‼️فروش لُقطه (چیز پیدا شده)
🔷س 1050: من دو سال قبل ساعتی از اماکن تفریحی خارج از شهر پیدا کردم و تا الان آن را نگه داشتهام، آیا میشود آن را به برادرم فروخته و مبلغ آن را صدقه دهم؟
✅ج: باید در محلی که آن را یافته اید، به مدت یک سال اعلام کنید و پس از آن می توانید اقدام کنید، مگر آنکه قبل از پایان این مدت، از یافتن مالک ناامید شوید.
📕منبع: leader.ir
🆔 @resale_ahkam
بسم الله الرحمن الرحیم
ترجمه و تفسیر آیه به آيه سوره یوسف
آيه 99
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
فَلَمَّا دَخَلُواْ عَلَي يُوسُفَ آوَي إِلَيْهِ أَبَوَيْهِ وَقَالَ ادْخُلُواْ مِصْرَ إِن شَاء اللّهُ آمِنِينَ
ترجمه :
پس چون (پدر ومادر وبرادران) بر يوسف وارد شدند، پدر ومادرش را در كنار خويش جاى داد وگفت: به خواست خدا با امن و امان داخل مصر شويد.
نکته ها:
نمى دانم اين فراز از داستان را چگونه بنويسم! يوسف براى استقبال از والدين خود، در بيرون شهر خيمه اى زده وبه انتظار ايستاده بود تا آنها را با عزّت و احترام وارد مصر كند؛ «فلمّا دخلوا على يوسف... ادخلوا مصر» به طور طبيعى وقتى پدر و مادر و برادران يوسف، خود را براى سفر آماده مى كردند، شور و غوغا در كنعان بود.
مردم مى ديدند چگونه بعد از سالها، با دريافت خبر خوش سلامت يوسف، در حالى كه يعقوب بينايى خود را باز يافته با اشتياق عزم ديدار فرزند را دارد. آنها نيز خوشحال از احوال اين پدر وپسر بودند، مخصوصاً از اينكه يوسف در مصر خزانه دار و حاكم است و در دوره قحط سالى، با ارسال غلّه آنها را نيز حمايت كرده است. با چه شوق و شور و عشقى مى توان اين قصه را نوشت و تمام نمود!.
از «اَبوَيه» معلوم مى شود كه مادر يوسف نيز زنده بوده است، ولى سؤالى كه خودم نيز به جواب آن پى نبرده ام اين است كه چرا در سرتاسر داستان نامى از گريه، سوز وناله هاى مادرش مطرح نشده و اين موضوع مسكوت مانده است؟
در روايات آمده كه يعقوب با اصرار وسوگند از يوسف خواست تا ماجراى خود را بازگو كند. وقتى يوسف شروع به گفتن كرد كه برادران مرا لب چاه برده و با تهديد پيراهنم را كندند، يعقوب بى هوش شد. چون به هوش آمد، درخواست كرد كه ادامه دهد، ولى يوسف گفت: پدر تو را به حقّ ابراهيم، اسماعيل و اسحاق عليهم السلام مرا از نقل داستان معاف كن! يعقوب پذيرفت.(141)141) تفسير نمونه و مجمع البيان.
پیامها:
- استقبال در بيرون شهر، كار نيكويى است. «فلمّا دخلوا على يوسف» در بيرون شهر مراسم استقبال از يعقوب بود و يوسف در آنجا خيمه زده بود.
- پست ومقام نبايد ما را از احترام به والدين غافل كند. «قال ادخلوا مصر...»
- حتّى اگر شخص اوّل كشور نيز خواست از امنيّت سرزمين خود سخن بگويد، بايد توجّه به لطف خداوند داشته باشد. «ان شاء اللَّه» زيرا تا خدا نخواهد، امنيّتى در كار نيست، چنانكه گروهى از سنگ هاى كوه خانه ساختند تا درامان باشند، ولى قهر خداوند امنيّت آنان را به هم زد. «وكانوا ينحتون من الجبال بيوتاً آمنين فاخذتهم الصيحة مصبحين»(142)
- در انتخاب محلّ سكونت، يكى از مهم ترين مسائل، امنيّت است. «آمنين»
- اگر يوسف ها حاكم باشند، امنيّت برقرار خواهد شد. «آمنين»142) حِجر، 82 - 83.
حدیث (17) پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم :
مَن حَبَسَ عَن اَخيهِ المُسلِمِ شَيئا مِن حَقِّهِ حَرَّمَ اللّهُ عَلَيهِ بَرَكَةَ الرِّزقِ اِلاّ اَن يَتوبَ؛
هر كس چيزى از حقّ برادر مسلمان خود را نگه دارد [و به او ندهد]،
خداوند، بركت روزى را بر او حرام مى كند،
مگر آن كه توبه كند [و جبران نمايد].
من لايحضره الفقيه ج 4، ص 15، ح 4968
ذکر روز یکشنبه: یا ذالجلال والاکرام
سلام صبح همه دوستان بخیر و شادی و سلامتی و عاقبت بخیری، موفق و مؤید باشید
التماس دعا
‼️شرط بندی یک طرفه
🔷س 1053: خودم و برادرم بعضی مواقع بازی می کنیم و برادرم میگه اگر تو بردی به تو فلان مقدار پول میدهم ولی من نه، آیا این شرط بندی قمار محسوب می شود و حرام است؟ اگر پول ببرم آیا پول حرام است؟
✅ج: اگر بر اساس شرط مذکور پولی پرداخت شود، قمار و حرام است.
📕منبع: leader.ir
🆔 @resale_ahkam
سخنی از نهج البلاغه مولایمان حضرت علی علیه السلام را بگوش جان بشنویم
12 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اَعْجَزُ النّاسِ مَنْ عَجَزَ عَنِ اكْتِسابِ
و آن حضرت فرمود: ضعیف ترین مردم کسى است که از یافتن دوستان
الاِْخْوانِ، وَ اَعْجَزُ مِنْهُ مَنْ ضَيَّعَ مَنْ ظَفِرَ بِهِ مِنْهُمْ.
ناتوان است، و ناتوان تر از او کسى است که دوستان به دست آورده را از دست بدهد.
بسم الله الرحمن الرحیم
ترجمه و تفسیر آیه به آيه سوره یوسف
آيه 100
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
وَرَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَي الْعَرْشِ وَخَرُّواْ لَهُ سُجَّداً وَقَالَ يَا أَبَتِ هَـذَا تَأْوِيلُ رُؤْيَايَ مِن قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا رَبِّي حَقّاً وَقَدْ أَحْسَنَ بَي إِذْ أَخْرَجَنِي مِنَ السِّجْنِ وَجَاء بِكُم مِّنَ الْبَدْوِ مِن بَعْدِ أَن نَّزغَ الشَّيْطَانُ بَيْنِي وَبَيْنَ إِخْوَتِي إِنَّ رَبِّي لَطِيفٌ لِّمَا يَشَاءُ إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ
ترجمه :
و پدر و مادرش را بر تخت بالا برد ولى همه آنان پيش او افتادند و سجده كردند. و (يوسف) گفت: اى پدر اين است تعبير خواب پيشين من، به يقين، پروردگارم آنرا تحقق بخشيد و به راستى كه به من احسان كرد آنگاه كه مرا از زندان آزاد ساخت و شما را پس از آنكه شيطان ميان من و برادرانم را بر هم زد از بيابان (كنعان به مصر) آورد. همانا پروردگار من در آنچه بخواهد صاحب لطف است. براستى او داناى حكيم است.
نکته ها:
«عرش» به تختى مى گويند كه سلطان روى آن مى نشيند. «خَروّا» به زمين افتادن، «بَدْو» به باديه و صحرا و «نزغ» به ورود در كارى به قصد فساد معنا شده است.
«لطيف» از اسم هاى خداوند است، يعنى قدرت او در لابلاى كارهاى پيچيده نيز نفوذ مى كند. و تناسب آن با اين آيه در اين است كه در زندگى يوسف گره هاى كورى بود كه فقط قدرت خداوند در آنها نفوذ كرده و آنها را باز نمود.
يوسف مثل كعبه شد و پدر و مادر وبرادران رو به او، به عنوان كرامت او، براى خدا سجده كردند. «خرّوا له سجداً» و اگر اين سجده براى غير خدا و شرك بود، يعقوب و يوسف كه دو پيامبر خدايند شاهد چنين منكرى نمى شدند. شايد هم اين سجده، نشانه ى تواضع بوده، نه پرستش كه در اين صورت سجده بر يوسف بوده و اشكالى نداشته است.
پیامها:
- در هر مقامى هستيد والدين خود را بر خود برتر بدانيد. «رفع ابويه» آنكه رنج بيشتر داشته بايد عزيزتر باشد.
- انبيا هم بر تخت حكومت نشسته اند. «على العرش»
- احترام به حاكمان برحقّ وتواضع در برابر آنان لازم است. «خرّوا له سجداً»
- سجده ى پدر و برادران بر يوسف، خواب او را تعبير كرد. «رأيتهم لى ساجدين - خرّوا له سجّداً»
- خداوند حكيم است. گاهى اجابت دعايى يا تعبير خوابى را بعد از ساليان طولانى واقع مى گرداند. «هذا تأويل رؤياى من قبل»
- به واقعيّت رساندن طرحها، كار خداوند است. «قد جعلها ربّى حقّاً» آرى يوسف از پايدارى و صبر خود سخنى نمى گويد و همه را كار خدا مى داند.
- خواب اولياى خدا، حقّ است. «جعلها ربّى حقّاً»
- در برخورد با واسطه ها و ابزار و وسايل، هميشه خدا را اصل و ناظر بدانيم. با آنكه در زندگى يوسف اسباب و عللى دست به هم دادند كه او به اين مقام رسيد، ولى باز مى فرمايد: «قد احسن بى»
- در هنگام برخورد با يكديگر، از تلخى هاى گذشته چيزى نگوييد. «احسن بى اذ اخرجنى من السجن» اولين سخن يوسف با پدر شكر خدا بود، نه نقل تلخى ها.
- با فتوت باشيم و دل مهمان را نيازاريم. (در آيه شريفه، يوسف عليه السلام بيرون آمدن از زندان را مطرح مى كند، امّا از بيرون آمدن از چاه سخن نمى گويد مبادا كه برادران شرمنده شوند.) «اذ اخرجنى من السجن»
- جوانمرد و با فتوت باشيم نه اهل عقده و انتقام. يوسف مى گويد: «نزغ الشيطان» شيطان وسوسه كرد وگرنه برادرانم بد نيستند.
- اولياى الهى، ورود به زندان و خروج از زندان را در مدار توحيد و ربوبيّت مى دانند. «ربّ السّجن احب» آيات قبل و «احسن بى ربّى اذ اخرجنى من السجن»
- پايان سختى ها، گشايش است. «اخرجنى من السّجن»
- باديه نشينى، ضرورت است نه ارزش. «قد احسن بى ربّى اذ... جاء بكم من البدو»
- زندگى والدين در كنار فرزند، يك لطف الهى است. «احسن بى ربّى... جاء بكم»
- در زمان حضرت يوسف، مصر داراى تمدّن شهرنشينى؛ ولى كنعان سرزمينى عشايرى بوده است. «جاء بكم من البدو»*
- براى پيشرفت و زندگى بهتر، بايد سفر كرد. «جاء بكم من البدو»*
- مخلَص همه چيز را از خدا مى بيند و از حوادث گله نمى كند. (در اين آيه كلمات «جعلها ربّى، احسن بى، اخرجنى و جاء بكم»، سخن از الطاف الهى است)*
- برادران و اعضاى يك خانواده، بايد بدانند شيطان به دنبال اختلاف ميان آنهاست. «من بعد أن نزغ الشيطان بينى و بين اخوتى»
- خود را برتر ندانيد. «بينى وبين اخوتى» يوسف نگفت شيطان آنان را فريب داد، مى گويد شيطان بين من و آنهارا... يعنى خود را نيز در يك سمت قرار مى دهد.
- همان گونه كه حضرت يعقوب در كودكى و اوّل داستان به يوسف گفت: «اِنّ الشيطان للانسان عدو مبين» يوسف نيز در پايان مى گويد: «مِن بعد ان نَزغ الشَّيطان بَينى و بين اخوَتى».*
- كارهاى خداوند، همراه با رفق، مدارا و لطف است. «انّ ربّى لطيف»
- همه حوادث تلخ وشيرين براساس علم وحكمت الهى صورت مى گيرد. «العليم الحكيم»
- بعد از بخشيدن، كسى را شرمنده نكنيد. چون يوسف برادران را بخشيده بو
د، در نقل ماجرا نام چاه را نبرد تا شرمنده نشوند.
- حضرت يعقوب در آغاز داستان به يوسف گفت: «انّ ربّك عليم حكيم» (آيه 6) و در پايان نيز يوسف عليه السلام گفت: «انه هو العليم الحكيم» كه قابل توجّه است.*
حدیث (18) پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم :
لا يَزالُ النّاسُ بِخَيرٍ ما اَمَروا بِالمَعروفِ وَ نَهَوا عَنِ المُنكَرِ وَ تَعاوَنوا عَلَى البِرِّ وَ التَّقوى فَاِذا لَم يَفعَلوا ذلِكَ نُزِعَت مِنهُم البَرَكاتُ وَ سُلِّطَ بَعضُهُم عَلى بَعضٍ وَ لَم يَكُن لَهُم ناصِرٌ فِى الارضِ وَ لا فِى السَّماءِ؛
تا وقتى مردم امر به معروف و نهى از منكر مى كنند و يكديگر را در نيكى و تقوا، يارى مى رسانند، در خير و نيكى اند،
آنگاه كه چنين نكنند، بركتها از آنان گرفته مى شود و بعضى بر بعض ديگر مسلّط مى گردند و در زمين و در آسمان، هيچ ياورى نخواهند داشت.
تهذيب الاحكام(تحقیق خرسان) ج 6، ص 181، ح 373
ذکر روز دوشنبه: یا قاضی الحاجات
سالروز اجرای طرح استعماری حذف حجاب بدست رضا خان(سال 1314 هجری شمسی)
لعنت ابدی خداوند بر همه کسانی که اعتقادات و احکام اسلامی را در طول تاریخ به تمسخر گرفته و یا در صدد تزلزل اعتقادات مسلمین بر آمده اند
سلام صبح همه دوستان بخیر و شادی و سلامتی و عاقبت بخیری، موفق و مؤید باشید
التماس دعا
‼️استفاده از مال شرط بندی
🔷س 1058: اگر از شرط بندی افراد دیگر در یک جمعی، خوردنی یا مالی هر چند کم به فردی که حتی در شرط آنها حضور نداشته و قبول نداشته، برسد، حکم آن خوردنی چیست و آیا باید هزینه آن را پرداخت کند تا مال حرام از شرط بندی محسوب نشود؟
✅ج: افراد دیگر هم نمی توانند از مال حرامی که با شرط بندی به دست آمده است، استفاده کنند.
📕منبع: leader.ir
🆔 @resale_ahkam