#گزارش_تصویری 📸
⬅️ در حاشیهی دیدار مدیر واحد خواهران #مکتب_خانه_قرآنی_امام_رضا(ع) و دبیر #انجمن_مدادستان_شهرستان_اردکان با امام جمعه محترم انجام شد؛
📚 معرفی و اهدای چند جلد از کتاب #در_مدار_رهایی (بازخوانی خاطرات شهید سرافراز اسلام؛ #حسن_خزر ) به امام جمعه محترم حجه الاسلام والمسلمین شاکر (زید عزه)
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
✅به نام حق
✅شایستگان جاودانند!!!
بند پوتین هایش را محکم می بندد. حمله ی سپاه شیطان را نظاره گر است. اینک زمان انتخاب است. آفتاب خوزستان درخشش او را دو چندان کرده است. صدای گرومپ گرومپ قلبش، گوشش را کر کرده است. قدم های سختش می دوند. ناگهان! به سمتش شلیک می شود! گلوله، پاهایش را هدف گرفته است. عباس میدان اما چه نیاز به پا دارد وقتی جان در کَفَش است.
محمدحسین با تانک های دشمن هنوز کمی فاصله دارد... لحظه ای خودش را در مجلس روضه ی اباعبدالله می بیند. روضه خوان حکایت گفتگوی امام حسین (ع) بازگو می کند:
«در شب عاشورا امام حسین (علیه السلام)، اصحاب خویش را پیرامون خود جمع نموده و خطابه معروف شب عاشورا را برای آنها بیان فرمود. من جمله آنکه امام (علیه السلام) با آنها فرمود: ای مردم من فردا کشته می شوم و همه با من کشته شوید و از شما یک تن نماند.قاسم بن حسن که در آن مجلس حضور داشت چون این را شنید به امام گفت: آیا من هم در کشته شدگانم؟ دل حسین (علیه السلام) بر او بسوخت و گفت: ای پسرک من مرگ نزد تو چگونه است؟ گفت: از عسل شیرین تر، گفت: آری به خدا سوگند عم تو فدای تو باد، تو یکی از آن مردانی که با من کشته شوند بعد از آن که شما را بلای عظیم رسد.»
زمزمه اش را می شنوید؟ او زیرلب تکرار می کند« از عسل شیرین تر...از عسل شیرین تر»
یکه و تنها با به قلب دشمن تاخته. نارنجک ها تانک را منهدم می سازند.
زنگ خطر به گوش یزیدیان زمان رسیده است. آنها ناغافل شکست خورده اند. این بارهم نوجوانی از نسل قاسم آنها را به ورطه ی هلاکت رساند.
باشد که نوجوانان عزیزکشورمان ایثار و شجاعت را از دانش آموز سیزده ساله ی دفاع مقدس سرمشق گیرند.
✍عاطفه شاکر اردکانی
📆پاییز ۱۴۰۰
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
تقویم_نگار 📆
☘ جمعه
🌞 ۱۴ آبان ماه ۱۴۰۰
🌙 ۲۹ ربیع الاول ۱۴۴۳
🎄 ۵ نوامبر ۲۰۲۱
🔎رویداد های مهم تاریخی امروز
🔹روز فرهنگ عمومی
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
#گزارش_تصویری📸
💥اهدا کتاب #در_مدار_رهایی به خانواده ثریا
⬅️لازم بذکر است که ایشان یکی از راویان کتاب شهید خزر بودند که متاسفانه هنگام رونمایی کتاب از دار دنیا رفتند.😔
باشد که روحش شاد و میهمان سفره متنعم شهدا گردد.🖤
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
✅به نام دانای پیدا و پنهان
✅ حجاب اجباری؟!
من نمیگویم، قران میگوید؛ حکم خداست، سخن پروردگار است: «لا اکراه فی الدین» هیچ اجباری در دین نیست. حال که معبودم چنین میگوید، پس، این همه هیاهو کردن برای چه؟! این همه جار و جنجال کردن برای چه؟! چرا هشدار؟! چرا برخورد؟!
میخواهم آزاد باشم، میخواهم طبق باورهایم در جامعه رفتار نمایم. میخواهم همان سبکی که دوست دارم پوشش داشته باشم. حق ندارد کسی به من بگوید: لطفا حجاب...
پس با حجابها لطفا سکوت...
بله من نیز با تو موافق هستم، «لا اکراه فیالدین»، هیچ اجباری در دین نیست. اما بدان آن چه تو از سخن پرودگارت استنباط میکنی با معنای حقیقی آن، متفاوت است.نباید از این آیه تفسیری ناروا برداشت شود.
تمامی انسانها از جهت باورها و اندیشهها و عقاید مختار هستند. عقاید شخصی، امری اختیاری و قلبی است و با اکراه سازگار نیست.حتی کسی حق تفتیش عقاید کسی ندارد.
پس در حیطه عقیده، اجبار راهی ندارد اما در حیطه عمل و رفتار اجتماعی نه. نباید این دو با هم آمیخته شود.
مانند شخصی که به قوانین و مقررات راهنمایی و رانندگی اعتقادی نداشته و قبول ندارد ولی در اجتماع ملزم به رعایت آن است و در صورت تخلف از آن جریمه و حتی در بعضی مواقع از رانندگی محروم میشود.
و یا شخصی که در دانشگاهی برای اخذ مدرک کارشناسی ثبت نام کرده است، باید طبق قوانین و شرایط دانشگاه رفتار نماید.
ما در جامعه اسلامی زندگی میکنیم. جامعهای که براساس اعتقادات، باورهای دینی و ارزشهای اخلاقی شکلگرفته است. کسی حق ندارد در برابر دین و اعتقادات موضعگیری نموده و در صدد تخریب آنها باشد، زیرا آثار نامطلوب در زندگی فردی و اجتماعی ایجاد خواهد کرد و باعث تزلزل ارکان اجتماعی میشود.
هر آن چه باعث سست شدن بنیان خانواده شود؛ هر آن چه موجبات آزار و فحشا و فساد دیگران را فراهم کند؛ هر آن چه باعث سلب آسایش و آزادی دیگران شود؛ خلاف قانون شمرده میشود و با آن برخورد میشود.
حجاب و پوشش اسلامی نیز از احکام ضروری اسلام است. در قرآن هم به آن تصریح شده است. رعایت حجاب جزء قوانین جامعه اسلامی است. حال تو آزادی که قلبا به آن اعتقاد داشته باشی یا نداشته باشی، داوری درباره باطن انسان و آن چه در نهان دارد با خداست. ولی در اجتماع برای جلوگیری از به هم خوردن نظم عمومی جامعه و عدم گسترش هرزگی، همگی ملزم به رعایت آن هستیم.
✍افسانه محمدی
📆پاییز ۱۴۰۰
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
تقویم_نگار 📆
☘ شنبه
🌞 ۱۵ آبان ماه ۱۴۰۰
🌙 ۳۰ ربیع الاول ۱۴۴۳
🎄 ۶ نوامبر ۲۰۲۱
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
#الان_تهرانم !
اینجا پلاک هشتم، کنار مسجد امام حسین (ع)؛ شمال شرق تهران، پاسداران! 🏢
گرچه با آشپزخانه کردن کتابخانه های مساجد مشکل داریم ولی اینجا، در آشپزخانه مسجد امام حسین (ع) کتاب هم هست ... 📚
یک فضای ناب مذهبی که هم اندیشه را سیراب می کند و هم شکم را❗️
نام آشپزخانه و رستوران این مسجد، پلاک هشتم هست! 🌿
باشد که ...
✍ جواد حاجی اکبری
🗓 نیمه آبان ۱۴۰۰ش
🏢 تهران
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
تقویم_نگار 📆
☘ یکشنبه
🌞 ۱۶ آبان ماه ۱۴۰۰
🌙 ۱ ربیع الثانی ۱۴۴۳
🎄 ۷ نوامبر ۲۰۲۱
🔎رویداد های مهم تاریخی امروز
🔹روز جهانی کودک
🔸وفات محمد میرزا سومین شاه قاجار (1213 ش)
🔹ترور محمدنادر، شاه افغانستان (1312 ش)
🔸آغاز دستگيري ها توسط دولت نظامي ازهاري (1357 ش)
🔹پيام امام خميني در محكوميت كشتار دانش آموزان در 13 آبان (1357 ش)
🔸گسترش اعتراضات مردم نسبت به نخست وزيري «ازهاري» (1357 ش)
🔹وفات استاد علی اکبر مالک (1377 ش)
🔸شهادت شهید «حمید رجبی مقدم» (1361ش)
🔹قیام توابین (65 ق)
🔸وفات «محمدبن عبدالرحمن خراسانی» ادیب و فاضل (584 ق)
🔹وفات «ملاعلی بن فتح اللَّه نهاوندی» در نجف (1322 ق)
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
مداد من
#الان_تهرانم ! اینجا پلاک هشتم، کنار مسجد امام حسین (ع)؛ شمال شرق تهران، پاسداران! 🏢 گرچه با آشپزخا
#الان_تهرانم !
اینجا #دانشگاه_صنعتی_امیر_کبیر ؛ 🏢
رویای شیرین خیلی از کنکوری ها! 🎓
ورود مبنای فکری #مکتب_خانه_قرآنی_امام_رضا علیه السلام؛ #در_مسیر_سعادت (ترجمه نامه ۳۱ نهج البلاغه) به دانشگاه امیر کبیر ✨🌱
شهید #حسن_خزر نیز وارد این دانشگاه شد ...
#در_مدار_رهایی ؛ محصول یک کار تشکیلاتی، خارج از اردکان طرفدار بیشتر دارد ❗️
باشد که ...
✍ جواد حاجی اکبری
🗓 نیمه آبان ۱۴۰۰ش
🏢 تهران
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
✅به نام خدای مهربان تر از مادر
✅ارثیه مادری
حسابش از دستم در رفته بود.
دقیق نمی دانم اما می دانم خیلی وقت بود که به سراغم نیامده بود.
تا اینکه آن شب به یاد ماندنی فرا رسید.چه شب زیبا وخاطره انگیزی بود، شب تولد رها.
در آن شب رها هدیه های زیبا و رنگانگ زیادی گرفته بود. با دیدن هر یک گل از گلش می شکفت. یکی از یکی بهتر. اما با دیدن یک هدیه، شادی اش دو چندان شد و آن تبلتی زیبا بود که پدر برایش گرفته بود.
مهمانی آن شب تمام شد. صبح رها زودتر از همیشه از خواب بیدار شد وبه پدرش که در حال خوردن صبحانه و آماده شدن برای بیرون رفتن بود گفت: «میخوام اگه بتونید امروز با هم بریم و برای تبلتم یک کاور وضد خش بخریم.»
دخترم، حالا خودت این تصمیم رو گرفتی
یا اینکه کسی تو رو مجبور به این کار کرده؟نه تصمیم خودمه.
به نظرت با این تصمیم تو، به شرکت سازنده این تبلت بر نمی خوره؟ نه پدر جان، اتفاقا خود شرکتِ سازنده هم توصیه به همین کار کرده تا تبلت ها از شکستگی وضربه احتمالی حفظ بشن.
پس دخترم، حتما این شرکت در تولید محصولاتش کم کاری کرده و در نتیجه، کالای ضعیف وبا کیفیت پایین تولید می کنه و برای اینکه ضعفش دیده نشه این توصیه ها رو میکنه و تو هم الان داری گوش می کنی. وگرنه چیز محکم و با کیفیت که اینقدرها محافظت نمی خواد مگه نه؟
نه دیگه، چون هدیه شماست وخیلی دوستش دارم میخوام خیلی مواظبش باشم. پس برای اینکه اگر هم احتمالش هست که یک درصد آسیب ببینه، میخوام مواظبش باشم که همین یک درصد هم اتفاق نیفته.
با حرف های رها، پدر لبخندی زد، لیوان چایش را نوشید وادامه داد:خب، حالا این کاوری که می خواهی بگیری زیبایی و خوشکلی تبلتت رو نمی پوشونه؟
رها گفت: معلومه که نه، اما بلافاصله مکثی کرد و بعد از چند ثانیه ادامه داد، اما اگر هم به قول شما زیباییش رو بپوشونه در مقابل محافظتی که از تبلتم میکنه ارزشش رو داره ومن این رو می پذیرم.
«آهان» تنها کلمه ای بود که بعد از حرف های رها از دهان پدر خارج شد.
پدر استکان چای را که نصفه مانده بود تا ته سر کشید وسپس لبخندی زد وگفت:
«رهاجان بابا، حجاب که میگن یعنی همین»
این تیر خلاصی بود که پدر توانست بوسیله آن رها را به خود بیاورد. رها مثل کسی که برق او را گرفته باشد چند لحظه ای همین طور بدون حرکت ایستاد، اما یکدفعه به سمت اتاقش دوید.
من مثل همیشه در گوشه ای از کمد نشسته بودم، اما ناگهان دیدم که درِ کمد باز شد و رها مرا در آغوش گرفت و من فقط رها را نگاه میکردم.
صدای در آمد، تق تق. رها جان بابا، مگر نمی خواستی برای تبلتت کاور و ضدخش بخریم. دم در منتظرت هستم.
آن روز رها مرا انتخاب کرد و باهم به حضور پدرش رسیدیم. پدر با دیدن رها در آن حال، چشمانش برق میزد.
برای این تصمیمِ رها، مدت ها بود که لحظه شماری می کردم. آخر با شناختی که از این دختر داشتم، میدانستم باز مرا انتخاب می کند ومرا فراموش نکرده است.
خلاصه از آن روز به یاد ماندنی تا به امروز که چند سالی است میگذرد، من در هر جا و هر لحظه در کنار رها هستم.
به گمانم مرا شناخته اید.
اما چشم، به رسم ادب خود را معرفی میکنم، خیر خواه شما، چادر مشکی.
✍زهرا کریمی
📆پاییز1400
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
تقویم_نگار 📆
☘️ دوشنبه
🌞 ۱۷ آبان ماه ۱۴۰۰
🌙 ۲ ربیع الثانی ۱۴۴۳
🎄 ۸ نوامبر ۲۰۲۱
🔎رویداد های مهم تاریخی امروز
🔹قتل عبدالله بن معتز در زندان مقتدر عباسى (296 هجری قمری )
🔸رحلت عالم ربانی و متأله قرآنی، آیةالله سید موسی زرآبادی
🔹محاكمه دكتر محمدمصدق (1332 ش)
🔸منع مذاکره بافرستاده کارتربدستورامام«ره»(1358ش)
🔹اشغال قزوين توسط سپاهيان روس (1294 ش)
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
مداد من
#الان_تهرانم ! اینجا #دانشگاه_صنعتی_امیر_کبیر ؛ 🏢 رویای شیرین خیلی از کنکوری ها! 🎓 ورود مبنای فکری
#الان_تهرانم !
اینجا وسط #دانشگاه_صنعتی_امیر_کبیر ، 🏢
کنار قبور #شهدای_گمنام، 🌷
#موتور_هواپیما را قاب شیشه ای گرفته اند!
ارتفاع این موتور باندازه دو برابر بنده است!
برای رسیدن به علوم #تحریم شده، شهید دادیم! یادمان نرود.! 🇮🇷
✍ جواد حاجی اکبری
🗓 نیمه آبان ۱۴۰۰ش
🏢 تهران
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc