eitaa logo
داستان دلنشین منبر
10.5هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
3.3هزار ویدیو
35 فایل
✍بیان داستان جذّاب درمنبر،موجب انگیزه سازی،اقناع اندیشه،تحریک احساس ورفتارسازی در مخاطب میشود 😍#تبلیغات_ارزان😍👇 https://eitaa.com/joinchat/2208759919C9cd79a5ea3 تبلیغات نه تایید و نه رد می شود
مشاهده در ایتا
دانلود
2.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍سخنرانی حاج آقا عالی 💠موضوع: ثواب بسیار عجیب بوسیدن ! داستان دلنشین منبر @membariha313
✨﷽✨ ◾️ شهادت امام رضا (ع) تسلیت باد ◾️ ✍مشهور است که امام رضا علیه السلام در پنج شنبه یا جمعه 11 ذی القعده سال 148 قمری در مدینه متولد شد. مأمون که برای حفظ حکومت خود امام رضا علیه السلام را از مدینه به مرو آورده بود و با ترفندهای خود و اطرافیان به اهداف خود نرسیده بود، وقتی که رفتار و قاطعیت آن حضرت را دید، دریافت که گفتار و رفتار آن حضرت در نهایت موجب ضعف و تزلزل حکومت او می شود و از سوی دیگر عباسیّان همواره در مورد ولایت عهدی امام رضا علیه السلام مأمون را تهدید می کردند و به او هشدار می دادند. در نتیجه وی تصمیم گرفت که آن حضرت را به گونه ای از میان ببرد. ولی کاملاً مراقب بود که این عمل به طور کاملاً محرمانه انجام گیرد تا مسئله جدیدی برای حکومتش پیش نیاید. لذا با مسموم کردن آن حضرت به هدف خود رسید. امام علیه السلام در روز آخر صفر بر اثر زهر مسموم و دعوت حق را لبیک گفت و به اجداد پاکش پیوست. ❤️احادیثی از امام رضا(ع): ❶ نان را با کارد قطع مکنید، آن را با دست بشکنید. ⇦الکافی ج6 ص304 ❷ هر که اندوه مومنی را برطرف کند، خداوند روز قیامت اندوه او را از دل او بر می دارد. ⇦اصول کافی ج3 ص286 ❸ هرکس قدرت بر کاری که گناهان او را بپوشاند و از بین ببرد، نداشته باشد، پس باید بر محمد بر آل او بسیار درود بفرستد، زیرا صلوات گناهان را به کلی ویران می کند. ⇦وسائل الشیعه ج7 ص194 ❹ هرگاه بندگان، گناهان جدیدی را بیاورند که قبلا آن را انجام نمی دادند، خداوند هم بلاهای جدیدی را برای آنان می آورد، که قبلا از آن آگاه نبودند. ⇦علل الشرایع ج2 ص522 📚‍ احادیث الطلاب ص924 تا 940 داستان دلنشین منبر @membariha313
مژده مژده 🌸کانال منبرهای تبلیغی 🌸 🌷 منبرهای استاد رفیعی https://eitaa.com/joinchat/637403321Ced95dfa44d 🌷 منبرهای استاد عالی https://eitaa.com/joinchat/637403321Ced95dfa44d 🌷منبرهای استاد پناهیان https://eitaa.com/joinchat/637403321Ced95dfa44d 🌷 منبر استاد انصاریان https://eitaa.com/joinchat/637403321Ced95dfa44d 🌷منبر هاب استاد فرحزاد https://eitaa.com/joinchat/637403321Ced95dfa44d ومنبرهای استادکاشانی_دانشمند_مومنی_و.. ⚘موضوعی 🌱مناسبتی⚘ متنی 🌱صوتی 🌸 بانک منبر های تبلیغی در ایتا🌸 https://eitaa.com/joinchat/637403321Ced95dfa44d مورد نیاز همه عزیزان 👌👌👆👆 پیشنهاد عضویت برای همه اعضا
🌻 امام رضا عليه السلام: 🍀 ينبَغِي لِلرَّجُلِ أن يُوَسِّعَ عَلَى عِيَالِهِ لِئَلَّا يَتَمَنَّوا مَوتَهُ. 🍀 ببر شخص مالدار متمکن واجب است که بر خانواده اش در مخارج وسعت بدهد (تا آرزوی مرگش را ننمایند). 📚 بحار الانوار، ج 78، ص 335. داستان دلنشین منبر @membariha313
@Maddahionlinمداحی آنلاین - از شدت شوق عاشقت صد بار جان داد - صابر خراسانی.mp3
زمان: حجم: 1.5M
🎤بسیار دلنشین صابر خراسانی: از شدت شوق عاشقت صد بار جان داد وقتی برایم پرچمت دستی تکان داد (ع) داستان دلنشین منبر @membariha313
✨﷽✨ ⚫️ مسمویت امام رضا علیه السلام‌ بدست مأمون ✍ اباصلت گوید : حضرت امام رضا علیه السلام بمن فرمودند : من به مجلس اين فاجر (مأمون لعين) داخل خواهم شد. اگر از خانه سر نپوشيده بيرون آيم با من تكلم نما ، و اگر چيزى بر سر پوشيده باشم با من سخن مگوی. اباصلت گوید : حضرت امام رضا عليه السلام نماز بامداد ادا نمود. جامه‌هاى خويش را پوشيد و در محراب نشست و منتظر مى‌بود تا غلامان مأمون به طلب وى آمدند. آنگاه كفش خود را پوشيد و رداى مبارك خود را بر دوش افكند و به مجلس مأمون درآمد ، و من در خدمت آن حضرت بودم. در آن وقت طبقى چند از الوان ميوه‌ها نزد وى نهاده بودند ، و او خوشه انگورى را كه زهر را به رشته در بعضى از دانه‌هاى آن دوانيده بودند در دست داشت و بعضى از آن دانه‌ها كه به زهر نيالوده بودند، از براى رفع تهمت زهر مار مى‌كرد. چون نظرش بر آن حضرت افتاد مشتاقانه از جاى خود برخاست و دست در گردن مباركش انداخت و ميان دو ديده آن قرة العين مصطفى را بوسيد ، و آنچه از لوازم اكرام و احترام ظاهرى بود دقيقه‌اى فرو نگذاشت. آن جناب را بر بساط خود نشانيده و آن خوشه انگور را به وى داد و گفت: يابن رسول اللّه! از اين نكوتر انگور نديده‌ام. حضرت فرمودند كه شايد انگور بهشت از اين نكوتر باشد. مأمون گفت : از اين انگور تناول نما. حضرت فرمود كه مرا از خوردن اين انگور معاف دار. مأمون مبالغه بسيار كرد و گفت البته مى بايد تناول نمود. مگر مرا متهم مى دارى با اين همه اخلاص كه از من مشاهده مى‌نمايى! اين چه گمانها است كه بمن مى‌برى ، و آن خوشه انگور را گرفته دانه چند از آن خورد باز بدست آن جناب داد و تكليف خوردن نمود. آن امام مظلوم چون سه دانه از آن انگور زهرآلود تناول كرد حالش دگرگون گرديد و باقى خوشه را بر زمين افكند و متغير الأحوال از آن مجلس برخاست، مأمون گفت : يابن عم! به كجا مى روى؟ فرمود : به آنجا كه مرا فرستادى! و آن حضرت حزين و غمگين و نالان سر مبارك پوشيده از خانه مأمون بيرون آمد. 📚 منتهی الآمال ، نشر مبین اندیشه ، 2 / 1760 . داستان دلنشین منبر @membariha313
3.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 نشانه های انسان حکیم 🎙حجت الاسلام و المسلمین رفیعی داستان دلنشین منبر @membariha313
6.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 صراط المستقیم 🎙استاد داستان دلنشین منبر @membariha313
🔹 شیطان جز دشمنی و عداوت، هیچ نسبتی با ما ندارد، 🔹 ولی متاسفانه ما هیچوقت مثل یک دشمن در مقابلش سنگر نگرفته‌ایم! هرچه او دشمنی میکند ما خواب تر! 👈 پس بدبخت است کسی، گوش بسپارد به وسوسه‌های شیطان و با دست خویش، خودش را به رنج و دردسر بیاندازد. 🌴 سوره طه 🌴 🕋 فَقُلْنا يا آدَمُ إِنَّ هذا عَدُوٌّ لَكَ وَ لِزَوْجِكَ فَلا يُخْرِجَنَّكُما مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقى‌ «117» ⚡️ترجمه: پس گفتيم: اى آدم! همانا اين ابليس دشمن تو و همسر توست، پس مواظب باش كه با وسوسه‌هايش شما را از بهشت بيرون نكند كه به رنج ومشقّت خواهى افتاد. داستان دلنشین منبر @membariha313
💢 ارتباط مردم با دنیا 💠 امام علی علیه السلام فرمودند: 🍃 النَّاسُ أَبْنَاءُ الدُّنْيَا، وَ لَا يُلَامُ الرَّجُلُ عَلَى حُبِّ أُمِّهِ‏. 🔹 مردم، فرزندان دنيا هستند و كسى را نمى توان به سبب محبت به مادرش سرزنش كرد. 📚 حکمت 303 نهج البلاغه ✍️ حقيقت اين است كه امام علی عليه السلام مى خواهد بفرمايد: نه از علاقه خودتان به دنيا نگران باشيد و نه از علاقه ديگران نسبت به آن، چراكه پيوندى بسيار مستحكم ميان شما و دنياست. از آن بترسيد كه اين علاقه افراطى شود و به شكل دنياپرستى درآيد. داستان دلنشین منبر @membariha313
3.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 🎙سخنرانی استاد : موضوع: علت انتقال انسان از بهشت به دنیا داستان دلنشین منبر @membariha313
✨﷽✨ 💢مطلبی که امام رضا (ع) به آیت الله بهجت (ره) فرمودند! ✍آیت‌الله فِهری زنجانی که ساکن سوریه بودند، در تهران برایم گفت: «در مشهد، آیت‌الله بهجت را دیدار کردم.» پرسیدم: «یادتان هست پنجاه و پنج سال قبل، نجف با هم در مدرسۀ سید بودیم؟» دوست بودیم، اگرچه هم‌درس نبودیم.شما پرواز کردید و ما را جا گذاشتید.ما که سید بودیم. چه می‌شد دست ما را هم می‌گرفتید؟! اکنون که مهمان شما هستم، تا عنایت خاصی از امام رضا علیه‌السلام برای من نگویید، از اینجا نمی‌روم!» سرشان را پایین انداختند. ناراحتی در ایشان ندیدم. سر را بالا آورد و گفت: «یک‌بار که به حرم مشرّف شدم، حضرت مرا به داخل روضه نزدشان بردند؛ ده مطلب فرمودند. یکی این بود: «مگر می‌شود، مگر می‌شود، مگر ممکن است کسی به ما پناه آورد و ما او را پناه ندهیم؟!» در سخنرانی مجلس روضه که با حضور آقا برگزار می‌شد، این خاطره را تعریف کردم؛ و گفتم: «اگر کم‌وزیاد دارد، آیت‌الله بهجت تذکر دهند.» پایان سخنرانی خدمتشان رسیدم، اما تذکری ندادند... 📚این بهشت، آن بهشت، ص۶٨و۶٩؛ بر اساس خاطرۀ حجت‌الاسلام والمسلمین صدیقی داستان دلنشین منبر @membariha313