یکی از شهدای مدافع حرم بود ،،،
داعشی ها دورش کردن تا تیر داشت با تیر جنگید تیر تموم شد سنگ ، سنگ تموم شد با مشت لگد، داعشی ها نیت کرده بودن زنده بگیرنش ...
همون موقع حاج قاسم هم توی منطقه بود ..
خلاصه اینقدری این بچه رو زدن تا دیگه بدنش کم آورد و اسیر شد ولی یک لحظه سرشو از ترس پایین نیاورد....
تشنه بود آب رو جلوش می ریختن روزمین ....
فهمیدن حاج قاسم توی منطقهس ...
برا این که روحیه حاج قاسم و بچه هاش رو خراب کنن بیسیم رضا اسماعیلی رو گرفتن جلو دهن رضا و چاقو گذاشتن زیر گلوش...
برا این که زجر کشش کنن آروم آروم شروع کردن به بریدن سرش و بش می گفتن به حضرت زینت فحش بده پشت بیسیم ...
ببین اینقدر یواش یواش بریدن که ۴۵ دقیقه طول کشید ..
ولی از اولش تا لحظه ای که صدای خر خر گلو آمد این پسر فقط چندتا کلمه می گفت: اصلا من آمدم جونمو بدم
اصلا من آمدم فدابشم برا حضرت زینب
اصلا من آمدم سرم رو بدم
یا علی
یا مولا
یا زهرا .....
میگن حاج قاسم عین این ۴۵ دقیقه رو پشت بیسیم گوش می داد و گریه میکرد....
بعدم سر رضا رو گذاشتن جعبه و فرستادن برا حاج قاسم