eitaa logo
مباحثی برای تفکر
146 دنبال‌کننده
1هزار عکس
648 ویدیو
20 فایل
@yazahra142 این هم لینک دعوت به کانال http://eitaa.com/joinchat/470024224Cbdfc1b22d2
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کلاس نهج البلاغه (حکمت صد و پنجاه و پنج) ☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘ با چه كسانى پيمان ببنديم؟ امام(عليه السلام) در اين كلام حكمت آميز اشاره به شرايط بستن پيمان مى كند، مى فرمايد: «به پيمان كسانى چنگ بزنيد كه به پيمانشان وفادارند»; (اِعْتَصِمُوا بِالذِّمَمِ فِي أَوْتَادِهَا). «اوتاد» جمع «وَتَد» به معناى ميخ است; ميخ هايى كه معمولا به وسيله آن طناب خيمه ها را محكم مى كردند تا خيمه در مقابل باد و طوفان مقاومت كند. براى اين كلام حكمت آميز تفسيرهاى فراوانى ذكر شده است; نخست همان چيزى كه در ترجمه بالا آمد كه هرگاه مى خواهيد پيمان ببنديد به سراغ افراد بى اعتبار و پيمان شكن و غير قابل اطمينان نرويد، بلكه با كسانى عهد ببنديد كه داراى دين و شخصيت و تعهدند. اين تفسير با آنچه در شأن ورود اين گفتار حكيمانه در كلام ابن ابى الحديد كه در بحث سند اين كلام حكمت آميز گفتيم كاملاً سازگار است، زيرا امام(عليه السلام) بعد از جنگ جمل هنگامى كه «مروان بن حكم» خدمتش رسيد و عرض كرد: مى خواهم با تو بيعت كنم. امام(عليه السلام) فرمود: بيعت تو چه فايده اى دارد؟ ديروز (در آغاز خلافت ظاهرى) با من بيعت كردى و شكستى. باز آمده اى با من بيعت كنى. سپس دستور داد او را از مجلسش خارج كردند. بنابراين تفسير، «اوتاد» به معناى انسان هاى قابل اعتماد است. تفسير ديگر اين است كه منظور از «اوتاد» شرايط استحكام پيمان است; يعنى به هنگامى كه مى خواهيد با كسى پيمان ببنديد شرايط دقيق و محكمى براى آن ذكر كنيد تا راه فرارى براى طرف باقى نماند. تفسير سوم اين كه وفاى به پيمان لازم است; اما نه در برابر پيمان شكنان; هرگاه آنها پيمان شكستند شما هم مى توانيد دست از پيمان برداريد، همان گونه كه در آيه 7 سوره «توبه» مى خوانيم: «(فَمَا اسْتَقَامُوا لَكُمْ فَاسْتَقِيمُوا لَهُمْ); تا زمانى كه به پيمان شما پايبند باشند، شما نيز به پيمان آنها پايبند باشيد». نيز در آيه 12 همان سوره آمده است: «(وَإِنْ نَّكَثُوا أَيْمَانَهُمْ مِّنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُوا فِى دِينِكُمْ فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لاَ أَيْمَانَ لَهُمْ); و اگر پيمان هاى خود را پس از عهد خويش بشكنند، و آيين شما را مورد طعن (و تمسخر) قرار دهند، با پيشوايان كفر پيكار كنيد; چرا كه پيمان آنها اعتبارى ندارد». مناسب تر از همه اين تفاسير همان تفسير اول به نظر مى رسد، هرچند جمع تفاسير مختلف در يك عبارت طبق عقيده ما كه بارها به آن اشاره كرده ايم امكان پذير است.(1) * نكته: شرايط پيمان بستن با مخالفان و لزوم وفاى به عهد: به تناسب كلام حكيمانه بالا اشاره به دو قسمت از تعليمات اسلام را در اين باره لازم مى دانيم: نخست اين كه در تعليمات دينى ما دستور داده شده هنگامى كه با مخالفان خود عهد و پيمان مى بنديد مراقب باشيد محكم كارى كنيد; با الفاظ صريح و شرايط لازم و رعايت نكاتى كه هرگونه بهانه پيمان شكنى را از مخالف مى گيرد عهدنامه را تنظيم كنيد. اميرمؤمنان على(عليه السلام) در عهدنامه معروف مالك اشتر مى فرمايد: «هرگز پيمانى را كه در آن تعبيراتى است كه جاى اشكال (و سوء استفاده دشمن) وجود دارد منعقد مكن»; (وَلاَ تَعْقِدْ عَقْداً تُجَوِّزُ فِيهِ الْعِلَلَ). نیز دستور داده شده عهد و پیمان را با کسى برقرار کنید که امید به وفاى او داشته باشید. در حدیثى از امام امیرمؤمنان(علیه السلام) که در غررالحکم آمده مى خوانیم: «لا تَثِقَنَّ بِعَهْدِ مَنْ لا دینَ لَهُ; به عهد و پیمان کسى که دین ندارد اطمنیان نکن (و از آن چشم بپوش)».(2) در مورد لزوم وفاى به عهد نیز قرآن مجید و روایات اسلامى بر آن تأکید شدید دارند; قرآن مجید در سوره اسراء آیه 34 مى فرماید: «(وَأَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ کَانَ مَسْئُولا); و به عهد (خود) وفا کنید، که از عهد سؤال مى شود». همچنین در جاى دیگرى از عهدنامه مالک اشتر مى خوانیم که على(علیه السلام) بعد از دستور مؤکد به مالک درباره وفاى به پیمان و عهد مى فرماید: «فَإِنَّهُ لَیْسَ مِنْ فَرَائِضِ اللَّهِ شَیْءٌ النَّاسُ أَشَدُّ عَلَیْهِ اجْتِمَاعاً، مَعَ تَفَرُّقِ أَهْوَائِهِمْ وَتَشَتُّتِ آرَائِهِمْ مِنْ تَعْظِیمِ الْوَفَاءِ بِالْعُهُودِ; هیچ یک از فرائض الهى همچون بزرگداشت وفاى به عهد و پیمان نیست که مردم جهان با همه اختلافات و تشتت آرایى که دارند نسبت به آن اتفاق نظر داشته باشند». سپس مى افزاید: «وَقَدْ لَزِمَ ذَلِکَ الْمُشْرِکُونَ فِیمَا بَیْنَهُمْ دُونَ الْمُسْلِمِینَ لِمَا اسْتَوْبَلُوا مِنْ عَوَاقِبِ الْغَدْرِ; حتى مشرکان زمان جاهلیت ـ علاوه بر مسلمانان ـ آن را مراعات مى کردند، چرا که عواقب دردناک پیمان شکنى را آزموده بودند». وفاى به عهد به قدرى اهمیت دارد که پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) در حدیثى مى فرماید: «لاَ دِینَ لِمَنْ لاَ عَهْدَ لَه; کسى که به عهد و پیمان خود وفادار نیست دین ندارد».(3) نیز امیرمؤمنان(علیه السلام) مى
فرماید: «مَا أَیْقَنَ بِاللَّهِ مَنْ لَمْ یَرْعَ عُهُودَهُ وَذِمَمَهُ; کسى که به عهد و پیمان خود وفا نکند به خدا ایمان نیاورده است».(4) در حدیث دیگرى از امام باقر(علیه السلام) مى خوانیم: «ثَلاَثٌ لَمْ یَجْعَلِ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لاَِحَد فِیهِنَّ رُخْصَةً: أَدَاءُ الاَْمَانَةِ إِلَى الْبَرِّ وَالْفَاجِرِ وَالْوَفَاءُ بِالْعَهْدِ لِلْبَرِّ وَالْفَاجِرِ وَبِرُّ الْوَالِدَیْنِ بَرَّیْنِ کَانَا أَوْ فَاجِرَیْنِ; سه چیز است که خداوند اجازه تخلف به احدى درباره آنها نداده: اداى امانت خواه صاحب امانت انسان نیکوکارى باشد یا بدکار و وفاى به عهد در برابر نیکوکاران و بدکاران و نیکى به پدر و مادر چه نیکوکار باشند یا بدکار».(5) از این تعبیر و تعبیرات دیگر استفاده مى شود که نمى توان به بهانه بدکار بودن یا کفر طرف معاهده; بعد از آنکه معاهده محکم شده است عهد و پیمان را شکست. پی نوشت: (1). قابل توجه این که واژه «اعتصام» هم به معناى ایجاد پیمان و چنگ زدن است (همان گونه که در آیه شریفه (وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللهِ جَمِیعاً) آمده است) و هم به معناى وفادارى بعد از ایجاد پیمان است و واژه «فى» در «فی أوتادِها» ممکن است به معناى ظرفیت یا به معناى «باء» تعدیه باشد. (2). غررالحکم، ص 87، ح 1440. (3). بحارالانوار، ج 69، ص 198، ح 26. (4). غررالحکم، ص 253، ح 5313. (5). کافى، ج 2، ص 162، ح 15. ☘☘☘☘☘☘☘☘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السلام علیک یا فاطمه الزهرا سلام الله علیها درد دلی با مادر لحظاتی با علمدار
book-khotbeh-fadakieh.pdf
3.05M
متن خطبه فدکیه بصورت زیبا و توضیح بهترین مطلب برای تدبر و تفکر بصورت pdf ☘☘☘☘☘☘☘
📌امشب نماز لیلة الدفن برای حضرت آیت الله مصباح یزدی(ره) 🔺محمدتقی ابن محمدباقر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_6014627482118915581.MP3
18.7M
🔊 / ◾️ویژه برنامه ۹۹ 📌 مراسم 🎧پیرامون موضوع: "استغاثه حقیقی" 🎤 🕌 بابل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘ (درس اخلاق ) خوردن خدای بزرگ بسم الله الرحمن الرحیم آقا اميرالمؤمنين عليه السلام در نامه ٦٩ نهج البلاغة به يكى از خواصشان حارث همدانى توصيه هايى مى فرمايند كه بخش اول آن توصيه به تمسك به قرآن كريم و بخش دوم آن توصيه به عبرت گرفتن از تاريخ گذشتگان و درس و پند گرفتن براى زندگى حال انسان است. در فراز سوم حضرت عليه السلام مى فرمايند: نام خدا را تعظيم و احترام كنيد بعد توضيح مى دهند كه تعظيم نام خداوند به چيست؟! مى فرمايند اين است كه نام خدا را فقط در مسير حق به كار ببريد و از نام خدا در مسير باطل استفاده نكنيد. اين عبارت يك اشاره اى دارد به اينكه قسم هايى كه خورده مى شود و نام خداوند در بسيارى از موارد وسيله قرار مى گيرد براى رسيدن به يك هدف نامقدس در معاملات، در ارتباطات، در معاشرت ها براى كوچكترين مسائل، كه ابن هم در قرآن كريم مذمت شده است و هم در روايات. يكى از آياتى كه اين مطلب را مذمت مى كند اين است: خدا را در معرض قسم هايتان قرار ندهيد خدا شأنش أجل از اين حرف هاست. در ذيل اين آيه امام صادق عليه السلام فرمودند :قسم نخوريد چه قسم راست و چه قسم دروغ. بعد استناد كردند به همين آيه كه خدا مى فرمايد كه شما نام و ياد خدا را عرضه نكنيد به صورت قسم ها در امور جزئى زندگيتان. لذا اينكه گاهى اوقات عرف و عادت شده است كه در بازار حتى در معاملات عادى فوراً قسم مى خورند اين را قرآن و روايات نهى كرده است چرا كه اگر حرمت خدا شكسته شود آن وقت حدود الهى رعايت نمى شود و يك معناى ديگر اين جمله اين است كه شما وقتى كارى را با نام خدا شروع مى كنيد بايد اينكار رنگ خدايى داشته باشد و براى امورى كه براى خدا و در مسير خدا نيست نام خدا را نبريد. اين حديث معروفى كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: هر كارى كه عاقلانه باشد و با نام خدا شروع نشود ،ابتر است.حضرت آيت الله جوادى مى فرمايند از اين جهت ابتر است كه اگر ما كارى را شروع كرديم كه مورد رضاى خدا نباشد اين ابتر است ،آن وقت نتيجه مى گيريم كه هر كارى كه با نام خدا شروع كرديم بايد اينكار تا آخر خدايى باشد نه اينكه فقط در ابتدايش نام خدا را ببريم بلكه بايد رنگ خدايى و نام خدايى در تمام لحظات اين كار ادامه داشته باشد. اگر قرآن مجيد مى فرمايد اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ يعنى علم را، درس خواندن را، قرائت را، و كارها را با نام خدايى كه خالق است شروع كن يعنى علم بايد لله و رنگ خدايى داشته باشد آن وقت است كه واقعاً اين كار را با نام خدا شروع كرده ای و اين كار ابتر نيست اما اگر خدايى نباشد و براى خدا نباشد و مقبول درگاه الهى نباشد و لو اينكه ده ها بسم الله هم گفته شود نتيجه اى ندارد. خدا و اهل بيت عليهم السلام هم اين را در روايات معنا كردند و فرمودند شما هر كارى كه مى خواهيد انجام دهيد به ياد خدا باشيد بعد حضرت عليه السلام مى فرمايند منظورم اين نيست كه هى سبحان الله و الله اكبر و ... بگوييد بلكه منظورم اين است كه وقتى مى خواهيد كارى انجام دهيد دقت كنيد كه اين كار حلال و مورد رضاى خدا هست یا نه!؟ اينجا به ياد خدا هستيد اما اگر آن كار حرام بود شما كار را با غفلت از ياد خدا انجام داده ايد. اينكه در روايات مى فرمايد اگر انسان مرتكب گناهى شد در زمان ارتكاب ايمان ندارد و كافر است يعنى آنجا خدا حاضر نيست چرا كه اگر مؤمن بود و به ياد خدا بود گناه نمى كرد. اوليا خدا كه گناه نمى كنند با همين وسيله خودشان را حفظ مى كنند، اولو الألباب مرتب خودشان را حاضر و ناظر خدا مى دانند و غير آنها خودشان را از خدا غائب مى دانند. پس به هر حال اميرالمؤمنين عليه السلام توصيه شان اين است كه زندگى اى داشته باش كه سر تا پا خدا باشد و سعى كنيد در مقام عبادت خدا شما را ببيند و در مقام معصيت جايتان خالى باشد و بر عكس نباشيد. ☘☘☘☘☘☘☘☘☘