💠 امتحان سخت
🔹الان همه این رؤسا، رئیس جمهور،نخست وزیر، رئیس مجلس، رؤسای دادگاه ها، رؤسای همه استان ها،حکومت ها فرماندارها، استاندارها، همه اینها در معرض امتحانند و این امتحان از امتحان در نقص اولاد و انفس بالاتر است.
🔸امتحان مردم به ریاست، به ریاست در هر مقام، به رسیدن به هر مقام،این امتحان سخت تر است از امتحان در نقص اولاد و انفس و مشکل تر است که انسان بتواند از این امتحان نجات پیدا بکند و درست امتحان بدهد درمعرض اعمالی که میکند و در پیشگاه خدا آبرومند باشد. رؤسا هر جا هستند، در هر کشوری هستند، دولتمردان در هر کشوری که هستند و در هر جاکه هستند باید بدانند که رسیدن به این مقام، امتحانی الهی بوده است و سخت امتحانی است
#امام_سید_روح_الله_موسوی_خمینی
#صحیفه_امام
#امام_خمینی
📖 صحیفه امام؛جلد13؛صفحه 457
👈 بیانات امام خمینی(ره) در جمع اهالی خرم آباد و خانواده های شهدای دزفول
📆 مورخ:1359/10/07
👥 @sahifeh_noor
❄️ حدیث روز
خیانت و انتخاب مسؤول غیر اصلح؟
💐پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله):
💎 من تَقَدَّمَ عَلی قومَ مِنَ المُسلِمینَ و هو یَری أنَّ فیهم مَن هُو أفضَلُ مِنهُ فقد خانَ اللّهَ و رَسولَهُ و المُسلِمینَ.
✍کسی که بر مسلمانان کارگزار گردد؛
📢در حالی که می بیند در میان آنان کسی شایسته تر از او وجود دارد؛
🆗به خدا و پیامبر و مسلمانان خیانت کرده است!
📗التمهيد للباقلاني، ص 190
🔰 @ofogh_howzah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍀❣🍀
🌸 #ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﺍ ..
🍂ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺯﻧﺪگیمان ﺭﺍ
🌸ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺎﻥ ﺗﻮﺍﻧﻤﻨﺪﺕ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯿ ﺪهیم
🍂ﻭ بہ ﺗـــــﻮ #ﺗﻮﮐﻞ می کنیم
🌸کہ #ﭼﺮﺍﻍ ﻭ ﻫﺪﺍﯾﺘﮕﺮ ﺭﺍهمان ﺑﺎﺷﯽ
🍂الهی بہ #امیدتـــــو...
🍁بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ🍁
_💜💥اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ
💚⭐️و آلِ مُحَمَّدٍ
♥️🌙و عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
https://eitaa.com/Omidezendegi🌹
🍀🌺🌹☘🌷🍀🌺🌹☘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍀❣🍀
❤️ یا #محمّد (ص)
🌹تا داشته ام، فقط تو را داشته ام
🍃با نام تو قد و #قامت افراشته ام
🌹بوی #صلوات می دهد دستانم
🍃از بس که گل #محمدی کاشته ام
🍃🌹اللّهُمَّصَلِّعَلي
🍃🌹مُحَمَّد وَ آلِمُحَمَّد
🍃🌹وَ عَجِّلفَرَجَهُــم
_💜💥اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ
💚⭐️و آلِ مُحَمَّدٍ
♥️🌙و عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
https://eitaa.com/Omidezendegi🌹
🍀🌺🌹☘🌷🍀🌺🌹☘
هدایت شده از سید هادی حسینی
اللهم عجل لولیک الفرج
❤️عشق تو را خدا به دل من بنا گذاشت
جانم!چه آتشی به نیستان بجاگذاشت
💖یا صاحب الزمان دل صافی که داشتم
دنیای بی تو برد و ندانم کجا گذاشت
✨دنیای بی تو نبض و حیات مرا گرفت
دوری، مگر برای دل من حیا گذاشت
❗️می خواستم سرم برود در هوای تو
اما مگر دل، این دل پر ادعا گذاشت؟
‼️از خون گذشته راه ظهورت ولی دریغ
دنیا همیشه دست مرا در حنا گذاشت
شاعر: میلاد عرفان پور
نذر گل نرگس صلوات
التماس دعای فرج
هدایت شده از سیدجلال حسینی میقان
شهیدی که پس از ۱۷ سال زنده شد!!
✖️این ماجرا مربوط میشود به یکی از اعضای کمیته تفحص شهدا که در زندگی شخصی خود دچار مشکل مالی میشود و در جریان جستجوی پیکر شهدا به شهیدی برمیخورد که #زنده میشود و قرض هایش را ادا میکند!!
نقل از برادر شهید👇
▪️می گفت: اهل تهران بودم و عضو گروه تفحص و پدرم از تجار بازار تهران..
علیرغم مخالفت شدید خانواده و به خاطر عشقم به شهداء حجره ی پدر را ترک کردم و به همراه بچه های تفحص لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) راهی مناطق عملیاتی جنوب شدم..
یکبار رفتن همان و پای ثابت گروه تفحص شدن همان... بعد از چند ماه، خانه ای در اهواز اجاره کردم و همسرم را هم با خود همراه کردم..
یکی دو سالی گذشته بود و من و همسرم این مدت را با حقوق مختصر گروه تفحص میگذراندیم.. سفره ی ساده ای پهن می شد اما دلمان ، از یاد خدا شاد بود و زندگیمان، با عطر شهدا عطرآگین.. تا اینکه..
🔺تلفن زنگ خورد و خبر دادند که دو پسرعمویم که از بازاری های تهران بودند برای کاری به اهواز آمده اند و مهمان ما خواهند شد.. آشوبی در دلم پیدا شد.. حقوق بچه ها چند ماهی می شد که از تهران نرسیده بود و من این مدت را با نسیه گرفتن از بازار گذرانده بودم... نمی خواستم شرمنده ی اقوامم شوم...
🔺با همان حال به محل کارم رفتم و با بچه ها عازم شلمچه شدیم..
بعد از زیارت عاشورا و توسل به شهدا کار را شروع کردیم و بعد از ساعتی استخوان و پلاک شهیدی نمایان شد...
🌷شهیدسیدمرتضیدادگر🌷
فرزند سید حسین... اعزامی از ساری... گروه غرق در شادی به ادامه ی کار پرداخت اما من..!
🔹استخوان های مطهر شهید را به معراج انتقال دادیم و کارت شناسایی شهید به من سپرده شد تا برای استعلام از لشکر و خبر به خانواده ی شهید، به بنیاد شهید تحویل دهم...
قبل از حرکت با منزل تماس گرفتم و جویای آمدن مهمان ها شدم و جواب شنیدم که مهمان ها هنوز نیامده اند اما همسرم وقتی برای خرید به بازار رفته بود مغازه هایی که از آنها نسیه خرید می کرد به علت بدهی زیاد ، دیگر حاضر به نسیه دادن نبودند و همسرم هم رویش نشده اصرار کند...
با ناراحتی به معراج شهدا برگشتم و در حسینیه با استخوانهای شهیدی که امروز تفحص شده بود به راز و نیاز پرداختم...
"این رسمش نیست با معرفت ها... ما به عشق شما از رفاهمان در تهران بریدیم.... راضی نشوید به خاطر مسائل مادی شرمنده ی خانواده مان شویم..." گفتم و گریه کردم...
دو ساعت در راه شلمچه تا اهواز مدام با خودم زمزمه کردم : «شهدا! ببخشید... بی ادبی و جسارتم را ببخشید... »
🔹وارد خانه که شدم همسرم با خوشحالی به استقبال آمد و خبر داد که بعد از تماس من کسی درب خانه را زده و خود را پسرعموی من معرفی کرده و عنوان کرده که مبلغی پول به همسرت بدهکارم و حالا آمدم که بدهی ام را بدهم.. هر چه فکرکردم، یادم نیامد که به کدام پسرعمویم پول قرض داده ام... با خودم گفتم هر که بوده به موقع پول را پس آورده...
لباسم را عوض کردم و با پول ها راهی بازار شدم... به قصابی رفتم... خواستم بدهی ام را بپردازدم که در جواب شنیدم:
بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است... به میوه فروشی رفتم...به همه ی مغازه هایی که به صاحبانشان بدهکار بودم سر زدم... جواب همان بود....بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است...
گیج گیج بودم... مات مات... خرید کردم و به خانه بر گشتم و در راه مدام به این فکر می کردم که چه کسی خبر بدهی هایم را به پسرعمویم داده است؟ آیا همسرم ؟
وارد خانه شدم و پیش از اینکه با دلخوری از همسرم بپرسم که چرا جریان بدهی ها را به کسی گفته... با چشمان سرخ و گریان همسرم مواجه شدم که روی پله های حیاط نشسته بود و زار زار گریه می کرد...
جلو رفتم و کارت شناسایی شهیدی را که امروز تفحص کرده بودیم را در دستان همسرم دیدم... اعتراض کردم که: چند بار بگویم تو که طاقت دیدنش را نداری چرا سراغ مدارک و کارت شناسایی شهدا می روی؟
🔹همسرم هق هق کنان پاسخ داد : خودش بود... بخدا خودش بود... کسی که امروز خودش را پسر عمویت معرفی کرد صاحب این عکس بود... به خدا خودش بود... گیج گیج بودم... مات مات...
کارت شناسایی را برداشتم و راهی بازار شدم... مثل دیوانه ها شده بودم... عکس را به صاحبان مغازه ها نشان می دادم... می پرسیدم: آیا این عکس، عکس همان فردی است که امروز..؟
نمی دانستم در مقابل جواب های مثبتی که می شنیدم چه بگویم... مثل دیوانه هاشده بودم... به کارت شناسایی نگاه می کردم...
💎شهید سید مرتضی دادگر...
فرزند سید حسین...
اعزامی از ساری...
وسط بازار ازحال رفتم...
💠ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🆔 @ammar_newsir
📢گویا روزنامه #وطن_امروز،
✍به خاطر درج تیتر "خربزه آبه" از سوی هیئت نظارت بر مطبوعات تذکر گرفته؛ و این تیتر توهینآمیز و بر خلاف #منافع_ملی تشخیص داده شده است!
✅هرچند ماهیت و خواستگاه این تیتر، یک ضرب المثل معروف فارسی است که میگوید: "فکر نان باش که خربزه آبه" و به نوعی کنایه به دلخوش نبودن به ژستهای غربیهاست؛
🆗اما در حقیقت، زمانی ماجرا جالب می شود و بوی تبعیض و #سیاسی_بازی به خود می گیرد که:
⁉️نه تنها دیگر رسانهها همچون #ایسنا و #خبرآنلاین به خاطر لجن پراکنیهایشان در قضیهی زوار عراقی و دروغ دختر آبی هیچگونه تذکری نمیگیرند؛ که بلکه به عنوان رسانهی برتر مورد تقدیر نیز قرار میگیرند!!
#همینقدر_جالب
#یک_بام_و_دو_هوا
مهدی قاسم زاده
➖➖➖➖➖➖➖
🇮🇷 eitaa.com/OsoulgaraNews
میغان جوان(122)
🔴وطن امروز#⃣به خاطر ضربالمثل، تذكر ميگيرد!؟ ⁉️ايسنا و خبرآنلاين#⃣عليه امنيت ملي اقدام ميكنند و تش
🔴واكنش وطن امروز به تذكر خربزهاي: رويكرد غربگرايانه در سياست خارجي را صريحتر از قبل به چالش ميكشيم؛ دولت روحاني مقصر اصلي ريختن خون بيگناهان است
روزنامه وطن امروز در اطلاعيهاي درباره تذكر هيات نظارت به اين روزنامه نوشت: تيتر "خربزه آبه" برگرفته از ضرب المثل "فكر نان باش كه خربزه آبه" درباره مقطعي بودن انتقال پولهاي بلوكه شده و مسير غلط معطل گذاشتن كشور به تصميمگيري خارجي و نياز به اتكا به توانمنديهاي داخلي و تغييرات اساسي در ساختار بودجه بوده است
از سوي ديگر در اين روزها كه دولت روحاني هم در ايجاد وضعيت فعلي اقتصادي و معيشتي و هم در جريان اجراي بسيار مشكوك گراني بنزين و ريختن خون تعدادي از هوطنانمان، به عنوان مقصر و متهم اصلي مورد خطاب است؛ بايد صريحتر از قبل عامل اصلي ايجاد اين وضعيت، يعني همان رويكرد غربگرايانه در سياست خارجي و اقتصادي دولت روحاني را به نقد كشيد.
http://eitaa.com/joinchat/963837952Cb758f6bd13