eitaa logo
مباحثی برای تفکر
150 دنبال‌کننده
1هزار عکس
603 ویدیو
20 فایل
@yazahra142 این هم لینک دعوت به کانال http://eitaa.com/joinchat/470024224Cbdfc1b22d2
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖دعای روز بیست و نهم ماه مبارک رمضان 🔹اللَّهُمَّ غَشِّنِی فِیهِ بِالرَّحْمَهِ... 🔸خدایا در این ماه با رحمتت فروگیر...
شرح دعای روز بیست و نهم.mp3
10.45M
🔊شرح دعای روز بیست و نهم ماه رمضان 🎙 🔹أَللّٰهُمَ غَشِّنِی فِیهِ بِالرَّحْمَةِ... 🔸خدایا بپوشان در آن با مهر و رحمت... ⏱ ۶ دقیقه و ۳۸ ثانیه 🔋 ۹,۷ مگابایت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید | رهبر انقلاب: حضور مردم در انتخابات، بر توانایی‌ها و قوّت آن دولت منتخب تأثیر زیادی دارد؛ بالاخره یک دولتی انتخاب خواهد شد، یک رئیس‌جمهوری انتخاب میشود و دولتی تشکیل میدهد؛ هر چه پشتوانه‌ی او بیشتر باشد، قوی‌تر باشد، قطعاً بهتر است و قدرت بازدارندگی کشور را بالا میبَرد، امنیّت میدهد به کشور، برای کشور آبرو ایجاد میکند. بنابراین مشارکت، خیلی مهم است. ۱۴۰۰/۲/۲۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کلاس نهج البلاغه(حکمت صد و نود وهشت) ☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘ باطل در لباس حق: امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه اش هنگامى كه اين سخن خوارج را كه مى گفتند «لا حُكْمَ إلاَّ لِلّهِ» (حكم مخصوص خداست) شنيد فرمود: «سخن حقى است كه معنى باطلى از آن اراده شده است»; (لَمَّا سَمِعَ قَوْلَ الْخَوَارِجِ لاَ حُكْمَ إِلاَّ لِلَّهِ كَلِمَةُ حَقّ يُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ). اشاره به اين كه سخن حق است و برگرفته از آيات قرآن مجيد; ولى خوارج معناى آن را تحريف مى كنند به گونه اى كه سر از باطل بيرون مى آورند. پيش از اين كه اين سخن را شرح بدهيم به سراغ روايتى مى رويم كه قاضى نعمان مغربى در كتاب شرح الاخبار آورده است. او مى گويد: على(عليه السلام) از صفين باز گشته بود و در مسجد مشغول بيان خطبه اى بود كه يك نفر از گوشه مسجد شعار «لا حُكْمَ إلاَّ لِلّهِ» را سر داد. امام(عليه السلام) سكوت كرد و پاسخى نداد. مقدارى گذشت نفر دومى همين شعار را از گوشه ديگر سر داد. باز امام(عليه السلام) اعتنايى نكرد. سرانجام جمعى (از خوارج كه در مجلس حضور داشتند) با هم اين شعار را سر دادند. امام(عليه السلام) فرمود: اين سخن حقى است كه اراده باطل از آن شده است. ما سه امتياز به شما (خوارج) مى دهيم: شما را از شركت در مساجد و نماز خواندن (با ما) باز نمى داريم و تا زمانى كه (با ما) هم دست باشيد سهم شما را از بيت المال مى دهيم و اگر آغازگر جنگ نباشيد ما آن را آغاز نخواهيم كرد، سپس فرمود: «وَأشْهَدُ لَقَدْ أخْبَرَنِى النَّبىُّ الصّادِقُ عَنِ الرُّوحِ الاْمينِ عَنْ رَبِّ الْعالَمينَ أنَّهُ لا يَخْرُجُ عَلَيْنا مِنْكُمْ فِئَةٌ قَلَّتْ أوْ كَثُرَتْ إلاّ جَعَلَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ حَتْفَها عَلى أيْدينا; گواهى مى دهم به خدا سوگند پيامبر راستگو از فرشته وحى روح الامين به من خبر داد كه گروهى از شما چه كم باشد چه زياد بر ما خروج نمى كند مگر اين كه مرگشان به دست ما خواهد بود».(1) توضيح: همان طور كه قبلاً اشاره شد، امام(عليه السلام) اين كلام را بعد از جنگ صفين و پس از داستان حكمين ايراد فرمود. با اين كه داستان حكميت بر امام(عليه السلام) تحميل شد ولى جمعى كه بعداً به عنوان خوارج ناميده شدند بر امام(عليه السلام) خرده گرفتند كه چرا مسئله حكميت را پذيرفته است با اين كه قرآن مجيد مى گويد: «حكم مخصوص خداست». اين در حالى است جمله پيش گفته كه در سه جاى از قرآن آمده با قرائنى كه قبل و بعد از آن است هيچ گونه ارتباطى به ادعاى خوارج ندارد. قرآن در سوره «انعام» آيه 57 خطاب به پيغمبر(صلى الله عليه وآله) مى گويد: «(قُلْ إِنِّى عَلَى بَيِّنَة مِنْ رَّبِّي وَكَذَّبْتُمْ بِهِ مَا عِندِى مَا تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ للهِِ يَقُصُّ الْحَقَّ وَهُوَ خَيْرُ الْفَاصِلِينَ); بگو من دليل روشنى از پروردگارم دارم ولى شما آن را تكذيب كرده ايد. آنچه شما (از عذاب الهى) درباره آن شتاب مى كنيد در اختيار من نيست حكم و فرمان تنها از آنِ خداست حق رااز باطل جدا مى كند و او بهترين جداكننده (حق از باطل) است». در آيه 40 از سوره «يوسف» نيز در پاسخ بت پرستان كه اسم هاى بى مسمايى را بر بت ها نهاده بودند مى فرمايد: «(ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِهِ إِلاَّ أَسْماءً سَمَّيْتُمُوها أَنْتُمْ وَآباؤُكُمْ ما أَنْزَلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطان إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ أَمَرَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِيَّاهُ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ); آنچه غير از خدا مى پرستيد، جز اسم هايى (بى مسمّا) كه شما و پدرانتان آنها را (خدا) ناميده ايد، نيست; خداوند هيچ دليلى بر آن نازل نكرده; حكم تنها از آن خداست; فرمان داده كه غير از او را نپرستيد. اين است آيين ثابت و پايدار; ولى بيشتر مردم نمى دانند». روشن است كه حكم در اين آيه اشاره به فرمان الهى در امر توحيد و مبارزه با شرك و مانند آن است. همچنين در آيه 67 سوره «يوسف» از زبان يعقوب پيغمبر مى گويد: «(وَقَالَ يَا بَنِىَّ لاَ تَدْخُلُوا مِنْ بَاب وَاحِد وَادْخُلُوا مِنْ أَبْوَاب مُّتَفَرِّقَة وَمَا أُغْنِى عَنكُمْ مِّنَ اللهِ مِنْ شَىْء إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ للهِِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَعَلَيْهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ); و (به هنگام حركت، يعقوب) گفت: پسران من; همگى از يك در وارد نشويد; بلكه از درهاى مختلف وارد گرديد (تا توجه مردم به سوى شما جلب نشود); و (من با اين دستور،) نمى توانم تقدير حتمى الهى را از شما دفع كنم! حكم و فرمان، تنها از آنِ خداست! بر او توكّل كرده ام; و همه متوكّلان بايد بر او توكّل كنند!». حكم در اين آيه نيز اشاره به اين است كه اگر من به سراغ عالم اسباب مى روم و به شما دستوراتى مى دهم تا گرفتار چشم زخم تا توطئه مخالفان نشويد، بايد بدانيد كه مسبب الاسباب حقيقى خداست و بايد به او توكل كنيد. قرآن مجيد در مسئله اختلاف دو همسر با يكديگر دستو
ر مى دهد كه حَكَمى از سوى مرد و حَكَمى از سوى زن انتخاب شود تا بنشينند و تصميم عادلانه اى بگيرند و به اختلاف ميان آنها پايان دهند. اصولاً كار تمام قضات حَكَميت براى رسيدن به دعاوى و فصل خصومت است آيا هيچ عاقلى مى گويد: خداوند بايد در محكمه قضاوت بنشيند و براى فصل خصومت و رسيدن به دعاوى مردم حكم كند؟ و يا اين كه اگر اختلافى بين زن و شوهر پيدا شد، خداوند بيايد و تصميم عادلانه اى درباره آنها بگيرد و يا اين كه امر حكومت بر مسلمانان را خدا بر عهده بگيرد; فرمانده جنگ و صلح او باشد، غنائم را او تقسيم كند؟ آرى بايد اين كارها به دست انسان هاى آگاه و عادلى صورت گيرد كه در تمام موارد بر طبق احكام الهى و فرمان و دستورات او حكم كنند. بنابراين حكم به معناى حَكَميت براى رفع اختلاف كه خوارج مى پنداشتند هرگز در قرآن مجيد به خدا نسبت داده نشده است و اين مطلب به قدرى روشن است كه نياز به توضيح ندارد. احكامى كه در قرآن مجيد آمده به صورت قوانين كلى است كه به دست رسول اكرم(صلى الله عليه وآله) و اولى الامر براى اجرا داده شده است و در اختلافات به دست قضات و مأمورانى كه از طرف آنها براى اجراى احكام برگزيده شده اند. هيچ عاقلى نمى گويد خدا بايد حد سرقت يا حد زنا را بر كسانى كه مستحق اند اجرا كند. هيچ كس نمى گويد كه در اختلاف حقوقى و خانوادگى كه ميان افرادى معين يا بين چند قبيله يا خانواده است، خداوند بيايد و قضاوت و فصل خصومت كند. البته خداوند احكام كلى و قوانين جامعى مقرر فرموده كه مديران جامعه و مجريان احكام و قضات بايد اعمال خود را بر آنها تطبيق دهند. اين چيزى است كه خوارج بر اثر ضعف عقل و حماقت و تعصب شديد نمى توانستند آن را درك كنند. اميرمؤمنان على(عليه السلام) در خطبه 40، از اجراى احكام و مديريت جامعه تعبير به «إمرة» (اميرى و فرمانروايى) مى كند و از اين رو در ادامه همان خطبه مى فرمايد: «مردم نيازمند امير و حاكمى هستند (كه فرمان خدا را در ميان آنها اجرا كند)». اشاره به اين كه مسئله حكميت در اين دايره قرار داشت نه در دايره قانون گذارى الهى. با توجه به اين كه لشكر معاويه قرآن ها را بر سر نيزه كردند و در توطئه اى خطرناك گفتند ما هم مسلمانيم و قرآن در ميان ما حكومت كند كه چه كسى امير در ميان مسلمانان باشد و از آنجا كه قرآن تعيين اميرى به صورت شخصى و معين به اعتقاد آنها نكرده بود گفتند: ما بايد از هر طرف حَكَمى انتخاب كنيم تا در پرتو آيات قرآن بنشينند و يك نفر را به عنوان امير مسلمانان انتخاب كنند و اين امر بر على(عليه السلام) و ياران خاصش تحميل شد. سپس اقليت خوارج با آن مخالفت كردند كه اصلا انتخاب حَكَم كار غلطى است و حَكَم خداست و شعار «لا حُكْمَ إلاّ لِلّهِ» با اين مفهوم انحرافى بعد از شكست مسئله حَكَميت بالا گرفت، از اين رو اميرمؤمنان على(عليه السلام) مى فرمود: شعار «لا حُكْمَ إلاّ لِلّهِ» يك واقعيت و سخن حقى است كه آنها معناى باطلى را از آن اراده كرده اند; حق است به اين دليل كه توحيد در قانون گذارى حكم مى گويد: تشريع قوانين و احكام تنها از سوى خداست و رسول اكرم(صلى الله عليه وآله) مبلغ و مجرى آن است و اما مفهوم باطلى كه آنها از آن اراده مى كردند اين است كه حكومت و فرماندهى و اجراى احكام و مديريت جامعه بايد به وسيله خداوند صورت گيرد. غافل از اين كه هرگز خدا نمى آيد فرمان جنگ و صلح يا تقسيم غنائم و يا نصب امراى بلاد را صادر كند و اگر منظور آنها اين بوده كه اصلاً نيازى به امير و زمامدار در جامعه نيست و مردم خودشان احكام را بايد عمل كنند همان گونه كه در طول تاريخ گذشته و امروز افرادى طرفدار نفى حكومت بودند، سستى و بى پايگى اين مسئله نه تنها كمتر از اول نيست بلكه بيشتر است، همان طور كه حضرت در خطبه چهلم نيز اشاره اى به آن دارد كه تمام جوامع بشرى در طول تاريخ حاكمى داشته; خواه ظالم خواه عادل و حتى وجود حاكم ظالم از نبودن آن كه باعث هرج و مرج و به هم ريختن شيرازه تمام جامعه مى شود بهتر است; حاكم ظالم براى حفظ خود هم كه باشد ناچار است اجمالاً نظم و امنيتى در جامعه ايجاد كند، قاضى براى حل خصومت ها تعيين كند، زندان و بندى براى سارقان و مجرمان ترتيب دهد و حتى گاه خدمات اقتصادى فراوانى براى جلب توجه مردم و حفظ موقعيت خويش داشته باشد. اگر هيچ حكومتى نباشد جوامع بشرى پس از مدت كوتاهى نابود مى شوند. پی نوشت: (1). شرح الاخبار، ج 2، ص 9. ☘☘☘☘☘☘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مراقب باشید عزیزان ......... وای به حال آن کسی که آغوش خدا را رها کند و به آغوش شیطان برود چون شیطان خالق لیبرال است 👇
من انقلابی هستم و فرزند این انقلابم ..اقتصاد هم دادگاه میخواهد هم پادگان بشرطی که لیبرال نباشی
آه از این اردیبهشت بی‌بهجت! امروز سالگرد ارتحال ملکوتی عارف واصل، فقیه الهی و مرد میدان مجاهده با نفس، آیت‌الله العظمی بهجت فومنی است. مردی که نه فقط حرفهایش، که نگاهش و مصاحبتش و درس و ذکر و نماز و اشک و لبخندش، مربیّ نفوس مستعده بود و جای خالی او این سالها، هر لحظه و هر روز، بیشتر حس می‌شود.... یادش را گرامی می‌داریم و حمد و صلواتی به روح بلند آن والامقام هدیه می‌کنیم. باشد که مشمول دعا و عنایت ربانی اش بشویم.
اطلاعیه ☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘ کلاس نهج البلاغه شرح نامه سی و یکم فردا سه شنبه ساعت ۵ و نیم بعد از ظهر مکان : بابل .موسسه آموزشی و فرهنگی نرجس خاتون سلام الله علیها ویژه خواهران ...............☘☘☘☘☘☘☘.............
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 اهمیت نماز 📿 برخی از افراد با ایمان هستند که ارزش و اهمیت نماز را می‌فهمند و جذابیت های دنیایی و دلبستگی به فرزندان عزیزشان یا تلاش برای به دست آوردن پول و ثروت و هیچ چیزی دیگری نمی‌تواند باعث کوتاهی کردن آنها نسبت به نماز با دقت و اول وقتشان بشود. 📒 خطبه ۱۹۹ نهج البلاغه ✅ دوست خوبم؛ ما وقتی اذان را می‌شنویم چقدر مثل این افرادی که حضرت علی ع فرمودند هستیم؟ تلوزیون، کامپیوتر و گوشی، بازی با دوستامون خدای نکرده حواسمون را از نماز اول وقت پرت نکنه!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹ببينيد| نماهنگی از بیانات رهبر انقلاب درباره حضرت آیت‌الله بهجت ➕دعایی که آیت‌الله بهجت به آیت الله امام خامنه‌ای توصیه کردند 🏴انتشار بمناسبت سالگرد ارتحال
#۸_شوال شاید یک روز همین ۸ شوال بشود سالروز بازسازی بقیع!! به همین زودی‌ها میسازیمت با مهدی جان ... ▪️شکوهت را پس خواهیم گرفت ▫️اللهم عجل لولیک الفرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کلاس نهج البلاغه (حکمت صد و نود و نه) ☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘ هياهوى اوباش: امام(عليه السلام) در اين گفتار پرمعناى خود از توده هاى بى بند و بارى كه گاه دست به دست هم مى دهند و مفاسدى در جامعه ايجاد مى كنند، سخن مى گويد. حضرت در وصف اين گروه از اوباش مى فرمايد: «آنها كسانى هستند كه هر وقت هماهنگ شوند غالب مى گردند وهنگامى كه پراكنده شوند شناخته نخواهند شد»; (فِي صِفَةِ الْغَوْغَاءِ: هُمُ الَّذِينَ إِذَا اجْتَمَعُوا غَلَبُوا، وَإِذَا تَفَرَّقُوا لَمْ يُعْرَفُوا). در تعبير ديگرى گفته شده كه امام(عليه السلام) فرمود: «آنها كسانى هستند كه هرگاه متحد شوند زيان مى رسانند و هرگاه متفرق گردند سود به بار مى آورند»; (وَقِيلَ بَلْ قال(عليه السلام): هُمُ الَّذِينَ إِذَا اجْتَمَعُوا ضَرُّوا وَإِذَا تَفَرَّقُوا نَفَعُوا). «كسى سؤال كرد: زيان آنها را به هنگام متحد شدن دانستيم، منفعت آنها به هنگام پراكنده شدن چيست؟»; (فَقِيلَ: قَدْ عَرَفْنَا مَضَرَّةَ اجْتِمَاعِهِمْ، فَمَا مَنْفَعَةُ افْتِرَاقِهِمْ؟). «امام فرمود: پيشه وران و اهل كسب (از آنها) به كارهاى خود باز مى گردند و مردم از كار آنها بهره مند مى شوند; بنّا به سراغ بنّايى مى رود و بافنده مشغول بافندگى مى شود و نانوا به پخت نان مى پردازد»; (فَقَالَ: يَرْجِعُ أَصْحَابُ الْمِهَنِ إِلَى مِهْنَتِهِمْ، فَيَنْتَفِعُ النَّاسُ بِهِمْ، كَرُجُوعِ الْبَنَّاءِ إِلَى بِنَائِهِ، وَالنَّسَّاجِ إِلَى مَنْسَجِهِ، وَالْخَبَّازِ إِلَى مَخْبَزِهِ). «غوغاء» در لغت چنان كه بسيارى از واژه پژوهان گفته اند داراى دو معناست: نخست معناى وصفى دارد و به كسانى اطلاق مى شود كه جزء قشر منحط اجتماع يا به بيان ديگر از اوباش مردم اند. افرادى هستند كه از عقل و درايت قابل توجهى برخوردار نيستند و غالباً تحت تأثير عوامل عاطفى قرار مى گيرند كه به آسانى ممكن است آنها را تحريك كرد و براى مقاصد سوئى به كار گرفت; كسانى كه مديران فاسد و مفسد جامعه هميشه از آنها بهره مى برند و نمونه هاى روشن آن را در حكومت بنى اميه و بنى عباس مى توان مشاهده كرد. اين واژه مفرد است و مانند ساير اسم جمع ها معناى جمعى دارد. معناى ديگر «غوغاء» همان معناى مصدرى يا اسم مصدرى است كه به ايجاد جار و جنجال اطلاق مى شود، اين معنا در فارسى امروز ما رايج است ولى معناى اول رايج نيست. توضيح اين كه جوامع انسانى از گروه هاى مختلفى تشكيل مى شود كه سه گروه از آن را مى توان در اينجا نام برد: نخست افراد فهميده و باسواد و عاقل كه آلت دست اين و آن نمى شوند. دوم توده هاى كم اطلاع و پايبند به اصول اخلاق و ايمان كه آنها نيز برپايه ايمان و اخلاقشان در گروه هاى شرور شركت نمى كنند، هرچند ممكن است گاهى با نقشه هايى آنها را اغفال كرد. اين گروه همان ها هستند كه اميرمؤمنان على(عليه السلام) از آنها در عهدنامه مالك اشتر تعبير بليغى كرده و به عنوان «عامه مردم» آنان را ستوده و پناهگاه روز جنگ و صلح شمرده و به «مالك» توصيه مى كند مصالح آنها را در نظر بگيرد و مصالح خواص پرادعا و زياده طلب را فداى مصالحشان كند. «وَإِنَّمَا عِمَادُ الدِّينِ وَجِمَاعُ الْمُسْلِمِينَ وَالْعُدَّةُ لِلاَْعْدَاءِ الْعَامَّةُ مِنَ الاُْمَّةِ فَلْيَكُنْ صِغْوُكَ لَهُمْ وَمَيْلُكَ مَعَهُمْ». سوم گروهى كه سطح پايينى از فكر و اخلاق دارند و به اصطلاح بى بند و بار و فاقد تربيت لازم اسلامى هستند و در ميان آنها گاه افراد شرور و موذى نيز يافت مى شود. اميرمؤمنان على(عليه السلام) در حديث معروف كميل كه در كلام حكمت آميز 147 گذشت درباره آنها مى فرمايد: «وَهَمَجٌ رَعَاعٌ أَتْبَاعُ كُلِّ نَاعِق، يَمِيلُونَ مَعَ كُلِّ رِيح، لَمْ يَسْتَضِيئُوا بِنُورِ الْعِلْمِ، وَلَمْ يَلْجَئُوا إِلَى رُكْن وَثِيق; و احمقانِ بى سر و پا و بى هدفى كه دنبال هر صدايى مى روند و با هر بادى حركت مى كنند; آنهايى كه با نور علم روشن نشده اند و به ستون محكمى پناه نبرده اند». اين گروه اند كه چون جمع شوند غالباً سبب ضرر و زيان مى گردند. به كمترين چيزى تحريك مى شوند و بيشترين خسارات را مى رسانند; ولى اگر با برنامه ريزى صحيح جلوى اجتماع آنها گرفته شود و هر كدام به دنبال كار خود باشند و به شغلى كه دارند بپردازند، به جامعه منفعت مى رسانند، زيرا بسيارى از كارهاى سنگين اجتماعى معمولا بر دوش اين گروه است. زمامداران و مديران جوامع اسلامى بايد مراقب باشند دشمنان اسلام يا افراد شرور جامعه از وجود اين گروه استفاده نكنند و آنها را در مسير اهداف شوم خود به كار نگيرند. ☘☘☘☘☘☘☘☘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کلاس نهج البلاغه(حکمت دویست) ☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘ از سخنان امام عليه السلام است كه درباره معاويه ايراد فرموده است. خطبه در يك نگاه: امام عليه السلام در اين خطبه به سياست معاويه كه مملوّ از دروغ و عوام فريبى و مكر و حيله بوده، اشاره مى كند و مى فرمايد: «من از او به فنون اين گونه سياستها آشناترم؛ اما تقوا و پرهيزگارى و ترس از خدا هرگز به من اجازه نمى دهد كه اين روش جنايت آلود را برگزينم». در آخر اين كلام مى فرمايد: «اما چنان نيست كه من در برابر سياستهاى او اغفال شوم و مقاومت نكنم». سياستهاى او آميخته با گناه است: بعضى از ناآگاهان و بى خبران در عصر اميرمؤمنان على(عليه السلام) بودند که وقتى آن امام بزرگوار را با معاويه مقايسه مى کردند، مى گفتند معاويه سياستمدارتر است. سخنى که در قرون بعد از بعضى شنيده شده و امروز غافلانى هستند که آن را تکرار مى کنند. امام در گفتار بالا پاسخ منطقى دندان شکنى به اين گونه افراد مى دهد و مى فرمايد: «به خدا سوگند معاويه از من سياستمدارتر و زيرک تر نيست; ولى او نيرنگ مى زند و مرتکب انواع گناه مى شود (سياستش بى قيد و شرط است و هر کار خلافى را براى پيشبرد اهداف سياسى مجاز مى شمرد)»; (وَ اللّهِ مَا مُعَاوِيَةُ بِأَدْهَى(1) مِنِّي، وَ لکِنَّهُ يَغْدِرُ وَ يَفْجُرُ). «يَغْدِرُ» از «غدر» به معناى نيرنگ و پيمان شکنى گرفته شده و «يَفْجُرُ» از «فجور» به معناى گناه است و در واقع اين فجور نتيجه اين عذر است، زيرا «غدر» راه آن را هموار مى سازد. سپس در ادامه اين سخن مى افزايد: «اگر غدر و خيانت ناپسند نبود من سياستمدارترين مردم بودم»; (وَ لَوْ لاَ کَرَاهِيَةُ الْغَدْرِ لَکُنْتُ مِنْ أَدْهَى النَّاسِ). در واقع امام(عليه السلام) اشاره به اين نکته مهم مى کند که سياست بر دو گونه است: سياست بى قيد و شرط و آميخته با انواع گناه و در يک کلمه سياست شيطانى، و سياست و تدبير آميخته با تقوا و پرهيزکارى و در يک کلمه سياست رحمانى. راه اين دو با هم متفاوت است و نتيجه هاى آن مختلف. گونه اوّل هيچ حدّ و مرز اخلاقى و دينى و انسانى و وجدانى را به رسميت نمى شناسد و هر اصل و قانون و ضابطه و فضيلتى مزاحم آن شود، بى رحمانه آن را از سر راه بر مى دارد، همان گونه که در شرق و غرب عالم سياست امروز ديده مى شود. اما قسم دوم سياستى است که در چهارچوبه ارزشهاى الهى و وجدانى و انسانى قرار دارد; هرگز متوسّل به گناه و ظلم و ستم، مخصوصاً بر افراد بى گناه و بى دفاع، نمى شود; غدر و خيانت و فجور و پيمان شکنى را مجاز نمى داند، زياده خواهى و زياده طلبى را نمى پسندد و خطوط قرمزى براى خود قائل است که از آن فراتر نمى رود. لذا امام(عليه السلام) در ادامه اين سخن اشاره به کسانى که غدر و نيرنگ و فجور را وسيله پيشرفت سياستهاى خود مى دانند کرده، مى فرمايد: «ولى هر گونه غدر و پيمان شکنى منتهى به فجور و گناه مى شود و هر گناهى سر از کفر در مى آورد (همان گونه که رسول خدا(صلى الله عليه وآله) فرمود:) هر غدّار و پيمان شکنى روز قيامت پرچم خاصى دارد که به وسيله آن شناخته مى شود (و در صحنه محشر رسوا مى شود)»; (وَ لکِنْ کُلُّ غُدَرَة فُجَرَةٌ، وَ کُلُّ فُجَرَة کُفَرَةٌ. «وَ لِکُلِّ غَادِر لِوَاءٌ يُعْرَفُ بِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ»). جمله «وَ لِکُلِّ غَادِر لِوَاءٌ...» حديث معروفى است که از پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) در بسيارى از کتب نقل شده است. از جمله شوکانى در نيل الاوطار و بخارى در صحيح خود آن را آورده اند و شوکانى تصريح مى کند که اين حديث مورد اتفاق است.(1) آن گاه در پايان اين سخن براى اينکه کسى تصور نکند امام(عليه السلام) با اين صفاى دل ممکن است فريب سياست بازان غدّار و جبّار را بخورد، مى فرمايد: «ولى به خدا سوگند من (با اينکه اهل اين گونه سياستها نيستم; ولى) با کيد و مکر دشمن اغفال نمى شوم و در برابر شدايد و سختيها زانو نمى زنم»; (وَ اللّهِ مَا أُسْتَغْفَلُ بِالْمَکِيدَةِ، وَ لاَ أُسْتَغْمَزُ(2) بِالشَّدِيدَةِ). اين سخن در واقع پاسخى است به آنها که مى گويند در برابر افراد فاجر و بى دين تنها کسانى مانند آنها مى توانند بايستند و افراد ديندار و درستکار، در چنگال آنها گرفتار خواهند شد. امام(عليه السلام) در پاسخ اين سخن مى فرمايد: ممکن است انسان اهل نيرنگ و فجور نباشد; ولى راه و رسم اهل نيرنگ و فجور را بشناسد تا هرگز در دام آنها گرفتار نشود. **** سياست انسانى و سياست شيطانى: حقيقت سياست، همان تدبير است که گاه درباره يک گروه کوچک به کار مى رود و گاه درباره يک کشور و اين امر از دورترين زمانها در جوامع انسانى وجود داشته و سياستمداران، اعم از خوب و بد بر انسانها حکومت مى کردند. اين سياستها بردو گونه بوده است: غالباً بى قيد و شرط و گاه مشروط و مقيّد. سياست بى قيد و شرط، سياستى است که براى پيشبرد هدف هيچ مانع و رادعى را نمى پذيرد و براى نيل به مقاصد شخصى هر کارى را مباح مى شمرد; گنا