🔻شما خوب باشید، خودم می آیم
آیت الله آقا حسن صافی:
یکی از علمای کربلا با جفر می خواست به حضرت علیه السلام برسد... و خیلی تلاش کرد و 🔸داستانهایی داشت تا در نهایت در یک قفل فروشی توفیق زیارت حضرت علیه السلام را پیدا کرد؛ از حضرت علیه السلام پرسید که چه کنیم که خدمت شما برسیم؟
🔻حضرت علیه السلام فرمودند: شما مثل این مرد قفل ساز[خوش قول]باشید، تا ما بیاییم.
📚کتاب عنایات امام زمان علیه السلام به علما و طلاب، ص202تا204
داستان دلنشین منبر
🌸 @membariha313
✨﷽✨
📚حکایت بهلول دانا
✍روزی یکی از دوستان بهلول گفت: ای بهلول! من اگر انگور بخورم، آیا حرام است؟
بهلول گفت: نه!
پرسید: اگر بعد از خوردن انگور در زیر آفتاب دراز بکشم، آیا حرام است؟
بهلول گفت: نه!
پرسید: پس چگونه است که اگر انگور را در خمره ای بگذاریم و آن را زیر نور آفتاب قرار دهیم و بعد از مدتی آن را بنوشیم (شراب) حرام می شود؟
بهلول گفت: نگاه کن! من مقداری آب به صورت تو میپاشم. آیا دردت می آید؟ گفت: نه!
بهلول گفت: حال مقداری خاک نرم بر گونه ات می پاشم. آیا دردت می آید؟ گفت: نه!
سپس بهلول خاک و آب را با هم مخلوط کرد و گلوله ای گلی ساخت و آن را محکم بر پیشانی مرد زد!
مرد فریادی کشید و گفت: سرم شکست! بهلول با تعجب گفت: چرا؟ من که کاری نکردم! این گلوله همان مخلوط آب و خاک است و تو نباید احساس درد کنی، اما من سرت را شکستم تا تو دیگر جرات نکنی احکام خدا را بشکنی
داستان دلنشین منبر
@membariha313
✨﷽✨
🐝 دنیای عسلی🍯
✍قطره عسلی بر زمین افتاد ; مورچهی کوچکی آمد و از آن چشید و خواست که برود اما مزه ی عسل برایش اعجاب انگیز بود،پس برگشت و جرعه ای دیگر نوشید. باز عزم رفتن کرد اما احساس کرد که خوردن از لبه عسل کفایت نمی کند و مزه واقعی را نمی دهد،پس بر آن شد تا خود را در عسل بیاندازد!! تا هرچه بیشتر و بیشتر لذت ببرد. مورچه در عسل غوطه ور شد و لذت می برد اما (افسوس) که نتوانست از آن خارج شود...
پاهایش خشک و به زمین چسبیده بود و توانایی حرکت نداشت در این حال ماند تا آنکه نهایتا مُـرد...
بزرگی میگوید:
دنیــا چیزی نیست جز قطره عسلی بزرگ!
پس آنکه به نوشیدن مقدار کمی از آن اکتفا کرد نجات می یابد، و آنکه در شیرینـــــی آن غرق شد هلاڪ میشود.
این است حکایت دنیا...
داستان دلنشین منبر
@membariha313
📕دینداری در آخر الزمان
#استاد_عالی
🔸شیطان این را می داند که اجلش نامحدود نیست، لذا در آخرالزمان که نزدیک ظهور است سعی او بر این است که لغزشها را بیشتر کند و هر چه دارد رو می کند و این دورانی است که آن سختی ها بر آن شمرده شده است.
♦️ یکی از شاگردان آیت الله مرعشی نجفی که مرحوم اشتهاردی بودند که در حرم حضرت معصومه نماز می خواندند می گفتند آیت الله مرعشی در درس می فرمودند آقایان من صبح که از خانه بیرون می آیم خدا را به چهارده معصوم قسم می دهم که ظهر دیندار به خانه برگردم. چه بسا سرعت سقوط چقدر زیاد می شود. در روایت است که شخص صبح دیندار است و شب دینش را از دست می دهد و یا شب دیندار است و صبح دینش را از دست می دهد، به خاطر این است که عوامل سقوط زیاد است که اگر کسی مراقب نباشد از این جهت سقوط انسانها بسیار خواهد بود.
📚پایگاه برنامه سمت خدا
داستان دلنشین منبر
@membariha313
🔖 محبت به طاغوت و طاغوتیان🔖
🔻امام کاظم علیه السلام و صفوان جمّال
🔷داستان صفوان جمّال را شنیده اید. صفوان مردی بود كه- به اصطلاح امروز- یك بنگاه كرایه ی وسائل حمل و نقل داشت كه آن زمان بیشتر شتر بود، و به قدری متشخص و وسائلش زیاد بود كه گاهی دستگاه خلافت، او را برای حمل و نقل بارها می خواست. روزی هارون برای یك سفری كه می خواست به مكه برود، لوازم حمل و نقل او را خواست. قراردادی با او بست برای كرایه ی لوازم. ولی صفوان، شیعه و از اصحاب امام كاظم است. روزی آمد خدمت امام و اظهار كرد- یا قبلاً به امام عرض كرده بودند- كه من چنین كاری كرده ام.
🔶حضرت فرمود: چرا شترهایت را به این مرد ظالم ستمگر كرایه دادی؟ گفت: من كه به او كرایه دادم، برای سفر معصیت نبود. چون سفر، سفر حج و سفر طاعت بود كرایه دادم و الاّ كرایه نمی دادم. فرمود: پولهایت را
گرفته ای یا نه؟ یا لااقل پس كرایه هایت مانده یا نه؟ بله، مانده. فرمود: به دل خودت یك مراجعه ای بكن، الآن كه شترهایت را به او كرایه داده ای، آیا ته دلت علاقه مند است كه لااقل هارون این قدر در دنیا زنده بماند كه برگردد و پس كرایه ی تو را بدهد؟
👈گفت: بله. فرمود: تو همین مقدار راضی به بقای ظالم هستی و همین گناه است. صفوان بیرون آمد. او سوابق زیادی با هارون داشت. یك وقت خبردار شدند كه صفوان تمام این كاروان را یكجا فروخته است.
🔸اصلاً دست از این كارش برداشت. بعد كه فروخت رفت [نزد طرف قرارداد] و گفت: ما این قرارداد را فسخ می كنیم چون من دیگر بعد از این نمی خواهم این كار را بكنم، و خواست یك عذرهایی بیاورد. خبر به هارون دادند.
♦️گفت: حاضرش كنید. او را حاضر كردند. گفت: قضیه از چه قرار است؟ گفت من پیر شده ام، دیگر این كار از من ساخته نیست، فكر كردم اگر كار هم می خواهم بكنم كار دیگری باشد. هارون خبردار شد. گفت: راستش را بگو، چرا فروختی؟ گفت: راستش همین است. گفت: نه، من می دانم قضیه چیست.
▪️موسی بن جعفر خبردار شده كه تو شترها را به من كرایه داده ای، و به تو گفته این كار، خلاف شرع است. انكار هم نكن، به خدا قسم اگر نبود آن سوابق زیادی كه ما از سالیان دراز با خاندان تو داریم دستور می دادم همین جا اعدامت كنند.
📚مجموعه آثار شهید مطهری . ج18، ص: 108/پايگاه شهید مطهری
داستان دلنشین منبر
@membariha313
حاجآقا قرائتی:
✅چرا نماز خواندن برایمان سنگین و سخت است؟
1⃣ما هم یکی از نماز نخوان ها!
بعضیها میگویند که: خیلیها نماز نمیخوانند ما هم جزء آنها. آنقدر تارک الصلاة هست ما هم یکی! این فکر غلط است. اگر یک کشتی صد نفره نقص فنی پیدا کرد و در دریا غرق شد نود و هشت نفر شنا بلد نبودند و غرق شدند، دو نفری که شنا بلدند بگویند: ببین ! ما صد نفر سوار کشتی بودیم. نود و هشت نفر غرق شدند. بیا ما دو نفر هم غرق شویم! این چقدر حرف غلطی است!فاصلهی بین کفر و ایمان نمازاست.
2⃣مقاومت در برابر تحقیر و تمسخر دیگران. گاهی میگویند که: ما میرویم نماز بخوانیم، یا حجاب داشته باشیم، ما را مسخره میکنند. مسخره کنند، مگر ما مقوا هستیم که با حرف این و آن ، با دو قطره باران شل شویم! اعمال تو ، تو را به خدا برساند.. مردم هرچه میخواهند بگویند، بگویند!
💥حدیث داریم «المؤمن کالجبل» مؤمن کوه است. بعضی میگویند: از کوه محکمتر است. چون بعضی کوهها ریزش دارد. مؤمن هیچوقت ریزش ندارد...
داستان دلنشین منبر
@membariha313
✨﷽✨
💠داستان کوتاه💠
✍صیاد برای گرفتن ماهی، قلاّب بکار میبرد. بر سر قلاّب، طعمهای که ماهی دوست دارد میگذارد. ماهی قلاب را همراه طعمه میبلعد.
قلاّب که بلعیده شد، تکانی به نخ قلاب وارد میشود؛ اگر ماهی کم وزن باشد، صیاد با یک ضرب آن را بالا میکشد و اگر سنگین باشد، صیاد بطور متناوب آن را میکشد و رها میکند تا خسته و بیجان شود. وقتی مطمئن شد که ماهی دیگر توانی ندارد آن را بیرون میکشد. شیطان گاهی قلاّبش به انسانی گیر میکند. طعمه سر قلاّب، آرزوی دراز،رابطه با نامحرم, ریاست طلبی و در یک کلمه علاقه به دنیا است
بعد از اینکه انسان را به دنیا علاقه مند کرد، قلاب را شل و سفت میکند. ولی مواظب است بند قلاب پاره نشود . چندین بار او را میآورد و میبرد تا بالاخره او را اسیر خود کند
💥مواظب وسوسه های شیطان باشید
داستان دلنشین منبر
@membariha313
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁
🍃
مقدس اردبیلی سحرگاهی وارد حمام شد
دید حمامی دارد در خلوت خود میگوید: *خدایا شکرت که شاه نشدیم، خدایا شکرت که وزیر نشدیم، خدایاشکرت که مقدس اردبیلی نشدیم**
مقدس اردبیلی با تعجب پرسید :
آقا خُب شاه و وزیر ظلم میکنند، شکر کردی که در آن جایگاه نبودی،
اما چرا گفتی خدایا شکرت که مقدس اردبیلی نشدی؟!!!
مگه اون چه ظلمی کرده!!!؟
گفت : او هم بالاخره *اخلاص ندارد !*
شما شنیدی میگویند مقدس اردبیلی، نیمهشب دلو انداخت آب از چاه بکشه دید *طلا بالا آمد* ، دوباره انداخت دید *طلا بالا آمد* ، به خدا گفت: خدایا من فقط یک مقدار *آب* میخواهم برای *نماز شب* ، کمک کن!
مقدس گفت: *بله شنیدم* ...
حمامی گفت : اونجا ، نصفهشب، کسی بوده با مقدس!! ؟
مقدس گفت: *نه ظاهراً نبوده* ...
حمامی گفت:
پس چطور همه خبردار شدند؟
پس معلوم میشود خالص، خالص هم نیست چون حتما *خودش تعریف کرده* .. !
و مقدس اردبیلی میگوید: یک دفعه به خودم آمدم و به عمق این روایت پی بردم که :
*ریا در مردم ، پنهانتر است از جنبیدن و حرکت مورچه بر روی سنگ سیاه در شب تاریک که مقدس اردبیلی را هم درگیر کرده است.
✅مواظب باشیم
داستان دلنشین منبر
@membariha313
چرا_خدا_روزه_را_بر_ما_واجب_کرده(1).mp3
4.27M
🔊 #کلیپ_صوتی
✅ موضوع: چرا خدا روزه را بر ما واجب کرده است؟
💠 #روزه، صبر است؛ خدا صابرین را دوست دارد؛ روزه، تقواست؛ خدا متّقین را دوست دارد؛ روزه، احسان است؛ خدا محسنین را دوست دارد...
🍀 #مرحوم_استاد_فلسفی
داستان دلنشین منبر.
@membariha313
✨
🌹 روزه داری 🌹
✍در روايت داريم : چه روزه داراني که از روزه جز تشنگي و گرسنگي چيزي بدست نمي آورند . در زمان پيغمبر چون ساعات اذان مشخص نبود پيش پيامبر مي آمدند و اجازه مي گرفتند .خانمي به پيامبر گفت : دختر من روزه است . آيا مي تواند افطار کند . پيامبر گفت : خير او روزه نيست . او چيزي خورده است . مادر گفت : من خودم ديده ام که روزه است . گفت : او غيبت کرده است وغيبت يک جور گوشت مرده خوردن است . نميگويد روزه او باطل است . پيامبر مي خواهد بگويد : آثار را کاهش مي دهد .
من به دو حديث اشاره مي کنم . پيامبر به جابر بن انصاري مي فرمايد : اين ماه مبارک رمضان است . هرکس روزه بگيرد و شب هم عبادت کند و شکمش را از حرام کنترل کند و قواي جنس اش را از حرام کنترل کند و زبانش را کنترل کند همين طور که از ماه رمضان خارج مي شود از گناه هم خارج ميشود . جابر از اين حديث خوشش آمد . جابر گفت : چقدر اين حديث قشنگ است . پيامبر گفت : حديث قشنگ است ولي شرط هاي آن مشکل است . سه شرط مهم در اينجا نقل شده است .
🔸امام صادق (ع) : وقتي روزه مي گيرید ،
▫️گوش شما هم بايد روزه بگيرد . اگر کسي روزه گرفت و حرام گوش کرد ، فايده هم ندارد .
▫️چشم شما هم بايد روزه بگيرد .
▫️موي تو هم بايد روزه بگيرد . يعني مو را بايد از نامحرم پوشاند .
▫️حجاب بايد رعايت بشود و فرمود :
▫️پوست شما هم بايد روزه باشد .
روزهايي که روزه هستي ، نبايد مثل ساير ايام باشد و بايد روي شما تاثير بگذارد .
〖از بیانات حجت الاسلام رفیعی〗
داستان دلنشبن منبر
@membariha313
#سرمشق(۲)
#حاجآقاقرائتی
من در اتاق یڪ رئیسے رفتم کار داشتم ،تا در را باز کردم دیدم یڪ #دخــترے حالا یا دختر یا خانم ،خیلے زیبا است...
داخل اتاق رئیس رفتم گفتم :
شمابا این خانم #محـــرم هستی🤔؟
گفت:نه!
گفتم:چطور با یڪ دختر به این زیبایے تو در یڪ اتاق هستے و در هم بسته است😕؟
️گفت:آخر ما #حزباللهے هستیم...
گفتم:خوشا به حالت که اینقدر به خودت خاطرت جمع است.
#حضــــــــرتامیــــر به زن هاے #جوان سلام نمیکرد
گفتند :یاعــــلے ،رسول خدا سلام میکند تو چرا سلام نمے کنے ؟
گفت:رسول خدا سے سال از من بزرگتر بود...
من سے سال جوان هستم
مے ترسم به یڪ زن جوان سلام کنم ،یڪ جواب گرمے به من بدهد ،#دل علے بلرزد🥀....
گفتم:دل علے میلرزد
تو خاطرت جمع است ؟؟؟
⚠️بعضے ها خودشان را از امیر المومنین حزب اللهے تر میدانند💔...
داستان دلنشین منبر
@membariha313
#التماس_دعا يعني چه؟
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﻪ ﻣﻮسی ﻓﺮﻣﻮﺩ :
ﺑﺎ ﺯﺑﺎنی ﺩﻋﺎ ﻛﻦ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺁﻥ ﮔﻨﺎﻩ ﻧﻜﺮﺩﻩ ﺍی
ﺗﺎ ﺩﻋﺎﻳﺖ ﻣﺴﺘﺠﺎﺏ ﺷﻮﺩ !
ﻣﻮسی ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩ : ﭼﮕﻮﻧﻪ؟
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺑﮕﻮ ﺑﺮﺍﻳﺖ ﺩﻋﺎ ﻛﻨﻨﺪ
ﭼﻮﻥ ﺗﻮ ﺑﺎ ﺯﺑﺎﻥ ﺁﻧﺎﻥ ﮔﻨﺎﻩ ﻧﻜﺮﺩﻩ ﺍی !
*و این است فلسفه ی التماس دعا*
" در این روزها و شب ها نگاهم ﺑﻪ ﺩﻋﺎﯾﺘﺎﻥ است ..."
داستان دلنشین منبر
@membariha313