eitaa logo
🚩 هی هات | جهاندار
1.7هزار دنبال‌کننده
481 عکس
278 ویدیو
15 فایل
موسی به فرعون گفت: خودت را به کدام کوچه می‌زنی! خوب می‌دانی کجا چه‌خبر است... (سوره إسراء، آیه ١٠٢) @hey_hat
مشاهده در ایتا
دانلود
  طعنه و تاول و تنهایی چهل روز تموم زینب و صبر و شکیبایی چهل روز تموم دستگیری و پرستاری چهل شام غریب آبروداری و سقایی چهل روز تموم سایبون همۀ خستگی قافله شد چادر خاکی زهرایی چهل روز تموم کربلایی شُو و بی پرده صدا کن خدا رُ که شده سی شب موسایی چهل روز تموم! همه جا رنگ حسینه همه جا بوی حسین همه زیبایی و زیبایی چهل روز تموم @mehdi_jahandar
🔻دومین شب شعر ضدآمریکایی @ShahrestanAdab
🚩 هی هات | جهاندار
🔻دومین شب شعر ضدآمریکایی #هرچه_فریاد @ShahrestanAdab
شبِ تسخیر لانه جاسوسی آمریکا، جمعی از شاعران کشورمان، «هر چه فریاد» داشتند بر سر آمریکا کشیدند. این برنامه که با هدف پاسداشت شهیدان مبارزه با استکبار و آمریکا برگزار شد، ششمین شب از شب‌های شعر مقاومت و دومین شب شعر ضدآمریکایی است که به ابتکار مؤسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب، برگزار می‌شود. شاعران سرشناس کشورمان در این شب، درباره آغازِ دورانِ افول این امپراطوری شعر خواندند و از ظلم این کشور به جهانیان انتقاد کردند... مهدی جهاندار، شاعر اصفهانی که مجموعه «عشق سوزان است» را منتشر کرده است، سروده‌ای علیه اسراییل خواند: «دوشادوش گاوهای نُه من شیر/پشتاپشت موشک‌های میشکا و موشکا/مگر چند سال از 25 سالت گذشته/که این همه دست و پا می‌زنی...». دومین شعر جهاندار، سروده‌ای ضد دغل‌کاری‌های دپیلماتیک غرب و آمریکا بود: «نوروز را پیامک تبریک می‌زنند!/از پشت، دشنه در شب تاریک می‌زنند/دندان به هم فشرده و خنجر در آستین/لبخندهای دیپلماتیک می‌زنند...» فیلم خلاصه این شب شعر را می‌توانید در صفحه آپارات شهرستان ادب مشاهده کنید: 🔗 aparat.com/v/3ayEQ ☑️ @ShahrestanAdab
هدایت شده از شعر هیأت
علیه‌السلام 🔹کلُّ ارضٍ کربلا🔹 می‌روم گاهی خراسان گاه‌گاهی کربلا یک طرف شمس‌الشموس و یک طرف شمس‌الضحی هر دو تنها، هر دو دور افتاده، هر دو خون‌جگر کار عشق این است آری اَلبلاءُ لِلولا از علی هر کس نشان دارد به غربت مبتلاست او حسین بن علی شد، این علی موسی‌الرضا او جوانان بنی‌هاشم شهیدانش شدند «ای جوانان عجم! جان من و جان شما» اصفهان، شیراز، مشهد، فکّه، خرّمشهر، فاو سوریه، لبنان، فلسطین... «کلُّ ارضٍ کربلا» 📝 📗 @ShereHeyat
آنکه می آيد و می خواند و ناز نفسش گوييا پادشهی با همه ی کار و کسش چه بهاری چه شکاری چه سواری چه قدی می نشينند پلنگان همه در تيررسش قصه می گويی اگر از دل درويش بگو لا قبايی که همين يک دو سه لبخند بسش نه که برگردد و قنداقه ی عيسی در دست نه که بازآيد و باور نکند هيچ کسش يله ای ولوله ای هلهله ای قافله ای شيهه ای می کشد آنسوی بيابان فرسش @mehdi_jahandar
  (اعراف،۹۶) صبح عاشورا خطبه خواند. پندها گفت، هشدارها داد و اتمام حجّت کرد. سپس رو به یاران خود کرد و فرمود: روزی خواهد آمد که برکت و رحمت از آسمان و زمین فرود خواهد آمد، بدان حد که درخت از وفور میوه سر به زمین نهد؛ میوه های تابستانی در فصل زمستان خورده شود و میوه های زمستانی در فصل تابستان... و خداوند شیعیان ما را کرامت می کند. (بحارالانوار، جلد 45) (بیانات 1397/8/12) @mehdi_jahandar
"طوفان نسیم" شمشیر مال لجبازی سرکرده‌هاست رعیّتِ بی‌خبر به امیرانشان شبیه ترند تا به پدرانشان لبخند چوپان بر می آید از پس گرگ‌های آبدیده اگر یک بیابان زخم پشتش خوابیده باشد تا یثرب مدینه نشد آش همان آش بود و کاسه همان کاسه‌های زیر نیم کاسه‌های زیر نیم‌کاسه‌ها... درختِ از لابلای صخره‌ها روییده‌ی در شن‌بادِ تعصّب خشن تر از آن است که به نوازشی خشک نرم شود نسیمی می‌خواهد به طوفندگی موج‌های برآمده از اعماق لِأتمِّمَ مَکارمَ الأخلاق طوفانی می‌خواهد به لطافت نسیم لعَلی خُلُقٍ عَظیم دو واحد اخلاق هیچ دو نفری را واحد نمی‌کند ضرَبَ ضرَبا صیغه‌ی برادری نیست اوس و خزرج را آزاد و برده را فقر و غنا را کنار هم نشاندن اعجاز توست ناقه اگر ناقه‌ی تو باشد از یثرب تا مدینه محله به محله می‌داند کجا بنشیند @mehdi_jahandar
کيستی ای خنده هايت رحمةٌ للعالمين گيسوانت ليلة القدر سماوات و زمین اي اشارت های ابروهای تو لا ريب فيه مهربانی های چشمانت هدیً للمتقين ای شب معراج، سبحان الذی أسرای من عروة الوثقی است دامان تو يا حبل المتين ايّها المزّمّل امشب تا سحر بيدار باش تا طلوع فجر قرآنها بخوانی با یقین در رکوع کيست آن زيباترين انگشتری راز بگشا ای نماز اولين و آخرين نخل های سالها خشکيده خرما می دهند می نشينی تا کنار اين دل چادرنشين @mehdi_jahandar
شب شعر (رسول مهربانی) پنجشنبه ۸ آذر ساعت ۱۸ قم، خ جمهوری، اداره ارشاد، سالن شهید آوینی
💢محتسب ای محتسب از عشق بُریدی نبریدی بی عشق به مقصود رسیدی نرسیدی هرکس که در این شهر، شتر دیده ندیده در میکده دشنام شنیدی نشنیدی در کوچه‌ی ما نازفروشان همه جمعند دکّان زدی و ناز خریدی نخریدی ای چشم‌چران! چشم مرا دور نبینی چشمک زدی و چشم دریدی ندریدی دیشب که سرم داد زدی مِی زده بودم امروز سرم داد کشیدی نکشیدی ساقی که گذر می کند از گوشه‌ی مجلس دست و لب و انگشت گزیدی نگزیدی با قاضی پر رشوه بگو پیر مغان گفت بر دُردکشان حُکم بریدی نبریدی با تاک بزن حدّم و چوب شجر طور این شاخه به آن شاخه پریدی نپریدی @mehdi_jahandar
نگذار این لبخند گم گردد از چهره‌ اطفال ایرانی قدری حماسی‌تر بخوان امشب این قصه را نقّال ایرانی چیزی شبیه سفره‌ نوروز حسّی همانند شب یلدا مثل الا یا ایها الساقی در شعرهای فال ایرانی.. @mehdi_jahandar
در ظلم سوختند یمن‌ها و حِله‌ها تجّار در خیال حریرند و حُله‌ها هر‌شب شهید رفت به معراج و بازگشت شاعر هنوز در گذر از راه‌پله‌ها! یک عدّه یک شبه ره صد ساله می‌روند قومی تمام عمر نشستند چله‌ها سرها به نیزه رفت و از آن پس جهان پُر است از داستان فتح بلندای قله ها روزی که گرگ‌ها به دل گله می‌زنند بیچاره خواب‌ها و بدا چاق و‌چله‌ها! بگذار بیشتر به سر نیزه‌مان برند پر می‌شود ز نام من و تو محله‌ها یک‌روز می‌رسد که پر از عشق و عاشقی است تیتر درشت نشریه‌ها و مجله‌ها @mehdi_jahandar