eitaa logo
داستان دلنشین منبر
10.5هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
3.3هزار ویدیو
35 فایل
✍بیان داستان جذّاب درمنبر،موجب انگیزه سازی،اقناع اندیشه،تحریک احساس ورفتارسازی در مخاطب میشود 😍#تبلیغات_ارزان😍👇 https://eitaa.com/joinchat/2208759919C9cd79a5ea3 تبلیغات نه تایید و نه رد می شود
مشاهده در ایتا
دانلود
3.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 نشانه های انسان حکیم 🎙حجت الاسلام و المسلمین رفیعی داستان دلنشین منبر @membariha313
6.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 صراط المستقیم 🎙استاد داستان دلنشین منبر @membariha313
🔹 شیطان جز دشمنی و عداوت، هیچ نسبتی با ما ندارد، 🔹 ولی متاسفانه ما هیچوقت مثل یک دشمن در مقابلش سنگر نگرفته‌ایم! هرچه او دشمنی میکند ما خواب تر! 👈 پس بدبخت است کسی، گوش بسپارد به وسوسه‌های شیطان و با دست خویش، خودش را به رنج و دردسر بیاندازد. 🌴 سوره طه 🌴 🕋 فَقُلْنا يا آدَمُ إِنَّ هذا عَدُوٌّ لَكَ وَ لِزَوْجِكَ فَلا يُخْرِجَنَّكُما مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقى‌ «117» ⚡️ترجمه: پس گفتيم: اى آدم! همانا اين ابليس دشمن تو و همسر توست، پس مواظب باش كه با وسوسه‌هايش شما را از بهشت بيرون نكند كه به رنج ومشقّت خواهى افتاد. داستان دلنشین منبر @membariha313
💢 ارتباط مردم با دنیا 💠 امام علی علیه السلام فرمودند: 🍃 النَّاسُ أَبْنَاءُ الدُّنْيَا، وَ لَا يُلَامُ الرَّجُلُ عَلَى حُبِّ أُمِّهِ‏. 🔹 مردم، فرزندان دنيا هستند و كسى را نمى توان به سبب محبت به مادرش سرزنش كرد. 📚 حکمت 303 نهج البلاغه ✍️ حقيقت اين است كه امام علی عليه السلام مى خواهد بفرمايد: نه از علاقه خودتان به دنيا نگران باشيد و نه از علاقه ديگران نسبت به آن، چراكه پيوندى بسيار مستحكم ميان شما و دنياست. از آن بترسيد كه اين علاقه افراطى شود و به شكل دنياپرستى درآيد. داستان دلنشین منبر @membariha313
3.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 🎙سخنرانی استاد : موضوع: علت انتقال انسان از بهشت به دنیا داستان دلنشین منبر @membariha313
✨﷽✨ 💢مطلبی که امام رضا (ع) به آیت الله بهجت (ره) فرمودند! ✍آیت‌الله فِهری زنجانی که ساکن سوریه بودند، در تهران برایم گفت: «در مشهد، آیت‌الله بهجت را دیدار کردم.» پرسیدم: «یادتان هست پنجاه و پنج سال قبل، نجف با هم در مدرسۀ سید بودیم؟» دوست بودیم، اگرچه هم‌درس نبودیم.شما پرواز کردید و ما را جا گذاشتید.ما که سید بودیم. چه می‌شد دست ما را هم می‌گرفتید؟! اکنون که مهمان شما هستم، تا عنایت خاصی از امام رضا علیه‌السلام برای من نگویید، از اینجا نمی‌روم!» سرشان را پایین انداختند. ناراحتی در ایشان ندیدم. سر را بالا آورد و گفت: «یک‌بار که به حرم مشرّف شدم، حضرت مرا به داخل روضه نزدشان بردند؛ ده مطلب فرمودند. یکی این بود: «مگر می‌شود، مگر می‌شود، مگر ممکن است کسی به ما پناه آورد و ما او را پناه ندهیم؟!» در سخنرانی مجلس روضه که با حضور آقا برگزار می‌شد، این خاطره را تعریف کردم؛ و گفتم: «اگر کم‌وزیاد دارد، آیت‌الله بهجت تذکر دهند.» پایان سخنرانی خدمتشان رسیدم، اما تذکری ندادند... 📚این بهشت، آن بهشت، ص۶٨و۶٩؛ بر اساس خاطرۀ حجت‌الاسلام والمسلمین صدیقی داستان دلنشین منبر @membariha313
5.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 تو کاره‌ای نیستی! 🎙استاد داستان دلنشین منبر @membariha313
✍امام سجّاد علیه السلام: خدایا... فرمانبرداری از پدر و مادر و نیکی کردنِ من درحقّ ایشان را برای من... از آب خنک در کام تشنگان گواراتر ساز، تاخواهش ایشان را بر خواهش خود ترجیح دهم. 📚از دعای 24 صحیفه سجادّیه داستان دلنشین منبر @membariha313
امام حسن مجتبی علیه السلام: من برای کسی که در قلب خود چیزی به جز رضایت خدا راه ندهد، ضمانت می‌کنم که دعایش اجابت شود. 📗الکافی، ج۲، ص۶۲ داستان دلنشین منبر @membariha313
3.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸 چگونه حق مادرم را ادا کنم؟ 🔹استاد داستان دلنشین منبر @membariha313
✨﷽✨ ✍‍ آیت الله محمد تقی آملی می‌فرماید:من مدت‌ها می‌دیدم که مرحوم قاضی دو سه ساعت در وادی السلام می‌نشینند، با خود می‌گفتم: «انسان باید زیارت کند و برگردد و به قرائت فاتحه‌ای روح مردگان را شاد کند، کارهای لازم تر هم هست که باید به آن‌ها پرداخت!» این اشکال در دل من بود اما به احدی ابراز نکردم، حتی به صمیمی‌ترین رفیق خود از شاگردان استاد. مدتها گذشت و من هر روز برای استفاده از محضر استاد به خدمتش می‌رفتم، تا آن که از نجف اشرف بر مراجعت به ایران عازم شدم، ولیکن در مصلحت بودن این سفر، تردید داشتم. این نیت هم در ذهن من بود و کسی از آن مطلع نبود. شبی بود می‌خواستم بخوابم؛ در آن اتاقی که بودم، در تاقچه پائین پای من کتاب بود؛ کتاب‌های علمی و دینی. در وقت خواب، طبعا پای من به سوی کتاب‌ها کشیده می‌شد، با خود گفتم: برخیزم و جای خواب را تغییر دهم یا لزومی ندارد، چون کتاب‌ها درست مقابل پای من نیست و بالاتر قرار گرفته، و این، هتک حرمت کتاب نیست. بالاخره بنا بر آن گذاشتم که هتک حرمت نیست و خوابیدم. صبح که به محضر استاد، مرحوم قاضی رفتم و سلام کردم: فرمود: «علیکم السلام! صلاح نیست شما به ایران بروید. و پا دراز کردن به سوی کتاب ها هم هتک احترام است.» بی اختیار حول زده گفتم: «آقا! شما از کجا فهمیده‌اید؟» فرمود: «از وادی‌السلام فهمیده‌ام.» داستان دلنشین منبر @membariha313