تشرف ملاقاسمعلی رشتی تهرانی شاگرد سیدعلی طباطبایی به محضر مولا صاحب الزمان عج- بیان استاد هاشمی نژاد .mp3
3.64M
🔖تشرف
#استاد_هاشمی_نژاد
♦️داستان #تشرف ملاقاسمعلی رشتی تهرانی شاگرد سیدعلی طباطبایی، به محضر مولا صاحب الزمان (ارواحنا فداه)
#توسل به #امام_زمان (ارواحنا فداه) با #شفیع قراردادن مادرشان #حضرت_فاطمه (سلام الله علیها) و مولا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) و جدشان رسول الله (صلی الله علیه و آله) :
👇این ذکر رو در مشکلات بگو 👇
«یا محمّدُ یا علیُّ یا فاطمةُ یا صاحبَ الزّمان اَدْرِکْنی وَ لا تُهْلِکْنِی»
داستان های دلنشین منبر
https://eitaa.com/joinchat/3852271660Cc684dd4081
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 عاطفهی زن
🔰 #حجتالاسلام_قرائتی
داستان دلنشین منبر
https://eitaa.com/joinchat/3852271660Cc684dd4081
نصیحت های شیطان
روزی موسی برای مناجات به کوه طور می رفت، شیطان هم به دنبالش روان بود، یکی از اعوان آن رجیم درگاه، به او گفت: مگر به اغوای موسی هم امید داری؟ گفت: پدرش را از بهشت راندم، امید است که بتوانم وی را نیز گمراه کنم!!
خود را به حضرت موسی رساند، موسی وی را با کلاهی هزار رنگ دید، از رنگ های کلاهش سؤال کرد، پاسخ داد: به این رنگ ها دل مردم را برده و آنان را می فریبم، ای موسی! برای تو هزار و پنج کلمه نصیحت دارم، گوش کن تا برایت بگویم که تو را در این مواعظ منفعت هست.
حضرت فرمودند: مرا به موعظه تو نیازی نیست، جبرئیل نازل شد و عرضه داشت:
پنج کلمه او را بشنو و از بقیه صرف نظر کن که در بقیه گفتارش اغوا دارد، موسی ایستاد و فرمود بگو.
شیطان گفت: پنج عمل است که خود من در آن پنج عمل متصدی فریب و اغوای مردمم و به اعوان و انصارم وانمی گذارم که از عهده آن برنیایند.
1- به وقت غضب خود را به اولاد آدم می رسانم که هیچ زمانی به اندازه وقت غضب تسلّط بر آنان ندارم، ممکن است به دو دقیقه غضب آنان را به قتل و یا گناهان دیگر بیندازم، پس در حال غضب خود را حفظ کن مبادا که به هلاکت افتی.
2- در خود عجب و خود پسندی راه مده؛ زیرا عجب و تکبر مرا به این تیره بختی نشاند، در حدی که رانده درگاه حق شدم و مورد لعن او و بندگانش قرار گرفتم.
3- با زن اجنبیه(نامحرم) خلوت مکن که من تمام قدرتم را برای به عصیان کشیدن تو به کار می گیرم و کمتر کسی می تواند در خلوت خود را حفظ کند.
4- تا می توانی با خدای خویش عهد و نذری مبند که من تا جایی که قدرت دارم نمی گذارم کسی به عهدش پای بند باشد و مخالفت نذر علاوه بر این که عصیان کرده مورد غضب خدا هم هست.
5- چون قصد دادن صدقه کردی عجله کن ورنه تو را از فضیلت آن محروم خواهم کرد.
📙 قصص الانبياء، راوندى، ص١۵٣، فصل ١، حديث١۶٣- بحار الأنوار: ج١٣، ص٣۵٠، باب١١، حديث٣٩
داستان دلنشین منبر
https://eitaa.com/joinchat/3852271660Cc684dd4081
چه چیزی از دعا برای فرج امام زمان مهمتر است؟!
آیت الله العظمی بهجت (ره):
مهمتر از دعا برای تعجیل فرج حضرت مهدی (عج)، دعا برای بقای ایمان و ثبات قدم در عقیده و عدم انکار آن حضرت تا ظهور او میباشد؛ زیرا مردن، تنها قطع حیاتِ دنیای چند روزه فانی است، اما بیرون رفتن از عقیده صحیح، موجب هلاکت ابدی از حیات جاوید آخرت و خلود در جهنم است؛ لذا حضرت امیر(ع) در لیلةُالمَبیت از رسول اکرم(ع) میپرسد: «أَفِی سَلامَةٍ مِنْ دِینِی؟؛ آیا دین من سالم خواهد بود؟».یعنی از استقامت در دین و ثبات ایمان و عقیده تا مرز شهادت را که از خود شهادت بالاتر است ـ از آن حضرت سؤال میکند.
💥این دعا خیلی عالی است که دستور داده شده است در زمان غیبت خوانده شود، که: «یا أَللهُ یا رَحْمانُ یا رَحِیمُ! یا مُقَلبَ الْقُلُوبِ، ثَبتْ قَلْبِی عَلی دِینِک؛ ای خدا، ای رحمتگستر، ای مهربان، ای گرداننده دلها، دل مرا بر دینت ثابت و استوار بدار».
📚در محضر بهجت، ج۲، ص۱۰۱
داستان دلنشین منبر
https://eitaa.com/joinchat/3852271660Cc684dd4081
♥️ #پیامبر_اکرم(ص) فرمود:
🌴 مَعاشِرَالنّاسِ، فَضِّلُوهُ فَقَدْ فَضَّلَهُ الله، وَاقْبَلُوهُ فَقَدْ نَصَبَهُ الله
🍃ای مردم، علی را برتر از دیگران بشمارید که خدا برتر از دیگران قرارش داده و رو به سوی او کنید که خدا او را در این مقام نشانده.
📚 فرازی از خطبه پیامبر(ص) در روز غدیر
داستان دلنشین منبر
https://eitaa.com/joinchat/3852271660Cc684dd4081
پنج اثر استغفار در زندگی.mp3
2.16M
#استاد_مومنی
🔖پنج اثر و برکت #استغفار در زندگی :
1⃣محو شدن گناه
2⃣زیاد شدن رزق
3⃣برکت در نسل
4⃣دفع کننده بلا
5⃣بهترین دعا
داستان دلنشین منبر
https://eitaa.com/joinchat/3852271660Cc684dd4081
✨﷽✨
🌼حکایت خوبان
✍سید مهدی قوام روضه خوانی که پاکت روضه خوانی اش را به زنان بدکاره میبخشید.
روضه خوان مشهور شهر بود ، یکی از شبهای محرم الحرام ، تهران قدیم ، بعد از آخرین مجلس به راننده گفت: فلانی! امشب مستقیم مرا به منزل نبر ، اول به لاله زار میرویم ، تا اسم لاله زار را آورد برق راننده را گرفت، آخر آن زمان در تهران هرکس میخواست به معصیت و عیش حرامی مرتکب شود میرفت آنجا، راننده روضه خوان میگفت: با تعجب و حیرت به سمت لاله زار رفتیم ، مدام بین راه باخود میگفتم سید مهدی را چه به لاله زار! وارد خیابان شدیم، چند کاباره اینجا بود که با وجود فرا رسیدن ماه عزا همچنان فعالیت داشت، جلوتر کنار خیابان زن فاحشه ای منتظر ایستاده بود تا بقول معروف مشتری پیدا کند و خودش را به او بفروشد، همین که از مقابل آن زن بد کردار گذشتیم ، حاجی زد بروی شانه ام و گفت: نگه دار! میگم نگه دار! تعجب من صد چندان شد، خدای من! نکند سید مهدی... خیلی بهم ریختم و نگران شدم. ترمز کردم ، حاجی پیاده شد، رفت بسمت زن بد کاره ، سرش را پایین انداخت ، سلام کرد، دستش را زیر عبایش برد، پاکتی از جیب عبایش بیرون آورد، به آن فاحشه با لحن پدرانه ای گفت: "این پاکت یک دهه روضه خوانی منه، تو رو به صاحب این عزا ، تا وقتی پول این پاکت تمام نشده از این راه پول درنیاور.
یکسال گذشت ، سید مهدی عازم کربلا شده بود ، در حرم سیدالشهدا علیه السلام مردی جلویش را گرفت،حاج آقا ببخشید ، سلام علیکم جوان، بفرمایید، حاج آقا آنجا گوشه ی صحن خانمم ایستاده ، از وقتی شما را دیده گریه اش بند نمی آید ، بمن گفت با شما کار دارد، سید مهدی رفت به سمت خانم، سلام کرد، بفرمایید خواهرم ،صدای گریه زن از زیر پوشیه بگوش میرسید،حاج آقا میدونی من کی هستم، شب آخر محرم، خیابان لاله زار، از وقتی پول روضه خوانی ات در زندگی ام آمد دیگر از خانه بیرون نیامدم امام حسین علیه السلام مرا خرید، آن مرد شوهرم است ، دنیای نجابت و پاکیست ، خیلی مدیون شما هستم...
📙 روایتی آزاد از زندگی سید مهدی قوام
داستان دلنشین منبر
https://eitaa.com/joinchat/3852271660Cc684dd4081
🌷 امیرالمومنین امام على (عليه السلام) :
✍ هرگاه خردمند پير شود، خرد او جوان گردد، و هرگاه نادان پير شود، نادانى او جوان گردد.
📗 ميزان الحكمه، ج۶، ص۱۰۵
داستان دلنشین منبر
https://eitaa.com/joinchat/3852271660Cc684dd4081
✨﷽✨
🌼هیچ کار خداوند بیحکمت نیست ...
✍پادشاهی هنگام پوست کندن سیبی با یک چاقوی تیز٬ انگشت خود را قطع کرد. وقتی که نالان طبیبان را میطلبید٬ وزیرش گفت: «هیچ کار خداوند بیحکمت نیست.» پادشاه از شنیدن این حرف ناراحتتر شد و فریاد کشید: «در بریده شدن انگشت من چه حکمتی است؟» و دستور داد وزیر را زندانی کنند ...
روزها گذشت تا اینکه پادشاه برای شکار به جنگل رفت و آن جا آن قدر از سربازانش دور شد که ناگهان خود را میان قبیلهای وحشی تنها یافت. آنان پادشاه را دستگیر کرده و به قصد کشتنش به درختی بستند. اما رسم عجیبی هم داشتند که بدن قربانیانشان باید کاملاً سالم باشد و چون پادشاه یک انگشت نداشت او را رها کردند و او به قصر خود بازگشت. در حالی که به سخن وزیر میاندیشید دستور آزادی وزیر را داد. وقتی وزیر به خدمت شاه رسید٬ شاه گفت: «درست گفتی، قطع شدن انگشتم برای من حکمتی داشت ولی این زندان رفتن برای تو جز رنج کشیدن چه فایدهای داشته؟»
وزیر در پاسخ پادشاه لبخند زد و پاسخ داد: «برای من هم پر فایده بود چرا که من همیشه در همه حال با شما بودم و اگر آن روز در زندان نبودم حالا حتماً کشته شده بودم.»
داستان دلنشین منبر
https://eitaa.com/joinchat/3852271660Cc684dd4081
✨﷽✨
♨ تکریم مردم
✍مردی نزد امام علی (علیه السلام) آمد و عرض کرد من حاجتی دارم. امام فرمود حاجتت را روی زمین بنویس، زیرا که من گرفتاری تو را آشکارا در چهره ات می بینم. مرد روی زمین نوشت من فقیری نیازمندم. امام به قنبر فرمود با دو جامه ارزشمند او را بپوشان. مرد فقیر هم با چند بیت شعر از امیرالمؤمنین تشکر کرد. حضرت فرمود یکصد دینار نیز به او بدهید.
بعضی گفتند یا امیرالمؤمنین، او را ثروتمند کردی.
امام علی (علیه السلام) فرمود من از پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدم که فرمود مردم را در جایگاه خود قرار دهید و به شخصیت آنان احترام بگذارید. آنگاه فرمود من از بعضی مردم در شگفتم. آنان بردگان را با پول می خرند، ولی آزادگان را با نیکی های خود نمی خرند.
📚 بحارالانوار، ج41، ص34
داستان دلنشین منبر
https://eitaa.com/joinchat/3852271660Cc684dd4081
Clip-Panahian-DindariAsoone-64k.mp3
2.51M
#کلیپ_صوتی
واقعادین داری آسونه؟
🎙استاد پناهیان
داستان دلنشین منبر
https://eitaa.com/joinchat/3852271660Cc684dd4081