eitaa logo
منبر روشمند
835 دنبال‌کننده
746 عکس
1هزار ویدیو
583 فایل
🔻به فضل خدا توی مناسبت ها با چندین سخنرانی مکتوب به استقبال شما خواهیم امد. 🔻 راه ارتباط با ادمین @menbar6
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ دست من خالی است و چشمانی پُرِ اشک و گناه آوردم از خودم هم فراری ام، امشب من به اینجا پناه آوردم @hosenih چیز بهتر نداشتم، با خود غیر ازین چشم های گریانم گریه ام قاطی ریا شده است اشک خالص که نیست، میدانم @hosenih باخودم فکر می کنم گاهی " بی حیا این هزارمین بار است" در دلم وحی می شود انگار که دوباره بیا که غفار است @hosenih سال ها بنده ی خودم بودم هی خودم را فریب می دادم همه چیزم به پای نفسم رفت جان مولا برس به فریادم @hosenih قسمت می دهم تورا حقِ خانه ای که درش در آتش سوخت قسمت می دهم به آن مردی که پَر همسرش در آتش سوخت @hosenih به همان ذوالفقار تنها که سپرش را مقابلش کشتند به علی که دو دست او بستند همسرش را مقابلش کشتند @hosenih یا الهی به حق آن اشک و گریه های درون چاه علی آهِ مرد غریب می گیرد قسمت می دهم به آه علی @hosenih روسیاهم خدا و حقِ من است به رویم درب بسته مانده اگر روضه میخوانم و یقین دارم گره ام باز می شود آخر @hosenih می روم با دوچشم گریانم به در خانه ی علی امشب آن علی که حدود سی سال است کم کَمَک جانش آمده بر لب @hosenih خاطرات گذشته می کشد و فکر فردا عذاب می دهدش تب مولا که می رود بالا دست عباس، آب می دهدش @hosenih به حسن خیره می شود گاهی یاد کوچه ... و می رود از حال به حسینش نگاه می کند و روضه می خواند از تهِ گودال @hosenih حسنم پس چرا از آن سیلی هیچ حرفی به من نمی گفتی؟ نگرانم حسین جان! روزی زیر پاهای اسب می افتی @hosenih چقدر حرف های ناگفته از وصایای همسرش دارد به حسینش نگاه می کند و گوشه چشمی به دخترش دارد @hosenih همه ی ماجرای فردا را از دوچشم حسین خود می خواند یاد آن نیزه ها و خنجر ها... خیره بر حنجر پسر می ماند @hosenih همه ی روضه های کرب و بلا باهم از پیش چشم او رد شد آه این قامت رشید حسین قسمت سم اسب خواهد شد @hosenih لحظه های وداع آخر تا خواست زیر گلوش بوسه زند یادش آمد که هیچ شمشیری جای این بوسه را نمی بُرد @hosenih تا به زینب نکاه می کرد...آه صورتش غرق حسِ غربت بود آخر این ناز دانه ی بابا سرنوشتش غم و اسارت بود؟ ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ مصیبت است که با ذوالفقار هم بوده برای یاری دین جان نثار هم بوده هم اهل ذکر و مناجات و خواندن قرآن برای گریه شدن بی قرار هم بوده @hosenih مگر غریب تر از این ؟! که دشمن حیدر کنار او وسط کارزار هم بوده کدام درد ، از این بیشتر که قاتل او به وقت ضربه زدن روزه دار هم بوده فقط نه در سحر قدر ، دشمن مولا به ظهر کرببلا پا به کار هم بوده همیشه اهل نماز شب است این دشمن نماز خوانده ولی نیزه دار هم بوده نه اینکه هر که علی گفت انقلابی شد که دشمن علی اهل شعار هم بوده @hosenih همیشه شیعه ی حیدر میان معرکه است به نخل بسته شده سر به دار هم بوده خدا کند که بگویند بعد رفتنمان شهید ، شیعه ی چشم انتظار هم بوده ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ ای مقصد تمام دعاهای ما بیا تنها دلیل دیده ی دریای ما بیا جز تو کسی مراد شب قدر ما که نیست ای آرزوی هر شب احیای ما بیا @hosenih قرآن به سر گرفته ای و گریه میکنی هرشب برای محشر و دنیای ما بیا امروزهایمان همگی بی تو رفته اند ای غایب همیشه! به فردای ما بیا ما هجر دیده ایم به فریادمان برس ما زخم خورده ایم مداوای ما! بیا @hosenih این چشم ها که لایق دیدار نیستند یک شب ز روی لطف به رویای ما بیا امشب اگر که زائر ایوان طلا شدی روضه بخوان به صحن نجف جای ما بیا ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
. پس صبر كنيد تا خدا داورى كند، كه او بهترين داوران است». سپس فرمود: «اى ابو عبد اللّه! تو شهيد اين امّتى. بر تو باد تقواى الهى و صبر بر آزمون خدا». سپس ساعتى از هوش رفت و به هوش آمد و فرمود: «اين پيامبر خداست و عمويم حمزه و برادرم جعفر و ياران پيامبر خدا، و همه مىگويند:" براى آمدن نزد ما بشتاب. ما مشتاق توايم"». سپس چشمانش را به چهره همه خانوادهاش گرداند و فرمود: «از همه شما خداحافظى مىكنم. خدا همه شما را پشتيبانى و نگهدارى كند. خداوند، جانشين من در ميان شماست و در جانشين بودن، خداوند برايتان بس است». سپس فرمود: «و عليكم السلام، اى فرستادگان الهى!». سپس اين آيات را خواند: «پس براى چنين پاداشى، عمل كنندگانْ عمل كنند» و «خداوند با كسانى است كه پرهيزگارى داشتند و آنان كه نيكوكارند» و پيشانىاش عرق كرد، در حالىكه بسيار ذكر خدا مىگفت و پيوسته و بسيار خدا را ياد مىكرد و شهادتين مىگفت. سپس رو به قبله شد، چشمانش را بست، دستها و پاهايش را دراز كرد و گفت: «أشهد أن لا إله إلّا اللّه، وحده لا شريك له و أشهدُ أنّ محمّدا عبده و رسوله». سپس جان داد. وفاتش شب 21 رمضان، شب جمعه بود، به سال چهلم هجرى.
وداع امیرالمومنین با فرزندان در لحظه های آخر و پیش بینی شهادت امام حسین منبع: بحار الأنوار: ج 42 ص 293290. بحار الأنوار عن محمّد ابن الحنفيّة: لَمّا كانَت لَيلَةُ إحدى وعِشرينَ و أظلَمَ اللَّيلُ وهِيَ اللَّيلَةُ الثّانِيَةُ مِنَ الكائِنَةِ جَمَعَ أبي أولادَهُ و أهلَ بَيتِهِ ووَدَّعَهُم ... ثُمَّ عَرَضنا عَلَيهِ المَأكولَ وَالمَشروبَ فَأَبى أن يَشرَبَ فَنَظَرنا إلى شَفَتَيهِ وهُما يَختَلِجانِ بِذِكرِ اللّهِ تَعالى، وجَعَلَ جَبينُهُ يَرشَحُ عَرَقاً وهُوَ يَمسَحُهُ بِيَدِهِ، قُلتُ: يا أبَتِ أراكَ تَمسَحُ جَبينَكَ فَقالَ: يا بُنَيَّ، إنّي سَمِعتُ جَدَّكَ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَقولُ: إنَّ المُؤمِنَ إذا نَزَلَ بِهِ المَوتُ ودَنَت وَفاتُهُ عَرِقَ جَبينُهُ وصارَ كَاللُّؤلُؤِ الرَّطبِ وسَكَنَ أنينُهُ، ثُمَّ قالَ: يا أبا عَبدِ اللّهِ ويا عَونُ، ثُمَّ نادى أولادَهُ كُلَّهُم بِأَسمائِهِم صَغيراً وكَبيراً واحِداً بَعدَ واحِدٍ، وجَعَلَ يُوَدِّعُهُم ويَقولُ: اللّهُ خَليفَتي عَلَيكُم، أستَودِعُكُمُ اللّهَ وهُم يَبكونَ، فَقالَ لَهُ الحَسَنُ عليه السلام: يا أبَه، ما دَعاكَ إلى هذا؟ فَقالَ لَهُ: يا بُنَيَّ إنّي رَأَيتُ جَدَّكَ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله في مَنامي قَبلَ هذِهِ الكائِنَةِ بِلَيلَةٍ، فَشَكَوتُ إلَيهِ ما أنَا فيهِ مِنَ التَّذَلُّلِ وَالأَذى مِن هذِهِ الامَّةِ، فَقالَ لي: ادعُ عَلَيهِم، فَقُلتُ: اللّهُمَّ أبدِلهُم بي شَرّاً مِنّي و أبدِلني بِهِم خَيراً مِنهُم، فَقالَ لي: قَدِ استَجابَ اللّهُ دُعاكَ، سَيَنقُلُكَ إلَينا بَعدَ ثَلاثٍ، وقَد مَضَتِ الثَّلاثُ، يا أبا مُحَمَّدٍ اوصيكَ ويا أبا عَبدِ اللّهِ خَيراً، فَأَنتُما مِنّي و أنَا مِنكُما ...ثُمَّ قالَ: يا أبا مُحَمَّدٍ ويا أبا عَبدِ اللّهِ كَأَنّي بِكُما وقَد خَرَجَت عَلَيكُما مِن بَعدي الفِتَنُ مِن ههُنا، فَاصبِرا حَتّى يَحكُمَ اللّهُ وهُوَ خَيرُ الحاكِمينَ.ثُمَّ قالَ: يا أبا عَبدِ اللّهِ أنتَ شَهيدُ هذِهِ الامَّةِ؛ فَعَلَيكَ بِتَقوَى اللّهِ وَالصَّبرِ عَلى بَلائِهِ، ثُمَّ اغمِيَ عَلَيهِ ساعَةً، و أفاقَ وقالَ: هذا رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله وعَمّي حَمزَةُ و أخي جَعفَرُ و أصحابُ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله وكُلُّهُم يَقولونَ: عَجِّل قُدومَكَ عَلَينا فَإِنّا إلَيكَ مُشتاقونَ، ثُمَأدارَ عَينَيهِ في أهلِ بَيتِهِ كُلِّهِم وقالَ: أستَودِعُكُم اللّهُ جَميعاً سَدَّدَكُمُ اللّهُ جَميعاً حَفِظَكُمُ اللّهُ جَميعاً، خَليفَتي عَلَيكُمُ اللّهُ وكَفى بِاللّهِ خَليفَةً.ثُمَّ قالَ: وعَلَيكُمُ السَّلامُ يا رُسُلَ رَبّي.ثُمَّ قالَ: «لِمِثْلِ هذا فَلْيَعْمَلِ الْعامِلُونَ» «إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِينَ اتَّقَوْا وَ الَّذِينَ هُمْ مُحْسِنُونَ» وعَرِقَ جَبينُهُ وهُوَ يَذكُرُ اللّهَ كَثيراً، وما زالَ يَذكُرُ اللّهَ كَثيراً ويَتَشَهَّدُ الشَّهادَتَينِ.ثُمَّ استَقبَلَ القِبلَةَ وغَمَّضَ عَينَيهِ ومَدَّ رِجلَيهِ ويَدَيهِ وقالَ: أشهَدُ أن لا إلهَ إلَا اللّهُ وَحدَهُ لا شَريكَ لَهُ، و أشهَدُ أنَّ مُحَمَّداً عَبدُهُ ورَسولُهُ، ثُمَّ قَضى نَحبَهُ عليه السلام.و كانَت وَفاتُهُ في لَيلَةِ إحدى وعِشرينَ مِن شَهرِ رَمَضانَ، وكانَت لَيلَةُ الجُمُعَةِ سَنَةَ أربَعينَ مِنَ الهِجرَةِ. ترجمه: به نقل از محمّد بن حنفيّه: چون شب بيستويكم شد و شبتاريك گشت آن شب، دومين شب حادثه بود پدرم فرزندان و خانواده خود را جمع كرد و با آنان خداحافظى نمود ... سپس آب و غذا آورديم. چيزى ننوشيد. به لبهايش نگاه كرديم، به ذكر خدا مشغول بود. پيشانىاش عرق مىكرد و او با دست خود آن را پاك مىكرد. گفتم: پدر! مىبينم كه دست بر پيشانى مىكشى.فرمود: «پسرم! از جدّت پيامبر خدا شنيدم كه مىفرمود:" هرگاه مرگ مؤمن فرا رسد و وفاتش نزديك شود، پيشانىاش عرق مىكند و مثل لؤلؤ تَر و تازه مىشود و نالهاش آرام مىگيرد"». سپس فرمود: «اى ابو عبد اللّه! اى عون!». سپس همه فرزندانش، كوچك و بزرگ را به اسم، يكى پس از ديگرى صدا كرد. با همه خداحافظى مىكرد و مىفرمود: «خداوند، جانشين من بر شما خواهد بود. از شما خداحافظى مىكنم». و آنان مىگريستند.حسن عليه السلام گفت: پدر! چه چيزْ تو را به گفتن اين سخنان وا داشت؟ فرمود: «پسرم! يك شب پيش از اين حادثه، جدّت پيامبر خدا را در خواب ديدم. بهاو از اينخوارى و آزارى كه از امّتش كشيدم، شكايت كردم. فرمود:" نفرينشان كن". گفتم: خداوندا! بدتر از مرا جايگزين من در ميان آنان كن و بهتر از اينان را براى من برگزين. به من فرمود:" خداوندْ دعايت را پذيرفت. سه روز ديگر تو را پيش ما مىآورد". سه روز گذشته است. اى ابو محمّد! و اى ابو عبد اللّه! سفارش به نيكى مىكنم. شما از منيد و من از شمايم».سپس فرمود: «اى ابو محمّد! اى ابو عبد اللّه! گويا مىبينم كه از همينجا فتنهها بر شما سر برمىآورد
طبیب! بـاز مکـن زخـم فـرق مولا را مگـر نمـی‌شنـوی ناله‌هـای زهـرا را؟ طبیب! کـار ز دسـت کسـی نمـی‌آید که سوی قبله کشیده است شیرحق ما را طبیب! زهـر بــه قلب علـی اثر کرده نشـان دهـد رخ زردش یتیمـی مـا را طبیب! نسخۀ زخم علی فقط کفن است به حال خویش گـذار این امام تنها را طبیب! رفت و علی چشم‌های خود را بست بـرای مــردم دنیـا گـذاشت دنیـا را علی به شوق ملاقات دوست وقت نماز ز خون زخم جبین شست روی زیبا را چه شـد امام عزیزی که آبیاری کرد به گریۀ شب خود نخل های خرما را؟ کشیده سر به فلک نخل‌های کوفه هنوز کــه بشنـوند صــدای اذان مــولا را الا تمــام یتیمــان کوفــه! بشتــابید کـه بنگریــد دم مـرگ، روی بـابـا را هزار حیف که دنیا شبانه چون زهرا به خـاک کـرد نهـان آفتـاب دل‌ها را هزار خار ز هر گل به دیده‌ات «میثم!» اگـر بـدون علـی در جنـان نهی پا را
پدرم مرد با خدایی بود مهربان بود مثل دریا بود روی پیشانی پر از چینش اثرات سجود پیدا بود پدرم اسوه شجاعت بود قهرمان شجاع بدر و حنین ضربتش در کشاکش خندق افضلُ مِن عبادة الثّقلین پدرم مرد با خدایی بود مهربان بود مثل دریا بود (تا پدر بود خوب پُر می شد جای خالی مادرم زهرا)2 قصه در گوش بچه ها می گفت شانه می زد به موی من شب ها پدرم مرد با خدایی بود مهربان بود مثل دریا بود *** داغ مادر ولی پدر را کشت 2 همه مویش سپید شد پدرم مسجد کوفه تیغ خورد اما در مدینه شهید شد پدرم *خودم دیدم ... دیدم جلوی چشام ناموسمو میزدن ...* (پدرم خاطرات تلخی داشت قصه آتش و در و دیوار)2 قصه کوچه بنی هاشم قصه تلخ سینه و مسمار *امشب زهرا منتظرشه ... امشب زهرا مهمون داره ...* دیگر اما به خانه ایتام نان و خرما کسی نمی آرد *عالمو یتیم کردی آقا...* *** بر زمین با عبور نعلینش گل برکت کسی نمی کارد (شب آخر پدر وصیت کرد حَسنش را به عدل و حق الناس)2 رو به عباس کرده و فرمود: جان تو جان زینبم عباس خوب شد کربلا نبود پدر وقتی از روی ناقه افتادم دیگر عباس هم نبود آنجا تا بیاید رسد به فریادم خوب شد مجلس شراب نبود شاهد غربت پسر باشد شاهد خیزران لب هایش شاهد راس و طشت زر باشد... *یه وقت زینب صدا زد:یزید دست نگه دار.. منتحی الی ثنایا ابی عبدالله علیه السلام...تنکتها بمخصرتک... داری با چوب خیزران به این لب و دندان میزنی... این لب و دندان رو پیغمبر بوسیده...یا حسین...* شاعر: عباس احمدی
از معاد خیالی تا معاد واقعی.pdf
730.9K
💠 مجموعه سخنرانی : #ذهن_ها_را_باید_شست_جور_دیگر_باید_زیست ♻️جلسه سوم : از معاد خیالی تا معاد واقعی 🌀 مناسبت : #شبهای_قدر 🔷ماهیت: بیشتر مردم، تصوراتی غلط و اشتباه از خدا، امام و معاد در ذهن خود درست کرده اند،که با این ذهنیت های اشتباه هم زندگی می کنند. شبهای قدر بهترین فرصت برای اصلاح این ذهنیت های اشتباه می باشد. ✌️ کانال منبر انقلابی @enqelabee
بدم ،مرا به پیمبر ببخش ... یا الله 2 به اشک دیده ی حیدر ببخش ... یا الله تمام دار و ندارم محبت زهراست 2 مرا به سوره ی کوثر ببخش ... یا الله به اشک چشم حسین و حسن قبولم کن *شبای آخر ماه رمضونه،دلم شور میزنه،دارم چنگ به دامن همشون میندازم،بلکه یکی شون دلش به حالم بسوزه ،ضامن ما بشه، دست ما رو بگیره، وای آگه این شبا بره و ما دست خالی باشیم* به اشک چشم حسین و حسن قبولم کن مرا به این دو برادر ببخش ... یا الله حسین .... *اسم پیغمبرو بردی،اسم علی رو بردی،اسم بی بی زهرا رو بردی،اسم امام حسن و بردی ،چرا حسین رو صدا زدی؟اخه کارش دارم ،التماسش میکنم* ببر به کرببلا زائر حسینم کن ... 2 به آن ضریح مطهر ببخش ... یا الله 2 *آماده هستی؟* به دست های علمدار کربلا سوگند ... به حرمت علی اکبر ببخش ... یا الله ... *آگه هر کدوم ازین قسم ها رو ازم قبول نکردی،میدونم رو این خیلی حساسی، حتما قبول می کنی* خدا،خدا به بانگ العطش نازدانه های حسین ... *برا هرکدوم از پیغمبرا جبرییل و فرستاده برو براشون روضه بخون،اول روضه ی عطش رو خونده،برا آدم،برا نوح،برا ابراهیم،برا موسی و عیسی و بقیه ... ای پیغمبرا، پیغمبر خاتم الانبیاء یه نوه داره،بین دو نهر آب ... هی صدا میزنه مردم .... جگرم از تشنگی می سوزه ..." آبش نمیدن، سرشو از قفا ..." ما اینجوری یاد گرفتیم از بزرگانمون میخوایم با خدا مناجات کنیم تنها نمیریم،اخه تنها کسی راهی نداره،با موالیانمون میریم،یا دست میندازیم دامن مادرمون زهرا رو می گیریم،یا دست میندازیم دامن آقامون حسین رو می گیریم ... اخه کس دیگه رو نداریم،همه کس ما این ذوات مقدسه هستن ..."* به بانگ العطش نازدانه های حسین 2 به خون حنجر اصغر ببخش ... یا الله *مهربان خدا به عطش علی اصغر حسین، ما رو تشنه ی محبت و تشنه ی مودت و تشنه ی معارف خودت به این ذوات مقدسه قرار بده،یه تشنگی که هیچ وقت سیراب نشیم ..." خدا خدا به قطره قطره اشکای مادر علی اصغر،رباب خانم ما رو یه جوری تشنه ی گریه ی بر حسین قرار بده،که هرگز از گریه ی بر حسین سیراب نشیم ... خدا خدا به اون لحظه ای که رباب کنار گهواره علی اصغر نشسته بود، دید علی خودشو پرت می کنه بیرون ....الهی العفو ...
ارمغان خمینی.pdf
538.8K
💠 مناسبت : رحلت #امام_خمینی ره 🌀 موضوع : #ارمغان_خمینی ره؟ ♻️پیام : امروز مسئولین کشور در معرض یک آزمون بزرگند؛ آیا حفظِ عزّت و اقتدارِ این ملّت عزیز را خواهند کرد یا نه؟ ✌ کانال منبر انقلابی ✅ @enqelabee
امام اينگونه بود.عزت و ذلت حقيقي.رحلت امام خميني 98.pdf
421.6K
✅ سخنرانی ۴۸ مناسبت: رحلت امام خمینی۹۸ عنوان : امام اینگونه بود موضوع : عزت و ذلت حقیقی #سخنرانی_۴۸ #عزت_و_ذلت_حقیقی #امام_اینگونه_بود #رحلت_امام_خمینی_۹۸ #شنبه_سه_شنبه_مناسبها #کانال_منبر_آسمانی #کپی_با_ذکر_منبع 🆔 @m_asemani فهرست سخنرانی ها 👇 @m_asemani_arshiv سروش👇 https://sapp.ir/m_asemani ایتا👇 http://eitaa.com/joinchat/3946119185Cc42a0286aa تلگرام👇 https://t.me/joinchat/AAAAAEnpsuwIe-n7EUyldQ
حمزه سیدالشهدا.pdf
294K
⚫️ شهادت حمزه سیدالشهداء علیه السلام (2) 📩pdf ✅ #فیش_روضه ⚫️ 15 شوال ⚫️ #مَتْنِ_رُوضِـہ_روشمندومستند 🆔👇👇👇👇 https://eitaa.com/yaMojebalmoztr http://eitaa.com/joinchat/550961166C2c98fe3e8a