا که خیلی بزرگتر از آن است - یک «ابرپروژه»
(Macro Project) است. غربیها در این سالها با ریزپروژه (Micro Project)
سرگرم بودند و معلوم است که نتیجه چنین بازی چه خواهد بود.
این ماجرا یک نکته هم برای بعضی جریانات داخلی دارد؛ آنانکه مثل همین سازمان منافقین خیلی روی آمریکا و توافق با آن حساب میکردند؛ آنان که با لباس اصلاحطلبی به آمریکا علامت میدادند؛ یا با لباس اعتدال؛ آنان که همین روزها با وقاحت خود را در میانه اقدامات توطئهگون منتظری قرار داده، این مرده را به خیال خود به صحنه آوردند و اقدامات خیانتبار او را به دعوای امام و منتظری تقلیل داده و در نهایت هم به نفع منتظری داوری کردند، اینها بدانند ارزششان نزد آمریکا و اروپا یک هزارم ارزش منافقین نزد آمریکا و اروپا نیست. اینها ببینند آنان با منافقین چه کردند. با اینها هم همین را میکنند. کما اینکه با آن همه «رقص در میانه میدان» به آنها مدال محور شرارت دادند و هواپیمای محمدجواد ظریف را در اروپا معطل چند لیتر بنزین کردند.
سعدالله زارعی
#جنگ_روایت_ها
#منطقه_ممنوعه
#لبیک_یا_خامنه_ای
#ایران_قوی
#جنگ_روانی
https://eitaa.com/mc10013
کانال معرف را به دوستان معرفی کنید