🌹بخش هجدهم مباحث تربیت فرزند🌹
✅ترس از صحبت کردن در جمع
قسمت سوم:
۵.هنگام احساس نا آرامی، بگویید نفس عمیق بکشد و در ذهن به خودش بگوید: " آرام باش."
۶. به او بگویید:" هر کسی ممکن است وقت حرف زدن، تپق بزند این که چیز خیلی مهمی نیست."
۷. پیشرفت هایش را در هر مرحله تحسین😍 کنید.
🌹پایان مبحث ترس از صحبت کردن در جمع🌹
#تربیت_فرزند
#ترس_از_صحبت_کردن_در_جمع
🌹بوی عطر خدا🌹
@mehmani_khoda
✅✅حکم پاک کنندگی ماشین لباسشویی های اتوماتیک:👇👇👇
✅ اگر عین نجاست(مانند لکه خون) در لباس نماند و بعد از برطرف شدن آن دو مرتبه با آب قلیل شسته شود و آب را تخلیه کند، کافیست. در صورت اتصال به آب لوله(کر) بعد از برطرف شدن عین نجاست با یک مرتبه آبگیری هم پاک میشود.
ادامه دارد......
#احکام
#مطهرات
🌹بوی عطر خدا🌹
@mehmani_khoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شوخی امام خمینی (ره) با شهید رجایی😊
#زنگ_تفریح
🌙بوی عطر خدا🌹
@mehmani_khoda
سلام همه سریع بخونن و پخش کنن
ابتکاری شگفت انگیز??
ده بار برای تعجیل درفرج امام زمان صلوات بفرست
???????
ْ اللّهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللّهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللّهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللّهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللّهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللّهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللّهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللّهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللّهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللّهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
وآن را برای ده نفر پست بکن??
????????????????????
درمدت یکساعت..??
????????????????
میلیونها صلوات ودرود درمیزان حسناتت ثبت خواهدشد??
????????????????
نگو نت ندارم..کاردارم..مشغولم.. ولش کن...!!!??
??این صلواتهای میلیونی روز قیامت توراشفاعت خواهدکرد??
واسه گل روی امام زمان بفرست....🌹
#صلوات
🌹 بوی عطر خدا🌹
@mehmani_khoda
May 11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ببینید |مداحی زیبای «یا جعفر بن محمد»
🍀 حاج محمود کریمی
📲 حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید.
🏴 شهادت شیخ الائمه حضرت امام جعفر صادق علیه السلام تسلیت باد.
#شهادت
🌙کانال مهمانی خدا🌹
@mehmani_khoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ببینید | پیشنهاد مرد ثروتمند به خدمتکار امام صادق علیه السلام
#بیانات_عرشی_علمای_عظام
#استاد_عالی
🌙کانال مهمانی خدا🌹
@mehmani_khoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سبک_زندگی_اسلامی
#یهودی ها #قند تصفیه شده و #روغن_نباتی و نان سفید را چون بسیار مضر است را حرام می دانند ، امّا ما ...
#توطئه_ای_غرب_علیه_طب_اسلامی
🌙کانال مهمانی خدا🌹
@mehmani_khoda
#داستان_زیبای_آموزنده
✅ #اخلاق_مومنانه
✍شخصی برای امام صادق علیهالسلام خـبر آورد که فلانی در میهمـانی علیه شماسخن میگوید. امام صادق فرمود حتما اشتباه شنیدی! گفت نه مطمئنم آقا فرمـود شاید تاریک و شلوغ بـوده و اشتباه فهمیدی
گفت نه یقین دارم! امام فرمود شاید در #عصبانیت و اجبار بوده و حرفی زده! گفت نه در آرامش واختیار بوده امـام صادق علیه السلام آن قدر بهانه آوردند ، نوشته اند هفتاد مرتبه بهانه و تاویل آوردن تافـرد خبرچین خسته و پشیمان شد
اخلاق مـومنانه یعنی نسبت بـه برادر دینی خـودت حسن ظن داشته باشی امام صادق علیه السلام فرمود حسن ظن وخوش گمانی ازقلب سالم ناشی می شود. آیا ما در #جامعه این گونه رفتار میکنیم؟ آیا اخـلاق ما مومنانه است؟
📚مصباح الشریعه صفحه ۵۱۵
#داستان
🌙کانال مهمانی خدا🌹
@mehmani_khoda
🌸 محاسبه ی نفس
مصطفی دو زانو نشست ، سرش را انداخت پایین، زل زد به مهرش، دانه های تسبیح را یکی یکی از لای انگشت هایش رد می کرد، گفت: ساعت یازده تا دوازده هر روز را فقط برای خدا گذاشتم، بر می گردم کارهایم را نگاه می کنم
از خودم می پرسم : کارهایی که کردم برای خدا بود یا برای دل خودم؟!
#خاطرات_شهدا
#شهید_مصطفی_ردانی_پور
🌙کانال مهمانی خدا🌹
@mehmani_khoda
زیر لب میگفتم... او کیست..؟
مَن هو الشخص العزیز...؟!
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
🌙کانال مهمانی خدا🌹
@mehmani_khoda
🔻تو با این کار، مرا تا پایان عمر مرید خودت کردی!
🔻خاطره ای منتشر نشده ی محمدعلی کشاورز و آیت الله حائری شیرازی
🔹 عید نوروز سال 1386 بود. محمد علی کشاورز، بازیگر پیشکسوت و نام آشنای سینمای ایران به شیراز آمده بود. از طریق فرزند خواهرش که ساکن شیراز بود، آشنایی با ایشان پیدا کرده بودم به حدی که به اسم کوچک صدایم میکرد و هر از گاهی احوالی میگرفت. این بار تماس گرفت و گفت در این سفر که شیرازم پدر شما را در ایام کریسمس در شبکه یک در کلیسا دیده بودم و این حرکت را خیلی پسندیدم، میخواهم ولو کوتاه ایشان را زیارت کنم.
🔻با پدر مطرح کردم. استقبال کردند و بنا شد بعد از ظهر در یکی از پروژههای اطراف شیراز همدیگر را ببینند.
🔹 دیدار، به غایت در صمیمت گذشت. پدر میوه را پوست میکند و با دست خود به دهان کشاورز میگذاشت.
🔻کشاورز خاطرات شیرین بازیگریاش را میگفت: مثلاً میگفت در سریال هزار دستان در صحنهای که باید با گیوه به دهان مشایخی میزد، آنچنان محکم زده که دندان جلویش لق میشود و چند روزی با او قهر میکند! یا در صحنهای دیگر، ده دست کله پاچه میخورد تا صحنه همانجور که علی حاتمی میخواست در بیاید.
🔹 در خلال خاطرات، سؤالی هم محمد علی کشاورز از پدر پرسید که مدتی است خواب به چشمم نمیآید. هرچه تلاش میکنم در شبانه روز یکی دو ساعت بیشتر خوابم نمیبرد.
🔻پدر گفتند از اضطراب است. شما حال دانش آموزی را دارید که فردا امتحان دارد، اما درس نخوانده و ترس معلم را دارد، اما از ترس این معلم باید به خود او پناه برد تا آرام شد. هیچ کس جز او نمیتواند این اضطراب را درمان کند.
🔹 بعد از بیان خاطرات، پدر پیشنهاد کرد در همین نزدیک کارخانهای هست که کارگرانش مشغول کارند، برویم و سری به آنها بزنیم. شما را ببینند خوشحال میشوند. قوت قلبی برای ایشان است.
🔻رفتیم بسمت کارخانه. نزدیک کارخانه آقای کشاورز با حجب و حیای خاصی و سر پایین رو به ابوی کردند و گفتند: «این کارگرها وقتی مرا ببینند، چون ایام نوروز است توقع عیدی دارند و من هم چیزی همراه ندارم»
🔻پدر لبخند شیرینی زد، بعد یک دسته اسکناس صد تومانی خشک به آقای کشاورز دادند و گفتند: «این هم تحویل شما»
🔻وارد کارخانه شدیم. کارگرها که محمد علی کشاورز را شناخته بودند، همه گِردش حلقه زدند. کشاورز هم به یادگار و هم به عنوان عیدی، اسکناسهای صد تومانی را امضا میکرد و به ایشان میداد. شور و شعف خاصی بین کارگرها حاکم شد. پدر هم به دقت برخورد پدرانۀ کشاورز با کارگرها را زیر نظر گرفته بود که چگونه به ایشان محبت میکند.
🔹در وقت برگشتن، در ماشین آقای کشاورز که حدود یک سوم اسکناسها را اضافه آورده بود، آنها را دو دستی به ابوی تعارف کرد. ابوی اسکناسها را گرفت و در جیب پیراهن کشاورز فرو کرد. بعد گفت: حضور شما بین کارگرها خیلی تأثیر گذار بود. بعد بی مقدمه دست کشاورز را بوسید!
🔹 یکّه خوردم. صحنه به حدی عجیب بود که تمام موی تنم سیخ شد و وجودم مور مور شد و البته در ماشین به غیر من احدی نبود. کشاورز که منقلب شده بود، دو دستی دست پدر را گرفت و با اصرار در برابر تقلای پدر که دستش را داشت میکشید دست ایشان را بوسید و گفت: تو مرا تا پایان عمر مرید خودت کردی.
🔹 تا سالها بعد که هنوز هوش و حواسی برایش باقی مانده بود به من تماس میگرفت و میگفت: «به پدر بگو یکی از مَرَده (جمع مرید به فتح میم و راء) سلام میرساند»
📝#خاطره دکتر علی حائری شیرازی (فرزند مرحوم آیت الله حائری شیرازی) ا
#داستان
🌙کانال مهمانی خدا🌹
@mehmani_khoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🕊پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم :
🔥بیشترین فریاد جهنمیان
از به تاخیر انداختن #توبه است.🔥
📚(جامع السعادات.ج 3)
#بیانات_عرشی_علمای_عظام
#آیت_الله_مجتهدی
🌙کانال مهمانی خدا🌹
@mehmani_khoda
تلنگر🍃🌺
✨نمازهایت را عاشقانه بخوان
حتی اگر خسته ای یا حوصله نداری..
💫قبلش فكر ڪن چرا دارے نماز میخونی؟؟
با چه کسی قصد صحبت داری؟؟⁉️
💫 آن وقت ڪم ڪم لذت میبرے از كلماتی كه تمام عمرداری تكرارشون میڪنی..
💫نـمـازت را حسابی غنیمت بشمار🌹
مـیـلیـون هـا نـفـر زیـر خـاك ،
بـزرگ تـریـن آرزویـشـان بـازگـشت بـه دنـیـاست
تـا سجـده كـنـنـد ... ولـو یـك سـجـده !
#تلنگر
🌙 کانال مهمانی خدا🌹
@mehmani_khoda
✅✅در ماشین لباسشویی دوقلو که مخزن شستشو و خشک کن جدا از یکدیگر است:👇👇👇👇
✅باید قبل از قرار دادن لباسهای نجس، عین نجاست(مثل لکه خون و...) را از آنها برطرف کنند.
✅ سپس در مخزن شستشو که متصل به آب کر(آب لوله) است قرار دهند، چون بنا بر احتیاط واجب، لازم است آب داخل لباسها خارج شود.
✅یا بنابر احتیاط واجب باید در حال اتصال به کر (باز بودن شیر آب) لباس را فشار دهند یا کاری کنند که آب داخل لباس خارج شود.
برای مثال: اگر ممکن است دستگاه را روشن کنند تا با چرخش این کار را انجام گیرد.
✅ولی اگر آب داخل دستگاه اتصال به کر ندارد، باید لباس ها را از آن خارج کنند و فشار دهند، سپس شیر آب را باز کنند که آب داخل مخزن با اتصال به کر پاک شود و دو مرتبه این کار را انجام دهند تا لباس پاک شود.
ادامه دارد......
#احکام
#مطهرات
🌹کانال مهمانی خدا🌹
@mehmani_khoda
🌹بخش نوزدهم مباحث تربیت فرزند🌹
✅دارو نخوردن
قسمت اول:
۱.درباره بیماری و میکرب و اینکه باید با داروها به جنگ آن رفت، توضیح دهید.
۲. انگار که یکی از اعمال عادی روزانه را انجام می دهید، بدون خواهش و عذرخواهی به کودک دارو بدهید.
۳. قرص یا شربت؟ نوعی را انتخاب کنید که کودک راحت تر می خورد.
ادامه دارد.....
#تربیت_فرزند
#دارو_نخوردن
🌙کانال مهمانی خدا🌹
@mehmani_khoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وداع فرزندان شهید
#شهید_الله_کرم
🌙کانال مهمانی خدا🌹
@mehmani_khoda
#نتیجه_اعمال 👆
#توصیه عمومی و #سازنده امام #مکتب_جعفری علیه السّلام🕊🌹
السّلام عَلیك یا سادِس الائمة 😭
#زیباترین_سخن
#امام_صادق_علیه_السلام
🌙کانال مهمانی خدا🌹
@mehmani_khoda
مداحی آنلاین - بارون اشکام داره می باره - علیمی.mp3
8.57M
🔳 #شهادت_امام_جعفر_صادق(ع)
🌴بارون اشکام داره می باره
🌴تو شهر غربت شدم آواره
🎤 #حمیدعلیمی
@mehmani_khoda
42.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅✅خیلی خیلی زیباست تا آخرش گوش بدید.
✅این بار معجزه امام رضا(علیه السلام)نوجوانی از دیار کریمان،شهرستان زرند را شفا داد.
#امام_رضا_علیه_السلام
#معجزه
🌙کانال مهمانی خدا🌹
@mehmani_khoda
برای اعضای کانال مهمانی خدا یک هدیه گرانقدر دارم هنگام ورود روی گزینهAllow بزنید
زیارت مجازی کربلا معلا
زیارتتون قبول🤲
http://app.imamhussain.org/tour/
#نیابت
🌙کانال مهمانی خدا🌹
@mehmani_khoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رجز خوانی کوبنده سرباز
#امام_خامنه_ای
🌙کانال مهمانی خدا🌹
@mehmani_khoda
*برسد به دست آقای طبری*
جناب آقای حاج اکبر طبری
سلام.
توی اردوگاه موصل ۲ که بودیم اسرا همیشه از بی لباسی در رنج بودند. لباس هایشان آنقدر وصله خورده بود که دیگر جای وصله جدید نداشت. سالی یکبار لباس زیر می دادند. مثلا در آنجا یک زیرپوش نو حکم یک واحد از برج مجلل روما را برای ما داشت و پیراهن و کفش کتانی ارزشی به اندازه کل املاک لواسان!
خیلی وقت ها زیرپوشمان را می شستیم می انداختیم روی بند، زیر پوش ها در اثر باد از روی بند می افتادند و با هم قاطی می شدند و چون دوهزار نفر بودیم، نمی دانستیم کدامیک از آن زیر پوش ها یا پیراهن ها مال ماست. غصه ای می افتاد روی دلمان. یا باید تا سال بعد انتظار می کشیدیم که لباس نو بدهند یا هم که باید یک زیر پوش که معلوم نبود مال کیست را بر می داشتیم و می پوشیدیم، اما چیزی بنام شرم و حق الناس جلو مان را می گرفت و به مال مردم دست نمی زدیم.
این زیر پوش ها و لباس های گم شده تعدادشان هر روز زیاد می شد، مسول نظافت اردوگاه همه آنها را گوشه ای جمع می کرد تا اگر کسی مال خودش را می شناسد بردارد ولی آنهایی که نمی شناختند دست نمی زدند. شاید بپرسید خب چرا بر نمی داشتند در حالی که می دانستند بالاخره یکی از آن همه زیرپوش که روی هم جمع شده اند مال اوست. بله حق با شماست، می دانستند که یکی از زیرپوش ها مال آنهاست، مسئله این بود که می ترسیدند زیر پوشی که بر می دارند نو تر از زیرپوشی باشد که گم کرده اند، فلذا راه اول را انتخاب می کردن، یعنی برهنگی را تا سال بعد به جان می خریدند ولی دست به مال غیر نمی زدند.
آقای طبری، زخم تبری که به کمر اعتمادمان زدی التیام ناپذیر است مگر آنکه همدستانت را بی ملاحظه معرفی کنی، تا سیه روی شود هر که در او غش باشد.
عبدالله. اسیر ۸ سال اسارت اردوگاه موصل ۲
#خاطرات_شهدا
#اسارت
🌙کانال مهمانی خدا🌹
@mehmani_khoda