باسمه تعالی
انگیزه سازی
هنگامی که حسین بن علی علیهالسلام از مدینه بیرون آمد و به سمت مکه حرکت کرد، با عبدالله بن مطیع عدوی[۱] برخورد کرد که سرگرم کندن چاهش بود؛ ابن مطیع گفت: ای ابا عبدالله، خداوند مرا فدایت گرداند، آهنگ کجا داری؟
فرمود: «أمّا فی وقتی هذا فإنّی ارید مکّة، فإذا صرت إلیها استخرت اللّه»؛ اینک آهنگ مکه دارم؛ و چون به آن جا رفتم، آنگاه در کار خویش از خداوند طلب خیر میکنم.
عبدالله بن مطیع گفت: ای پسر دختر رسول خدا، در کاری که قصدش را کردهای خداوند برایت خیر بخواهد، ولی من پیشنهادی دارم که میخواهم آن را از من بپذیری! چون به مکه درآمدی، از فریب کوفیان برحذر باش. چرا که پدرت در این شهر کشته شد، برادرت را خنجر زدند که نزدیک بود جان بسپارد. از این رو، در حرم بمان که شما در این دوران سرور عرب هستی. به خدا سوگند که اگر شما هلاک گردی، خاندانت نیز با شما هلاک خواهند شد. به خدا سوگند که بعد از تو ما را به زنجیر بردگی میکشند، ولی امام نپذیرفت.
آنگاه ابن مطیع گفت: این چاه را آماده کردهام و امروز برای نخستین بار به دلو ما آب آمده است. چه میشد که شما به درگاه خداوند دعا میکردید و برایش برکت میخواستید. فرمود: قدری از آبش بیاور. عبدالله دلوی آب آورد و امام از آن نوشید، سپس آن را مزمزه کرد و در چاه ریخت. پس از آن، آب چاه گوارا و فراوان گشت.[۲]
امام از مسیر مدینه تا کربلا با افراد مختلفی از ارادتمندان و شیعیان خود ملاقات داشته است که همگی پیشنهادات مختلفی برای نرفتن حضرت به کوفه داشتند و جالب اینجاست که با تمام ارادتی که به حضرت داشتند و حتی از امام برای چاه آبشان طلب برکت مینمایند، اما در این حرکت انقلابی امام خودشان را تنها میگذارند.
از جمله آنها عبد اللّه بن عمر بود که قصد مراجعت از مکه به مدینه را داشت. نزد امام علیهالسلام آمد و عرض کرد: اى اباعبداللَّه! خدا تو را رحمت کند. از خدایى که بازگشت تو به سوى اوست، پروا کن! تو از دشمنى و ستم مردم این دیار نسبت به خاندان خویش آگاهى، این مردم، یزید بن معاویه را به زمامدارى پذیرفتهاند، من مىترسم که مردم به جهت زر و سیم به او (یزید) گرایش پیدا کنند و تو را به قتل برسانند و به خاطر تو افراد زیادى کشته شوند. من از رسول خدا صلىاللهعلیهوآله شنیدم که مىفرمود: «حسین کشته خواهد شد و اگر او را به قتل رسانند و تنهایش گذارده، یارىاش نکنند، خداوند تا روز رستاخیز آنان را خوار مىکند!» و من مصلحت مىبینم تو نیز همانند سایر مردم با یزید سازش کنى! و همچنان که پیش از این در برابر معاویه شکیبایى ورزیدهاى، اکنون نیز صبر پیشهساز، تا خداوند بین تو و این گروه ستمگر داورى کند!
امام حسین علیهالسلام فرمود: «أُفٍّ لِهذَا الْکَلامِ أَبَداً ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ! براى همیشه تا آنگاه که آسمان و زمین پابرجاست، نفرین بر این سخن باد! و بعد در بیاناتی بسیار تند و کوبنده عبدالله بن عمر را بابت این پیشنهاد غیرانقلابی توبیخ مینماید و در آخرین جمله پرده از علت اصلی این پیشنهاد برمی دارد: «یَا ابْنَ عُمَرَ! فَإِنْ کانَ الْخُرُوجُ مَعی مِمَّا یَصْعَبُ عَلَیْکَ وَ یَثْقُلُ فَأَنْتَ فِی أَوْسَعِ الْعُذْرِ، وَ لکِنْ ... اجْلِسْ عَنِ الْقَوْمِ، وَ لا تَعْجَلْ بِالْبَیْعَةِ لَهُمْ حَتّى تَعْلَمَ إِلى ما تَؤُولُ الْأُمُورُ.» اى فرزند عمر! اگر براى تو همراهى با من دشوار و سنگین است، پس معذور و مرخصى! ولى ...از این گروه کناره بگیر و در بیعت شتاب مکن تا ببینى کار به کجا مىانجامد!»[۳]
یک شیعه واقعی در معرکههای انقلابی شناخته میشود، امام حسین علیهالسلام این ملاک را در دیدار با فرزدق بیان فرمودند. وقتی از فرزدق درباره اوضاع مردم کوفه سوال کردند، عرض کرد: «قُلْتُ أَمَّا الْقُلُوبُ فَمَعَکَ وَ أَمَّا السُّیُوفُ فَمَعَ بَنِی أُمَیَّةَ وَ النَّصْرُ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ»؛ دلهای مردم با شما است و شمشیرهای آنان با بنی امیه. به او فرمود: «مَا أَرَاکَ إِلَّا صَدَقْتَ، النَّاسُ عَبِیدُ الْدنیا وَ الدِّینُ لَعق عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ یَحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ بِهِ مَعَایِشُهُمْ فَإِذَا مُحِّصُوا لِلِابْتِلَاءِ قَلَ الدَّیَّانُونَ.»[۴] تردیدی ندارم که تو راستگو هستی. مردم بنده دنیایند و دین تنها بر زبانشان جاری است. از آن سخن میگویند تا وقتی که معیشتشان بگذرد؛ امّا در وقت سختی، دیندار [واقعی ] اندک است. در واقع حضرت با این بیان خود، شیعیان را به دو گروه شیعه ادعایی و شیعه انقلابی تقسیم مینمایند.
اقناع اندیشه
خداوند متعال در قرآن میفرماید:
«وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَعْبُدُ اللَّهَ عَلى حَرْفٍ فَإِنْ أَصابَهُ خَیْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَ إِنْ أَصابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةَ ذلِکَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبینُ.»[۵]
تع
هُ فَرَضِیَ هَکَذَا أَنَا سَخِطْتُمْ عَلَیَّ بِجَهْلِکُمْ بِوَجْهِ الْحِکْمَةِ فِیهِ وَ لَوْ لَا مَا أَتَیْتُ لَمَا تُرِکَ مِنْ شِیعَتِنَا عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ أَحَدٌ إِلَّا قُتِل.[۹]
اى ابا سعید وقتى من امام از جانب خدا بودم، نباید رأى مرا تخطئه کنى و عملى را که انجام دادهام چه مهادنه و صلح بوده و چه محاربه و جنگ باشد، مىباید بپذیرى؛ اگر چه حکمت کردار من بر تو مخفى و مشتبه باشد. مگر نمىبینى جناب خضر علیهالسلام وقتى کشتى را شکافت و جوان را کشت و دیوار را تعمیر کرد و به پا داشت، موسى به غضب آمد و از کردارش سخت برآشفت، جهت غضبناک شدن موسى این بود که حکمت عمل خضر بر او مخفى بود تا آن که خضر علیهالسلام آن را بازگو کرد و موسى راضى گشت، عمل و کردار من نیز همین طور مىباشد ؛ یعنى از عمل و فعل من خرسند نبوده بلکه غضبناک هستند، زیرا حکمت آن بر شما پنهان مىباشد و آن این است که اگر من غیر از این مىنمودم یک نفر از شیعیان ما روى زمین باقى نمىماند مگر آن که او را مىکشتند.
علاوه بر اینکه این شیعیان ادعایی بودند که امام حسن علیهالسلام را مجبور به پذیرش صلح نمودند و اگر ایشان شیعیانی انقلابی به تعداد یاران حسین علیهالسلام داشت، باز مجبور به صلح نمیشد.
پرورش احساس
مهم آن است که شیعه انقلابی در هیچ صحنهای امام خود را تنها نگذارد. شهید گلستانی تعبیر زیبایی دارد: وقتی حسین در صحنه است، اگر در صحنه نیستی هرکجا میخواهی باش! چه ایستاده به سجاده نماز و چه نشسته بر سر سفره شراب!
و اگر شیعیان به جای انقلابی بودن، ادعایی بودند، امام در صحنه تنها خواهد ماند، یک امام به مخمصه صلح مبتلا میشود و دیگری به مسلخ شهادت. که در این صورت چیزی جز ذلت و خواری نصیبشان نخواهد شد.
مثلا همین عبدالله بن عمر که عرض کردیم. به جای بیعت نمودن با ابی عبدالله علیهالسلام اقدام به نصیحت امام میکرد، آن گاه که پس از یزید نوبت به حکومت عبدالملک بن مروان رسید، گفت: من از پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله شنیدم که فرمود: «کسى که شب را روز کند و بیعت خلیفهاى بر عهدهاش نباشد، مسلمان نیست.»
به همین جهت، شبانه رفت و با والى آن زمان، حجّاج بن یوسف ثقفى که از طرف عبدالملک بن مروان ولایت آن دیار را به عهده داشت، بیعت نمود.
حجّاج به او گفت: چه عجلهاى در کار است که تو شبانه آمدهاى؛ تا صبح صبر مىکردى! عبداللَّه در پاسخ گفت: ترسیدم که امشب از دنیا بروم و بیعت عبدالملک بن مروان بر گردنم نباشد. نداشتن بیعت خلیفه زمان مسئولیت دارد و من باید به وظیفهام عمل کنم!
حجّاج گفت: من مشغول کارى هستم، آن گاه پایش را دراز نمود و گفت: با پایم بیعت کن![۱۰]
بعد از شهادت امام حسین، همین امام حسینى که از مدینه بیرون آمد و از اهل مدینه کسى او را یارى نکرد، مدینه تکان مىخورد: چرا حسین، فرزند پیغمبر، شهید شد؟ آن وقت بهیاد حسین و فضیلتهاى حسین مىافتند، غصهها پدید مىآید و مردم فوقالعاده ناراحت مىشوند. یک هیئت هفت هشت نفرى را از مدینه به شام مىفرستند براى این که تحقیق کنند و ببینند علت قضیه چه بوده. آنها وقتى که به آنجا مىروند، تازه مىفهمند که چرا امام حسین علیهالسلام این جور قیام کرد و به هیچ وجه حاضر نبود صرف نظر کند.
بعد از آنکه مدتى ماندند و اوضاع را از نزدیک دیدند، برگشتند. مردم از اینها پرسیدند: آنجا چه دیدید؟ گفتند: ما فقط یک جمله مىگوییم، از همین یک جمله حرفمان را بفهمید. ما در مدتى که در شام بودیم همیشه انتظار این را داشتیم که از آسمان سنگ به سر ما ببارد. جناب عبداللَّه بن حنظله غسیل الملائکه گفت: ایهاالناس! من از نزد کسى مىآیم که شراب را فراوان مىآشامد، سر و کارش جز با موسیقى و هرزگى با چیز دیگرى نیست، از زناى با مادر هم احتراز ندارد. سگبازى، یوزبازى، هر فسقى که بگویید، علناً انجام مىدهد. گفت: من هستم و هفت پسرم، من که قیام مىکنم، شما خودتان مىدانید، مىخواهید قیام بکنید یا نکنید، که اهل مدینه بعد قیام کردند و قیام آنها به آن قتل عام مردم مدینه منجر شد.[۱۱]
عبدالله بن مطیع نیز که جزء نصیحت کنندگان امام ذکر کردیم، بهعنوان رهبر مردم مدینه در دفاع از شهر، و به همراه عبدالله بن حنظله علیه سپاه یزید و شامیان جنگید، ولی چون یارانش پراکنده شدند، شکست خورد و در مدینه پنهان شد، اما با آنها بیعت نکرد و بعد به مکه رفت و همانجا ساکنشد.
سیوطی مینویسد: در سال ۶۳ هجری اهل مدینه بر یزید خروج کردند. یزید لشکر انبوهی را به سوی آنان فرستاد و دستور داد آنها را به قتل رسانند. واقعه حرّه در مدینه طیّبه اتفاق افتاد. در آن واقعه، جماعت بسیاری از صحابه و از دیگران به قتل رسیدند و مدینه غارت شد.
در فاجعه حره، با دستور یزید شهر مدینه سه روز بر سپاه شام حلال شد. هزاران زن مورد تجاوز قرار گرفتند، چهار هزار کودک نامشروع زاییده شدند که پدر
سلام خدمت اعضای محترم وعذر خواهی بابت به هم ریخته بودن متن منبرها هر ده شب منبر انقلابی به صورت وورد بارگزادی خواهد شد
هدایت شده از "جواز نوکری" کانون نغمه پردازی
soltani zamine 97.pdf
483.5K
📜 متن PDF سبک زمینه محرم 97
#آماده_پرینت
#انتشار_برای_اولین_بار
🔺شاعر :
#امیرحسین_سلطانی
#زمینه_محرم_97
🔹ارسال با لینک کانال جواز نوکری برای ذاکرین
🔸 @javazenokari
هدایت شده از "جواز نوکری" کانون نغمه پردازی
soltani zamine 97.mp3
494.8K
💿 صوت سبک زمینه محرم 97
#انتشار_برای_اولین_بار
🔺شاعر :
#امیرحسین_سلطانی
#زمینه_محرم_97
🔹ارسال با لینک کانال جواز نوکری برای ذاکرین
🔸 @javazenokari
هدایت شده از "جواز نوکری" کانون نغمه پردازی
soltani vahed 97.pdf
449.9K
📜 متن PDF سبک واحد محرم 97
#آماده_پرینت
#انتشار_برای_اولین_بار
🔺شاعر :
#امیرحسین_سلطانی
#واحد_محرم_97
🔹ارسال با لینک کانال جواز نوکری برای ذاکرین
🔸 @javazenokari
هدایت شده از "جواز نوکری" کانون نغمه پردازی
soltani zamine 97.mp3
494.8K
💿 صوت سبک واحد محرم 97
#انتشار_برای_اولین_بار
🔺شاعر :
#امیرحسین_سلطانی
#واحد_محرم_97
🔹ارسال با لینک کانال جواز نوکری برای ذاکرین
🔸 @javazenokari
هدایت شده از کانال متن روضه
110.pdf
3.03M
کتاب اَحلی مِنَ العَسَل
کتاب آموزش روضه خوانی است که شامل روضه های مستند از مقاتل معتبر می باشد .انتشار این کتاب رایگان است
#کتاب_مداحی
#ویژه_ایام_محرم
@babolharam_ir
May 11
May 11