🔰 سومین جلسه از سلسله سخنرانیهای دکتر سعید جلیلی با موضوع حکمت سیاسی اسلام در قرآن
🔸سه شنبه ۱۰ آبان ساعت ۱۸ الی ۲۰
خ سمیه، نرسیده به حافظ، حوزه هنری، سالن مهر
✅ پایگاه اطلاعرسانی دکتر سعید جلیلی
@saeedjalily
🔻حجابِ اختیاری یعنی «برجامِ فرهنگیِ یک»
🖋 مهدی جمشیدی
رهبر انقلاب در یکی از سخنرانیهای اخیر خویش گفته است: «آنها فقط با جمهوری اسلامی مخالف نیستند، آمریکا با ایران قوی و مستقل، مخالف است. همۀ دعوای آنها سر جمهوری اسلامی نیست ... دعوا بر سر مسئلۀ باحجاب و بدحجاب نیست؛ دعوا بر سر از دنیا رفتن یک دختر جوان نیست. خیلی از این کسانیکه حجاب کاملی هم ندارند، جزو هواداران جدّیِ نظام جمهوری اسلامی هستند؛ در مراسم مذهبی، در مراسم انقلابی، اینها شرکت میکنند؛ بحث سرِ اصل استقلال و ایستادگی و تقویت و اقتدار ایران اسلامی است.»(۱۱/۷/۱۴۰۱).
آنچه که از سخن رهبر انقلاب فهمیده میشود این است که:
۱. ایشان دربارۀ انگیزۀ «آمریکا» سخن میگوید و نه «جوانانِ معترض». سخن ایشان در مقام تحلیلِ نیّات و ذهنیّاتِ «جوانانِ معترض» نیست. این در حالی است که کسانی به «موضوع» این سخن (یعنی اینکه دعوا بر سر مسئلۀ باحجاب و بدحجاب نیست) پرداختهاند و «طرف مقابلِ» آن را عام انگاشتهاند. دعوای «چه کسی» با ما بر سر این مسأله نیست؟!
۲. حرف ایشان این است که نیّت دشمن، نهفقط «مخالفت با مرگ آن دختر» نیست، بلکه «مخالفت با حجابِ الزامی» نیز نیست، و از این فراتر، حتّی «مخالفت با نظام جمهوری اسلامی» نیز نیست، بلکه قصد دشمن، «مخالفت با ایرانِ مستقل و مقاوم» است. این یعنی تعارض ما با آمریکا، بسیار «ریشهای» و «حلنشدنی» است.
۳. امّا آیا همۀ جوانان معترض نیز چنین هدف و غایتی دارند؟! روشن است که برخلاف آمریکا، انگیزۀ بخشی از جوانانِ «دانشآموز» و «دانشجو»ی شرکتکننده در اعتراضهای خیابانی (که وابستگیِ گروهکی و سیاسی نداشتهاند)، «سبک زندگی» بود. آنها در اثر ولنگاری فرهنگی و فقر معرفتی و هیجانزدگی، طعمۀ سبک زندگیِ غربی شدهاند و با عبور از سطح سیاسی، فقط خواهان «سبکِ زندگیِ متفاوت» هستند. در این سبک زندگی، «کشف حجاب» و «برهنگی» را باید حلقۀ آغاز یک زنجیرۀ فرهنگی انگاشت که به سوی اباحیگریِ عملی و لاابالیگریِ اخلاقیِ هرچه بیشتر سوق خواهد یافت. این جمع اندک تصوّر میکنند که با فشار خیابانی میتوانند به مطالبۀ خود دست یابند.
۴. راهکار مواجهه با این عدّه (و نه همگان)، نه «شدّت امنیتی» و «غلظت قضائی» است، نه «رهاسازی مسألۀ حجاب» و «وانهادن کارِ پلیس امنیت اخلاقی». باید در متن «گفتگوی واقعی و جدّی» با اینان، همۀ سخنانشان را شنید و حکمت حجاب را با استدلال، اثبات کرد و امراض اخلاقی را علاج نمود و زمینههای بیرونی و غیرفرهنگی و غیرمعرفتی را برطرف کرد. ما با یک جماعت مبتلا به «آسیب اجتماعی» روبرو هستیم و باید از این دریچه به آنها بنگریم. در پایان این سازوکار، بسیاری از آنها از جریان اعتراض، کنارهگیری خواهند کرد و البتّه کسانی نیز خواهند ماند. آنان که ماندند را باید به واسطۀ «اقتدار قانون»، وادار به تمکین داد.
۵. بنابراین، هرگز چنین نیست که رهبر انقلاب، از مسألۀ «حجاب» عبور کرده باشد. این برداشت، نافی مواضع پیشین ایشان است. ایشان، حجاب را «نمادِ هویّتیِ زن مسلمان» میداند؛ یعنی افزون بر حکم اوّلی (فراموقعیّتی)، از این زاویۀ نوپدید (مستحدثه) و در چهارچوب حکم ثانوی (موقعیّتی) نیز به حجاب مینگرد که حجاب به «نماد» و «نشانه» تبدیل شده و معرّف «استقلال فرهنگیِ جامعۀ اسلامی» و شاخص «مرزبندی با دیگریهای فرهنگی» و حاکی از «عزّت زنِ مسلمانِ کنونی» است.
۶. در ماجرای هستهای، رهبر انقلاب تصریح کرد که اتهام حرکت نظام به سوی ساخت سلاح هستهای، «دستاویزِ دشمن» است و حتّی چنانچه نظام از این صنعت «عقبنشینی» کند، باز «فهرست مفصّلی از بهانههای دیگر» را روی میز قرار خواهند داد، از جمله عمق منطقهای، صنعت موشکی، نظارت استصوابی و ... . اگر در آنجا، «برجام یک» و «برجام دو» و «برجام سه» در میان بود، در اینجا نیز «برجامهای متعدّد فرهنگی» در میان هستند که پس از هر قدم «عقبنشینیِ» ما، مطرح خواهند شد. چنانچه باور ندارید، از «حجاب الزامی» عقبنشینی کنید تا چندی بعد، «مطالبۀ ضدّفرهنگیِ دیگر»ی پیش روی نظام قرار بگیرد. فقط کافیست وارد این «بازیِ طرّاحیشده» بشوید و آن را «آغاز» کنید و به جبهۀ دشمن، نشان دهید که «فشار» و «تحمیل» و «فضاسازی»، کارساز است. در برابر روایتسازیهای دشمن، تنهاوتنها باید «مقاومت» کرد؛ آن هم از طریق «آفریدنِ ضدّروایتها» و «حسّاسیّت به خطوط قرمزِ ارزشی».
۷. غفلت نکنیم که در اینجا، «سکوت» نیز به معنی عقبنشینی است. نگفتن و نهفتن ارزشها، آنها را «مهجور» و «متروک» میسازد. دین، همۀ دین است و نباید به بهانههای ناصواب و دشمنساخته، مجال «فتح سنگر به سنگر» را به دشمن داد. این عقبنشینی، نگهداشتن موقعیّتهای دیگر نیست، بلکه نشاندادن منطق پیشرویِ تدریجی و گامبهگام به دشمن است.
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
🔻در مذمّت بیطرفیِ نظام آموزشی
🖋 مهدی جمشیدی
۱. مطالعۀ تاریخ جنبش دانشجویی نشان میدهد که ما با مسألۀ تازهای روبرو نشدهایم؛ از اواسط دهۀ هفتاد به این سو، جنبش دانشجوی دچار «دوگانگی هویّتی» و «دوپارگی معنایی» شده است و در هر واقعهای، این شکاف موجود و واقعی، خود را نشان میدهد. پاسخ جنبش دانشجویی به مسألهها، «یکسان» نیست، بلکه یک بخش با تکیه بر «سنّت اسلامی و انقلابی» با مسألهها مواجه میشود و راهحلهای اینجایی مطرح میکند و بخش دیگر، به دلیل تعلّقاتش به «هویّت تجدّدی» و وابستگیاش به ایدئولوژیهای آن، راهحلهای بیرون از تاریخ و فرهنگ ما ارائه میدهد. در نسبت با این واقعیّت اجتماعی نیز، همان «دوگانگی دیرینه و ریشهدار»، سربرآورد و جلوهای دیگر از خود را به نمایش گذاشت. البته در این میان، بدنۀ دانشجویان را نباید بیطرف و بیموضع قلمداد کرد، چون آنها ریشه در خاک «تاریخِ خودی» دارند و فقط کمکنش یا بیکنش هستند، اما در درونشان، خود را جزو هویّت اسلامی و انقلابی میشمارند. آن پاره از جنبش دانشجویی که در فتنۀ اخیر، به کنشگرِ بازی دشمن تبدیل شد، در مقاطع پیشین نیز چنین نقشی را ایفا کرد و این جریان، امتداد همان عقبه است. باید بیفزایم که در میان اینان، دانشجویانی نیز بودهاند که به دلیل «فقر شناختی» و «اسارت در بازیهای روایتی»، گرفتار شدند و «توهم» را «حقیقت» پنداشتند. تجربۀ بازی سیاسی در اینان، بسیار ناچیز است و اینان نمیدانند که در عالم سیاست، نباید «سادهسازی» کرد و گفتهها و ادعاها را حق انگاشت و تکرار کرد. در عین حال، نباید به «آینده» ارجاع داد و هزینۀ «تجربهاندوزیِ نسل جدید» را به جامعه تحمیل کرد، بلکه باید آنها را به «تاریخ» ارجاع داد. این تاریخ و مطالعۀ تاریخ است که جنبش دانشجویی را غنی و قویم میسازد.
۲. دانشجویان، برآمده از «مدرسه»اند و نظام آموزشی در مدارس، از هرگونه «کنش سیاسی» و «فهم رسانهای»، تهی است. دانشآموز در نظام آموزشی، به «انبار محفوظات» فروکاهیده شده و رشد یکسویه و تکبعدی یافته است. در تمام مدّت دوران تحصیل در مدرسه، دانشآموز نمیتواند هیچگونه ارتباط ساختاریافتۀ آموزشی با انقلاب و ارزشهای اساسی آن پیدا کند، بلکه همواره باید معلوماتی را به حافظۀ مظلوم خویش بسپارد که اغلب با نیازها و واقعیّتهای زندگی او، فاصلۀ فراوان دارند. نظام آموزشی، بر «معرفت سیاسی» و «شناخت رسانهای» دانشآموز نمیافزاید، بلکه او را در این زمینه به حال خویش، «رها» میکند. نظام آموزشی، خود را نسبت به این بخش، مسئول نمیانگارد. از این جهت باید گفت که نظام آموزشی نسبت به ارزشهای انقلابی، بیطرف و بیموضع است، یا دستکم، بهصورت جدّی و ساختاری به آن وارد نشده است و نمیکوشد «هویّت انقلابی» را در دانشآموزان، ایجاد و تثبیت کند. «دانشگاه»، جلوۀ بیرونی این وضع در «مدرسه» است. به بیان دیگر، آنچه که در دانشگاه مشاهده میکنید، چیزی نیست جز حاصل «کمکاریها» و «بیعملیها»ی نظام آموزشی در مدرسه. اگر منصفانه بنگریم، باید معترض «ساختار آموزشی» باشیم، نه «دانشآموز» یا «دانشجو». اینان، پروردۀ همین نظام آموزشی هستند؛ نظام آموزشیای که متهم به «ایدئولوژیکبودن» است اما در عمل، مخاطب خود را با ارزشهای انقلابی، آشنا نمیسازد. ازاینرو، باید علاج واقعی و زیربنایی را «بازسازی انقلابیِ نظام آموزشی» دانست و «معلولها» را مقصر قلمداد نکرد.
۳. کاری که اکنون باید به آن همّت گمارد، ایجاد فضای گشوده و منطقی برای «گفتگو» است. باید شنید و گفت و استدلال کرد. باید صبورانه و همدلانه، حرفها و دردها و دغدغهها و گلایهها را شنید و به آنها پاسخ داد. آری، کسانی هستند که غرضورز و بیگانهگزیناند و «اغتشاش» و «هوچیگری» و «تنش» را بر «گفتگو» ترجیح میدهند. حساب اینان از سخن من جداست. با اینان باید با زبان «قانون» سخن گفت. اما آنان که بهواقع «پرسش» و «ابهام» و «اشکال» دارند و میخواهد «صدایشان» شنیده شوند را نباید در کنار اینان نشاند و همه را با یک چوب راند. دانشگاه، از ظرفیّت بسیاری گسترده و درخشانی برای «مناظره» و «گفتگو» و «مواجهه» و «تضارب آراء» برخوردار است. باید این ظرفیّتها را فعّال کرد و از دانشگاه، «باشگاه هماندیشی» و «معرکۀ آزاداندیشی» ساخت. نباید آرمان «کرسیهای آزاداندیشی» را معلّق نهاد. آن همه اصرار و تأکید رهبر انقلاب در این باره نباید به فراموشی سپرده شود. انقلاب از «گشودگی» نمیهراسد و خواهان «دانشگاه انقباضی» نیست. گفتگو، راهحلی برای «همۀ فصلها» است، نه مرهمی برای عبور از بحران. بحرانها، زادۀ «فقر گفتگو» هستند و دانشگاه میتواند با رویکرد انبساطی و گشودۀ خود، از جامعه نیز تنش بزداید، نه اینکه در امتداد تنش جامعه به حرکت افتد.
📎منتشرشده در ایرنا:
https://irna.ir/xjKMg2
🔻از این طرف که منم راه کاروان، باز است:
بازگشت از اشتباه
🖋 مهدی جمشیدی
مهران مدیری در ویدئوی اخیرش، به چند واقعیّت مهم اشاره کرده است:
۱. او پذیرفته که حقّ دخالت در «پخش» یا «عدمپخش» برنامههای تلویزیونیای که ساخته است را ندارد. این یعنی درخواستش در آن ویدئوی نابجای پیشین، خلاف قانون بوده است و از اساس نمیتوانسته چنین مطالبهای داشته باشد. در واقع، او «حقّ نداشته»اش را خرج کرده بود.
۲. او از «وطن» و «امنیّت» سخن گفته و افزوده که بهعنوان یک ایرانی، خود را مرهون ایران و امنیّت حاکم بر آن میداند و نگران «تجزیۀ ایران» است. حسّاسیّت نسبت به «وطن» یعنی او نمیخواهد «مهاجرِ بیوطن» باشد و از «ریشه» و «هویّت» خویش جدا شود. و اشاره به «امنیّت» نیز یعنی «آتش» و «آشوب» و «اغتشاش» و «هتّاکی» و ...، «اعتراض» نیست و از رهگذر آن، نهفقط هیچ راهی گشوده نمیشود، بلکه حتّی «امنیّتِ کنونی» نیز از دست میرود.
۳. او گفته که در طول این سالها، همواره «دیگرانِ ناجوانمرد»ی که از «مردم» نیستند، کمین کرده بودند تا از هر «بگومگوی درونی» و «مشاجرۀ خانوادگی» در اینجا، برای خویش کیسه بدوزند و آن را مطابق منافعشان ترجمه و تفسیر کنند؛ حالآنکه باید «مردم ایران» برای «ایران» تصمیم بگیرند، نه «بیگانگان» و «بیگانهگُزینان». پس مردم، هرگز محتاج توصیههای «دیگرانِ ناجوانمرد» - از قبیل دولت آمریکا و آن دلقکِ پریشانگیسویِ دلارپَرست – نیستند و صلاحشان را خود بهتر میشناسند.
۴. دیگر اینکه او موضع خویش را برخاسته از خبرسازیها و تصویرپردازیهای «فضای مجازی» دانسته است. او که میگوید باید «مراقب خویش» در فضای مجازی باشیم، در واقع، حدیث نفس میکند و حال خویش را بازمیگوید. او تصریح میکند که به دلیل قرار گرفتن در محاصرۀ گردبادِ فضای مجازی، دچار «اشتباه» دربارۀ واقعیّت شده است. آری، «کجروایتها»یی که «واقعیّت» را ربودند و «شبهواقعیّت» آفریدند، حتّی این «رسانهای کارکُشته» را نیز فریفتند و عقلش را راندند و هیجانش را فراخواندند.
۵. او باید بیش از این زبان به صراحت میگشود و عذر میطلبید، امّا بههرحال، او «بازگشت» و خود را دوباره در «چهارچوبِ خطوط قرمزِ نظام جمهوری اسلامی» تعریف کرد. او چون زبان بدن میداند، همۀ حرفش را به حرف واگذار نکرد. ازاینرو، بیش از کلمات و جملههایش، چهرهاش «پشیمان» بود. باید از هر کس در حد توان و بضاعتش توقع داشت. امیدوارم که این خودشکنی، برخاسته از خودیابی باشد. شاید انصاف این باشد که به پاس لبخندهایی که بر چهرهها نشاند و دردها و غصّهها را فراموشاند، و به پاس زهرهایی که در جام طنز، به براندازها و دگراندیشان خوراند، از این «اشتباهِ غافلانه» درگذریم. بهگمانم در آرمانشهر انقلاب، «کوچۀ بنبست» وجود ندارد. انقلاب، «دریادل» است و «دلرحم». به تعبیر منقول از سوی رهبر رئوفِ انقلاب: «تو قاصد اَر نفرستی و نامه ننویسی/ از این طرف که منم راه کاروان، باز است».
۶. او حداقل، شرافتِ «اذعان به خطا» را داشت و از راهِ رفته، بازگشت. از این جهت، غیرقابلمقایسه با سلبریتیهای خیانتکار و غرضورزی همچون علی کریمی و علی دایی و ... است. پس اگر در این سو، «بخشش» و «رحمت» و «مدارا» است، باید در آن سو که اینان نشستهاند و یاوه میبافند، «داغ» و «درفش» و «عذاب» در کار باشد. یک طرف، درخور «مرحمت انقلابی» است و طرف دیگر، شایستۀ «قاطعیّت انقلابی».
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
🔻طریقۀ دیکتاتوری، طریقۀ گفتگو
🖋 مهدی جمشیدی
۱. نظر قطعیِ امام خمینی این بود که او بر «کرسیِ رهبری» تکیه بزند، امّا هرگز از این امر استقبال نکرد، بلکه خویش را به حاشیه راند تا حتّی در معرض چنین انتخابی نیز قرار نگیرد. در پی ارائۀ هیچ «مؤیّد»ی از سوی امام خمینی نبود تا مبادا به پشتوانۀ اینچنین نظری، ذهن دیگران را مرعوب و به خود متمایل سازد. نگفت و نهفت و از صحنۀ بازیِ قدرت گریخت، درحالیکه دیگرانی بودند که طلب و تمنّای قدرت داشتند، امّا چنین «برگ برنده»ای در اختیار نداشتند. آری، او بهدنبال رهبریِ امّت نبود، امّا «تقدیر» چنین میخواست.
۲. آنگاه که به قدرت دست یافت، «مخالفان» و «منتقدانِ» پیشین خویش را قلعوقمع نکرد و از قدرت نراند، بلکه با همۀ آنها مدارا کرد و از درِ لطف و مرحمت وارد شد. او در پیِ آنهمه ظلم و جفای نخستوزیرِ دهۀ شصت برنیامد و بر او نتاخت و از او انتقام نگرفت. اگر در گذشته که رئیسجمهور بود، صبر ورزید و مدارا کرد، اینک که رهبر شد، بسیار بیش از آنهنگام، طریق «پدرانه» و «دوستانه» را در پیش گرفت و موافقت و مخالفت با «خویش» را معیار حقّ و باطل ندانست.
۳. او «ولیّفقیه» است و «نائب امام معصوم»، امّا هرگز برای خویش، «قداست» نمیتراشد. مبدأ «مشروعیّت» است، امّا بر دین و مردم اصرار میورزد و از خویش سخن نمیگوید. میگوید نهفقط قابلمقایسه با حضرت امیر نیست، بلکه از قنبر، غلام آن حضرت نیز فروتر است. او میتوانست «دکّان قداستفروشی» بگشاید و خویش را دریچۀ امام معصوم معرفی کند، امّا هرگز بهگونهای سخن نگفت و عمل نکرد که از آن، بوی الوهی و آسمانی بودن برخیزد.
۴. او همیشه به «قانون»، ارجاع داده و قانون را فصلالخطاب دانسته است، نه خویش را. بارهاوبارها گفته است که باید قانون، ملاک عمل باشد و نباید «بدعتهای قانونگریزانه» ایجاد کرد. او نظر خودش را بر قانون حاکم نمیکند، بلکه حتّی آنجا که قانون برخلاف نظرش باشد، باز خویش را موظّف به «اطاعت از قانون» میشمارد و معترض نمیشود. او قانون را محترم میانگارد تا همگان دریابند که حتّی رهبر نیز از قانون عبور نمیکند. او برای خویش در برابر قانون، «استثناء» نمیتراشد و «تبصره» نمیزند و «ویژهخواری» نمیکند، بلکه همچون یک شهروند عادی، تابع و تسلیم قانون است.
۵. او قدرت را در خویش، متمرکز نساخته و خود را تبدیل به «قدرت متمرکز» نکرده است. مجال نداده که در اطرافش، «انباشت قدرت» به وجود بیاید و نهادها و قوا، «بیقدرت» و «صوری» شوند. از یک سو، عمدۀ بضاعتهای نظام در دولت، تجمیع و انباشته شده است و از سوی دیگر، او خود در پی «تفویض» و «واگذاری» برآمده و بسیاری از نیروهای سیاسی و اجتماعی در قالب شوراها و نمایندگیها و ... به «حضور مؤثّر» فراخوانده و قدرت در میان «کنشگران متنوّع»، توزیع کرده است. ازاینرو، امروز با «قدرت توزیعشده» و «کنشگریهای پخششده» مواجه هستیم.
۶. او جامعه را نیز بهصورت حداکثری، به «مشارکت» فراخوانده است و از نظریۀ «مردمسالاریِ دینی»، روایت رقیق و اقلّی نداشته است. مردمسالاریِ دینی به روایت او، جوهرۀ نظام است و مناسبات و معادلات سیاسی، وابسته به آن و برآمده از آن است. مردمسالاریِ دینی، محدود به انتخابات نیست و او «مردمسالاریِ انتخاباتی» را سقف و حداکثرِ مشارکت مردم در قدرت و تدبیر معرفی نکرده است، بلکه بر «مردمسالاریِ پساانتخاباتی» نیز اصرار ورزیده و فروع و اضلاعی را نیز برای حضور و فاعلیّتِ مردم در دورۀ پساانتخابات عرضه داشته است. او خواهانِ «حضور حداکثریِ مردم» است، نه گریزان از آن. او مردم را «رقیبِ» خویش نمیشمارد و نمیخواهد با تنگکردن دامنۀ انتخابها و کنشگریهای مردم، قدرتِ خویش را تثبیت کند، بلکه «مردمیسازی» را سازوکارِ نافع و قطعیِ نظام قلمداد میکند.
۷. او یک «رهبرِ گفتوگویی» است؛ آن هم نه «گفتوگوی ساختگی»، بلکه «گفتوگوی واقعی». گفتوگویی که در آن «استدلال»، غالب است و «برهان»، تعیینکننده. گفتوگو در «شرایط برابر» و «بدون هراس از عواقب گفتهها». منطق او، «تحکّم» و «فرمان» و «امر» و «تحمیل» نیست، بلکه «همراهسازی» و «استدلالپردازی» و «اقناع» و «مباحثه» است. آنگاه که با دانشجویان دیدار میکند، بهواقع «میشنود» و خود را در جایگاه «مخاطب مستقیم» مینشاند. به دانشجو حقّ میدهد که «صریح» بگوید و «شفاف» بخواهد و «انتقاد» کند؛ چه از او و چه از دفترش و چه از نهادهای منصوبش. هیچچیز از پیش، طرّاحی نشده است و تصنّعی نیست، بلکه مجال برای «گفتوگوی ساختارنیافته» فراهم شده است. گفتههای چالشی و منتقدانه نیز زیر آن سقف، محبوس نمیشوند و خاص آن جمع محدود نیستند، بلکه رسانهای میشوند.
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
جنبش دانشجویی و روایت.m4a
18.66M
🔻گزینهی "روایت" در برابر جنبش دانشجویی:
چریکهای روایی، برخیزید!
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
12_Javani_Youth.mp3
3.46M
تنِ تو
معترض، ما هستیم!
درد داریم و خموشیم امّا
چه بگوییم از این قصّۀ تلخ؟!
شهر، تبدار شده
برگریزان حیاست
و چه غوغاییست از حجمِ هوس،
آرمانها شدهاند تبعیدی
و حقیقت هم، زندانیِ زنجیرِ روایتبافان
گیسوانت شده بازیچۀ باد
عقدهها، حسرتها
داغها، نفرّتها
چشمها آلوده، دل تو آسوده
شهر در پیچوخمِ زلف تو در خود پیچید
و چه تلخیها دید
شبِ گیسوی پریشانِ تو شد فاجعهساز
و تو هم میدانی؛
فتنه اینبار شده موجسوارِ تن تو
بدنت، طعمه شده
و خیابان شده بازارِ حراجِ بدنت
چشمها، وسوسهآلودِ تنت
بدنت، سهمِ نظربازیِ هر بیسروپا
عشق، این است؟! رهاییِ تَنَت؟!
میم. جیم.
@sedgh_mahdijamshidi
49.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻گفتگوی کوتاه با موضوع:
حجاب در معرکهی کجروایتها
📎 ۱ آبان ۱۴۰۱
📎 شبکه افق
@sedgh_mahdijamshidi
🔻دو لبه یک قیچی
آشوبگر در خیابان، "بسیجی" میکُشد و داعشی در امامزاده، "زائر".
یکی "حجابستیز" است و دیگری "شیعهستیز".
یکی "عفاف" را برنمیتابد و دیگری "علی" را.
یکی "ایمان" میستاند و دیگری "جان".
یکی ما را "دیکتاتور" میداند و دیگری "کافر".
یکی "اباحیگر" است و دیگری "تنگنظر".
یکی "فحاشی" میکند و دیگری "تیراندازی".
یکی "لذّت" میخواهد و دیگری "انتحار".
یکی "آزادیپَرست" است و دیگری "آزادیستیز".
یکی "فاسق برهنه" است و دیگری "جاهل متنسّک".
یکی "بیغیرت" است و دیگری "بیرحم".
یکی "همباشی" میپسندد و دیگری "جهاد نکاح".
یکی "اختلاط" میخواهد و دیگری "حبس".
یکی "سگباز" است و دیگری "سگصفت".
یکی "تیر تحریف" میزند و دیگری "تیر خلاص".
این است قصّه:
شیاطین، جلوهها دارند و جامهها.
جنود ابلیس، به "جنگ ترکیبی" روآوردهاند.
اینان دو روی یک سکهاند.
و با حقّ میستیزند؛
از "حرم جمهوری اسلامی" تا "حرم اهل بیت".
@sedgh_mahdijamshidi
18.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻مسألۀ بنیادی چیست؟
۱- گفتۀ علامه مصباح، بهطور کامل بر «وضعِ امروزِ جامعۀ ما» قابلانطباق است، امّا این سخنان در «سال هفتادونه» بیان شده است. این به آن معنی است که مشکل تحقّقِ امربهمعروف و نهیازمنکر، دستکم «بیش از بیست سال» ریشه دارد.
۲- از نظر ایشان، مسأله این است که به دلیل غلبۀ نوعی از «شرایط فرهنگی» و «جو اجتماعی»، حتّی «امکانِ» امربهمعروف و نهیازمنکر، از میان رفته است؛ یعنی نوعی «ساختار نگرشیِ متضاد» با این واجب شرعی، رواج یافته است که مانع «عمل مؤمنان» میشود.
۳- این «ساختار فکری»، دستکم سه ضلع دارد: «تساهلوتسامح»، «آزادی» و «حریم خصوصی». تبدیلشدنِ این «نظریهها» به «فرهنگ»، امربهمعروف و نهیازمنکر را «اماته» کرده است.
۴- این سه نظریه، «نظام دفاعِ فرهنگیِ جامعۀ اسلامی» را دچار اختلال کرده و بهاینترتیب، جامعۀ اسلامی، امکان دفاع از ارزشهای بنیادین خویش را از دست داده است؛ چنانکه به ارزشهایش حمله میشود، امّا ناچار است که سکوت کند.
۵- ازاینجهت، باید در پی «احیا»ی آن باشیم؛ یعنی باید «زمینههای پیشینی» برای امربهمعروف و نهیازمنکر فراهم کرد. بهعبارتدیگر، باید این «سد شناختی» را در جامعه شکست و قبولاند که ما «حقّ» داریم از اسلام و انقلاب، دفاع کنیم.
۶- و البتّه شکستن این سدها و موانع، «هزینه» دارد، امّا نباید از «مخالفتها» و «اعتراضها» و «کارشکنیها» هراسید و عقب نشست.
🖋 مهدی جمشیدی
@sedgh_mahdijamshidi
🔴روزنامه ایران: تا امروز هیچ معترضی کشته نشده است!
🔹روزنامه ایران نوشت: طی آشوبهای اخیر در کشور، مدافعان امنیت حداقل ۳۵ شهید را تقدیم ملت و نظام جمهوری اسلامی ایران کردهاند. اما کسی از طرف مقابل کشته نشد. این امر درعین حال به معنای موفقیت نیروهای حافظ امنیت، در فراجا و بسیج و درعین حال، نشاندهنده مظلومیت این نیروها نیز هست. زیرا این وضعیت، بیانگر این است که این نیروها، نه تنها هیچگاه از سلاحهای جنگی استفاده نکردهاند، بلکه در موارد بسیاری، مانع تحقق پروژههای کشتهسازی در طرف مقابل نیز شدهاند.
✅به ایران امروز بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/2410086410Ca8f498c543
🔴رئیس دانشگاه یاسوج: برای 20 دانشجو، حکم تعلیق یک تا دو ترم زده ایم
🔹 دانشجویان، خانوادههای خود را به دانشگاه بیاورند تا تعهد عدم تکرار بدهند
✅به ایران امروز بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/2410086410Ca8f498c543