May 11
آینه هم پر فریب از آب درآمد
آه، رفیقم رقیب از آب درآمد
عاشقیام شهره شد میان اهالی
بس که به کوی تو سیب از آب درآمد!
حوض به فوّاره هم نبست امیدی
بسکه فرازش نشیب از آب درآمد
شیخ که سجّاده روی آب میانداخت
عابد مردم فریب از آب درآمد
دل به فدای کسی که بر لب دریا
تشنه شد و بی شکیب از آب درآمد...
شعر نوشتم برای ضامن آهو
قافیهاش هم غریب از آب درآمد
#مهدی_جهاندار
#نظم_پریشان
@mehdi_jahandar
#هر_روز_عاشوراست
و سيد بن طاوس در لهوف آورده که چون دوسال از ولادت حضرت سيد الشهدا عليه السلام برفت، خيرالمرسلين را سفری پيش افتاد، و چون از حجره ی مقدسه بيرون آمد در برزنی ايستاده همی گريست و استرجاع همی فرمود؛ ياران سبب باز جستند. فرمود اينک جبرئيل از زمينی بقرب فرات که کربلايش همی گويند مرا اخبار داد که فرزندم حسين را در آنجا شهيد کنند. دگرباره گفتند يا رسول الله نام قاتل او بگوی؟ فرمود مردی که يزيدش همی نامند و گوئی که من هم اکنون فرزند خويش را بر خاک افتاده و بخون آغشته همی بينم که بدان حالت در ضريحش نهند، و از آن سفر که معاودت فرمود هم بدان گونه محزون باز گشت، و به منبر برشد، مردمان را خطبه کرد، وموعظت فرمود چندانکه فراغت يافت دست راست بر سر حسن و دست چپ بر سر حسين نهاده سر بر آسمان برداشته گفت: بار خدايا جبرئيل امين مرا بدين گونه خبر داد که اين فرزند مرا بی يار و ياور بناحق بکشند... مردمان را از اين کلمات تاب نمانده آوازها به گريه برداشتند رسول فرمود: "أتبکونَه و لاتنصُرونه" مگر امروز همي گرئيد و باز که فردا بی کس و تنها ماند ياری اش نکنيد؟ بارخدايا تو او را ياور باش. اين بگفت و با چهره ی دگرگونه بازگشت.
(قمقام زخّار)
@mehdi_jahandar
#حافظ:
به رغم مدّعیانی که منع عشق کنند
جمال چهرهی تو حجّت موجّه ماست
@mehdi_jahandar
#منصب_سقایی
رفته است افق های نگاهت به اباالفضل
زهرای علی پشت و پناهت به اباالفضل
زیبایی ات از وصف خط و خال مبرّاست
اما چه کنم چشم سیاهت به اباالفضل
غوّاص کسی اینهمه لب تشنه ندیده است
افتاده سر و کار سپاهت به اباالفضل
جانباز و جوانمرد و وفاکیش و علمدار
یک آدم و اینقدر شباهت به اباالفضل؟!
ای منصب سقّایی این قافله با تو
خیل شهدایند گواهت... به اباالفضل
#مهدی_جهاندار
شرم از آن چشم سیه بادش و مژگان دراز
هر که دل بردن او دید و در انکار من است
#حافظ
@mehdi_jahandar
کتاب #عشق_سوزان_است
انتشارات شهرستان ادب
https://eitaa.com/mehdi_jahandar
تقدیم به آستان رفیع امّ المؤمنین
حضرت خدیجـهی کبری سلام الله علیها
#مادر_مادران_جهان
نه حوّا نه هاجر نه سارا
خدا به همسر هیچ پیغمبری
هر روز مباهات نکرده است
ای بی کرانه زن !
بیشتر از هر کسی همسری کردی
تا حبیب خدا غریب نماند
بیشتر از هر دارنده ای بخشیدی
تا سفرهی بت گران برچیده شود
بیشتر از هر زنی شیر زنی کردی
تا دختران حوّا زنده به گور نشوند
بیشتر از هر مادری مادری نمودی
تا مادر مادران جهان را تربیت کنی
مادر امّ ابیها بودن کار کمی نیست
ای جبرئیل !
به در خانهی پسر عبد الله که رسیدی
کلون زنانه را بزن
که به کسی جز دختر خُوَیلد
اجازهی گشودن در را نداده اند
ای نقش نگین خاتم رسولان !
مگر در دنیا چه سختی ها بر تو رفت
که خدا تو را به خانه ای بلورین
در بهشت
بشارت می دهد
بی رنج و نا آرامی
چرا بهشت مشتاق دیدار تو نباشد
که تو وقتی مسلمان شدی که همه کافر بودند
ای دلبر دل لولاک !
چه کردی که در نصرت دین خدا
هم ردیف ذوالفقار علی شدی
هنگامی که خاکستر از سر اشرف کائنات می زدودی
یا خون از پیشانی اش
چه نوحه ای می خواندی
که ملائک با تو می گریستند
خاتون عرب !
از حجاز تا روم
از شام تا یمن
از مصر تا ایران
تمام ثروتت را سوار هشتاد هزار شتر کردی
تا عشقت را به محمد
به گوش عالمیان برسانی
ای مادر دوم علی !
مگر حسین ایثار را از تو آموخته است ؟
ای چادرت سجادهی زهرا !
مگر زینب صبوری را از تو به ارث برده است ؟
راستی راز شباهت حسن به تو چه بود ؟
ای یگانه زن !
ای بی کرانه زن !
معنی انتظار را کسی از تو بهتر نمی داند
وقتی که آب و جارو کرده باشی خانه را
و چشم به دامنهی کوه دوخته باشی
تا حبیبت
تا عزیز دلت
سرشار از وحی
بیاید و تو را در آغوش بگیرد
و تو لبّیک گویش باشی
این بار هم کسی در راه است
خوف از طعنه و کینهی حسودان مکن
از تنهایی نترس
ساره را صدا بزن
همسر ابراهیم
آسیه را
اگرچه زن فرعون
کلثوم را
خواهر موسی
مریم را
مادر مسیح
این بار گوهرت
این بار کوثرت
این بار دخترت
در راه است
#مهدی_جهاندار
#حضرت_خدیجه
#متن_ادبی
@mehdi_jahandar