#تقویم_نگار 🗓
☘ چهارشنبه
🔅 ۱۲ آذر ماه ۱۳۹۹
🌙 ۱۶ ربیعالثانی ۱۴۴۲
🎄 ۲ دسامبر ۲۰۲۰
🔎رویدادهای مهم تاریخی امروز:
🔸رسميت يافتن قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران (۱۳۵۸ش)
🔹روز جهانى معلولين
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
✅ به نام خدای زندگانی
✅ چاقوی زندگی!!
دست را نمی برد ولی دست ها را چرا!
دل را نمی چاکد ولی دل ها را چرا!
قلب را پاره نمی کند ولی قلب ها را چرا!
مداد من مثبت نگر نیز هست؛
درمان بعضی دردها!
باعث مقاوم شدن بدن!
مسکّنی قوی برای دردها!
مادّه ای که برای بزرگ تر ها شبیه چاقو هست؛ از این رو باید هنگام نزدیک شدن به آن ها دقّت کنند. اگر کسی بدون راهنما، بی جا و به طور نادرست از آن استفاده کند تبعات بدی در انتظار آن هاست:
ابتداء، خود، دچار اعتیاد می شود.
سپس از خانواده و دوستان دور شده و منزوی می شود.
بعد از آن انرژی، امید و ابتکار خود را از دست می دهد.
آری! تریاک وسیله خطرناکی است؛ زیرا اگر به طور صحیح از آن استفاده نشود، تبعات بالا را در پی خواهد داشت.
بنا به گزارش سایت «حامی هنر زندگی» این حیوان که از گلِ گیاهِ خشخاش به دست می آید، قلّاده خود را پاره کرده و بیشتر از همکارانش به جان مردم افتاده است. در این میان، جوانان سهم به خصوصی در طعمه این حیوان شدن دارند. جوانانی که می بایست در جای جای این کشور منشأ ثمر باشند، ولی به خاطر بی کفایتی عدّه ای با این حیوان فریب کار دست و پنجه نرم می کنند. رشیدهایی که به خاطر زخم های این حیوان خمیده اند.
راه رهایی از شرّ این موجود خبیث، توجّه به تله های اوست. تله هایی که باید فهمید چگونه باعث گیرانداختن طعمه هایش می شود.
به امید آنکه با توجّه به این مهمّ و به کار بردن حیله هایی فراتر از حیله های خودش، او را به دام بیندازیم؛ چرا که با این کار یکی از موانع بزرگ پیشرفتِ هرچه بهتر و بیشتر را از میان برداشته ایم.
✍ محمّدعلی رشیدی احمدآبادی
🗓 ۱۳۹۹/۰۹/۰۴
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
مداد من
✅ به نام خدای محمد (ص) ✅ مردِ اول اسلام!! (۳۰) سیره نبوی و شخصیت پیامبر (ص) عالیترین و بارزترین خ
✅ به نام خدای محمد (ص)
✅ مردِ اول اسلام!! (۳۱)
پیامبر (ص) با هر کسی به اندازه ظرفیت و عقلش گفتگو میکرد. (بحار الانوار، ج ۱۶، ص ۲۸۷) عفو و بخشش او به هر کس که در حقش ظلمی مرتکب شده بود نزد همه شهرت داشت، (محمدیوسف کاندهلوی، حیاة الصحابه، ج ۲، ص ۵۲۶) بطوری که حتی وحشی (قاتل عمویش؛ جناب حمزه) و ابوسفیان (دشمن دیرینه اسلام) را نیز بخشید.
در مورد روش و نوع رفتار محمدِ صادق (ص) که در اصطلاح از آن به سیره نبوی یاد میشود در طول تاریخ اسلام کتابها و پژوهشهای بسیار متنوعی به نگارش درآمده است. با توجه به این که خداوند در مورد رسول خود فرموده: «لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» «قطعا براى شما در [اقتدا به] رسول خدا سرمشقى نيكوست.» (احزاب / 21) مسلمانان شناخت رفتار پیامبر (ص) در جنبههای مختلف زندگی را مورد توجه قرار دادهاند. (محمد عبدالغنی حسن، «تاریخ تدوین سیره نبوی (ص)»، ص۴۹)
از جنبههای مختلف شخصیت پیامبر (ص) میتوان به این موارد اشاره کرد:
نیکنامی
نبی خدا (ص) قبل از بعثت، ۴۰ سال در میان مردم زندگی کرده بود. زندگی او خالی از دورویی و صفات زشت و حالات ناپسند بود. او نزد دیگران فردی صادق و امین به حساب میآمد. جالب است بدانید؛ پیامبر اکرم وقتی رسالت خود را ابلاغ میکرد، مشرکان شخص او را تکذیب نمیکردند بلکه آیات را منکر میشدند.!! این مطلب در قرآن هم آمده است: «آنان تو را به دروغگویی متهم نمیکنند بلکه [این] ستمگران آیات الاهی را انکار میکنند.» (انعام، آیه ۳۳) از ابوجهل نیز نقل شده است که میگفت: «ما تو را تکذیب نمیکنیم بلکه این آیات را قبول نداریم.» (مجمع البیان، ج۳، ص ۲۹۴) پیامبر (ص) در آغاز اعلام رسالت خود به قریش، به آنها گفت: «آیا اگر به شما خبر دهم که در ورای این کوه سپاهی گرد آمده است سخن مرا میپذیرید؟» همه گفتند: «آری، ما هرگز از تو دروغی نشنیدهایم.» پس از این انگیزه سازی بود که فرمود از طرف خدا برای انذار مردم مبعوث شده است. (ابن هشام، سیرة، ج۱)
در نمایش جایگاه و رمز موفقیت پیامبر (ص)، علاوه بر گذشته نیک، اهمیت قبیله، خاندان او و همچنین خودی بودن محمد امین (ص) نیز نقش داشته است. قبیله «قُرَیش» از سالها پیشتر در میان اعراب، قبیلهای شناخته شده و مهم بود. قریشی بودن، بِرَندی بود برای افتخار بین اعراب! مردم نیز این را پذیرفته بودند و در مقام عمل نیز این برتری را با تبعیت از ایشان نشان می دادند.! از سوی دیگر، اجداد پیامبر (قصی بنکلاب، هاشم و عبدالمطلب) کسانی بودند که نزد عرب به شرافت و بزرگی شناخته شده بودند.
جامعه عربِ شبهجزیره در آن مقطع از زمان، جامعهای بسته بود و ارتباط فرهنگی خاصی با مناطق دیگر نداشت. این وضعیت نوعی روحیه «عربیگری» را به صورتی نیرومند در آنان بوجود آورده بود و باعث میشد مطالب دیگران را به دلیل آنکه «دیگران» هستند نپذیرفته و تنها آنچه از «خود» است بپذیرند. احتمالاً آیه «اگر آن [قرآن] را بر افرادی غیرعرب نازل کرده بودیم و بر ایشان [اعراب] میخواندند به آن ایمان نمیآوردند» (شعراء، آیه ۱۹۸؛ همچنین فصلت، آیه ۴۴) به همین روحیه اشاره دارد. از آنجا که مخاطب اولیه اسلام، اعراب بودند، خودی بودن پیامبر (ص) زمینه پذیرش پیام او را بالا میبرد. قرآن نیز به این مطلب اشاره کرده است. (توبه، آیه ۱۲۸؛ آلعمران، آیه ۱۶۴)
👈 ادامه دارد ...
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
✅ به نام نامی عاشقان بریده سر!
✅ دعوای بازارنو و کوشکنو!! (۱)
نام؛ سید محمد
شهرت؛ پزشکی
ت.ت؛ 10 / 10 / 1330 خورشیدی
«سه ساله بودم که بهمراه والدین، عازم زیارت دوره عتبات شدیم. پس از یکماه به نینوا رسیدیم. مادرم می گفت؛ «در مسیر، فلفل به چشمت رفت و نابینا شدی.!! پای ضریح سید الشهداء به آقا گفتم؛ همه می آیند پیش شما تا بینا شوند! آنوقت پسرم نابینا شده! این پسر نذر خودت، خودت می دانی.!» چند روز بعد و به تدریج بیناییم را بدست آوردم و مادرم نذرش را ادا کرد.»
اینجا مکتب خانه قرآنی امام رضا (ع) و اینک در محضر نورانی سیدی از سلاله حضرت زهرا (س) زانوی ادب زده، جواب سؤالاتم را می شنوم.! شروع یادداشتم، آخرین حرفی بود که در پایان جلسه یادش آمد و گفت.! آسید محمد، از همان کودکی مجذوب تبار محترم حسین (ع) بوده است. در ادامه؛ خلاصه ای از حرفهایش که در بیش از 60 دقیقه بیان شد را برای دلتان می نویسم. باشد که نام و یاد این نوکر حسین (ع) در دلها گرامی و ماندگار شود.!
یادم می آید؛ اولین بار، با دیدن پارچه سیاهی که جهت اقامه عزا، بیرون منزلی نصب شده بود جذب مجلس شدم. از آن روز 63 سال می گذرد. هنوز که هنوز هست پابند این خاندانم.! آن روزها پارچه سیاه نبود. پارچه های سفید را می گرفتیم و می دادیم رنگرزی، سیاه می کردند. مجلس عزا را با همین پارچه های رنگ شده می بستیم.!
مادربزرگ نابینایی داشتم که دائم نوحه های امام حسین (ع) ورد زبانش بود. اولین کسی که مشوق من در مداحی شد مادربزرگم بود. اولین مداحیم را با خطبه امام سجاد (ع) در تکیه شاهزاده علی اکبری شروع کردم.
در ادامه؛ اولین شعری که برای آقا سروده بود را برایم خواند؛
باز کن ای کربلا، آغوش بهر پیکرم
من غربیم ای زمین، گیر از وفا اندر برم
برجسته ترین سروده اش که رسانه ای شده و در شهرهای مختلف خوانده می شود، این شعر است؛
بر سر مزار گلی ناله می کند بلبلی
مجلس عزا گرفته دختر بزرگ علی
... برگشته ز شام و کوفه با قامت خمیده، زینب
چهل روزه اسیر بوده، حسینُ ندیده، زینب
آقا برای این شعرم صله هم داده است.! در خواب صدایم زد؛ ....
👈 ادامه دارد ....
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
مداد من
#دوره_یادداشتنویسی_رسانهای ♨️ در فرصتی استثنائی #یادداشتنویسی_رسانهای را بیاموزید! 🤓 و به #فع
برای اطلاعات بیشتر پیرامون #دوره_یادداشتنویسی_رسانهای این ویدئو را مشاهده کنید👇
🎬 https://eitaa.com/medademan/1230
✅ اطلاعات بیشتر، با ارسال کلمه #یادداشتنویسی به @medadman
🔰با ما همراه باشید...
http://eitaa.com/joinchat/3587112978C73861e15eb
#تقویم_نگار 🗓
☘ پنجشنبه
🔅 ۱۳ آذر ماه ۱۳۹۹
🌙 ۱۷ ربیعالثانی ۱۴۴۲
🎄 ۳ دسامبر ۲۰۲۰
🔎رویدادهای مهم تاریخی امروز:
🔸روز بيمه
🔹روز جهانی معلولان
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
مداد من
#طنز_کرونایی ✅ به نام خالق مرد و زن ✅ کرونا، مچکریم! ۱ 🔻این قسمت: ماجرای آقا گل و ترمه خانم! آقا
#طنز_کرونایی
✅ به نام خالق لبخند
✅ ماجراهای آقا گل و ترمه خانم! (۲)
🔻این قسمت: سایه ماسک
- سلام ترمه خانم، آقا گلِ شما آمد!
- سلام آقا گل، خوشآمدی، چقدر دور آمدی؟ نانوایی شلوغ بود؟
- نه خانم، کنار شهدای پارک شهر، چند تا از دوستانم را دیدم که داشتند ورزش میکردند. چنددقیقهای مشغول صحبت شدم...
- با این #هوای_آلوده_شهر و اوضاع کرونایی، ورزش؟! خب، چی میگفتی؟
- هیچی خانم، اندر فواید کرونا صحبت میکردیم!
حسین آقا میگفت: زمانی که عمویم فوت شد، ۱۵ میلیون تومان خرج مراسم ختم و مجالس ترحیم و روضهخوانیاش شد، ولی امسال داییام فوت شد بدون اینکه ریالی خرج کنیم. حتی پول آمبولانس را هم وزارت بهداشت داد، بردند، دفن کردند و برگشتند، از ما هم تشکر کردند که یک نفر به آمار مردگان کرونا اضافه کردیم.
اکبر آقا میگفت: بهترین عید دوران ما کارمندان بازنشسته، همین عید ۹۹ بود؛ تنها عیدی بود که یک ریال خرج سفره هفتسین و آجیل نشد، یک ریال خرج انعام وعیدی دادن به بچههای فامیل نشد. ما کارمندان بازنشسته عید بسیار سالم و شکوهمندی را گذراندیم!
- آقا گل، حالا فهمیدم چرا از کرونا نمیترسی! ماشاالله با این رفیقهایی که داری!...
- ترمه خانم، حرفهای دیگر هم زدند که بعداً میگویم. عزیزم می دونی ماسک و فاصله اجتماعی چه قدر مهم است؟!
- بله باعث میشه کرونا نگیریم!
-آفرین به خانم دکترِ من! ولی یک فایده دیگر هم دارد که تازه کشف کردم! دیشب وقتی از جلو مغازه لباسفروشی کنار #بازارنو که دو سال پیش، لباس خریدم و هنوز پولش را ندادم، با ماسک رد شدم، من را نشناخت! این فایده دومِ ماسک و فاصله اجتماعی است! ولی به نظرم بهجای دو متر باید ۲۰۰ متر باشد! که با خیال راحت...
- آقا گل، تو هنوز پول آن بنده خدا را ندادی؟ آخه از دستتو چهکار کنم؟...
-ترمه خانم اجازه بده حرفم تمام بشه، خوب نیست جلو خوانندگان اینطوری حرف میزنی! ا اگر ادامه بدهی تا یک هفته، تو رو خونه مادر آقا گل نمیبرم!
_ آقا گل دستت درد نکنه، اگر قراره #تحریم بشم، از فردا خودت غذا بپز، پیگیر درس بچهها باش و خونه هم خودت تمیز کن...
- ترمه خانم نه نه! ببخشید، شوخی کردم، هر وقت دوست داری...نه اصلاً خودم شمارا میبرم...
«آقایان، هیچوقت خانوما رو تهدید نکنید. خانوما خودشون ویروسی دارند بنام #غُرُنا که تا حالا میلیونها مرد را به کام مرگ کشانده!»
-داشتم میگفتم: همچنین من از مخترعان ماسک تشکر میکنم. خدا سایه ماسک را از صورت ما کم نکند، مخصوصاً ماسکهایی که دو برابر صورت ماست، زیرا مثل شاخ شمشاد از جلو طلبکاران میگذریم و کسی ما را نمیبیند. اینها همه نعمتهای کرونا هستند که مردم بصیر و دانا و عقلمدار ما باید اینها را ببینند و لذت ببرند...
- آقا گل،کرونا به سرت خورده! خوب نیست جلو مردم این حرفا را میزنی...
✍️ محمد اعرابی اردکانی
🗓 99/9/5
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
مداد من
✅ به نام خدای محمد (ص) ✅ مردِ اول اسلام!! (۳۰) سیره نبوی و شخصیت پیامبر (ص) عالیترین و بارزترین خ
✅ به نام خدای محمد (ص)
✅ مردِ اول اسلام!! (۳۱)
پیامبر (ص) با هر کسی به اندازه ظرفیت و عقلش گفتگو میکرد. (بحار الانوار، ج ۱۶، ص ۲۸۷) عفو و بخشش او به هر کس که در حقش ظلمی مرتکب شده بود نزد همه شهرت داشت، (محمدیوسف کاندهلوی، حیاة الصحابه، ج ۲، ص ۵۲۶) بطوری که حتی وحشی (قاتل عمویش؛ جناب حمزه) و ابوسفیان (دشمن دیرینه اسلام) را نیز بخشید.
در مورد روش و نوع رفتار محمدِ صادق (ص) که در اصطلاح از آن به سیره نبوی یاد میشود در طول تاریخ اسلام کتابها و پژوهشهای بسیار متنوعی به نگارش درآمده است. با توجه به این که خداوند در مورد رسول خود فرموده: «لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» «قطعا براى شما در [اقتدا به] رسول خدا سرمشقى نيكوست.» (احزاب / 21) مسلمانان شناخت رفتار پیامبر (ص) در جنبههای مختلف زندگی را مورد توجه قرار دادهاند. (محمد عبدالغنی حسن، «تاریخ تدوین سیره نبوی (ص)»، ص۴۹)
از جنبههای مختلف شخصیت پیامبر (ص) میتوان به این موارد اشاره کرد:
نیکنامی
نبی خدا (ص) قبل از بعثت، ۴۰ سال در میان مردم زندگی کرده بود. زندگی او خالی از دورویی و صفات زشت و حالات ناپسند بود. او نزد دیگران فردی صادق و امین به حساب میآمد. جالب است بدانید؛ پیامبر اکرم وقتی رسالت خود را ابلاغ میکرد، مشرکان شخص او را تکذیب نمیکردند بلکه آیات را منکر میشدند.!! این مطلب در قرآن هم آمده است: «آنان تو را به دروغگویی متهم نمیکنند بلکه [این] ستمگران آیات الاهی را انکار میکنند.» (انعام، آیه ۳۳) از ابوجهل نیز نقل شده است که میگفت: «ما تو را تکذیب نمیکنیم بلکه این آیات را قبول نداریم.» (مجمع البیان، ج۳، ص ۲۹۴) پیامبر (ص) در آغاز اعلام رسالت خود به قریش، به آنها گفت: «آیا اگر به شما خبر دهم که در ورای این کوه سپاهی گرد آمده است سخن مرا میپذیرید؟» همه گفتند: «آری، ما هرگز از تو دروغی نشنیدهایم.» پس از این انگیزه سازی بود که فرمود از طرف خدا برای انذار مردم مبعوث شده است. (ابن هشام، سیرة، ج۱)
در نمایش جایگاه و رمز موفقیت پیامبر (ص)، علاوه بر گذشته نیک، اهمیت قبیله، خاندان او و همچنین خودی بودن محمد امین (ص) نیز نقش داشته است. قبیله «قُرَیش» از سالها پیشتر در میان اعراب، قبیلهای شناخته شده و مهم بود. قریشی بودن، بِرَندی بود برای افتخار بین اعراب! مردم نیز این را پذیرفته بودند و در مقام عمل نیز این برتری را با تبعیت از ایشان نشان می دادند.! از سوی دیگر، اجداد پیامبر (قصی بنکلاب، هاشم و عبدالمطلب) کسانی بودند که نزد عرب به شرافت و بزرگی شناخته شده بودند.
جامعه عربِ شبهجزیره در آن مقطع از زمان، جامعهای بسته بود و ارتباط فرهنگی خاصی با مناطق دیگر نداشت. این وضعیت نوعی روحیه «عربیگری» را به صورتی نیرومند در آنان بوجود آورده بود و باعث میشد مطالب دیگران را به دلیل آنکه «دیگران» هستند نپذیرفته و تنها آنچه از «خود» است بپذیرند. احتمالاً آیه «اگر آن [قرآن] را بر افرادی غیرعرب نازل کرده بودیم و بر ایشان [اعراب] میخواندند به آن ایمان نمیآوردند» (شعراء، آیه ۱۹۸؛ همچنین فصلت، آیه ۴۴) به همین روحیه اشاره دارد. از آنجا که مخاطب اولیه اسلام، اعراب بودند، خودی بودن پیامبر (ص) زمینه پذیرش پیام او را بالا میبرد. قرآن نیز به این مطلب اشاره کرده است. (توبه، آیه ۱۲۸؛ آلعمران، آیه ۱۶۴)
👈 ادامه دارد ...
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
مداد من
✅ به نام نامی عاشقان بریده سر! ✅ دعوای بازارنو و کوشکنو!! (۱) نام؛ سید محمد شهرت؛ پزشکی ت.ت؛ 10 /
✅ به نام نامی عاشقان بریده سر!
✅ دعوای بازارنو و کوشکنو!! (۲)
آقا برای این شعرم صله هم داده است.! در خواب صدایم زد؛ «سید محمد! صله شعرت آمرزش دائیَت است.!»
1357 ش ازدواج کردم که محصولش دو دختر شده است. با فوق دیپلم بهداشت، تکنیسین اتاق عمل شدم و 32 سال خدمت کردم. در حاشیه کارم، پسران را ختنه می کردم. بیش از دو هزار پسر را ختنه کرده ام.!
جدم، حکیم باشی اردکان بوده است. پدر بزرگم؛ اسید یحیی عطار، نیز در بازار اردکان عطاری داشته است. پدرم نیز در عطاری پدرش کار می کرده و همزمان در دارالفنون، تحصیلات پزشکی خود را ادامه می دهد. بعدها، می شود دکتر اردکان.!
پدرم در 98 سالگی فوت کرد. او در عرض و طول شبهای سال، حتی یکبار هم غذای پختنی! نمی خورد. هر شب غذای ساده میل می کرد. به شوخی گفتم؛ آیا شما هم میراث دار پدر شده ای؟! گفت؛ بله.!
معرّف وی در بابا شدن حسینه ماندگار بازارنو، آیت الله خاتمی مسؤول وقت شورای هیئات بوده است. امروز 42 سال از آن روز می گذرد و ایشان همچنان محرم اسرار خیلی از عزاداران سید الشهداست.
آقای پزشکی از جمله افرادی هست که با هدایای مردمی سروکار دارد. خواب سید را زیاد می بینند. این را هم مدیون آقا بود.!
از دعوای بازارنو و کوشکنو هم پرسیدم. پاسخ اما قابل تأمّل بود؛ گفت؛ «دعوای بازارنو و کوشکنو، دعوای ریشه داری بوده است. آیت الله بهجتی با دعوت بنده و بابای کوشکنو به این دعوا پایان داد. دستمان را در دست هم گذاشت و فرمود؛ فلسفه عشق به حسین، وحدت است.! از آن روز به بعد همه چیز تمام شد. هنوز که هنوز است خیلی از نمازهای ظهرم را در مسجد کوشکنو می خوانم.!»
به اینجا که رسید آخرین سروده اش را برایم خواند؛
آن روز که من ز مادرم زاده شدم
از کودکیم عاشق و دلداده شدم
دیدم که بزرگوارُ آقاست حسین
بر نوکریش تا ابد آماده شدم
به همت این سید بزرگوار و عزاداران، بازارنوی 750 متری به بازارنوی 2500 متری تبدیل شده است. امسال و در شرایط کرونایی نیز 70 میلیون تومان جهت تهیه بسته های معیشتی، هزینه کرده اند که ان شاء الله مورد توجه خدای متعال قرار گیرد.
از تاریخچه اتاق امام حسین (ع) واقع در داخل حسینیه نیز پرسیدم. گفت؛ این اتاق، انبار وسایل هیئت بوده و سالیان سال است که گرمی دست عزاداران حسینی را نسل به نسل منتقل می کند. شاید عطر اخلاص مردم در عزاداری باعث خجسته شدن این محل شده باشد.! نخل قدیمی بازارنو نیز قدمت 400 ساله دارد.!! البته دو سه مرتبه تعمیر شده است.
وی، تنها علت نخل برداری را عشق به حسین (ع) و نخل جدید بازارنو را بعد از نخل اشکذر، دومین نخل بزرگ استان یزد می دانست.
👈 ادامه دارد ....
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
#تقویم_نگار 🗓
☘ جمعه
🔅 ۱۴ آذر ماه ۱۳۹۹
🌙 ۱۸ ربیعالثانی ۱۴۴۲
🎄 ۴ دسامبر ۲۰۲۰
🔎رویدادهای مهم تاریخی امروز:
🔸وفات آیةاللَّه «سيدمحمدباقر درچهای اصفهانی»(۱۳۰۲ش)
🔹وفات فيلسوف و حكيم «ميرزا طاهر تنكابنی»(۱۳۲۰ش)
🔸وزیر فرهنگ شدن دكتر «محمود حسابی»(۱۳۳۰ش)
🔹امضاء اسناد خط مرزی ایران و شوروی(۱۳۴۹ش)
🔸شهادت «سیدمهدی اسلامی خواه» سبزواری(۱۳۶۰ش)
🔹وفات «محمدابراهیم گاوسوار»(۱۳۶۱ش)
🔸بمباران نيروگاه برق «نكا» توسط عراق(۱۳۶۵ش)
🔹وفات محقق و اديب «غلامحسين يوسفی»(۱۳۶۹ش)
🔸آغاز به كار راديو پيام(۱۳۷۳ش)
🔹تصويب طرح تشكيل كميسيون زن و خانواده(۱۳۷۵ش)
🔸وفات پروفسور «کاظم معتمدنژاد»(۱۳۹۲ش)
🔹وفات آیةالله سيد مصطفی صفايی خوانساری(۱۴۱۳ق)
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
مداد من
✅ به نام خدای محمد (ص) ✅ مردِ اول اسلام!! (۳۱) پیامبر (ص) با هر کسی به اندازه ظرفیت و عقلش گفتگو
✅ به نام خدای محمد (ص)
✅ مردِ اول اسلام!! (32)
زهد
پیامبر (ص) زاهدانه میزیست. در همه عمر، گوشهای خاص برای خود نداشت بجز آن اطاقهای حقیر گلین که در جوار مسجد و مخصوص همسرانش بود. اتاق¬هایی که طاقهایی از چوب نخل داشت و به جای در، پردههایی از موی بز یا پشم شتر بر آن آویخته بود. بالشی زیر سر میگذاشت که آن را از برگ خرما پر کرده بودند. تشکی از چرم، پر از برگ خرما داشت که همه عمر بر روی آن میخفت. زیرپوش وی از پارچهای خشن بود که تن را میخورد و ردایی از پشم شتر داشت. این در حالی بود که پس از جنگ حنین، چهار هزار شتر، بیش از چهل هزار گوسفند و مقدار فراوانی طلا و نقره را به این و آن بخشید.
خوراک وی از منزل و اثاث و لباسش زاهدانه تر بود. ای بسا ماهها میگذشت که در خانه وی برای طبخ، آتش نمیافروختند، غذایش همه خرما و نان جو بود. هیچ وقت دو روز پیاپی غذای سیر نخورد. وی یک روز دو بار سیر از سفره برنخاست. مکرر میشد که او و کسانش شبهای پیاپی گرسنه میخفتند. روزی فاطمه (س) نانی جوین برای وی آورد و گفت: نانی پختم و دلم رضا نداد برای شما نیاورم. آن را بخورد و گفت: «این تنها غذایی است که پدرت از سه روز پیش میخورد.» روزی که در نخلستان یکی از انصار خرما میخورد، فرمود: «روز چهارم است که چیزی نخوردهام.» گاهی از شدت گرسنگی سنگ به شکم میبست (تا گرسنگی تسکین یابد.) هنگام رحلتش زره وی در قبال سی پیمانه جو، پیش یک یهودی به گرو بود.! (پاینده، نهجالفصاحه، ص ۳۵-۳۶)
اگر انقلاب نبی خدا معادلات جهانی را جابجا کرد و در اعماق دل ها نفوذ پیدا کرد بخاطر همراهی وی با مردمش بود.! مردم چون دیدند او به حرف هایش عمل می کند او را الگو قرار دادند.!
👈 ادامه دارد ...
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
مداد من
✅ به نام نامی عاشقان بریده سر! ✅ دعوای بازارنو و کوشکنو!! (۲) آقا برای این شعرم صله هم داده است.!
✅ به نام نامی عاشقان بریده سر!
✅ دعوای بازارنو و کوشکنو!! (۳)
با لبخند معناداری از وی پرسیدم؛ آیا هیئت بازارنو آخوندی هستند؟ او نیز با لبخند معناداری جواب داد؛ «هم بله، هم نه!!» خودش اما بشدت آخوندی بود.! تقریباً این سید بزرگوار جزو اولین کسانی بود که باب صحبت از آخوندها را نگشود.! گفت؛ «خدا لعنت کند کسانی که اختلاف افکنی می کنند.»
اما بشنوید از خاطرات آقای پزشکی و آیت الله خاتمی؛
1- «روزی منزل آیت الله خاتمی بودم. قرار بود برایش مهمان بیاید. آقا به یکی از فرزندانش 10 تومان داد تا از میوه فروشی میوه بخرد. گفت؛ باندازه پنج تومان بخر و بیا. او رفت و برگشت. همه ده تومان را میوه خریده بود.! آقا با تندی به او گفت؛ «چرا اضافه خریدی؟ همین الان برو برگردان.» من با دیدن این صحنه، به آقا گفتم؛ «چرا شما اینقدر گدائید؟!» آقا لبخندی زد و گفت؛ «عزیزم این پول بیت المال بود.!» این جمله آقا هنوز که هنوز است در گوشم طنین انداز است.!»
2- یک روز که با آقا کار داشتم، رفتم درب منزلشان. عجله داشتم. دیدم آقا خیلی آهسته آهسته می آیند. گفتم؛ آقا من عجله دارم چرا اینقدر آهسته می آئید؟! گفت؛ «مواظبم که مورچه ها را له نکنم.!»
سید عزیز در جریان انقلاب، فعال و بعنوان کارمند بیمارستان، آخرین شخصی بوده که در کنار اولین شهید اردکان حضور داشته است. گفت؛ «شهید قانعی در لحظات پایانی می گفت؛ «پزشکی! هیئت می روی برایم دعا کن. می خواهم زنده باشم و برای حسین گریه کنم. می دانم که شهید می شوم ولی گریه برای حسین را دوست دارم. مواظب مادرم هم باش، خیلی دوستش دارم. هیچ موقع نگذاشت غم و اخم فقرُ نداری بر چهره ام بنشید.»
سید محمد پزشکی در جریان دفاع مقدس، سه مرتبه از طرف بیمارستان به جبهه اعزام شده است. خاطرات زیادی از رزمندگان در سینه داشت.
بیش از یک ساعت گفتیم و شنیدیم. خاطراتش شنیدنی، شیرین و صراحت لهجه اش ستودنی بود. خاطراتی داشت که نوشتنش را بصلاح نمی دانم.!
در پایان؛ برای مداحان و نوکران فرزند برومند علی (ع) دو سفارش داشت؛ «یک مداح باید برای خود دو بال درست کند؛ یکی عشق به سید الشهدا و دیگری اشعار مناسب و مغز دار!»
در آستانه جدایی؛ برای بنده و عاقبت بخیری خودش دعا کرد. هنگام خداحافظی نیز با یک سفارش پزشکی رفت.! باشد که نام و یاد نوکران و دوستداران اهل بیت (ع) اردکانی، زینت بخش فرهنگ و هنر این شهر شهیدپرور گردد.
✍ جواد حاجی اکبری
🗓 پائیز ۹۹ ش
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc