شرح و تفسیر
اندرزهای گرانبها
امام(علیه السلام) در این بخش از وصیّت نامه نورانیش مجموعه اى از اندرزهاى گوناگون به فرزندش مى دهد که هر یک به تنهایى نکته مهمى را در بر دارد و مجموعه اش برنامه مبسوطى براى زندگى سعادتمندانه هر انسانى است.
نخست مى فرماید: «جبران آنچه بر اثر سکوت خود از دست داده اى آسان تر از جبران آن است که بر اثر سخن گفتن از دست رفته»; (وَتَلاَفِیکَ مَا فَرَطَ مِنْ صَمْتِکَ أَیْسَرُ مِنْ إِدْرَاکِکَ مَا فَاتَ مِنْ مَنْطِقِکَ).
اشاره به اینکه انسان اگر از گفتن چیزى خوددارى و صرف نظر کند و بعد بفهمد این سکوت اشتباه بوده فورا مى تواند آن را تلافى و تدارک کند در حالى که اگر سخنى بگوید و بعد بفهمد این سخن اشتباه بوده و یا گفتنى نبوده است بازگرداندن آن امکان پذیر نیست; همانند آبى است که به روى زمین ریخته مى شود و جمع کردن آن عادتا غیر ممکن است.
در ادامه این سخن، راه صحیح را براى رسیدن به این مقصود با ذکر مثالى نشان مى دهد و مى فرماید: «نگه دارى آنچه در ظرف است با محکم بستن دهانه آن امکان پذیر است»; (وَحِفْظُ مَا فِی الْوِعَاءِ بِشَدِّ الْوِکَاءِ).
«وِعاء; ظرف» همان قلب و روح انسان است و «وکاء; ریسمانى است که دهانه مشک را با آن مى بندند» اشاره به زبان و دهان انسان که اگر انسان آن را در اختیار خود بگیرد سخنان ناموزون یا کلماتى که موجب پشیمانى است از او صادر نمى شود.
حضرت در دومین توصیه مى فرماید: «و حفظ آنچه در دست دارى، نزد من محبوب تر از درخواست چیزى است که در دست دیگرى است»; (وَحِفْظُ مَا فِی یَدَیْکَ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ طَلَبِ مَا فِی یَدَیْ غَیْرِکَ).
اشاره به اینکه بسیارند کسانى که بر اثر اسراف و تبذیر اموال خود را از دست مى دهند و نیازمند به دیگران مى شوند و عزت و حیثیت خود را بر سر آن مى نهند. هر گاه انسان، اعتدال و اقتصاد را در زندگى از دست ندهد نیازمند به دیگران نخواهد شد، بنابراین توصیه مزبور هرگز به معناى دعوت به بخل نیست بلکه به معناى دعوت به میانه روى و اعتدال و ترک اسراف و تبذیر است.
آن گاه امام(علیه السلام) در سومین توصیه خود که در ارتباط با توصیه قبل است مى فرماید: «تلخى یأس (از آنچه در دست مردم است) بهتر است از دراز کردن دست تقاضا به سوى آنها»; (وَمَرَارَةُ الْیَأْسِ خَیْرٌ مِنَ الطَّلَبِ إِلَى النَّاسِ).
منظور از «یأس» در این عبارت همان ناامیدى است که انسان بر خود تحمیل مى کند، به گونه اى که راه طلب از دیگرن را بر خویش مى بندد. این کار گرچه تلخ است ; ولى سبب عزت و شرف انسان مى شود و به همین دلیل، امام(علیه السلام) این تلخى را از شیرینى طلب بهتر مى شمرد.
تعبیر به «اَلْیأس عَمّا فى أیْدِى النّاسِ» به عنوان یک ارزش و فضیلت در روایات متعدّدى از معصومان آمده است از جمله در حدیثى از امام باقر(علیه السلام)مى خوانیم: «وَخَیْرُ الْمَالِ الثِّقَةُ بِاللهِ وَالْیَأْسُ عَمَّا فِی أَیْدِی النَّاسِ; بهترین سرمایه اعتماد بر ذات پاک خدا و مأیوس بودن از چیزى است که در دست مردم است».
این سخن بدان معنا نیست که انسان، تعاون و همکارى با مردم را در زندگى از دست دهد، زیرا زندگى اجتماعى چیزى جز تعاون و همکارى نیست، بلکه منظور این است که چشم طمع بر اموال مردم ندوزد و سربار مردم نشود و با تلاش، براى معاش بکوشد.
اگر چه طعم یأس، تلخ است ولى شیرین تر و لذت بخش تر از درخواست و تقاضا از افراد رذل و پست است.
آن گاه در چهارمین توصیه مى افزاید: «درآمد (کم) همراه با پاکى و درست کارى بهتر از ثروت فراوان توأم با فجور و گناه است»; (وَالْحِرْفَةُ مَعَ الْعِفَّةِ خَیْرٌ مِنَ الْغِنَى مَعَ الْفُجُورِ).
عفت از نظر لغت و موارد استعمال نزد علماى اخلاق، تنها به معناى خودنگهدارى جنسى نیست، بلکه هرگونه خویشتن دارى از گناه را شامل مى شود و در جمله بالا به این معناست، زیرا بعضى به هر گناه و زشتى تن در مى دهند تا ثروتى را از این سو و آن سو جمع آورى کنند اما مؤمنان پاک دل ممکن است از طریق حلال و خالى از هرگونه گناه به ثروت کمترى برسند; امام(علیه السلام)مى فرماید این را بر آن ترجیح بده.
حضرت در پنجمین توصیه مى فرماید: «انسان اسرار خویش را (بهتر از هر کس دیگر) نگهدارى مى کند»; (وَالْمَرْءُ أَحْفَظُ لِسِرِّهِ).
زیرا انسان، نسبت به اسرار خود از همه دلسوزتر است، چون افشاى آنها گاه موجب ضرر و زیان و گاه سبب آبرو ریزى و هتک حیثیت او مى شود در حالى که دیگران از افشاى سر او ممکن است هیچ آسیبى نبینند، بنابراین اگر مى خواهد اسرارش محفوظ شود باید در صندوق سینه خود آن را محکم نگه دارد، همان گونه که در کلمات قصار امام(علیه السلام) آمده است «صَدْرُ الْعاقِلِ صُنْدُوقُ سِرِّهِ; سینه انسان خردمند صندوق اسرار اوست».
☘☘☘☘☘☘☘☘
🔰 عقبماندگیها و مشکلات امروز بخاطر انقلابی عملنکردن ماست/ شکاف طبقاتی باید از بین برود
🔺 رهبر انقلاب در سالروز قیام ۲۹ بهمن مردم تبریز: ما باید دستاوردهای انقلاب را بشناسیم و بدانیم. البته ما هرگز پنهان نکردیم و باز هم پنهان نمیکنیم که در بخشهایی هم عقبماندگی داریم عقبماندگیهایی که به هیچوجه قابل قبول نیست مقصر خود ما هستیم خود ما مسئولین مقصریم.
این عقبماندگیها باید جبران شود. این بهخاطر انقلابیعملنکردن ماست. ما هر جا انقلابی عمل کردیم عقبماندگی نداشتیم.
هر جا از انقلاب کوتاه آمدیم یک حرکت غیرانقلابی و حرکت ناشی از کسالت و بیتوجهی انجام دادیم عقبماندگی به وجود آمد که در درجه اول در مسئله معیشت طبقات فقیر است. ما در این زمینه عقبماندگی داریم و اختلاف و شکاف طبقاتی است. البته این را هم بگویم. در همین زمینه ای که ما عقب ماندگی داریم در مقایسه با قبل انقلاب به مراتب جلو هستیم.
اینی که کسی خیال کند که وضع قبل از انقلاب مثل وضع امروز بود اصلا اینجور نیست آن روزها خب بنده در میدان کار بودم با طبقات مختلف. وضع بسیار متفاوت بود با امروز و بسیار بد بود. امروز از ان جهت هم ما پیشرفت کرده ایم منتها باب شأن انقلاب نیست این چیزی که امروز هستیم.
ما بایستی خیلی بیش از این حرکت میکردیم. شکاف طبقاتی بایستی از بین برود و عدالت، عدالت اقتصادی به معنای واقعی کلمه بایستی مستقر بشود. این وظیفه ماست. این کار ماست. بایستی انجام بدهیم.
💻 @khamenei_ir
15.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 نماهنگی از صوت آخرین مکالمه بیسیم شهید باکری و شهید کاظمی پس از ۳۵ سال
#شهید علمدار
💢دغدغه #شهید_علمدر در جنگ نرم
اون شب سید توصیه کرد شام کم بخور امشب کار داریم! نیمه شب با هم سوار موتور هوندا 250 شدیم و رفتیم سمت اروند معمولاً برای سرکشی به پست ها این کار را انجام می دادیم .
اما آن شب فرق می کرد . رفتیم به سراغ یکی از خاکریز های به جا مانده از دوران جنگ. آسمان پرستاره حاشیه اروند و نخل های آن صحنه زیبایی ایجاد کرده بود . یاد شب عملیات در ذهنم تداعی شده بود.
مدتی باهم راه رفتیم. سید ساکت بود و فکر می کرد.
بعد نشست روی خاکریز و دستش را کرد توی خاک و بالا آورد. مشت او پر از خاک بود . رو به من کرد و گفت:
« مجید امروز وظیفه من و تو اینه که این خاکریز رو گسترش بدیم و ببریم تو شهرها!»
معنی این حرف سید را نمی فهمیدم . خودش توضیح دادو گفت:« تیر و توپ و تفنگ دیگه تموم شد! ما باید توی شهر خودمون، کوچه به کوچه ، مسجد به مسجد ، مدرسه به مدرسه ، دانشگاه به دانشگاه کار کنیم. باید بریم دنبال جوان ها .
باید پیام این هایی که توی خون خودشون غلتیدند را ببریم توی شهر»
گفتم :«خب اگه این کار رو بکنیم ، چی می شه!؟»
برگشت به سمت من و با صدایی بلندتر گفت:« جامعه بیمه می شه. گناه در سطح جامعه کم می شه.مردم اگه با شهدا رفیق بشن، همه چی درست می شه.اون وقت جوان ها می شن یار امام زمان ( ارواحنا فداه).»
بعد شروع کرد به توضیح دادن : « ببین ، ما نمی تونیم چکشی و تند برخورد کنیم. باید با نرمی و آهسته آهسته کار خودمان را انجام بدیم . باید خاطرات کوتاه و زیبای شهدا را جمع کنیم و منتقل کنیم. نباید منتظر باشیم که مارا دعوت کنند . باید خودمان برویم دنبال جوان ها. البته قبلش باید روی خودمان کار کنیم. اگه مثل شهدا نباشیم ، بی فایده است . کلام ما تأثیر نخواهد داشت .»
اون شب بیاد موندنی گذشت. فراموش نمی کنم سید می گفت:« من فرصت زیادی ندارم. به این آسمان پر ستاره اروند من بیشتر از سی سال عمر نمی کنم! اما از خدا خواسته ام به من توفیق کار برای شهدا را بدهد.»
☘☘☘☘☘☘☘☘☘😭