⭕️ در برجام خسارت فراوان به ما وارد شد/ آخرین ابداع اروپاییها یک چیز چرندی بود به اسم اینستکس که همان را هم انجام ندادند/ بزرگترین دشمن آمریکا ملت خودش است
👤 رهبر معظم انقلاب:
🔹به موازات تحریم، یک جریان تحریف هم وجود دارد. تحریف حقایق و واژگون نشان دادن واقعیات.
🔹هدف تحریف دو کار است؛ یکی ضربه به روحیه مردم، دیگری آدرس غلط دادن برای رفع مشکل تحریم.
🔹کارهای خوبی در کشور میشود، امّا مطلقاً یک مورد منعکس نمیشود. نقطعه ضعفی اگر باشد ده برابر و گاهی صدبرابر آن را بزرگ میکنند.
🔹آنها میگویند اگر میخواهید تحریم برطرف شود باید در مقابل آمریکا کوتاه بیایید.
🔹(رهبر معظّم انقلاب با بیان اینکه اگر جریان تحریف شکست بخورد، جریان تحریم قطعاً شکست میخورد، فرمودند) عرصه عرصه جنگ ارادههاست، وقتی جریان تحریم شکست بخورد و اراده ملت ایران همچان باقی بماند، بر اراده دشمن فائق میآید.
🔹راه برداشتن تحریم، عقب نشینی در مقابل دشمن نیست. تنها علاج تحریم تکیه بر توانایی های ملی است.
🔹اگر خواسته های دشمن را قبول کنیم، خواسته های جدیدی مطرح خواهد کرد.
🔹حرف آمریکا این است که صنعت هسته ای را به کلی کنار بگذاریم، امکانات دفاعی را به یک دهم تقلیل دهیم و اقتدار منطقه ای خود را رها کنیم.
🔹هسته ای نیاز قطعی کشور ماست و اگرچه در برجام خسارتهای فراوانی به ما وارد شد، اما اصل این صنعت در کشور حفظ شده است.
🔹بعد از خروج برجام اروپایی ها مدام ما را معطل می کردند و اقتصاد کشور شرطی شد.
🔹به وعده های اروپایی ها نباید اعتماد کرد. اروپایی ها بعد از خروج آمریکا از برجام هیچ کاری نکردند. باید کار خودمان را انجام دهیم.
🔹آخرین ابداع اروپاییها یک چیز چرندی بود به اسم اینستکس که همان را هم انجام ندادند.
🔹خلاصه اینستکس این است که ایران پول هایی را که طلب دارد را بدهد به اروپایی ها و آنها چیزی را که مصلحت میدانند بخرند و برای ایران بفرستند.
🔹امروز بزرگترین دشمن آمریکا ملت خودش است.
💢پاسخ به شبهه: چرا امام حسین(ع) پس از اطلاع از شهادت مسلم بن عقیل کماکان به سمت کوفه حرکت کردند؟ وقتی کوفیان عهدشکنی کردند چرا امام مسیر را تغییر ندادند؟
♦️پاسخ: از آنجا که شيعيان و دوست داران اهل بيت در کوفه از حضرت خواسته بودند که به سمت ايشان برود، حضرت ابتدا عمو زاده خود، مسلم بن عقيل را براي ارزيابي اوضاع کوفه و عراق به سمت ايشان فرستاد . حضرت مسلم هم بعد از ابلاغ پيام امام حسين ـ عليه السلام ـ به جمع آوري نيرو و سلاح پرداخت و طي نامه اي اوضاع کوفه را به امام حسين ـ عليه السلام ـ گزارش داد و نوشت که هيجده هزار نفر براي طرفداري از شما با من بيعت کرده اند. اين گزارش را 27 روز قبل از شهادتش نوشت.
♦️ به همين جهت بود که موقع شهادت به عمر بن سعد وصيت کرد که: چون من به حسين ـ عليه السلام ـ نامه نوشتم به کوفه بيايد ، شما کسي را بفرستيد که از اين سفر صرف نظر کند.پس حضرت مسلم وظیفه خود را بدرستی انجام داد.
♦️ولي اگر از کوفه هم نامه هايي نمي رسيد امام سکوت نمي کردند بلکه در برابر فجايع و منکرات حکومت ساکت نبود چنانکه مي فرمايند: من از روي خود پسندي و گردنکشي (براي تشکيل حکومت) و فساد و بيدادگري، قيام نکرده ام، بلکه براي اصلاح امت جدم حرکت کردم و براي امر به معروف و نهي از منکر قيام نمودم و به سيره و روش جدم و پدرم علي ـ ع ـ عمل مي کنم.
♦️حضرت اين آيه را تلاوت مي نمايند: من المومنين رجال صدقوا ما عاهدوا الله عليه فمنهم من قضي و منهم من ينتظر و ما بدلوا تبديلا؛ از مومنان مرداني هستند که به آن چه با خدا بستند صادقانه وفا کردند، پس برخي از آنها پيمان خود را به انجام رساندند و برخي شان در انتظار و هرگز پيمان خود را تغيير ندادند.
♦️امام نمي گويند، پس چون کوفه را گرفتند، مسلم و هاني کشته شدند، ما کارمان تمام شد و شکست خورديم، از همين جا بر گرديم، جمله اي که حضرت بيان داشتند فهماند که مطلب چيز ديگري است. يعني مسلم به وظيفه خود عمل کرد حالا نوبت ماست.
♦️از طرف ديگر حتي اگر امام حسين ـ ع ـ از مسير کوفه باز مي گشت يزيد از بیعتی که از امام حسين ـ عليه السلام ـ مي خواست ، دست بردار نبود. چنانچه امام در بين راه مکه به عراق به منزلي مي رسند که با فردي سخن از رفتن به سوي کوفه به ميان مي آيد، آن فرد ديدگاه خود را از رفتن به کوفه بيان مي کند و امام را از اين کار منع مي نمايد.
♦️حضرت مي فرمايند: اي بنده خدا کار صحيح بر من مخفي نيست و امر الهي تغيير نمي کند. به خدا سوگند: اينان تا خون دل مرا نریزند از من دست نخواهند کشيد.
♦️ شبيه همين جواب را به برادرش محمد حنفيه فرمود: که اگر به هر مخفی گاهی برويم آنها از ما دست برنخواهند داشت.
♦️لذا اگر امام از مسير کوفه هم بر مي گشتند در جاي ديگر مي بايست با حکومت به مبارزه بر مي خواست. از اين رو بهترين مکان را که از قبل براي قيام عليه حکومت غاصب و متظاهر به فساد يزيد انتخاب کرده بود در پيش گرفتند و در بين راه که خبر شهادت مسلم رسيد آن دسته از مردمي که به هواي حکومت و رسيدن به مقام و يا رسيدن به مال و غنيمتي امام را همراهي مي کردند و از درک ماهيت قيام امام حسين ـ ع ـ عاجز بودند، آن حضرت را ترک کردند و تنها کساني باقي ماندند که از شهادت و مبارزه عليه ظلم ، هراسي در دل نداشتند.
♦️چنانچه همگي گفتند: بعد از شهادت مسلم باز نمي گرديم تا انتقام خون او را بگيريم يا آنچه او چشيد ما هم بچشيم، حضرت نيز فرمودند: «بعد از شهادت مسلم و عقيل در دنيا خيري نيست».
📚 منابع: قمي، شيخ عباس، نفس المهموم ص113./محمدي اشتهاردي، محمد، سوگ نامه آل محمد (ص)، ص179./ابن شهر آشوب، مناقب آل ابي طالب، ج3، ص241./احزاب / 23./صافي گلپايگاني، لطف الله، ص34 ـ 37./شيخ مفيد، الارشارد ج2، ص76./هيثمي، نورالدين، مجمع الزوائد،ج9، ص406.
🔴امام خميني (ره)
♦️در مشروطه ديدند كه يك ملا يا چند ملا درنجف و چند معمم و ملا در تهران اساس استبداد و حكومت خودكامه اي كه در آن وقت بود آن را به هم زدند و مشروطه را مستقر كردند و در اين مسائل آنهايي كه مخالف هم بودند از پا ننشستند. آنها هم فعاليت خودشان را مي كردند كه حالا بخواهيم همه را بگوييم طولاني است.
♦️ لكن راجع به همين مشروطه و اينكه مرحوم شيخ فضل الله نوري ـ رحمه الله عليهم ايستاد كه «مشروطه بايد مشروعه باشد، بايد قوانين موافق اسلام باشد.» در همان وقت كه ايشان اين امر را فرمود و متمم قانون اساسي هم از كوشش ايشان بود، مخالفين، خارجي ها كه يك همچون قدرتي را در روحانيت مي ديدند كاري كردند در ايران كه شيخ فضل الله مجاهد مجتهد داراي مقامات عاليه را، يك دادگاه درست كردند و يك نفر منحرف روحاني نما او را محاكمه كرد و در ميدان توپخانه شيخ فضل الله را در حضور جمعيت به دار كشيدند.
📚صحيفه نور، جلد 13، ص 175
🔴غفلت علمای صدر مشروطه از غربزدگان
♦️امام خامنه ای :باید دشمنیها را شناخت. مشکل ما این است. اینکه بنده مسئلهی بصیرت را برای خواص تکرار میکنم، به خاطر این است. گاهی اوقات غفلت میشود از دشمنیهائی که با اساس دارد میشود؛ اینها را حمل میکنند به مسائل جزئی. ما در صدر مشروطه هم متأسفانه همین معنا را داشتیم.
♦️ در صدر مشروطه هم علمای بزرگی بودند - که من اسم نمیآورم؛ همه میشناسید، معروفند - که اینها ندیدند توطئهای را که آن روز غربزدگان و به اصطلاح روشنفکرانی که تحت تأثیر غرب بودند، مغلوب تفکرات غرب بودند، طراحی میکردند؛ توجه نکردند که حرفهائی که اینها دارند در مجلس شورای ملىِ آن زمان میزنند، یا در مطبوعاتشان مینویسند، مبارزهی با اسلام است؛ این را توجه نکردند، مماشات کردند.
♦️نتیجه این شد که کسی که میدانست و میفهمید - مثل مرحوم شیخ فضلاللَّه نوری - جلوی چشم آنها به دار زده شد و اینها حساسیتی پیدا نکردند؛ بعد خود آنهائی هم که به این حساسیت اهمیت و بها نداده بودند، بعد از شیخ فضلاللَّه مورد تعرض و تطاول و تهتک آنها قرار گرفتند و سیلی آنها را خوردند؛ بعضی جانشان را از دست دادند، بعضی آبرویشان را از دست دادند. این اشتباهی است که آنجا انجام گرفت؛ این اشتباه را ما نباید انجام بدهیم.
🔴غفلت علمای صدر مشروطه از غربزدگان
♦️امام خامنه ای :باید دشمنیها را شناخت. مشکل ما این است. اینکه بنده مسئلهی بصیرت را برای خواص تکرار میکنم، به خاطر این است. گاهی اوقات غفلت میشود از دشمنیهائی که با اساس دارد میشود؛ اینها را حمل میکنند به مسائل جزئی. ما در صدر مشروطه هم متأسفانه همین معنا را داشتیم.
♦️ در صدر مشروطه هم علمای بزرگی بودند - که من اسم نمیآورم؛ همه میشناسید، معروفند - که اینها ندیدند توطئهای را که آن روز غربزدگان و به اصطلاح روشنفکرانی که تحت تأثیر غرب بودند، مغلوب تفکرات غرب بودند، طراحی میکردند؛ توجه نکردند که حرفهائی که اینها دارند در مجلس شورای ملىِ آن زمان میزنند، یا در مطبوعاتشان مینویسند، مبارزهی با اسلام است؛ این را توجه نکردند، مماشات کردند.
♦️نتیجه این شد که کسی که میدانست و میفهمید - مثل مرحوم شیخ فضلاللَّه نوری - جلوی چشم آنها به دار زده شد و اینها حساسیتی پیدا نکردند؛ بعد خود آنهائی هم که به این حساسیت اهمیت و بها نداده بودند، بعد از شیخ فضلاللَّه مورد تعرض و تطاول و تهتک آنها قرار گرفتند و سیلی آنها را خوردند؛ بعضی جانشان را از دست دادند، بعضی آبرویشان را از دست دادند. این اشتباهی است که آنجا انجام گرفت؛ این اشتباه را ما نباید انجام بدهیم.
🔲◾️▪️ ١١ مرداد ١٢٨٨ در تقویم شهادت شیخ رحمة الله عليه
🏴دستگیری شیخ فضل اللّه نوری و محاکمه
▪️بعد از فتح تهران، مخالفان شیخ فرصت را غنیمت شمرده، واهمه خود از روشنگری های شیخ را در میان سردمداران حاکم مطرح ساختند.
▪️در منزل سپهدار تصمیم به اعدام شیخ گرفته شد. یپرم خان بر جنایت اصرار داشت و سپهدار راضی بود و سردار اسعد هم سکوت کرد. روز یازدهم رجب ١٣٢٧ ق هشتاد نفر از مجاهدان مسلح ارمنی به منزل شیخ هجوم بردند و خانه را محاصره کرده، پشت بام ها را اشغال کردند.
شهادت
▪️نادعلی، پیشکار مخصوص شیخ، می گوید: در میان شیون و زاری و ناله اهل خانه، یوسف خان ارمنی دست شیخ را گرفته، کشان کشان بیرون آورد و درون درشکه انداخت و فرمان حرکت داد. سواران مجاهد دور درشکه را گرفته و یکسره شیخ را به اداره نظمیه در میدان توپخانه بردند و در ضلع شرقی عمارت نظمیه زندانی کردند.
▪️بعد ازظهر سیزده رجب، شیخ را برای محاکمه به عمارت گلستان بردند و در تالار آن، شیخ ابراهیم زنجانی شروع به محاکمه کرد.
▪️جالب اینجاست كه وقتی محاكمه صورت می گرفت، در بیرون مشغول آماده سازی جایگاه اعدام وی بودند. هنگامی كه می خواستند او را برای اعدام ببرند، اجازه ی خواندن نماز عصر را به وی ندادند و ایشان را به سوی جایگاه اعدام راهنمایی كردند. وقتی به در نظیمه رسید رو به آسمان كرد و گفت: افوّض امری الی الله ان الله بصیر بالعبادو حدود یك ساعت و نیم به غروب روز سیزده رجب ١٣٢٧ قمری بود. وقتی به پایه ی دار نزدیك شد، برگشت و مستخدم خود را صدا زد و مهرهای خود را به او داد تا خرد كند، مبادا بعد از او به دست دشمنانش بیفتد و برای او پرونده سازی كنند. پس از آن عصا و عبایش را به میان جمعیت انداخت و روی چهارپایه رفت و قریب ده دقیقه برای مردم صحبت كرد و فرمود:
▪️خدایا، تو خودت شاهد باش كه من آنچه را كه باید بگویم به این مردم گفتم خدایا تو خودت شاهد باش كه من برای این مردم به قرآن تو قسم یاد كردم، گفتند قوطی سیگارش بود.
▪️خدایا تو خودت شاهد باش كه در این دم آخر باز هم به این مردم می گویم كه مؤسس این اساس لامذهبین هستند كه مردم را فریب داده اند این اساس مخالف اسلام است. محاكمه ی من و شما مردم بماند پیش پیغمبر محمد بن عبدالله(ص). آن گاه عمامه را از سر برداشته و فرمود: از سر من این عمامه را برداشتند، از سر همه بر خواهند داشت.
▪️در آستانه ی اعدام یكی از رجال وقت با عجله برای او پیغام آورد كه شما این مشروطه را امضا كنید و خود را از كشتن برهانید و او در جواب فرمود:
▪️دیشب رسول خدا را در خواب دیدم، فرمودند: فردا شب مهمان منی. من چنین امضایی نخواهم كرد.
▪️طناب دار به گردن وی انداخته شد و لحظاتی بعد پیكر بی جان وی برفراز دار باقی مانده بود. دسته موزیك شروع به نواختن كرد و مردم از جمله پسر شیخ كف می زدند و شادی می كردند و چه بی احترامی هایی كه به جنازه ی شیخ نكردند. پس از این که آقا، جان تسلیم کرد، دسته موزیک نظمیه پای دار آمد و همان جا وسط حلقه شروع کرد به زدن. مجاهدین با تفنگهایشان همین طور می رقصیدند. شنیدم که بعضی ها می گفتند: "شیخ فضله به درک رفت!" از بالای ایوان نظمیه یک کسی فریاد کشید و به مردم گفت: "همچنین دست بزنید که صدایش توی سفارت به گوشش برسه!" یعنی به گوش محمدعلی شاه.
▪️در اثر تلاطم و طوفان که دائماً جسد را بالای دار تکان می داد، یک مرتبه طناب از گردن آقا پاره شد و نعش به زمین افتاد!
▪️جنازه را آوردند توی حیاط نظمیه-همه می خواستند خود را به جنازه برسانند؛ دور نعش را گرفتند؛ آن قدر با قنداقه تفنگ و لگد به نعش آقا زدند که خونابه از سر و صورت و دماغ و دهنش روی گونه ها و محاسنش سرازیر شد. هر که هرچه در دست داشت می زد؛ آنهایی که دستشان به نعش نمی رسید، تف می انداختند.
▪️یک مرتبه دیدم یک نفر از سران تفنگداران، مرد تنومند و چهارشانه ای بود، وارد حیاط نظمیه شد. جلو آمد و بالای جنازه ایستاد، این بی حیا به جنازه آقا...
▪️سپس یک مردی با لباس مشکی وارد شد، عصا به دست، مقابل سر آقا ایستاد؛ با عصا چادر نماز را از روی آقا پس زد و همین طور که تماشا می کرد فحش نثار آقا می کرد. این شخص شارژدافر سفارت عثمانی بود؛ او هم رفت!...
🔲◾️▪️مقام بالای علمی واعلمیت مرجع شهید، حضرت آیت الله العظمی حاج شیخ فضل الله نوری (اعلی الله مقامه) از منظر برخی دوستان و دشمنان
▪️ از میان دوستانش محمدعلی مدرس خیابانی شیخ را «از اکابر علما و مجتهدین و اجلای فقها و محدثین امامیه در اوایل قرن ۱۴ هجری» میشمرد،
▪️ سید حسن مدرس ایشان را اعلم علمای زمان می دانست
▪️ضیاء الدین دری اصفهانی مدرس فلسفه و علوم عقلی در تهران، که با شیخ کراراً دیدار داشته، مینویسد: «مراتب علمی شیخ را هیچکس از دوست و دشمن، منکر نبود. ولکن گمان میکردند که فقط معلومات او منحصر به همان فقه و اصول است. نگارنده در چند جلسه فهمیدم، قطع نظر از جنبه عظیم فقاهت، در بقیه علوم هم سرآمد هستند. از جمله، علم تاریخ و جغرافیا که اغلب فقها از این دو علم بی بهره میباشند. حتی در این اواخر مشغول تحصیل علم نجوم و اسطرلاب بود. من عرض کردم: حضرت آقا، در این آخر عمر برای چه علم نجوم تحصیل میکنید؟ فرمود: من اهل علمم، بمیرم و این علم را بدانم، بهتر است یا بمیرم و ندانم؟...ضمنا" ایشان به زبانهای عربی و فرانسه نیز تسلط داشتند[۲۳]
▪️از میان استادانش میرزا حبیبالله رشتی که خود از اکابر و مراجع بزرگ نجف بود و عمدتاً در اعطای اجازه اجتهاد به دیگران اکراه داشته؛ مؤمنین را به تقلید از ایشان دعوت نموده و در تقریظ خود بر رسالة «قاعدة ضمان الید»شیخ، مقام علمی و تحقیقی شیخ را به نحوی شگفت و کمنظیر ستوده است. او مینویسد: «هان ای کسی که این اوراق را دریافته و بر آنها وقوف مییابی، چنانچه در اعماق دریاها فرو روی و سوار بر اُشتر، بیابانهای خشک و لمیزرع را شتابان درنوردی، همانا از حیث تحقیق و تدقیق، بهتر از آنچه که در این دفتر آمده، نخواهی یافت. ضروری است که در مجالس عمومی، به فضل و کمال صاحب این رساله، ندا دردهند و سوارگان دیار به سوی او تشویق گردند. من در این رساله نظر افکنده و آن را زیبا و دلنشین یافتهام. چه بسیار دُرهای گرانبها و مرواریدهای بدیع و دست ناخورده که در آنها به امانت نهاده شده است. سزاوار است که مضامین آن را نه با خامه بر صحیفة اوراق، که با ذرّات طلا بر مردم دیدگان بنگارد. آفرینِ خدای بر مؤلف آن باد و اوست عالم پرسوز و گداز، فروغ دیده و نور چشمم شیخ فضل الله ... همانا او در تحصیل قواعد علمی و اصول اجتهادی ـ که مدار اجتهاد و ملاک صحت اعمال عباد بر آنها و وابسته بدانهاست ـ خود را به رنج افکنده و روزگاری دراز و به قدر کفایت را نزد من و اساتید عظام حاضر شده است تا به حمدالله به آرزوی خود دست یافته و عالمی ربانی و رهنمایی راستین و حقانی و مجتهدی متبحّر و کامل و جامع و معقول و منقول گردیده است. رواست که بندگان مؤمن خدا وی را در امور دینی مرجع خود قرار دهند...»[۲۴]
▪️و استاد اصلی ایشان، میرزا محمد حسن شیرازی، علاقه داشته تا وی زعامت را پس از ایشان در عتبات عالیات، عهده دار شود.
▪️یکی از ثمرات علمی او، شاگردش، شیخ عبدالکریم حائری یزدی بود که توانست حوزه علمیه قم را تأسیس نماید
▪️ یکی دیگر از شاگردانش، علامه محمد قزوینی، بزرگترین غرب شناس زمان بود که در وصف استادش گفت، من خانگی و خانه زاد استادم بودم
🔴اعترافات و تعابیر گوناگون برخی مخالفین و دشمنانش در مورد دانش و مقام بالای علمی او:
♦️از میان مخالفین، دکتر محمد اسماعیل رضوانی «مرحوم شیخ فضل الله نوری ... در نردبان علم، بر پلکانهای آخر جای داشت» (انقلاب مشروطیت ایران، دکتر رضوانی، ص ۷۲)
♦️و ناظم الاسلام مینویسد: «نگارنده روزی که مشارٌالیه (شیخ فضل الله) در خانه آقای طباطبایی بود، در مجلس در ضمن مذاکره گفت ملاّی سیصد سال قبل به کار امروز نمیخورد. شیخ در جواب گفت: خیلی دور رفتی بلکه ملای سی سال قبل به درد امروز نمیخورد. ملای امروز باید عالِم به مقتضیات وقت باشد، باید مناسبات دول را نیز بداند.»[۲۶] 8
♦️ادوارد براون، محقق و تاریخ نویس نامدار مینویسد: «شیخ فضل الله از لحاظ علم و آراستگی به کمال معروف و فقیه جامع و کامل ... مجتهد سرشناس و عالمی متبحّر ... و از لحاظ اجتهاد برتر از دیگران بود ...» انقلاب ایران،[۲۷]
♦️مهدیقلی هدایت چنین گفته است: «مقام علمی اش بالاتر از (دو سید) مسند نشین (طباطبایی و بهبهانی) است. طلاب و بیشتر اهل منبر دور او را دارند.»[۲۸]
♦️ابوالحسن علوی میگوید: «شیخ فضل الله از شاگردهای نمره اول میرزای شیرازی بود[٢٩]
♦️فریدون آدمیت نوشته است: «متفکر مشروطیت مشروعه شیخ فضل الله نوری بود. از علمای طراز اوّل که پایهاش را در اجتهاد اسلامی برتر از طباطبایی و بهبهانی و غیره شناختهاند.»[۳۰]
♦️احمد کسروی مینویسد: «حاجی شیخ فضل الله نوری ... از مجتهدان بنام و باشکوه تهران شمرده می شد[۳۱]
🔴غفلت علمای صدر مشروطه از غربزدگان
♦️امام خامنه ای :باید دشمنیها را شناخت. مشکل ما این است. اینکه بنده مسئلهی بصیرت را برای خواص تکرار میکنم، به خاطر این است. گاهی اوقات غفلت میشود از دشمنیهائی که با اساس دارد میشود؛ اینها را حمل میکنند به مسائل جزئی. ما در صدر مشروطه هم متأسفانه همین معنا را داشتیم.
♦️ در صدر مشروطه هم علمای بزرگی بودند - که من اسم نمیآورم؛ همه میشناسید، معروفند - که اینها ندیدند توطئهای را که آن روز غربزدگان و به اصطلاح روشنفکرانی که تحت تأثیر غرب بودند، مغلوب تفکرات غرب بودند، طراحی میکردند؛ توجه نکردند که حرفهائی که اینها دارند در مجلس شورای ملىِ آن زمان میزنند، یا در مطبوعاتشان مینویسند، مبارزهی با اسلام است؛ این را توجه نکردند، مماشات کردند.
♦️نتیجه این شد که کسی که میدانست و میفهمید - مثل مرحوم شیخ فضلاللَّه نوری - جلوی چشم آنها به دار زده شد و اینها حساسیتی پیدا نکردند؛ بعد خود آنهائی هم که به این حساسیت اهمیت و بها نداده بودند، بعد از شیخ فضلاللَّه مورد تعرض و تطاول و تهتک آنها قرار گرفتند و سیلی آنها را خوردند؛ بعضی جانشان را از دست دادند، بعضی آبرویشان را از دست دادند. این اشتباهی است که آنجا انجام گرفت؛ این اشتباه را ما نباید انجام بدهیم.
🌹١١ مرداد ١٢٨٨ در تقویم سالروز شهادت شیخ فضل الله
▪️انتقال مخفیانه جنازه شهید به قم
خانواده ی وی، جنازه ی شیخ را مخفیانه به منزل بردند و در اتاقی در حالی كه غسل و كفن شده بود گذاشتند و آن را تیغه كردند و برای این كه كسی بویی نبرد مراسمی ظاهری گرفتند و جنازه ای غیر واقعی را در قبرستان دفن كردند و صورت قبری برای آن ساختند. پس از هیجده ماه كه مردم كم كم با خبر شده بودند، می آمدند و پشت دیوار فاتحه می خواندندو می رفتند. احتمال خطر از هر سو می رفت،دختر شيخ فضل الله نقل مي كند: دیشب مرحوم آقا را خواب دیدم که خیلی خوش و خندان بود ولی من در همان عالم خواب گریه می کردم، آقا به من گفت: "گریه نکن، همان بلاهایی را که سر سید الشهدا آوردند، سر من هم آوردند. اینها می خواهند نعش مرا دربیاورند تا درنیاورده اند زود آن را به قم بفرست."
▪️جنازه ی مطهر شیخ را بعد از ١٨ ماه بدون آن كه كم ترین آسیبی دیده باشد از آن اتاق در آورده و مخفیانه به قم انتقال دادند. سپس در مقبره ای كه قبلاً در صحن مطهر تدارك دیده بود، دفن كردند.عكس فوق مربوط به مزار ايشان در صحن حرم معصومه است همان صحني كه ايوان آيينه در آن قرار دارد....
▪️پس از شهادت شیخ
با شهادت شیخ فضل الله مراجع نجف به این قطعیت رسیدند كه مشروطه از مسیر خود منحرف شده است، از آن تبرّی جستند. تا آن جا كه بزرگ ترین مرجع تقلید عصر، آیت الله آخوند خراسانی، تصمیم گرفت شخصاً به تهران بیاید و از نزدیك مشروطه خواهان را ببیند تا در صورت علم به این كه بیگانه پرست ها نهضت مشروطه را قبضه كرده اند، طی فتوایی آن را به كلی تحریم كند، اما قبل از حركت، در دهم ذی حجه ١٣٢٩ یعنی ١٦ ماه پس از دار زدن شیخ فضل الله، شبانه او را در همان نجف اشرف به طرز مرموزی مسموم كردند.
▪️پس از مدتی در ٢٤ تیر ١٢٨٩ شمسی قریب یك سال پس از شهادت شیخ، یكی دیگر از سران روحانی مشروطه یعنی سید عبدالله بهبهانی را به دستور همان مجاهدینی كه شیخ را به شهادت رسانده بودند، به جرم مخالفت با قوانین ضد اسلامی كه در مجلس به تصویب می رسید و جلوگیری از رشد فرهنگ غرب در منزلش، به شهادت رساندند و سید محمد طباطبایی را نیز تهدید به مرگ كرده و از گردونه خارج کردند.
مرجعیت بر دار.mp3
1.9M
🔴روایت #امام_خامنه_ای حفظه الله، از تهمت های ناروایی که به مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری (ره) زدند
♦️...مرجعیت تقلید را آوردند و او را به دار کشیدند، البته کسانی خون گریستند، اما کسانی هم کف زدند، البته کسی نگفت شیخ فضل الله نوری مرد خادمی بود، مرد آزادیخواهی بود و ما به جرم مسلمان بودن، او را می کشیم. بلکه شیخ فضل الله را اول متهم کردند، اول او را ضد مشروطه قلمداد کردند، و بعد او را کشتند و همیشه همینطور است. همیشه کسانی را که می خواهند از هدف ها و آرمان های عالی انسانیشان دور کنند، همیشه هرگاه می خواهند شتابندگان به سوی حکومت عدل اسلامی را متوقف کنند، آنها را به کهنه پرستی، به وابستگی، به ضدیت با آرمان های دموکراسی متهم می کنند و شیخ فضل الله قربانی عدالت شد/ خطبه های نماز جمعه، ۵۹ شمسی
◾️تصویر پیکر شیخ فضل الله بالای چوبه دار یک معنا دارد. گاهی فضا را آنقدر غبار آلود می کنند که مردم یک شهر رضایت می دهند عالمشان را بالای دار ببینند.
▪️عالمی که با همه وجود در مقابل سیل التقاط ایستاده تا مرجعیت مردم از دامن علمای شیعه به اصحاب سفارت و سفاهت نرسد؛ تا سلسله فقاهت قطع نشود، تا اسلام حاکم باشد نه تفسیر انسانها از اسلام...
و تاریخ تکرار شدنی است