eitaa logo
دارالولایه | مهدی نعلبندی
125 دنبال‌کننده
432 عکس
46 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
عروسی برادر همین روحانی است که کنار من ایستاده. از برادران اهل سنت. گروه نشید هم آن کنار بودند برای نواختن و خواندن در وصف پیامبر. اول مراسم قاری تلاوت قرآن کرد و بعد خیرمقدمی از سوی خانواده عروس و داماد و سپس تنبک‌ها نواخته شد و مدح پیامبر شروع شد. آن جوان کنار شیخ هم دانشجوی اقتصاد بود در دلنشگاه حلب. جامعه الحلب، کلیه الاقتصاد. بعد از او سیدقاسم ناطمی خودمان ایستاده در عکس و آن قهوه‌چی که قهوه ترک می‌داد. شبی خاطره‌انگیز بود برای من. آن شب، پدر زنده بود و در آنجا با من و مادر. دیگر مگرش به خواب بینم. عکس برای سال هفتادوهشت است. در شهر حلب. مسجدی در جوار دیر راهب. عکس را دوربین سیدقاسم انداخته. دلتنگ آن روزها و شب‌ها شدم. پس از بیست‌وسه سال. @mehdinalbandi @seyyednazemi
🔸 برف می بارد. برف پاک و ترد و سفید دانه هایش همه آب رقصان و خرامان چون خواب با عمری به درازای سقوطی آرام که بیفتد از ابر و ببارد با ناز و نشیند در آغوش دستی عاشق و بمیرد در گهواره عشقی سوزان. برف، باربدن ابر است انگار ابر می بارد در برف در غیاب شیهه ی رعدی مغرور همچو باران ملائک در شب قدر تنزیل کلام است انگار برف، باران ستاره در روز است چشم بیزان و خرامان و ملوس و وزان با رقص نسیمی آرام و در آهنگ نی خان چوپان عشق سارای مغان است انگار دور از یار اسیر اغیار پاک چون دانه برفی لغزان رازدارش آب روان یک رود مرگ در گهواره عشقی طاهر. برف، پژواک وفای ساراست. 🔸 ✍️ / دارالولایه تبریز / ۱۳ بهمن ۹۵ @mehdinalbandi
. شب وفات حضرت ام‌البنین است. مادر عباس علیه‌السلام. مادر ساقی تشنه‌لبان. مادر قمر بنی‌هاشم. نام ام‌البنین که بیاید اشک هم می‌آید. عباس دو دست و یک چشم بر سر آب گذاشت. آبی که به خیمه‌ها نرسید. بنازم غیرت عباس را. و بمیرم شرم عباس را. سو وعده سینه چونکی دیمیشدیم گوزوم اوسته تا سو واریدی من واریدیم اوز سوزوم اوسته قالسیدی سو قولسوز سورونردیم یوزوم اوسته ای کاش دگئیدی گوزومه مشکه دگن اوخ دلتنگ بقیعیم و مزار در زنجیر مادر شیر شرزه نینوا. دلتنگ علقمه و مزاری در آب. و نام عباس را با آب باید نوشت. نام عباس، ترجمان اشک است و مشک. بمیرم برای حسین بعد از عباس. قارداش دور ایاقه یالقوزام من قویما منی تک اوغولسوزام من ... غم چکمه کی یوخ آنان بوچولده    وار حالیوه چوخ یانان بو چولده دور ای منی تک قویان بو چولده    قارداش دور ایاقه یالقوزام من ام‌البنین، غریبانه سوخت بعد از عباس. شب وفات اوست. از عباس بشنویم. التماس دعا. 🔸️ به امید شفاعت و عنایت / دارالولایه تبریز / مهدی نعلبندی / ۷ بهمن ۹۹ @mehdinalbandi
🔸 یک بود که هم عرضه مدیریت داشت و هم شهامت برخورد. و پاداش این دو است. امیرکبیر برای دارالفنون ساخت، ایران را صاحب روزنامه کرد، القاب را قدغن کرد، جلوی رشوه را گرفت، تیولداری را سامان داد، قمه کشی را قدغن کرد، به وضع و معاش قشون رسید، دستور داد توپ بریزند و باروت بسازند، البسه قشون را از پارچه ایرانی دوخت، لباس فرنگی نپوشید، مندابی های شوشتر را مسلمان کرد و نزاعی بزرگ را پایان داد، سید علی محمد باب را اعدام کرد، برای ایران در لندن سفارتخانه و در بمبئی و عثمانی و قفقاز قونسولخانه ساخت. امیرکبیرها در نیستند بلکه در میان ما هستند. کافی است بالانشین ها اندکی گوش از وساوس مدام و ها بردارند تا صدای میرزا تقی خان ها را بشنوند. برای زدن امیرکبیر ابتدا باید رگ آبروی او را می زدند. آن قدر گفتند و گفتند و گفتند که شاه نوشت: "چون صدارت عظمی و وزارت کبری دارد و تحمل این مشقت برای شما است شما را از آن کار ، باید به کمال اطمینان مشغول امارت نظام باشید." و باز گفتند و گفتند و گفتند که نگین انگشتر را کوفتند بر ذیل نامه امیرش. در حکم آمده بود: "چاکر آستان ملائک پاسبان، فدوی خاص دولت ابد مدت، حاج علی خان پیشخدمت خاصه، فراشباشی دربار سپهر اقتدار مأمور است که به رفته، فراهانی را ؛ و در انجام این مأموریت بین الاقران مفتخر و به مراحم خسروانی مستظهر بوده باشد." و مهر ملوکانه خشک نشده تاختند تا فین و امیر را رگ زدند. ترسشان از این بود که شاه به هوش بیاید و نگذارد ایران بی امیرکبیر بماند. اما نشد. . امیرکبیر، است و مدفن شهیدان جز نیست. 🔸 / دارالولایه تبریز/ ۲۰ دی ۹۷ @m3hdinalbandi
‏این انقلاب، روی دوش محرومان قد کشید. دهه شصت، دهه محرومان بود و بعد از دهه شصت، ورق برگشت. نمی‌گویم باید می‌ماندیم در دهه شصت و بمانیم، اما تعارف را که کنار بگذاریم باید اعتراف کنیم؛ آرمان را نمی شود در ننو و لای پر قو پرورد. @mehdinalbandi
‏اهانت به حضرت زهرا سلام الله علیها اهانت به همه خوبی‌هاست و سکوت در برابر اهانت به مادر آفرینش نشان انفعال است و زوال غیرت. ای کوثر رحمت خداوندی! ما فرزندان دردیم و برادران اندوه. شکسته باد دهانی که به هتک پاکی گشوده شد، که دل، سراپرده محبت و دیده آیینه‌دار طلعت توست. @mehdinalbandi
🔸 بیست‌وششم دیماه روز فرار شاه بود. اطلاعات تیتر زد: شاه رفت. مرحوم غلامحسین صالحیار بعدها در بیانش به ایهام گفت: تیتر زدم، شاه رفت. مردم به خیابان‌ها ریختند و یکی تاجی از روزنامه اطلاعات بر سر گذاشت و خبر از پایان سلطنت داد و دیگری گفت: - شاه با فرحش در رفت. شاه در پای پله طیاره گفت می‌رود آسوان. او و فرح بعد از ترک ایران با فاصله‌های چند هفته‌ای در مراکش، باهاماس، مکزیک، آمریکا و پاناما بودند و سرانجام به مصر رفتند. در مرداد پنجاه‌وهشت شاه در مصر مرد و شهبانو زنده ماند حتی‌یومناهذا. فرح، شاه سال‌های آخر ایران بود و در طرح شورای سلطنت که به عنوان آلترناتیو نهضت مطرح شد و در قم هم طرفدارانی داشت نیز، صحبت از نشستن فرح بر سریر سلطنت بود. و اگر سلطنت‌طلبان خارج‌نشین هنوز رمقی ناچیز دارند، از صدقه سر فرح است. میان دو پرانتز بگویم که هنوز ساختار رسمی - شما بخوانید دولتی-  فرهنگ در ایران از نظام برساخته شهبانو رها نشده است. شاید چون فرح چپ بود. سال نودوهشت در چهل‌ویک سالگی انقلاب و پس از ترور شهید سلیمانی، رضا پهلوی شصت ساله که به ربع پهلوی مشهور است، اظهار کرد که بعد از سلیمانی درها برای شرایط جدید باز خواهد شد. و گفت که حکومت‌ها عوض می‌شوند و آن چه می‌ماند مردم است. پهلوی برای من چیزی است مثل شوروی با نزدیک‌بینی ما و غرب نسبت به آن‌. باید کاوید تاریخ شوروی و پهلوی را. کمی در اعدامم کنید نزدیک شده‌لم به این کاوش. و بماند. برگردم سراغ ربع پهلوی. وقتی چند سال پیش، این آدم به مریم رجوی گفت که ملت ایران بین جمهوری اسلامی و پهلوی، بلاشک مجاهدین خلق را برنخواهند گزید، اندکی از او خوشم آمد. اگر چه او را آدم وادی سیاست نمی‌شناسم. او حتی به قدر مظفرالدین میرزای ولیعهد هم عطش تاج و تخت ندارد. فقط نمی‌خواهد بالکل خارج گود باشد. و این آدم دوباره از چشمم افتاد وقتی دیدم از شهادت اسطوره ایرانیِ جهان اسلام ذوق زده شد. یک جمله ترکی به این آدم که هیچ‌وقت کاری نداشته است و نواده‌های نوظهور شاهان قاجار شده‌اند رقبای کابوس‌وار او می‌گویم: - ننه‌ن خشلیغیوی کسمیوب ؟! از شوخی بگذریم، پیش‌تر هم در یادداشتی نوشته‌ام که جمهوری اسلامی را باید جدی گرفت. و اکنون باید گفت دوره جدید پیش رو دوره مقاومت است. و مقاومت، مرامی اسلامی دارد و عطری شیعی. و با این که آفتاب ابتدا بر ما می‌تابد، غرب پیش از ما از فردای جهان ترسیده است. 🔸 / دارالولایه تبریز/ ۲۵ دی ۱۴۰۱ @mehdinalbandi 🔸 اصل یادداشت را نودونه نوشتم. نشر مجدد کردم با اندک تلخیص و پیرایش.
. ‏این مرد نوحه‌خوانی هنرمند بود و سخن‌شناس که هر بیت نوحه را در هروله بود میان مجلس و مقتل. جانش را در مقتل وا می‌نهاد و نعش خود بر دوش می‌آمد تا روایتِ عشق ناتمام نماند. خدا رحمت کند حاج ‎ را. امروز در محفلی ذکر خیرش رفت. @mehdinalbandi
‏شاگرد خلف حاج علی‌اکرام٬ دکتر حاج موسم (محسن) صمدوف صبح پنجشنبه ۲۹ دی ۱۴۰۱ آزاد شد. دوازده سال زندان برای حجاب. او پس از آزادی این زندان را فضل و امتحان الهی خواند. با آزادی دکتر صمدوف نهضت بیداری اسلامی قفقاز وارد دوره جدیدی خواهد شد. @mehdinalbandi
🔸 سرمای استخوانسوز روزگار کلاه بر سرم گذاشت. سرد است. سرمایی خشک و زمهریر. سردرد گرفته بودم روزهای اخیر از سرما. سر شب رفتم کلاه خریدم. زیاد اهل کلاه نیستم و کلاه نگهدار هم نیستم. چند بار چند کلاه خریدم و هر کدام را همان هفته اول جایی گذاشتم از سر فراموشی و فاااااااتحه. مجبور شدم کلاه بخرم. و این سرمای تبریز بود که سرم کلاه گذاشت. خبر است ان‌شاءالله 🔸. دارالولایه تبریز / ۲ بهمن ۱۴۰۱ @nalbandimahdi
بهمن، ماه خمینی است. معتقدم شور و شعور مردم در تشییع حاج قاسم نشان داد باید به امام و آرمان‌هایش برگردیم. رهبر عزیز انقلاب در سخترانی تلویزیونی سی‌ویک شهریور نودونه از روایان و نویسندگان دفاع مقدس گله کردند که از امام کم گفته‌ایم. باید عذر تقصیر بیاوریم و بگوییم از امام خمینی. @mehdinalbandi
‏من ماجرای حمله به سفارت آذربایجان در تهران را بخشی از گیم طراحی شده اسراییل جهت قطع روابط سیاسی ایران و آذربایجان با هدف ورود به مرحله تنش سخت می‌دانم تا ایران در مرزهای شمالی درگیر و از شامات و اسراییل غافل شود. این روند ادامه شروط باکو برای ایران جهت رفغ سو تفاهم است. @mehdinalbandi