ghadr-nemat-ha.hasheminejad.mp3
2.57M
قدر نعمتها را بدان
حاجآقا هاشمینژاد
#پای_منبر
✨✨
❓❔❓❔❓
#پرسش_ها_و_پاسخ_های_مهدوی
۵۷. شنیده ایم در روایات آمده که دینداری در آخرالزمان مثل گرفتن آتش در دست است. چرا دینداری در آخرالزمان، سختتر از زمانهای دیگر است؟
🟤سختی دینداری در آخرالزمان، دلایلی دارد که مهمترین آنها، دو عامل زیر میتواند باشد:
🟢الف. تشخیص وظیفه: وظیفه یک مسلمان معتقد، آن است که وظایف دینی خود را به خوبی بشناسد و به آنها عمل کند. هنگام حضور ظاهری امام در جامعه و میان مردم، امر تشخیص وظیفه، راحتتر است؛ چرا که فرد به خدمت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف میرسد و کسب تکلیف میکند؛ ولی در زمان غیبت، این امر نیز به صورت کامل، بر عهده خود شیعیان است. طبیعی است که وظیفه، دوچندان میشود و کار مشکلتر میگردد؛ چرا که تشخیص وظیفه، مسأله بسیار مهمی است که امکان خطا و اشتباه در آن وجود دارد. البته امامان علیهم السلام، شیعیان را به حال خود واگذار نکردهاند؛ بلکه از آنان خواستهاند که به عالمان و کارشناسان دین و اسلام شناسان فقیه مراجعه کنند و برای تشخیص وظیفه، از آنان مدد جویند.
🔵ب. ظواهر فریبنده دنیای امروز: شاید به جرأت بتوان گفت، عامل اصلی و مهمتر در سختی دینداری در دوره آخرالزمان، وضعیت فرهنگی دنیای مادی است. غولهای ارتباط جمعی و رسانهای از یک طرف به شدت با اسلام درگیر شدهاند و با انواع تخریبها و تحریفها و سیاه نماییها، سعی بر آن دارند که چهره خشن و سیاهی از اسلام نشان دهند. از طرفی دیگر، ظواهر دنیا را چنان فریبنده و زیبا جلوه میدهند و انواع فساد و فحشا را در جامعه پخش میکنند؛ به گونهای که مردم در کنترل کردن امیال و غرایز خود باید مجاهدت و تلاش فراوان بکنند. بازار فسادهای مالی و اخلاقی، چنان گرم میشود که برخی همه چیز را به فراموشی میسپرند و حتی انسانیت را نیز زیر پا قرار میدهند و سخن از حیوان مدرن میگویند و معتقد میشوند که انسان، یکی از اقسام حیوانات است نه بیشتر. روشن است با فساد علنی دنیای امروز، حفظ دین و معنویت، بسیار مشکل است.
🔴البته هرچند حفظ دین و عمل به وظیفه، در دنیای پرتلاطم و سراسر ظلم و فساد، کاری دشوار است، پاداش انسانهای متدین و دین مدار نیز افزون است.
مؤمنان آخرالزمان، به فرموده امیرمؤمنان، در کارها و فداکاریهای نیک و بزرگ مسلمانان صدر اسلام شریکند. اینان، کسانی هستند که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، آنان را برادر خود خوانده و دیدار آنان را آرزو کرده است. افرادی هستند که خداوند، آنان را اولیای خود خوانده و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در حق آنان فرموده است: «خوشا به حال صابران در غیبت که اینان، حزب الله هستند».
📚#آفتاب_مهر
@meerag
☆●☆●☆●☆●☆
معراج
🌟🦋🌟🦋 🦋🌟🦋 🌟🦋 🦋 #صد_نفر_ناشتا #قسمت_بیست_و_نهم تابستان سپری شد جز ساعاتی که به فراگیری الفبای مُرس و
🌟🦋🌟🦋
🦋🌟🦋
🌟🦋
🦋
#صد_نفر_ناشتا
#قسمت_سی
عادل در طول یک سال دوره مخابرات تنها یک بار به مرخصی رفته بود آن هم کوتاه مدت و در زمستان که خانواده او و مراد در باغ نبودند. در آن سفر بیشتر اوقاتش را در نزدیکی خانه مراد به امید دیدن دخترش رفت و آمد کرد. قصد داشت خبری بدهد یا بگیرد و تجدید عهدی با هم بکنند. مادرش چند دختر از فامیل و آشنا را برای او در نظر گرفته بود. او دختر مراد را عروس دلخواهی نمیدانست. عادل جز چنین مادری که راه خود را میرفت و حرف خود را به کرسی مینشاند و خالهای شیرینعقل و مادربزرگی کور، کسی را نداشت. امید خبر بردن و آوردن از آنها داشتن را، عبث میدانست. بار دوم که به مرخصی رفت، چیزی به پایان دوره کارآموزیاش نمانده بود؛ وقتی در سر کوچه دختر کمین کرد، موفق شد برای چند لحظه او را ببیند همراه چند زن آراسته و بزک کرده با ماشین از جائی رسیدند و جلوی خانه پدری او پیاده شدند. دختر قبل از داخل شدن به خانه، لحظهای سر برگرداند و تصادفاً او را در لباس نظام دید. هر دو حیرت کردند عادل از این که او هم چون زنهای همراهش بزک کرده بود و دختر به این خاطر که از مادر او شنیده بود پسرش دختری را در تهران عقد کرده و قصد بردن او را به جنوب کشور دارد. عادل نگران و آزرده خاطر بهتر دید با مادر صحبت کند. وقتی با او از قول و قرارش با دختر مراد گفت و از دیدن او در لباس نو و آرایشی که خبر از خیلی چیزها می داد. مادر با نگاهی سرد وراندازش کرد و گفت:
- اگه فرزند خوب بود خدا هم داشت. تمام وجودم شد چشم و به در دوختم و گوش به زنگ شدم که شاخ شمشادم بیاد تو. پسرجان تنها یک بار توی یک سال آمدی اونم کوتاه و زودگذر، به اینم که دل خوش کردم، باز سیر ندیدمت. هرزخندی و زلف افشانی دختر مراد سر به هوات کرد و نذاشت یه لحظه توی خانه روبروی مادرت بنشینی و دو کلمه باهاش حرف بزنی؛ پشت هر دری دختری هست. همه هم منت میکشن کنیزی تو رو بکنن حالا چرا دختر مراد برات شازده خانم شده نمیدانم. دختر شیر محمد، حوریه دختر علی میرزا، محبوبه دختر حاجعلی کرده، عذرا دختر عالم خانم با اون همه جهاز؛ باز هم بگم؟
عادل از خیر خبرگیری از دختر گذشت و با دلی مالامال از اشک و غم از سفر برگشت و با وجود ناراحتی خیال، امتحانات را به خوبی گذراند. وقتی وارد کلاس شد که امتحان عملی و کتبی اسلحهشناسی را بدهد، سرگرد از دیدنش خوشحال شد و حال او را پرسید.
عادل گفت:
- راستش جناب سرگرد به امیدی این لباس رو تنم کردم که به نظر میرسه سراب بوده یا مه صبحگاهی و ناپدیده شده.
سرگرد گفت:
- جز اینکه برات آرزوی موفقیت بکنم و از خدا بخوام کمکت کنه، کاری ازم ساخته نیست. احتیاجی به سؤال و جواب شفاهی نمیبینم هوای امتحان کتبیات رو هم دارم. تو برای ماندن توی تهران یا یک جای خوب به چند نمره بیست احتیاج داری تا معدلت رو بالا بیاره. من سهم خودمو میدم، تا دیگران چه کنند.
عادل تشکر کرد و اجازه مرخص شدن خواست. سرگرد از پشت میز بلند شد. او را در آغوش گرفت بوسید و گفت:
- بچههای خوبی دارم اما اگه بچهای به خوبی تو داشتم سر به سجده میگذاشتم و از خدا می خواستم چند تا دیگه مثل تو هم به من عنایت کنه. ممکنه همدیگه رو نبینیم. آدرس من اینجاست پسرجان. خوشحال میشم خبری ازت داشته باشم.
✍️گودرز شکری
【@meerag】
🌸🌿🌸🌿
به هوش باش که حسین علیه السلام را منتظرانش کشتند.
ای منتظر تو چه خواهی کرد؟
#امام_زمان
🥀🥀
گفتگویی که به ❤️🔥 عشق ❤️🔥 انجامید
دیداري 😎 به یاد ماندنی
اولین پرتو خورشـید🌝 بر زمین هایی که هنوز از بارش برف🌨 روزهاي گذشته سفیدپوش😶🌫 بود میتابید. تلالو قطرههایی ❄️که همچون حبـاب هفت رنـگ می درخشـید توجه مرا به خود جلب کرد😍. لحظهاي درنگ کردم 🤔 و
اگه میخوای بقیه این کتاب📕 جذابو بخونی و
در قالب داستان📝 امام زمانتو بشناسی بیا تو کانال و پیام سنجاق شده🧷 رو بخون
https://eitaa.com/joinchat/800587958C3565e6cefe
🕊معراج🕊
کانالی پر از مطالب مفید و متنوع
دینی🕋
ادبی📚🖌
انگیزشی⚜
طنز 🎎
کتابخوانی📖 و ...
زود عضو شو تا دیر نشده👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/800587958C3565e6cefe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا