eitaa logo
داستان دلنشین منبر
11.2هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
3.1هزار ویدیو
34 فایل
✍بیان داستان جذّاب درمنبر،موجب انگیزه سازی،اقناع اندیشه،تحریک احساس ورفتارسازی در مخاطب میشود 😍#تبلیغات_ارزان😍👇 https://eitaa.com/joinchat/2208759919C9cd79a5ea3 تبلیغات نه تایید و نه رد می شود
مشاهده در ایتا
دانلود
💠گناه نقطه آغاز ولایت شیطان ♦️امام باقر علیه السلام می فرماید شخصی که به دنیا می آید ابتدا لوح قلب اش سفید است اما به محض ارتکاب گناه نقطه سیاهی بر لوح دلش ثبت می شود اگر توبه کند پاک می شود و اگر روی هم جمع شود قلبش مهر می خورد. 🎤 ✅ داستان دلنشین منبر @membariha313
✨﷽✨ 🍒وقتی گیلاس با بند باریکش به درخت متصل است همه عوامل در جهت رشدش در تلاشند.. ▫️باد باعث طراوتش میشود ▫️آب باعث رشدش میشود ▫️و آفتاب پختگی و کمال میبخشد 👌اما … به محض پاره شدن آن بند و جدا شدن از درخت، ▫️آب باعث گندیدگی ▫️باد باعث پلاسیدگی ▫️و آفتاب باعث پوسیدگی و ازبین رفتن طراوتش میشود.. 👈بنده بودن یعنی همین، یعنی بند به خدا بودن، که اگر این بند پاره شد، دیگر همه عوامل در نابودی ما مؤثر خواهد بود. ✅پول ، قدرت، شهرت، زیبایی….تا بند به خداییم برای رشد ما، مفید و بسیار هم خوب است اما به محض جدا شدن بند بندگی، همه آن عوامل باعث تباهی و فساد ما می شود. داستان دلنشین منبر @membariha313
🌺☘️🍂🌺☘️🍂🌺☘️🍂🌺 ☘️🍂🌺☘️🍃🌺 🌺☘️🍂🌺 🌺 3⃣ نوبت را رعایت کنید! روزی پیامبر صلی الله علیه و آله در حال استراحت بود، فرزندشان امام حسن علیه السلام آب خواست، حضرت نیز قدری شیر دوشید و کاسه شیر را به دست وی داد، در این حال، حسین علیه السلام از جای خود بلند شد تا شیر را بگیرد، اما رسول خدا صلی الله علیه و آله شیر را به حسن علیه السلام داد. حضرت فاطمه سلام الله علیها که این منظره را تماشا می کرد عرض کرد: - یا رسول الله! گویا حسن را بیشتر دوست داری؟ پاسخ دادند: - چنین نیست، علت دفاع من از حسن علیه السلام حق تقدم اوست، زیرا زودتر آب خواسته بود. باید نوبت را مراعات نمود. 📙 کتاب بحارالانوار،ج43،ص283 داستان دلنشین منبر @membariha313
✨﷽✨ «مـوعظه شـیــ🔥ــطان» 🌹پس از آنکه حضرت نوح علیه السلام قوم گنه کار خود را نفرین کرد و طوفان همه آنها را از بین برد، ابلیس نزد او آمد و گفت : تو بر گردن من حقی داری که می خواهم آن را ادا کنم! نوح گفت : چه حقی؟!خیلی بر من سخت و ناگوار است که من بر تو حقی داشته باشم! ▪️ابلیس گفت : همان که تو بر قومت نفرین کردی و همه آنها به هلاکت رسیدند و دیگر کسی نمانده که من او را گمراه سازم! بنابراین تا مدتی راحت هستم تا نسل دیگری بیاید! نوح فرمود : حالا می خواهی چه جبرانی کنی؟! ✍🏻ابلیس گفت :در سه جا مراقب حيله من باش! ➊هنگامی که خشمگین شدی! ➋هنگامی که بین دو نفر قضاوت می کنی! ➌هنگامی که با زن نامحرم خلوت می کنی و هیچ کس نزد شما دو نفر نیست! در چنین مواقعی به یاد من باش که کار خود را خواهم کرد. 📚بحارالانوار ج۱۱ ص۳۱۸ داستان دلنشین منبر @membariha313
خادمان امام حسین علیه السلام.mp3
4.95M
🔺 🔻 🔉 | سخنرانی 🔺 حجة الاسلام والمسلمین ◀️ موضوع: خادمان امام حسین(ع) 🎤 ✅ ┄┅═✧❁🌷یازهرا🌷❁ داستان دلنشین منبر @membariha313
✨﷽✨ 🍃🍃🍃🍃🌼🍃🍃🍃🍃 💠نجس‌ترین چیزها💠 ✍گویند روزی پادشاهی این سوال برایش پیش می‌آید که نجس‌ترین چیزها در دنیای خاکی چیست؟! برای همین کار وزیرش را مأمور می‌کند که برود و این نجس‌ترین نجس‌ها را پیدا کند. پادشاه می‌گوید تمام تاج و تخت خود را به کسی که جواب را بداند می‌بخشد. وزیر هم عازم سفر می‌شود و پس از یک سال جستجو و پرس و جو از افراد مختلف به این نتیجه رسید که نجس‌ترین چیز مدفوع آدمیزاد اشرف است. عازم دیار خود می‌شود، در نزدیکی‌های شهر چوپانی را می‌بیند و به خود می گوید از او هم سؤال کند شاید جواب تازه‌ای داشت. بعد از صحبت با چوپان، او به وزیر می گوید: «من جواب را می دانم اما یک شرط دارد.»وزیر نشنیده شرط را می‌پذیرد. چوپان هم می گوید: «تو باید مدفوع خودت را بخوری.» وزیر آنچنان عصبانی می‌شود که می‌خواهد چوپان را بکشد ولی چوپان به او می گوید:«تو می‌توانی من را بکشی اما مطمئن باش پاسخی که پیدا کرده‌ای غلط است. تو این کار را بکن اگر جواب قانع کننده‌ای نشنیدی من را بکش.» خلاصه وزیر به خاطر رسیدن به تاج و تخت هم که شده قبول می‌کند و آن کار را انجام می‌دهد.سپس چوپان به او می گوید: کثیف‌ترین و نجس‌ترین چیزها طمع است که تو به خاطرش حاضر شدی آنچه را فکر می‌کردی نجس‌ترین است بخوری! 📚مجموعه شهر حکایات داستان دلنشین منبر @membariha313
@ostad_aali110.mp3
6.12M
🔊فایل صوتی 🔰 دوران غیبت را دریابید ...⁉️🔰 🎤 ✅ ┄┅═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧═┅┄ داستان دلنشین منبر @membariha313
💫💫 با سلام و عرض ادب. 💠هدف از تشکیل این کانال 💠راهی برای عاشقی و رسیدن بخدا می باشد. 💠ایجاد رشد معنوی در خود و خانواده و جامعه می باشد. 💠ابتدا مطالبی در مورد چگونگی ایجاد معنویت و اهمیت معنویت در زندگی و جامعه را خدمتتان ارائه میدهیم. 💠و در ادامه باچگونگی روش خودسازی و ترک گناه در محضر شما گرامیان می باشیم. 💠 و ارائه مباحثی در مورد چگونه یک نماز خوب بخوانیم. را خدمت شما بزرگواران ارائه میدهیم . @newlove کانال فصل تازه عاشقی🦋 https://eitaa.com/joinchat/2267873332C358b9ca309
، یک کانال مفید و کاربردی حتما عضو بشین☝️☝️
••• امام باقر (ع) فرمودند ؛ اگر مردم میدانستند که چه فضیلتے در زیارت مرقد هست از شــــوق زیـــــــارت می مـــــردنـد! 📚 ثواب الاعمال، ص 319 داستان دلنشین منبر @membariha313
✨﷽✨ 🔰كسي خُسبد آسوده در زير گِل، كه خُسبند از او مردم آسوده دل (احسان) 💬در صرافی، شما پول می دهيد و پول می گيريد. از همان جنسی كه می دهيد، از همان جنس می گيريد. خاك مثل صرافی است. رحم بدهيد، رحم ميگيرد. يعنی وقتی از خدا رحمت می خواهيد، خدا می گويد: ببينم در دنيا به چه كسانی رحمت كرده ای؟ در قرآن می فرمايد: هر قدر رحم كرده باشی، همان قدر به تو رحم می كنيم. البته خدا به كرم خودش جبران مي‌كند. اگر تو يك قدم آمده باشی خدا ده قدم جبران می كند. در روايت داريم: احسان كن تا به تو احسان كنيم. شما در آن دنيا آسايش می خواهی. خوب می گويند: در دنيا آسايش چه كسی را فراهم كردی؟ مايه آسايش چه كساني شدی؟ سعدی می گويد: كسی در زير گِل آرام است، كه مردم از دستش آسايش ديده باشند. از قدم‌های او آسيب نديده باشند. از زبانش مردم در امان باشند. اهل بيت كاری نمی كردند كه مايه افسردگی ديگران بشود. هيچ وقت ناسزا نمی گفتند. حضرت علی (ع) سفارش می كردند: به معاويه دشنام ندهيد. حالا معاويه كيست؟ از كتاب اهل سنت برای شما می خوانم. معاويه به سعد دستور داد: چرا به ابوتراب سب نمی كنيد و ناسزا نمی گوييد. يك دانشمند مصری كتابی بنام الدوله الامويه دارد. می گويد: اهتمام معاويه، به ناسزا گويي علی بود. حتی بعد از شهادتش هم می گفت: بر روی منبرها دشنام بدهيد. يكی ديگر از دانشمندان مصری در كتابش می نويسد: معاويه سنت بدی را از خود بجا گذاشت. او در بالای منبر و بعد از خطبه نماز جمعه علی را سب می كرد. با وجود اينكه بسياری از بزرگان و صحابه پيامبر او را از اين كار نهی كرده بودند. اُم سَلمه زن پيامبر نامه ای به معاويه نوشت: معاويه تو داری به رسول خدا و خود خدا لعن می فرستی. شما به علی بن ابيطالب و كسانی كه او را دوست دارند، لعن می فرستی. من شهادت می دهم خدا و رسول خدا، دوستدار علی بودند. ناسزا گويی بد است. بعضيها سزاوار حرفهايی كه به او می زنيد، نيستند. حضرت علی (ع) می فرمود: معايه سزاوار اين حرفها نيست ولو او را دشمن خود می دانيد. شما به شيطان هم حق نداريد هر نسبتي بدهيد. نسبتي مي‌توانيد به شيطان بدهيد كه آن نسبت در او باشد. داستان دلنشین منبر @membariha313
ویژگی های شخصیتی حضرت معصومه.mp3
14.21M
🌸 شب ولادت حضرت معصومه(سلام الله علیها)🌸 👤سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین آقای مسعود عالی 💠💠 داستان دلنشین منبر @membariha313
💫💫 با سلام و عرض ادب. 💠هدف از تشکیل این کانال 💠راهی برای عاشقی و رسیدن بخدا می باشد. 💠ایجاد رشد معنوی در خود و خانواده و جامعه می باشد. 💠ابتدا مطالبی در مورد چگونگی ایجاد معنویت و اهمیت معنویت در زندگی و جامعه را خدمتتان ارائه میدهیم. 💠و در ادامه باچگونگی روش خودسازی و ترک گناه در محضر شما گرامیان می باشیم. 💠 و ارائه مباحثی در مورد چگونه یک نماز خوب بخوانیم. را خدمت شما بزرگواران ارائه میدهیم . @newlove کانال فصل تازه عاشقی🦋 راهی برای عاشقی تا رسیدن به خدا... https://eitaa.com/joinchat/2267873332C358b9ca309
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥حجت الاسلام عال مقام والای حضرت معصومه سلام الله علیها ... داستان دلنشین منبر @membariha313
✨﷽✨ 🌼داستان کوتاه و پندآموز🌼 ✍پادشاهی را وزیری عاقل بود از وزارت دست برداشت پادشاه از دگر وزیران پرسید وزیر عاقل کجاست؟ گفتند از وزات دست برداشته و به عبادت خدامشغول شده است پادشاه نزد وزیر رفت و از او پرسید از من چه خطا دیده ای که وزارت را ترک کرده ای؟ گفت از پنج سبب: اول: آنکه تو نشسته می‌بودی و من به حضور تو ایستاده می‌ماندم اکنون بندگی خدایی می‌کنم که مرا دروقت نماز هم ، حکم به نشستن می‌کند دوم: آنکه طعام می‌خوردی و من نگاه می‌کردم اکنون رزاقی پیدا کرده‌ام که اونمی خورد و مرا می‌خوراند سوم: آنکه توخواب می‌کردی و من پاسبانی می‌کردم اکنون خدای چنان است که هرگز نمی‌خوابد و مرا پاسبانی می‌کند چهارم: آنکه می‌ترسیدم اگر تو بمیری مرا از دشمنان آسیب برسد اکنون خدای من چنان است که هرگز نخواهد مرد و مرا از دشمنان آسیب نخواهد رسید پنجم: آنکه می‌ترسیدم اگر گناهی از من سرزند عفو نکنی، اکنون خدای من چنان رحیم است که هر روز صد گناه می‌کنم و اومی بخشاید . ‌‌‌داستان دلنشین منبر @membariha313
دخترت رو خوشحال کن - پناهیان.mp3
4.8M
💖🎧 توصیه حجت الاسلام پناهیان به دختر دارها... 👨‍👧 احادیثی از پیامبر اسلام در مورد خوشحال کردن فرزندان دختر ⏱بمناسبت ولادت حضرت معصومه(س) و روز دختر داستان دلنشین منبر @membariha313
امام على عليه السلام: هركه به غيرِ خداوند سبحان اميد بندد، اميدهايش را دروغ مى يابد مَن أمَّلَ غَيرَ اللّهِ سُبحانَهُ أكذَبَ آمالَهُ غرر الحكم حدیث8953 داستان دلنشین منبر @membariha313
✍پادشاهی را وزیری عاقل بود از وزارت دست برداشت پادشاه از دگر وزیران پرسید وزیر عاقل کجاست؟ گفتند از وزات دست برداشته و به عبادت خدامشغول شده است پادشاه نزد وزیر رفت و از او پرسید از من چه خطا دیده ای که وزارت را ترک کرده ای؟ گفت از پنج سبب: اول: آنکه تو نشسته می‌بودی و من به حضور تو ایستاده می‌ماندم اکنون بندگی خدایی می‌کنم که مرا دروقت نماز هم ، حکم به نشستن می‌کند دوم: آنکه طعام می‌خوردی و من نگاه می‌کردم اکنون رزاقی پیدا کرده‌ام که اونمی خورد و مرا می‌خوراند سوم: آنکه توخواب می‌کردی و من پاسبانی می‌کردم اکنون خدای چنان است که هرگز نمی‌خوابد و مرا پاسبانی می‌کند چهارم: آنکه می‌ترسیدم اگر تو بمیری مرا از دشمنان آسیب برسد اکنون خدای من چنان است که هرگز نخواهد مرد و مرا از دشمنان آسیب نخواهد رسید پنجم: آنکه می‌ترسیدم اگر گناهی از من سرزند عفو نکنی، اکنون خدای من چنان رحیم است که هر روز صد گناه می‌کنم و اومی بخشاید . ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌داستان دلنشین منبر @membariha313
04.mp3
2.87M
⭕️ یک بیت شعری که امام زمان علیه السلام برای حضرت زینب سلام الله علیها سرود ♦️داستان نام گذاری سلام الله علیها 🔶مقام حضرت زینب سلام الله علیها در پیشگاه امام حسین علیه السلام 👤 استاد هاشمی نژاد داستان دلنشین منبر @membariha313
🌺☘️🍂🌺☘️🍂🌺☘️🍂🌺 ☘️🍂🌺☘️🍃🌺 🌺☘️🍂🌺 🌺 7⃣1⃣ امانت داری عبدالرحمن بن سیابه می گوید: هنگامی که پدرم از دنیا رفت، یکی از دوستان پدرم به منزل ما آمد و بعد از تسلیت گفت: آیا از پدرت ارثی باقی مانده است تا بتوانی به وسیله آن امرار معاش کنی؟ گفتم: نه. او کیسه ای که محتوی هزار درهم بود، به من تحویل داد و گفت: این پول را بگیر و از سود آن زندگی خود را اداره کن. بعدا اصل پول را به من برگردان! من با خوشحالی پیش مادرم دویدم و این خبر را به وی رساندم. هنگام شب پیش یکی دیگر از دوستان پدرم رفتم و او زمینه تجارت را برایم فراهم کرد. به این ترتیب که با یاری او مقداری پارچه تهیه کرده، در مغازه ای به تجارت پرداختم. به فضل الهی کار معامله رونق گرفت و من در اندک زمانی مستطیع شدم و آماده اعزام به سفر حج گردیدم. قبل از عزیمت پیش مادرم رفتم و قصد خود را با او در میان گذاشتم. مادر به من سفارش کرد که پسرم! قرضهای فلانی را (دوست پدرم) اول بپرداز، بعد به سفر برو! من نیز چنین کردم. با پرداخت وجه، صاحب پول چنان خوشحال شد که گویا من آن پولها را از جیب خودم به وی بخشیدم و به من گفت: چرا این وجوه را پس می دهی، شاید کم بوده؟ گفتم: نه، بلکه چون می خواهم به سفر حج بروم، دوست ندارم پول کسی نزدم باشد. عازم مکه شدم و بعد از انجام اعمال حج در مدینه به حضور امام صادق (ع) شرفیاب شدم. آن روز خانه امام(علیه السلام) خیلی شلوغ بود. من که در آن موقع جوان بودم، در انتهای جمعیت ایستادم. مردم نزدیک رفته و بعد از زیارت آن حضرت، پاسخ پرسشهایشان را نیز دریافت می کردند. هنگامی که مجلس خلوت شد، امام به من اشاره کرد و من نزدیک رفتم. فرمود: آیا با من کاری داری؟ عرض کردم: قربانت گردم من عبدالرحمن بن سیابه هستم. به من فرمود: پدرت چه کار می کند؟ گفتم: او از دنیا رفت. حضرت ناراحت شد و به من تسلیت گفت و به پدرم رحمت فرستاد. آن گاه از من پرسید: آیا از مال دنیا برای تو چیزی به ارث گذاشت؟ گفتم: نه. فرمود: پس چگونه به مکه مشرف شدی؟ من نیز داستان آن مرد نیکوکار و تجارت خود را برای آن بزرگوار شرح دادم. هنوز سخن من تمام نشده بود که امام پرسید: هزار درهم امانتی آن مرد را چه کردی؟ گفتم: یابن رسول الله! آن را قبل از سفر به صاحبش برگرداندم. امام با خوشحالی گفت: احسنت! سپس فرمود: آیا سفارشی به تو بکنم؟ گفتم: جانم به فدایت! البته که راهنماییم کنید! امام فرمود: عَلَیک بِصِدْقِ الْحَدِیثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ تَشْرَک النَّاسَ فِی أَمْوَالِهِمْ هَکذَا وَ جَمَعَ بَینَ أَصَابِعِه؛ بر تو باد راستگویی و امانت داری، که در این صورت شریک مال مردم خواهی شد. سپس امام انگشتان دستانش را در هم فرو برد و فرمود: این چنین. عبدالرحمن بن سیابه می گوید: در اثر عمل به سفارش امام، آن چنان وضع مالی من خوب شد که در مدتی کوتاه سیصد هزار درهم زکات مالم را به اهلش پرداختم. 📙 کتاب بحارالانوار،ج 47، ص 384 داستان دلنشین منبر @membariha313
✍آیت‌الله بهجت(ره) : چقدر سخت است، اگر برای ما این امر ملکه نشود که در هر کاری که می‌خواهیم اقدام کنیم و انجام دهیم، ابتدا رضایت و عدم رضایت امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف را در نظر نگیریم و رضایت و خوشنودی او را جلب ننماییم! 📚 در محضر بهجت، ج١، ص٨٩ داستان دلنشین منبر @membariha313
💫💫 با سلام و عرض ادب. 💠هدف از تشکیل این کانال 💠راهی برای عاشقی و رسیدن بخدا می باشد. 💠ایجاد رشد معنوی در خود و خانواده و جامعه می باشد. 💠ابتدا مطالبی در مورد چگونگی ایجاد معنویت و اهمیت معنویت در زندگی و جامعه را خدمتتان ارائه میدهیم. 💠و در ادامه باچگونگی روش خودسازی و ترک گناه در محضر شما گرامیان می باشیم. 💠 و ارائه مباحثی در مورد چگونه یک نماز خوب بخوانیم. را خدمت شما بزرگواران ارائه میدهیم . @newlove کانال فصل تازه عاشقی🦋 راهی برای عاشقی تا رسیدن به خدا... https://eitaa.com/joinchat/2267873332C358b9ca309
آیت الله بهاءالدینی می فرمودند: 🌸اگر می خواستند نشانشان می دادم که در فصل گرما به خاطر می ریزند, دانه دانه اش خورشید است. شما خورشید 🌞خدا هستید. و ایشان این روایت را از ثواب الاعمال نقل می کردند عرقی که زن زیر چادر می ریزد جا برای او نور ✨می شود: 💖 در درون قبر 💖 در برزخ 💖 درقیامت داستان دلنشین منبر ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌@membariha313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 چرا باید به فرج قریب‌الوقوع امیدوار باشیم؟ ✅ جمله‌ عجیبی که استاد پناهیان از سردار سلیمانی درباره قیام مردم یمن شنید! داستان دلنشین منبر @membariha313
✨﷽✨ ✅آیا هر تفکری عبادت است؟ ✍براساس روایات اسلامی یک ساعت تفکر و اندیشه کردن بهتر از یک سال عبادت کردن است. اما این پرسش مطرح می شود که تفکر در چه موضوعی؟ آیا هر تفکر با هر نتیجه ای را می توان برتر از یک سال عبادت خدا دانست؟ ظاهرا این گونه نیست، بلکه مراد تفکر و اندیشه ای است که بر معرفت الهی، خداشناسی، عبودیت انسان و خضوع و خشوع وی در برابر خداوند و اصلاح رفتار و کردار وی بیفزاید و او را به خداوند نزدیکتر کند. آقای قدس نقل می گوید: « روزی آقا می فرمود: یکی از علمای بزرگ نجف اشرف هنگام سحر و وقت نماز شب، پسر نوجوانش را که در اطاق آقا خوابیده بود صدا زد و گفت: برخیز و چند رکعت نماز شب بخوان. پسر پاسخ داد: چشم. آقا مشغول نماز شد و چند رکعت نماز خواند. ولی آقا زاده بر نخاست. مجدداً آقا او را صدا زد که: پسرم، پا شو چند رکعت نماز بخوان. باز پسر گفت: چشم. آقا مشغول نماز شد ولی دید فرزندش از رختخواب بر نمی خیزد، برای بار سوم او را صدا زد. پسر گفت: حاج آقا، من دارم فکر می کنم، همان فکری که درباره آن امام صادق علیه السلام می فرماید: « تفکر ساعة خیر من عباده سنه: یک ساعت تفکر بهتر از یک سال عبادت است. » آیت الله بهجت فرمودند : آقا پرخاش کرد و فرمود: ... !! خود آیت الله بهجت کلمه را بر زبان جاری نکرد، ولی ما همه فهمیدیم که آن بزرگ مرد فرموده بود: پدر سوخته، آن فکری از عبادت یک یا شصت سال بهتر است که انسان را به خواندن نماز شب وادارد، نه اینکه انسان وقت نماز شب دراز بکشد و فکر بکند و به این بهانه از خواندن آن شانه خالی کند. »   داستان دلنشین منبر @membariha313