کتابِ "دستِ ابلیس" خاطراتِ "مستر همفر" جاسوس انگلیسی در کشورهای اسلامی... این مواردی که فرستادم... یسریش از حرفای خود این جناب هست یسریش از دو سه تا کتاب خیلیی سِرّی و مخفیِ صهیونیست ها که برای نابودی اسلام نوشته شده و دست هر کسی داده نمیشن..!

سعی کنید خود کتابو گیر بیارید بخونید بدجور چشم و گوش آدمو باز میکنه... که یسری مواردی که جا افتاده بینمون چقدرش کارِ ایناس و خواسته‌اشون...!

بدونید واسه کی کار میکنید!

بدونید حرفا و رفتاراتون به نفع کیاس!

عاری از هر احساسی و با سرد ترین لحن ممکن خیره به بوم گفت: از رنگ زدن نقاشی متنفرم! ابهتُ از بین میبره ، کارُ خراب میکنه ، کثیف کاری داره ، اصلا...اصلا که چی؟! چه فرقی میکنه الان من اینو رنگ سبز بزنم یا صورتی یا قهوه‌ای یا...؟! سیاه‌سفید قشنگترین رنگ ممکن برای هر نقاشیِ! نگاهِ بی‌تفاوتی بهش کرد و جواب داد:اما من عآشقِ رنگ زدن نقاشی‌ام! وقتی که خودتو درون دنیای رنگا حبس میکنی... اونجایی که به این جدال ذهنی میرسی که نیلی مناسبتره یا فیروزه‌ای... رنگ زدن به نقاشی جون میده ، جلا میـ... حرفشو برید و گفت: احمقانست!جون میده...هه...بچه‌ای دیگه!بچه! بی‌تفاوت‌تر از قبل ادامه داد:رنگ‌ها به نقاشی زندگی میدن! اونجایی که من سبزُ انتخاب میکنم و نفر بعدی قرمزُ نفر بعدی‌تر زرد و... اینا فقط یه انتخاب نیستن.... میشه کلِ شخصُ از روی اون انتخاب خوند! با تمسخر زمزمه کرد: رنگ... زندگی... زندگی‌ هم سیاه‌سفیده! احمقِ خیالاتی فکر کرده اینجا یه داستانه و اونم یه نویسنده‌ی خووووش ذوق که باید همه‌ چیو خوب جلوه بده. .....