eitaa logo
مهرآفرین ایرانی
293 دنبال‌کننده
13هزار عکس
4.1هزار ویدیو
65 فایل
💞به یقین بانوی مهرآفرین ایرانی،لبخند و آرامش زندگی است.💞 کپی مطالب مانعی نداره. لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/3833987125C45f3bd3261
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴ختم صلوات و ختم قرآن🏴 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ضمن عرض تسلیت به مناسبت شهادت آقا ابا عبدالله الحسین علیه السلام و شهدای کربلا در نظر داریم طبق مرسومات ایرانیان مراسم ختمی برای این شهدا بگیریم... 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🚩این ختم شامل ختم قرآن و صلوات هست هدیه به آقا ابا عبدالله الحسین علیه السلام و شهدای کربلا🚩 لطفا برای شرکت در این ختم 👇👇👇👇👇👇 🌹14صلوات بفرستید 📿 🌟برای دریافت جزء قرآن به آیدی زیر پیام بدید و جزء مربوطه رو دریافت کنید @YaMahdiAdreknie313 🤲 ان شاءالله ثوابت این ختم قرآن و صلوات ها رو هم نذر سلامتی و فرج آقا امام زمان عج الله میکنیم. 🙏 ✳️لطفا اطلاع رسانی کنید تا ان شاءالله امروز ختم قرآن و صلوات بیشتری داشته باشیم. اجرکم عندالله 🙏 https://eitaa.com/joinchat/3833987125C45f3bd3261
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مهرآفرین ایرانی
✨قبلا نصایحی رو از اولیاء خدا ،نسبت به پدرها مطرح کردیم... 🔻همین کلمه ی ( دوستت دارم )که بعضی از پد
🌱 🌷چند تا روایت درمورد اخلاق خانم ها عرض میکنم؛ یک خانمی به رسول خدا گفت: حقی که من گردن شوهرم دارم، چیه؟ ( جلسات قبل مهم هاشو عرض کردیم ) 🌹رسول خدا(ص) قبل از اینکه به اون خانم بگن چه حقوقی داره فرمودن : قبلش بگم خانم، شوهرِ شما حقوقی که به گردنتون داره، بیشتر از حقوق شماست ✔️ ⁉️معنای این حرف یعنی چی؟؟!! یعنی تبعیض؟؟!! یعنی مرد به زن احترام بگذاره و زن هم به مرد احترام بگذاره ولی بیشتر...معناش تبعیضه ❓ 🔶 معناش اینه👇 خانم شما چند تا داری که شوهرت باید اینا رو رعایت کنه. معنی این حق ها نیازه ✅ ← نیاز خانواده...نیاز خودت...نیاز شوهرت... { حق وقتی مطرح میشه یعنی نیاز هست که تو اینو رعایت بکنی } ☢وقتی که شوهر شما به گردن شما حق بیشتر داره ،میدونید یعنی چی؟ 👈 یعنی شوهر شما به رعایت شما بیشتر نیاز داره شوهرِ شما چهار تا کار انجام بده نیازهای شما برطرف شده ولی نیازهای شوهرت با چهار تا کار برطرف نمیشه⛔️ 🔵باید ده تا کار انجام بدی تا شوهرِ تو بتونه رو پای خودش بایسته و کارشو درست انجام بده. وظیفشو در قبال خود تو و بچه هات انجام بده ✅ یعنی اینکه ما شوهرت رو میکنیم : امتحانِ شوهر شما سی درصدش در ارتباط با خانوادست. هفتاد درصدش بیرون از خانوادست💼 ✔️ولی شما رو میخوایم امتحان بکنیم: هفتاد درصد در ارتباط با شوهرت امتحان میکنیم. سی درصد در ارتباط با دیگران یعنی "شما دین و ایمانت بیشتر در ارتباط با اینه که حقِ شوهرتو رعایت کنی"👌 ⭕️ اگه شوهرت غفلت کنه سی درصد به شما ضربه زده، ولی اگه شما غفلت کنی هفتاد درصد به شوهرت و بچه هات لطمه زدی...
🌱 🔹الحمدلله مردهای جامعه ما، بعضی هاشون عادت کردن خانومشون بد اخلاق باشه...! 😊 ولی بچه هیچ وقت عادت نمیکنه.... نگو شوهرم اخلاقِ بدِ منو قبول داره🚫 💎این بچه فطرتش پاکه✔️ ⚠️ پس فردا بچه خراب شد، اونم‌ بدون اینکه شما دعوا داشته باشی...تعجب نکنی. ⭕️خانوم اگه جلو بچه ها، سرِ شوهرش داد بزنه حتی اگه مرد خیلی خوبی باشه و کنار اومده باشه ولی بچه نابود میشه...بچه مقامِ پدر رو درک نمیکنه... 🔴 و ادامه اش مقامِ امام زمان ارواحنا فداه رو هم درک نمیکنه.... 💢 آقایی که شهید بشه و با خانومش بد اخلاقی کرده باشه، فشار قبر داره 💢خانمی که شهید شه و با آقاش بداخلاقی کرده باشه ، دو برابر فشار قبر داره....♨️ ⁉️ چرا دو برابر ⁉️ 👈چون خدا ،یه :روحیه انعطاف پذیریِ" خوبی به خانمها داده ؛ پس اون خانم خیلی دیر باید بد اخلاقی بکنه! ← چون خلقتِ خانم متفاوته ← حیاش بیشتره ← مسئولیتش هم بیشتره....👌 خانم بالاتره 🔶خانم ها به خودشون بگن ما از نظر معنوی و اخلاقی بالاتریم و میبخشیم ؛ 👈چون خدا از ما انتظارِ بیشتری داره. ⛔️نگن تبعیض قائل شده خداوند! ✔️✅وقتی به یک نفر "مسئولیت بیشتری" میدن یعنی این قدرت و رو در او دیدن دیگه....
☢ یه مثال میزنم از این جریان، در ارتباط با که خداوند برای زن کرده: 🔷 مردها در ارتباط با زن ها نقطه ضعف دارند. برای زن ها هم این نقطه ضعف در ارتباط با مردها هست ؛ ولی زن ها در رابطه با مردها قوی ترند. چون قوی تر هستند خداوند به زن ها گفته حجاب داشته باش... 👌چون شما رو قویتر آفریدم ، پس شما کنترل و کن این رابطه رو . ✔️ آقا از نظرِ جسمی قویتره ولی از نظر روحی یه ضعف هایی داره که زن اون ضعف ها رو نداره. 👈لذا خدا میفرماید من "مسئولیتِ حجاب" رو به تو میدم چون تو قدرتت بیشتره... 🌷 در قرآن میفرماید که شما مدیریت کن رابطه زن و مرد رو👇 شما باید با حجابت بگی ( نه ) به مردی که تو خیابون داره رد میشه. او اگر ضعف داشته باشه، گناه میکنه بله و من او رو مجازات میکنم 🔥🔥 این ضعف رو خودم آفریدم ولی تو اگر ضعف داشته باشی ،دو برابرِ او گناه کردی....⛔️❌ 👆 این فلسفه حجابه✅ این بحث ادامه داره...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کسے قدم به حرم ، بى مدد نخواهدزد بدون واسطه دَم ازخدا نخواهد زد گداى کوى رضا شو ، که آن امام رئوف به سینه احدى دست رد نخواهد زد... 💚صلوات خاص امام رضا علیه السلام به نیت خشنودی آن حضرت و برآورده شدن حاجات شما مهرآفرینان عزیز💚 ⚜اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی⚜ الامامِ التّقی النّقی ⚜ و حُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ⚜ و مَن تَحتَ الثری⚜ الصّدّیق الشَّهید ⚜صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً⚜ زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه⚜ کافْضَلِ ما صَلّیَتَ‌عَلی‌اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک⚜ https://eitaa.com/joinchat/3833987125C45f3bd3261
🔴 ! 💠 زن و شوهری که در ایام بدون خجالت از یکدیگر برای اهل بیت علیهم السلام ریخته و گریه می‌کنند یکدیگر می‌شوند. 💠 گریه علنی همسران برای اهل بیت علیهم‌ السلام و ابراز عشق به آنها، بسیاری از و دلخوری‌ها را خود به‌ خود شستشو می‌دهد و دلها را بین زن و شوهر نرم و می‌سازد. 🆔 https://eitaa.com/joinchat/3833987125C45f3bd3261
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لبیک یا خامنه ای: 🌸🍀🌺🌿 🍀🌺🌿 🌺🌿 🌿 🌷﷽🌷 چند هفته ای بیشتر به عید نمانده بود که سربازی صمد تمام شد. فکر می کردم خوشبخت ترین زن قایش هستم. با عشق و علاقه زیادی از صبح تا عصر خانه را جارو می کردم و از سر تا ته خانه را می شستم. با خودم می گفتم: «عیب ندارد. در عوض این بهترین عیدی است که دارم. شوهرم کنارم است و با هم از این همه تمیزی و سور و سات عید لذت می بریم.» صمد آمده بود و دنبال کار می گشت. کمتر در خانه پیدایش می شد. برای پیدا کردن کار درست و حسابی می رفت رزن. یک روز صبح که از خواب بیدار شدیم و صبحانه خوردیم؛ مادرشوهرم در اتاق ما را زد. بعد از سلام و احوال پرسی دوقلوها را یکی یکی آورد و توی اتاق گذاشت و به صمد گفت: «من امروز می خواهم بروم خانه خواهرت، شهلا. کمی کار دارد. می خواهم کمکش کنم. این بچه ها دست و پا گیرند. مواظبشان باشید.» موقع رفتن رو به من کرد و گفت: «قدم! اتاق دم دستی خیلی کثیف است. آن را جارو کن و دوده اش را بگیر.» صمد لباس پوشیده بود که برود. کمی به فکر فرو رفت و گفت: «تو می توانی هم مواظب بچه ها باشی و هم خانه تکانی کنی؟!» شانه هایم را بالا انداختم و بی اراده لب هایم آویزان شد. بدون اینکه جوابی بدهم. صمد گفت: «نمی توانی هم خانه را تمیز کنی و هم به بچه ها برسی.» کتش را درآورد و گفت: «من بچه ها را نگه می دارم، تو برو اتاق ها را تمیز کن. کارت که تمام شد، من می روم.» با خودم فکر کردم تا صبح زود است و بچه ها خوابند. بهتر است بروم اتاق ها را تمیز کنم. صمد هم ماند اتاق خودمان تا مواظب بچه ها باشد. پنجره های اتاق دم دستی را باز گذاشتم. لحاف کرسی را از چهار طرف بالا دادم روی کرسی. تشک ها را برداشتم و گذاشتم روی لحاف های تازده. همین که جارو را دست گرفتم تا اتاق را جارو کنم، صدای گریه دوقلوها درآمد. اول اهمیتی ندادم. فکر کردم صمد آن ها را آرام می کند. اما کمی بعد، صدای صمد هم بلند شد. ـ قدم! قدم! بیا ببین این بچه ها چه می خواهند؟! جارو را انداختم توی اتاق و دویدم طرف اتاق خودمان که آن طرف حیاط بود. دوقلوها بیدار شده بودند و شیر می خواستند. یکی از آن ها را دادم بغل صمد و آن یکی را خودم برداشتم و بچه به بغل مشغول آماده کردن شیرها شدم. صمد به بچه ای که بغلش بود، شیر داد و من هم به آن یکی بچه. بچه ها شیرشان را خوردند و ساکت شدند. https://eitaa.com/joinchat/3833987125C45f3bd3261
متن روضه 1 🔸امشب شب غریبی اولاد مصطفی است 🔸زینب اسیر شمر و حسین سر ز تن جداست شب دوازدهم ماه محرمه. .. امروز کربلا چه خبر بود خدایا... 🔸طفلان بی پدر به بیابان در آفتاب 🔸آن یک سر برهنه و آن یک برهنه پاست دیشب وقتی مجلس سیدالشهدا تمام شد... هر کدوم از ما دست بچه هامون رو گرفتیم... رفتیم به سمت خونه هامون... مواظب بچه هامون بودیم... مبادا نیمه شب سردشون بشه... مبادا بچه هامون با لب تشنه بخوابند... اما... آی مردم بچه های ابی عبدالله کجا خوابیدن... بچه های حسین چه حالی داشتند... داخل یک خیمه نیم سوخته... الله اکبر... نميدونم بهشون آب دادند یا نه... خیلی از این بچه ها با شکم های گرسنه... 🔸لیلا به آه و ناله چو مجنون به کوه و دشت 🔸اکبر هزار پاره ز شمشیر اشقیاست 🔸گهواره مانده خالی و اصغر به مهد خاک 🔸از سینه رباب ز غم، ناله برسماست 🔸مهر رخ سکینه ز سیلی و تشنگی 🔸نیمی چو ماه نیلی و نیمی چو کهرباست از امروز دیگه اسارت اهل بیت شروع میشه... از امروز دیگه تازیانه ها شروع میشه... مثل یه همچین روزی امام سجاد آمد کنار عمه جانش زینب... صدا زد عمه جان زینب... ببینید این نانجیبا بدن های خودشون رو غسل دادن... کفن کردن... بدنهای نحسشون رو دفن کردند... اما بدن بابای غریبم حسین... روی زمین کربلا... عمه جان بدن بابای غریبم بدون غسل و کفن... وقتی میخواستند به سمت کوفه حرکت کنند... اومدند بچه ها رو سوار محمل ها کنند... خانم زینب کبری فرمودند... خودم بچه ها رو سوار میکنم... با دستان مبارک... یکی یکی این زن و بچه ها رو سوار بر شتران بی جهاز‌ کرد... اما وقتی نوبت خود خانم زینب شد یا صاحب الزمان .... یکدفعه نگاه کرد به اطرافش... یادش اومد از روز ورودش به کربلا... اون موقعی که عباس علمدار اومد و زانو خم کرد... علی اکبر امد... قاسم امد... جوانان بنی هاشم یکی یکی اومدن... دور محمل زینب رو گرفتن... خانوم‌ رو با احترام از محمل پیاده کردن... مبادا نامحرمها ببینند.... ناموس خداست... احترام داره... یادش اومد از اون‌ روزی همه بنی هاشم در کنارش بودند... اما الان تنهای تنها مانده... نگاه کرد به سمت قتلگاه... صدا زد حسینم برادرم... بلند شو ببین دارن خواهرت رو به اسارت میبرن برادر... ببین دورم رو نامحرمها گرفتند... 🔸به سوی شام و کوفه ام چه ظالمانه میبرند برادرجان... حسین چطوری تو رو تنها بگذارم... 🔸به سوی شام و کوفه ام چه ظالمانه میبرند برادر نمیخواستم اما... 🔸نمیروم ولی مرا به تازیانه میبرند 🔸نمیروم ولی مرا... یه اشاره کرد به سمت سر مقدس ابی عبدالله... روی نیزه... 🔸نمیروم ولی مرا به این بهانه میبرند برادرم حسین نمیدونم با سر برم یا با بدن بمانم... 🔸نمیروم ولی مرا به این بهانه میبرند ✨الهی به حق حضرت زینب سلام الله عجل لولیک الفرج ✨ https://eitaa.com/joinchat/3833987125C45f3bd3261