eitaa logo
محمد ابراهیم کفیل
2هزار دنبال‌کننده
633 عکس
612 ویدیو
356 فایل
لَهُمْ دارُ السَّلامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ هُوَ وَلِيُّهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُون انعام/127 ارتباط با ادمین @mekafil1348 @mojtabakafil
مشاهده در ایتا
دانلود
استاد سوزنچی: ✍️خلاصه‌ سخنان من () در با 🔰مقدمه با توجه به مشکلات روز، من را مهمترین مساله امروز کشور نمی‌دانم؛ در عین حال، اهمیتش در ردیف یک مساله جزیی فقهی نیست: غیر از کارکرد اصلی‌اش، در جهان امروز وجهه نمادین هم پیدا کرده است؛ قرآن کریم می‌فرماید «بزرگداشت شعارهای دین خودش مایه تقوای قلب است‏ (سوره حج، آيه۳۲). آیا ارزش پرچم یک کشور برای مردمش، فقط در حد قیمت پارچه‌اش است؟ ✅الف. دلیل ضرورت وجود قانون حجاب در جمهوری اسلامی ایران ، ناظر است به حضور زن در مقابل نامحرم، نه در حریم شخصی خود؛ یعنی برای نحوه حضور زن در مجامع عمومی است؛ پس سنخ این حکم، یک حکم اجتماعی است، نه صرفا مربوط به حریم خصوصی افراد. حکومت همان طور که دغدغه مساله مردم (مثلا کرونا) را دارد، نسبت به مردم (از جمله عفت عمومی) هم باید حساس باشد. درجه‌ای از پوشش و الزام به آن، در عرف بشر در جهان وجود دارد، که درجه‌ی کمی هم نیست؛ بحث ما این است که محدوده قانونیِ‌ آن را اسلام تعیین کند یا سلیقه‌های شخصی؟! در جامعه‌ای که عموم مردم مسلمانند، احکام اجتماعی اسلام باید در عرصه قوانین جدی گرفته شود [اصل چهارم قانون اساسی: ‎‎‎‎‎کلیه‏ قوانین‏ و مقررات‏ مدنی‏، جزایی‏، مالی‏، اقتصادی‏، اداری‏، فرهنگی‏، نظامی‏، سیاسی‏ و غیر اینها باید بر اساس‏ موازین‏ اسلامی‏ باشد.] به علاوه، یک کارکرد مهم قانون حجاب، تعیین مرز معین برای رعایت قانون در عرصه عفت عمومی است؛ درست است که حداقل ۷۰-۸۰ و بلکه ۹۰ درصد زنان جامعه ما عفیف‌اند و اگر قانون حجاب برداشته شود اغلب به نحو زننده‌ای پوشش خود را کنار نمی‌گذارند؛ اما آن ۱۰ درصد و حتی کمتری که بی‌عفت‌اند چطور؟! اگر برای حفظ عفت عمومی باید جلوی اینها را گرفت، با چه قانونی؟ با کنار گذاشتن حد و مرزی که خداوند برای رعایت پوشش معین کرده، همواره درباره اینکه چه حدی از عدم پوشش، خلاف عفت عمومی است مناقشه خواهد شد. ✅ب. اشکالات و مخالفت‌ها با قانون حجاب؛ و پاسخ همه اشکالات منطقی‌ای که موجب مخالفت عده‌ای با قانون بودن حجاب می‌شود، ناظر به بد اجرا شدن قانون بوده، نه اصل الزام قانونی؛ اما: 🔹بد اجرا شدن، دلیل موجهی برای «اجرا نکردنِ» قانون نیست: مثلا، آیا اگر پلیس از قانون ممنوعیت عبور از چراغ قرمز سوءاستفاده کرد، باید عبور از چهار‌راه‌ها کاملا دل‌بخواهی شود؟! و 🔹بد اجرا شدن، ناشی از این است که با اینکه مساله حجاب از جنس است، اما جامعه ما فقط را به عنوان می‌شناسد! مساله اصلی در (مثلا قوانین مربوط به دزدی یا قتل)، تعیین مقدار مجازات و سپس مجازات کردن مجرم است. اما مساله اصلی در ، تنظیم روابط افراد جامعه با یکدیگر است؛ مانند قوانین مربوط به معاملات ویا قوانین رانندگی؛ و البته مجازات، آخرین گام آن است. در این دسته از قوانین، نگاه اصلی به قانون، نگاه فرهنگی و اجتماعی است؛ البته حد و مرزها هم مشخص می‌گردد و اگر کسی تخطی کرد مجازات می‌شود. 💢 اشکالات و مخالفت‌های منطقی همه به این برمی‌گردد که چرا می‌خواهید با زور افراد را محجبه کنید؟! منظورشان این است که چرا با «قانون کیفری» می‌خواهید حجاب را مستقر کنید؟! و از این جهت راست می‌گویند. اما اشتباهشان این است که با اصل قانون بودن حجاب مخالفت می‌کنند؛ در حالی که سزاوار بود می‌گفتند: این قانون را به عنوان «قانون مدنی» ببینید و اجرا کنید؛ که الزام گام آخر آن است، نه از ابتدا تا انتهای آن. ✅ج. شرایط دست برداشتن حکومت از اجرای یک قانون اگر واقعا اکثریت مردم در جامعه‌ای با اجرای قانونی مخالفت کنند، هر حکومتی ناچار است در نحوه اجرای آن تجدیدنظر کند؛ اما عمل نکردن افراد، لزوما مخالفت با اصل قانون نیست. از مشاهده افرادی که حجاب شرعی صددرصدی را رعایت نمی‌کنند نمی‌توان نتیجه گرفت آنها مخالف وجود اصل قانون حجاب، و طرفدار غیرالزامی شدن آن هستند؛ مانند این است که گفته شود افرادی که قوانین رانندگی را کامل رعایت نمی‌کنند، مخالف وجود قوانین رانندگی در جامعه، و طرفدار غیرالزامی شدن قوانین رانندگی‌اند؟! همچنین تفاوت بسیار است بین از اجرای برخی از قوانین (= به خاطر مشکلاتی فعلا نتوانیم یک قانونی را اجرا کنیم)، با یک قانون (= به سلیقه خودمان ویا به خاطر عرف، احکام دین را اهم و مهم کرده، از ابتدا اجرای برخی قوانین را معلق کنیم)! قوانین اسلام منظومه‌وار است؛ و خداوند است که مقدار واجب‌الالزام این منظومه را معین کرده است؛‌ ما حق نداریم به تشخیص سلیقه‌ای خود، از قانون دانستن برخی از قوانین اجتماعی اسلام صرف نظر، و این منظومه را کم و زیاد کنیم؛ هرچند ممکن است که گاهی به خاطر شرایط پیرامونی نتوانیم یک قانون را اجرا کنیم. @souzanchi
⚠️ و در یک سوی چند روز قبل مناظره‌ای داشتم با مهدی نصیری؛ با موضوع «مناسبات حجاب و سیاست در ایران» دوست و دشمن دست به دست هم دادند که موضوع مناظره را تحریف کنند: عنوان «بحث درباره » ‌روی آن گذاشتند. موضع آقای نصیری به طور کامل دیده شد؛ الحمدلله! موضع بنده کاش فقط سانسور می‌شد؛ یکسره تحریف شد! شدم «طرفدار حجاب اجباری»!!! دریغ از ذره‌ای فکر! 💢من راهکار دادم برای اینکه بماند؛ اما زور و اجباری در کار نباشد؛ و حکومت تا حد امکان مداخله نکند. ▫️گفتم به جای نگاه کیفری و جزایی به قانون، بیایید فهم «قانون مدنی» از مسأله حجاب را بگسترانیم: نه «بی‌قانونی»؛ و نه «زور و اجبار» در اجرای قانون؛ ▫️گفتم مثال قانون مدنی، قوانین معاملات است و قانون رانندگی؛ آیا برای معاملات بین مردم نباید قانونی باشد؟! آیا عبور و مرور وسایل نقلیه نباید قانونمند باشد؟! باید باشد؛ اما نه قانونی در افق مجازات و کیفر؛ بلکه قانونی که صرفا پشتوانه برقراری روابط صحیح بین افراد است؛ و تنها در شرایط خاص و اضطراری کار را به کیفر و دادگاه می‌رساند. ▫️گفتم مشکل ما در بد اجرا شدن قانون است؛ و توضیح دادم: در کشور ما همه از قانون، فقط «قانون کیفری» می‌فهمیم: وقتی چیزی قانونی می‌شود، انتظار داریم حکومت با زور و اجبار آن را پیاده کند. و در این زمینه همه مقصریم؛ مثلا همین الان مشکلات اقتصادی گریبانگیر همه شده؛ ولی فقط انتظار داریم حکومت با تکیه ابزارهای نظارت و مجازات اوضاع را درست کند! ▫️من نه وضع موجود را تایید کردم؛ و نه فقط نسبت به آن اعتراض کردم؛ بلکه برای اینکه «قانون» برقرار باشد اما «محور آن زور و اجبار نباشد» دادم؛‌ راهکاری بسیار ساده و شدنی؛‌ راهکاری که در عمده روابط اجتماعی دیگر ما (همه عرصه‌های حقوق مدنی: از معاملات و روابط اقتصادی بین مردم، تا مسائل ازدواج و طلاق، تا عرصه قوانین رانندگی، تا ...) عملا در حال پیاده شدن است؛ و هیچگاه هیچ دوقطبی‌ای هم ایجاد نکرده. ▫️نشان دادم هم کسانی که از وجود قانون دفاع می‌کنند حق دارند؛ و هم کسانی که به اجرای قانون بر مدار زور و اجبار معترض‌اند؛ و راه علاج، نه حذف قانون، و رها کردن عرصه عفت عمومی در هرج و مرج است؛ و نه اصرار بر اجرای قانون با ابزار زور و اجبار؛ راه برون‌رفت از این دوگانه تصنعی «اجبار» و «هرج و مرج»، آن است که قانون شرعی حجاب را همچون یک قانون مدنی پیاده و اجرا کنیم؛ همانند قوانین معاملات؛ همانند قوانین رانندگی؛ و همانند صدها قانون مدنی دیگر. 💢حیف که در این هیاهوی غوغاسالار، این سخنان شنیده نشد؛ فهم نشد؛ و حتی نقد نشد! ✍️ حسین سوزنچی