در مسیر بندگی 🌹
عبد گناهکار من چرا ز من جدا شدی
بر در غیر رفتی و دور ز آشنا شدی
قرار ما نبود این، مرا رها کنی چنین
دیده ز هم گشا ببین خود به کجا رها شدی
🔶 امام صادق علیهالسلام:
إذا أذنَبَ الرجُلُ خَرَجَ في قَلبِهِ نُكتَةٌ سَوداءُ ، فإن تابَ انمَحَت ، و إن زادَ زادَت حتّى تَغلِبَ على قَلبِهِ ، فلا يُفلِحُ بَعدَها أبَدا
هرگاه كسى گناه كند نقطه اى سياه در دلش پيدا شود، اگر توبه كرد آن نقطه پاك شود، امّا اگر بر گناهش بيفزايد آن نقطه بزرگتر میشود، تا جايى كه تمام دلش را فرو گیرد و از آن پس هرگز رستگار نشود.
📚منبع:
(الكافي، ج۲، ص۲۷۱)
(شاعر: غلامرضا سازگار)
داستان دلنشین منبر
@membariha313
✨﷽✨
✍امام صادق علیه السلام
✅هر کس بیشتر دوستدار ما (خاندان عصمت و طهارت) باشد، به زن ها (همسرش) نیز بیشتر دوستی می کند.
📚بحار الانوار ج۱٠۳ ص۲۲۷
✍امام خمینی هنگامی كه عازم سفر حج بودند، در بيروت نامهاي محبتآميز براي همسر خويش نوشتند كه نشانگر علاقه وافر ايشان به همسرشان ميباشد.
تصدقت شوم؛ الهى قربانت بروم، در اين مدت كه مبتلاى به جدايى از آن نور چشم عزيز و قوّت قلبم گرديدم متذكر شما هستم و صورت زيبايت در آئينۀ قلبم منقوش است.
عزيزم اميدوارم خداوند شما را بسلامت و خوش در پناه خودش حفظ كند. [حالِ] من با هر شدتى باشد مى گذرد ولى بحمداللّه تا كنون هرچه پيش آمد خوش بوده و الآن در شهر زيباى بيروت هستم؛
حقيقتاً جاى شما خالى است فقط براى تماشاى شهر و دريا خيلى منظرۀ خوش دارد. صد حيف كه محبوب عزيزم همراه نيست كه اين منظرۀ عالى به دل بچسبد ...
فروردين ۱۳۱۲ / ذىالقعده ۱۳۵۱
📚صحیفه امام ج ۱ ص۲
داستان دلنشین منبر
@membariha313
@sedaye_aali_rafiei4_5829945825421165348.mp3
زمان:
حجم:
3.86M
🔊فایل صوتی #کوتاه
🔰 ادب در برابر خدا ...⁉️🔰
#استاد_ناصر_رفیعی
🌷حداقل برای یک نفر ارسال کنید
داستان دلنشین منبر
@membariha313
✳ مار و عقرب را خودمان به قبر میبریم
📌 مرحوم #علامه_طباطبايی میفرمودند: عصر پنجشنبه عدهای از علمای نجف عازم زيارت قبور وادی السلام بودند؛ ديدند يکی از عرفا و بزرگان حوزهی علميهی نجف از زيارت اهل قبور بر میگردد. آنها عرض ادبی کردند و گفتند حاج آقا چه ديدی؟ چون میدانستند ايشان وقتی زيارت میکند با ديگران فرق میکند. گفت: رفتم و فاتحهای خواندم و برگشتم. گفتند: نه، چه ديدی؟ قبرستانهای عمومی هميشه چند تا قبر آماده دارند، مثل بهشت زهرا. قبرستان شهرهای کوچک، قبر آماده ندارند اما در بيشتر شهرهای بزرگ و کلان شهرها، قبرهای آماده دارند؛ مخصوصاً #وادی_السلام که عظمتی دارد. در آنجا گذشته از اين که هميشه چند تا قبر آماده دارند، قبرها در اثر شنی بودن، ريزش میکند؛ خيلی از قبور کهن گذشته هم ريزش دارند. چون آنها اصرار کردند، اين عارف بزرگوار فرمود: من اين قبرهای آماده را ديدم (يک) آن قبرهای ريخته را هم ديدم (دو) ديدم هيچ مار و عقربی در آنها نيست. از اين قبرها سؤال کردم که اين علما به ما میگويند آنجا مار و عقرب هست؛ اما من هر چه نگاه میکنم اينجا مار و عقربی نمیبينم. اين قبرها در جواب گفتند: ما نه مار داريم، نه عقرب؛ هر که میآيد، با خودش میآورد.
👤 #آیت_الله_جوادی_آملی
📚 برگرفته از کتاب «توصیهها، پرسشها و پاسخها»
📖 ص ۲۲
کانال داستان دلنشین منبر
@membariha313
سؤال و جواب در قیامت برای چیست؟
🔺ما می دانیم خدا همه چیز را می داند و اصولاً در همه جا حاضر و ناظر است، با این حال چه نیازی به سؤال دارد که انبیاء و امت ها را عموماً و بدون استثناء مورد بازپرسی قرار می دهد؟!
🔺جواب این پرسش روشن است، زیرا اگر سؤال برای استعلام و درک واقعیت چیزی باشد، در مورد کسی که عالم است معنی ندارد اما اگر منظور توجه دادن خود شخص و اتمام حجت به او و امثال آن بوده باشد، هیچ مانعی ندارد.
🔺درست مثل این که: ما به شخص فراموشکاری خدمت های زیاد کرده ایم، و او به جای خدمت، مرتکب خیانت هایی شده و همه این مسائل پیش ما روشن است، او را مورد بازپرسی قرار داده و می گوییم:
🔺آیا ما این همه به تو خدمت نکردیم؟ و آیا تو حق این خدمات را ادا کردی؟! این سؤال برای کسب علم نیست، بلکه برای تفهیم طرف است.
داستان دلنشین منبر
@membariha313
@sedaye_aali_rafieiمفید نامحسوس (2).mp3
زمان:
حجم:
3.61M
🔰 ماندگاری عمل مؤمن ...⁉️🔰
🎤 #استاد_عالی✅
┄┅═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧═┅┄
داستان دلنشین منبر
@membariha313
💠گناه نقطه آغاز ولایت شیطان
♦️امام باقر علیه السلام می فرماید شخصی که به دنیا می آید ابتدا لوح قلب اش سفید است اما به محض ارتکاب گناه نقطه سیاهی بر لوح دلش ثبت می شود اگر توبه کند پاک می شود و اگر روی هم جمع شود قلبش مهر می خورد.
🎤 #استاد_عالی✅
داستان دلنشین منبر
@membariha313
✨﷽✨
🍒وقتی گیلاس با بند باریکش به درخت متصل است
همه عوامل در جهت رشدش در تلاشند..
▫️باد باعث طراوتش میشود
▫️آب باعث رشدش میشود
▫️و آفتاب پختگی و کمال میبخشد
👌اما …
به محض پاره شدن آن بند و جدا شدن از درخت،
▫️آب باعث گندیدگی
▫️باد باعث پلاسیدگی
▫️و آفتاب باعث پوسیدگی و ازبین رفتن طراوتش میشود..
👈بنده بودن یعنی همین، یعنی بند به خدا بودن، که اگر این بند پاره شد، دیگر همه عوامل در نابودی ما مؤثر خواهد بود.
✅پول ، قدرت، شهرت، زیبایی….تا بند به خداییم برای رشد ما، مفید و بسیار هم خوب است اما به محض جدا شدن بند بندگی، همه آن عوامل باعث تباهی و فساد ما می شود.
داستان دلنشین منبر
@membariha313
🌺☘️🍂🌺☘️🍂🌺☘️🍂🌺
☘️🍂🌺☘️🍃🌺
🌺☘️🍂🌺
🌺
3⃣ نوبت را رعایت کنید!
روزی پیامبر صلی الله علیه و آله در حال استراحت بود، فرزندشان امام حسن علیه السلام آب خواست، حضرت نیز قدری شیر دوشید و کاسه شیر را به دست وی داد، در این حال، حسین علیه السلام از جای خود بلند شد تا شیر را بگیرد، اما رسول خدا صلی الله علیه و آله شیر را به حسن علیه السلام داد.
حضرت فاطمه سلام الله علیها که این منظره را تماشا می کرد عرض کرد:
- یا رسول الله! گویا حسن را بیشتر دوست داری؟
پاسخ دادند:
- چنین نیست، علت دفاع من از حسن علیه السلام حق تقدم اوست، زیرا زودتر آب خواسته بود. باید نوبت را مراعات نمود.
📙 کتاب بحارالانوار،ج43،ص283
داستان دلنشین منبر
@membariha313
✨﷽✨
«مـوعظه شـیــ🔥ــطان»
🌹پس از آنکه حضرت نوح علیه السلام قوم گنه کار خود را نفرین کرد و طوفان همه آنها را از بین برد، ابلیس نزد او آمد و گفت : تو بر گردن من حقی داری که می خواهم آن را ادا کنم!
نوح گفت : چه حقی؟!خیلی بر من سخت و ناگوار است که من بر تو حقی داشته باشم!
▪️ابلیس گفت : همان که تو بر قومت نفرین کردی و همه آنها به هلاکت رسیدند و دیگر کسی نمانده که من او را گمراه سازم! بنابراین تا مدتی راحت هستم تا نسل دیگری بیاید! نوح فرمود : حالا می خواهی چه جبرانی کنی؟!
✍🏻ابلیس گفت :در سه جا مراقب حيله من باش!
➊هنگامی که خشمگین شدی!
➋هنگامی که بین دو نفر قضاوت می کنی!
➌هنگامی که با زن نامحرم خلوت می کنی و هیچ کس نزد شما دو نفر نیست!
در چنین مواقعی به یاد من باش که کار خود را خواهم کرد.
📚بحارالانوار ج۱۱ ص۳۱۸
داستان دلنشین منبر
@membariha313
Eitaa:@ostadaalisخادمان امام حسین علیه السلام.mp3
زمان:
حجم:
4.95M
🔺 #کلیدسخن🔻
🔉 #فایل_صوتی | سخنرانی
🔺 حجة الاسلام والمسلمین #عالی
◀️ موضوع: خادمان امام حسین(ع)
🎤 #استاد_عالی✅
┄┅═✧❁🌷یازهرا🌷❁
داستان دلنشین منبر
@membariha313
✨﷽✨
🍃🍃🍃🍃🌼🍃🍃🍃🍃
💠نجسترین چیزها💠
✍گویند روزی پادشاهی این سوال برایش پیش میآید که نجسترین چیزها در دنیای خاکی چیست؟! برای همین کار وزیرش را مأمور میکند که برود و این نجسترین نجسها را پیدا کند. پادشاه میگوید تمام تاج و تخت خود را به کسی که جواب را بداند میبخشد.
وزیر هم عازم سفر میشود و پس از یک سال جستجو و پرس و جو از افراد مختلف به این نتیجه رسید که نجسترین چیز مدفوع آدمیزاد اشرف است. عازم دیار خود میشود، در نزدیکیهای شهر چوپانی را میبیند و به خود می گوید از او هم سؤال کند شاید جواب تازهای داشت. بعد از صحبت با چوپان، او به وزیر می گوید: «من جواب را می دانم اما یک شرط دارد.»وزیر نشنیده شرط را میپذیرد. چوپان هم می گوید: «تو باید مدفوع خودت را بخوری.»
وزیر آنچنان عصبانی میشود که میخواهد چوپان را بکشد ولی چوپان به او می گوید:«تو میتوانی من را بکشی اما مطمئن باش پاسخی که پیدا کردهای غلط است. تو این کار را بکن اگر جواب قانع کنندهای نشنیدی من را بکش.» خلاصه وزیر به خاطر رسیدن به تاج و تخت هم که شده قبول میکند و آن کار را انجام میدهد.سپس چوپان به او می گوید: کثیفترین و نجسترین چیزها طمع است که تو به خاطرش حاضر شدی آنچه را فکر میکردی نجسترین است بخوری!
📚مجموعه شهر حکایات
داستان دلنشین منبر
@membariha313