6.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ما به دولت آقای رئیسی امیدواریم
*وای از کودک شیرخواره ...*
شب گذشته در داخل خیمه های جمع تحصن کنندگان ، کودکان شیرخواره هم بود که با کتک و لگد ، خیمه هایشان در هم کوبیده شد.
👆فوری/ حمله خیلی بد به تحصن کنندگان
شب سوم تحصن و اعتراض مردمی به واکسن اجباری، خیابان پاستور، روبروی دفتر نهاد ریاست جمهوری
ساعت 3 نیمه شب
درب پاستور
حدود سیصد مامور امنیتی چراغهای خیابون رو خاموش کردند و در حالیکه زن و بچه ها در چادر شب خوابیده بودند با صدای چند شلیک گلوله و در حالیکه ماموران امنیتی با کلاه و باطوم و اسلحه بدست اومدن بالای سرشون بعضی از مامورا چادرها رو پاره پاره کردند، کشیدند، وسایل را خرد کردند مردها رو زدند و بردند و زنها وحشت زده از دستگیری برادران پسران همسران و پدران شون فغان و فریاد و جیغ و شیون میکردند.
اعتراضی مدنی در ایران سرزمینم بخاطر کسب حقوق مسلم مان که حیات و زندگی ست
این چند روز تحصن و اعتراض مدنی حتی یک نماینده از نهاد باصطلاح مردمی ریاست جمهوری نیامد به حرف این پانصد نفر، نمایندگان میلیونها نفر از مردم گوش کنه یا حرفی بزنه ولی درب مسجد رو در سرمای زیر صفر درجه روی آنها بستند، حتی درب سرویس بهداشتی پارک رو قفل زدند
#اقناع_سازی_به_شیوه_who
معیار
ما به دولت آقای رئیسی امیدواریم *وای از کودک شیرخواره ...* شب گذشته در داخل خیمه های جمع تحصن کنند
حالا اگر چند سگ بدست......
آنجا بودن نه اینکه چندین مسئول به آنها سرکشی میکردند بلکه کسی جرعت چپ نگاه کردن راهم نداشتند...
حالا اگر عذرخواهی هم بکنند بدرد عمه شون میخوره...😭😭😭
35.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ دختری از امریکا؛ کسیکه در انگلستان بزرگ شده و تمام دنیا را گشته تا بالاخره ؛...
💚 چقدر قشنگ گفت که در دیوارهای حرم امام رضا علیه السّلام شیشه های شکسته گذاشتن تا خودت را نبینی!
💜 چقدر زیبا گفت که هر کدام از ائمه در تکه ای از زمین قرار گرفته اند ولی حضرت زهرا سلام الله در زیر کسا است
🌸 و از همه زیباتر ،. جواب مرا داد!
🌼 تا الان خیلی حدیث کسا را درک نکرده بودم رحمت خداوند بر ایشان باد که به زیبایی بیان کردند؛
حدیث کسا مانند یک بلیط به داخل عالمی است بسیار زیبا
عالمی ماوراء این عالم❗️❤️
⭐️«اللهم عجل لولیک الفرج»⭐️
♦️در حالی از تیم علی باقری ایراد میگیرند که گویا یادشان نمیآید از تیم ۱۵ نفره ظریف ، ۴ نفر جاسوس ، ۱ نفر مفسد اقتصادی بود و بعضی از آنها الان در زندان هستند و بعضی دیگر فراری.
🔹آن یکی هم که وزیر بود فرق واژهی End , Lift و Suspend را نمیدانست و اصلا برجام را درست و حسابی نخوانده بود.
🔹آن معاون وزیر هم با شرمن یکدیگر را وندی و عباس صدا میکردند که صمیمت شان بیشتر شود و تصویر نوه هایشان را به یکدیگر نشان میدادند.
🔴 باید بار ها را بست، بانگ الرحیل بلند شده است!
✍️ استاد عالی: گاه حضرت امیر علیه السلام در گذر به بازار، وقتی میدید برخی حسابی مشغول اند، گریه می کرد و فریاد میزد:
خداوند شما را بیامرزد! وسائل سفر آخرت را آماده کنید که ندای کوچیدن در میان شما داده شده است .... به راستی که پیشاپیش شما گردنه ناهموار و منزلهای ترس آور هولناکی است.
باید مواظب بود که غفلت به سراغ ما نیاید. بانگ الرحيل بلند شده و کوچ به عالم آخرت نزدیک است. باید بارها را بست که گردنه های هولناک در پیش است.
📚 کتاب برزخ و نفخه صور
🔴 داستان پل آهنچی قم
مسجد جای خالی نداشت. مالامال از جمعیت شده بود. واعظ از ثواب و اجر وقف در جهان آخرت سخن میگفت. 🗣
از مسجد که بیرون آمد، فکر سهیم شدن در ثواب وقف رهایش نمیکرد، از طرفی چیزی هم نداشت. تمام زندگی اش را بدهی و بیچارگی پر کرده بود. مگر یک کارگر ساده چه می توانست داشته باشد!🙁
که نگاهش که به گنبد طلایی حضرتمعصومه سلام الله علیها افتاد دلش فرو ریخت. زمزمه ای در جانش شکل گرفت:🕌
بی بی جان، من هم آرزو دارم مالی داشته باشم و آن را وقف کنم تا بعد از مرگم باقی بماند و از آن بهره آخرتی ببرم،
اما خودت می دانی که جز بدهی چیزی ندارم. برایم دعا کن و از خدا بخواه مالی برایم فراهم کند تا آن را وقف کنم.😭
اشک هایش را با گوشه آستین پاک کرد و مثل هر روز جلوی میدان شهر به امید پیدا شدن کار ایستاد.
وضعیت اقتصادی روز به روز خراب تر میشد. از طرفی خبر آمدن قحطی همه جا را پر کرده بود. با این وضعیت اگر کسی کاری هم داشت، آن را خودش انجام می داد تا مجبور نباشد پولی به کارگر بپردازد.
چاره ای جز هجرت از شهر برایش نمانده بود. شنیده بود در بنادر جنوبی می تواند کار پیدا کند. هوا کم کم تاریک می شد. باز هم بدون هیچ درآمدی راهی خانه شد.🚶🏻♂️
عزمش را جزم کرد و بار سفر بست. به خانواده قول داد اگر از وضعیت کاری آنجا راضی باشد، خیلی زود آنها را نیز نزد خودش ببرد.
ده، دوازده روزی می شد که در یکی از بنادر جنوبی کارگری می کرد، اما باز هم اوضاع، رضایت بخش نبود. کار در بندر هم آن چیزی نبود که شنیده بود. سردرگم و گیج مانده بود. دلش می خواست سختی این روزها را از ته دل فریاد بکشد.
درمانده و ناامید، کنار دیواری چمباتمه زد که دستی بر شانه اش سنگینی کرد و یکی گفت:
آقا، کار می کنی؟ 😎
بله، چرا که نه! اصلا برای همین اینجا هستم. حالا چه کاری هست؟
من می خواستم بار آن کشتی بزرگ آهن را که در کنار اسکله لنگر انداخته بخرم، اما احتیاج به یک شریک دارم. شنیدهام کارگران این منطقه روزانه پول خوبی به دست میآورند. میخواهی با من شریک شوی تا هم تو به سودی برسی، هم من به مقصودم؟
دلش فرو ریخت. خرید بار کشتی؟! بدنش یخ کرده بود.
با دلهره پرسید: حالا وقتی بار را خریدیم، مشتری هست که آن را بفروشیم؟!🤔
با دلهره پرسید: حالا وقتی بار را خریدیم، مشتری هست که آن را بفروشیم؟ 😬
اگرخدا بخواهد، همین امروز میتوانیم مشتری پیدا کنیم. من در این کار مهارت دارم.💪🏻
پولی در بساط نداشت. نمی خواست بگوید که چیزی برای شراکت ندارد، اما از طرفی شاید این تنها موفقیت زندگیاش بود. امیدش را به خدا داد و گفت: باشه، من هم شریک!🤝
همه چیز به سرعت پیش رفت. معامله سر گرفت. حالا نوبت اینها بود که پول جنس را بپردازند. بدنش داغ شده بود.
نمیدانست چه بگوید. آبرویش در خطر بود.
اگر مرد می فهمید که او با دست خالی شریکش شده آن وقت ...🤦🏻♂️
درست همان موقع، مردی با کت و شلوار قهوهای زیبا جلو آمد گفت: بار آهن مال شماست؟👈🏻
گفتند: بله! گفت: هر قدر که باشد می خرم.
هنوز پولی بابت خرید آنها پرداخت نکرده بودند که همه آنها بطورمعجزه آسایی به فروش رسید. 💸💰
سود بدست آمده به دو قسمت مساوی تقسیم شد. باور نمیکرد در عرض یک ساعت چنین پولی بدست آورده باشد. این چیزی بود که حتی در رؤیاهایش نیز به آن فکر نکرده بود.😃
حالا می توانست تمام قرض هایش را بپردازد و تا مدت ها به راحتی زندگی کند. شبانه راهی قم شد. میخواست هر چه زودتر این خبر خوش را به خانواده اش برساند.
در راه به یاد عهدی که با حضرتمعصومه کرده بود افتاد:
«بی بی جان، آرزو دارم مالی را وقف کنم»🙏🏻
حالا زمان آن رسیده بود که به عهدش وفا کند. بهترین چیزی که به فکرش رسید تا مشکلی از مردم حل کند، ساختن پلی در کنار حرم حضرت معصومه بود. مردم برای رفت و آمد در این منطقه مشکل داشتند. با برنامه ریزی که کرد حدود ۳۰ کارگر نیاز داشت و برای ثبت نام کارگران خودش دست بکار شد👨🏻🏭
اما تعداد کارگرهای ثبت نام کننده به ۲۰۰ نفر رسید. قصد داشت ۳۰ نفر را جدا کند
اما یاد بیکاری و ناامیدی خودش افتاد، دلش به درد آمد و گفت:
حتما خانم حضرت معصومه، خودش برکت این پول را زیاد میکند. من همه کارگران را مشغول کار می کنم و به تک تک آنها مزد می دهم. نقشه مهندسی و اجرایی پل آماده شد و کارگران مشغول کار شدند و کارها به سرعت پیش رفت⛑
و بالاخره بعد از مدت ها ساختن پل پایان یافت و پل به نام آهنچی نام گرفت و عبور و مرور مردم آسان شد. حالا به آرزویش رسیده بود و اموالش را وقف کرده بود.💝
🌺 و این بود داستان پل آهنچی در کنار حرم حضرت معصومه سلام الله علیها، که بارها از روی آن رد شدهایم و به کرامت حضرت نسبت به سازنده فقیر این پل توجهی نداشتیم🌷
السلام علیک یافاطمة المعصومه
┄┅─✵🌹🕊🌹✵─┅┄
@meayar1 🇮🇷معیار
هدایت شده از زندگی سالم
#روایت_درخواستی
💠آداب غذا خوردن از قول امام مجتبی علیه السلام💠
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
🍏 امام حسن مجتبي عليه السلام فرمودند : سزاوار است مسلمان به هنگام غذا خوردن دوازده چيز را رعايت نمايد که چهارتاي آن واجب و چهار أمر ديگر آن سنت است و چهار تاي باقي مانده آن از آداب و اخلاق محسوب مي گردد.
🔷 اما چهار امر واجب :
1- شناسايي غذا
2- خشنود بودن بدانچه روزي ات گرديده
3- نام خدا را بر زبان جاري کردن (بسم الله گفتن )
4- شکر گزاري در برابر نعمتي که به تو داده شده .
🔷 اما چهار موضوعي که مراعات آن ثواب دارد و سنت است :
1- وضو گرفتن پيش از شروع به غذا
2- نشستن بر جانب چپ بدن
3- با دست غذا خوردن با سه انگشت لقمه را بر دارد و در ميان دهان بگذارد
(توجه داشته باشید که در زمان امام قاشق هم وجود داشته اما تأکید داشتند بر خوردن غذا با دست)
4- انگشتان خود را بليسد.
🔷 و چهار امر باقي مانده که از اخلاق و اداب اسلامي محسوب مي شود :
1- لقمه را از جلو خويش بگيرد
2- لقمه هاي غذا را کوچک بردارد
3- غذا را خوب بجود
4- به صورت ديگراني که با او هم غذا هستند نگاه نکند .
منبع : مصابيح الانوار 2/271
🔷 و در جاي ديگر امام حسن مجتبي عليه السلام فرمودند :
«شستشوي دو دست قبل از غذا فقر و بيچارگي را از بين مي برد و بعد از غذا هم غم و غصه را محو مي کند »
حديث فوق در فروع کافي جلد 6 صفحه 290 ازامام صادق عليه السلام نقل شده است
🍓🍓🍓🍓🍓🍓🍓🍓🍓🍓🍓🍓🍓🍓🍓
🔵🔵🔵 آداب غذا خوردن
1_به زبان آوردن نام خداوند 🌠
2_ سعی شود با دست راست غذا خوردن 🌠
3_تا گرسنه نشدید غذا نخورید 🌠
4_حداقل نیم ساعت قبل و یک ساعت بعد از غذا آب را بصورت جرعه جرعه بخورید 🌠
5_قبل از غذا دستها را بشویید 🌠
6_قبل و بعد از غذا مقداری نمک طعام بچشید🌠
7_زمانی سالم هستید هر غذایی که هوس کردید بخورید( به غیر از غذا های ممنوعه)🌠
8_هر لقمه اول کوچک و بعد حدود 40. تا 50 بار بجوید 🌠
9_ غذای پخته و خام را هرگز باهم نخورید 🌠
10_در بین غذا آب یا نوشابه نخورید🌠
11_هيج غذای گوشتی را با ماست نخورید 🌠
12_دو یا چند لقمه مانده که سیر شوید دست از غذا بکشید 🌠
13_زیاده روی در خوردن ممنوع 🌠
14_خوردن غذای داغ ممنوع 🌠
15_ حداقل یکساعت بعد از غذا خوردن بخوابيد (نهی از خوابیدن بلافاصله بعد از غذا) 🌠
16_حمد و سپاس خداوند پس از خوردن غذا 🌠
17_ و...🌠