🌸 منبر بلند ماه مبارک رمضان 🌸
💠 موضوع: #قرآن_درمانی( درمان اضطراب و افسردگی)
نویسنده/ سخنران:
حجت الاسلام و المسلمین رفیعی
➖ در تدبر کثرت ملاک نیست اما در تفسیر وقتی مفسر می خواهد راجع به نماز تفسیر بنویسد باید همه آیات مربوط به نماز را ببیند؛ مثلاً راجع به قصه یوسف می خواهد بنویسد باید همه آیات مربوطه را ببیند ولی در تدبر این گونه نیست...
💠 موضوع سخن :اضطراب و افسردگی
➖ «قَالَ اللهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءتْکُم مَّوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّکُمْ وَشِفَاء لِّمَا فِی الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ».[1]
💠 مقدمه
بحث ما این روزها در این محفل نورانی درباره درمان بیماری های روحی و اجتماعی است. درمان ناهنجاری هایی که در درون انسان و جامعه است یا همان قرآن درمانی. در روایت داریم:
➖ «الْقُرآنُ حَیُّ لا یَمُوتَ»،
قرآن هرگز زوال و مرگ نمی پذیرد و همواره زنده است. این کتابی است که خودش می گوید:
➖ «یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ»[2]؛
به استوارترین و محکم ترین راه ها هدایت می کند. خودش می گوید: من موعظه ام، شفایم، من بیان همه امورم، هدایتم، رحمتم، من کتابی هستم که بصیرت ها و نورانیت ها می دهم؛
➖ «هَذَا بَصَائِرُ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِّقَوْمِ یُوقِنُونَ».[3]
این ادعای قرآن است.یکی از مفسرین معاصر کتابی نوشته است به نام «قرآن در قرآن».[4] ایشان مجموعه آیاتی که در قرآن، قرآن را معرفی کرده، جمع آوری نموده است. خود قرآن چندین جا در آیات متعدد این ادعا را مطرح می کند و معتقد است که سینه ما هر درد درونی داشته باشد، قرآن شفا می دهد. نه اینکه دارو باشد، زیرا دارو همیشه شفا نمی دهد. شفاء غیر از دارو است؛ یعنی رفع می کند، پاک سازی و تخلیه می کند. این ادعای قرآن است. روایات ما هم بر این مطلب تأکید دارد.
💠 شِکوه قرآن
قبلاً عرض کردم خداوند در قرآن فرموده: چرا به این قرآن بی توجهی می کنید؟
➖ «أَفَبِهَذَا الْحَدِیثِ أَنتُم مُّدْهِنُونَ».[5]
درباره آیه مفصل صحبت کردم. آیا در قرآن ادهان می کنید؟ تساهل و تهاون می کنید؟ یکی دیگر از جاهایی که خداوند گله کرده در سوره الحاقه است که می فرماید:
➖ «فَلَا أُقْسِمُ بِمَا تُبْصِرُونَ*
➖ وَمَا لَا تُبْصِرُونَ».[6]
گمان نمی کنم قسمی از این جامع تر داشته باشیم. قسم به هر چه که می بینید و هر چه که نمی بینید؛ دیگر از این بالاتر:
➖ «فَلَا أُقْسِمُ بِمَا تُبْصِرُونَ»؟!
قسم به هر چه که می بینید. ما چه می بینیم؟ هر چه می بینیم، انسان، عالم، درخت، ستاره و... اگر در قرآن قسم به خورشید و ماه خورده موردی است. این جا می فرماید: قسم به هر آن چه که می بینید و هر آن چه که نمی بینید. ما چه نمی بینیم؟ غیب، شهود، قیامت. این قَسم به شهود و غیب است که نمی بینید، قسم به ماورای طبیعت، ذات اقدس خداوند، فرشته ها، عقل و خرد است.
در اینجا خداوند چه می خواهد بگوید که چنین قسم با عظمتی می خورد؟! قسم به آنچه که می بینید و آنچه که نمی بینید؛
➖ «إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَرِیمٍ».[7]
قرآن کلام خداست و پیامبر واسطه انتقال این کلام است.
آن گاه خداوند در سوره واقعه دو گله می کند و می فرماید:
➖ «قَلِیلًا مَا تُؤْمِنُونَ * قَلِیلًا مَا تَذَکَّرُونَ»[8]
گله اول: گروهی ایمان نمی آورند.
گله دوم: گروهی دیگر ایمان آورده اند لکن تذکر نمی گیرند. درس نمی گیرند.
عزیزان! عرض کردم تنها قرائت کافی نیست؛ چرا که بسیاری هم قرآن می خوانند؛ بلکه حفظ هم به تنهایی کافی نیست، تدبر بالاترین و کامل ترین نوع ارتباط با قرآن است:
➖ «أَفَلاَ یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ».[9]
تدبر غیر از قرائت است، غیر از لفظ است، حتی تدبر غیر از تفسیر است. برخی گمان کرده اند تفسیر، تدبر در قرآن است و تدبر در قرآن یعنی تفسیر در قرآن. نه، این چنین نیست. میان تفسیر و تدبر فرق است.
ادامه 1⃣ 👇
ادامه 2⃣👇
💠 فرق تدبر و تفسیر
💠 فرق اول:
تفسیر کار فکر است. آدم متفکر می نشیند آیات را با عقل و گرایش خویش – حالا یا کلامی یا فلسفی یا عرفانی – تنظیم می کند.
اما تدبر کار فکر و دل است؛ هم باید بیاندیشی و هم اثر پذیر باشی. تغییر در شما ایجاد بشود والا بعضی از مسیحی ها تفسیر قرآن نوشته اند؛
«گلد زیهر»کتابی درباره قرآن نوشته به نام: «مذاهِبُ التَّفْسِیرِ الإسْلامِیَةِ».
همچنین «بلاشر» مسیحی درباره قرآن کتاب نوشته است.
ده ها شخصیت غیر مسلمان کتاب نوشته اند و حتی یهودی ها نیز کتاب نوشته اند.اینها تفسیر کرده و واژه ها را توضیح داده اند.
در تفسیر هم اگر مبانی قرآن رعایت نشود، تفسیر به رأی می شود.اگر رعایت شود تفسیر خوبی می شود، مفسر با لغت، با آیات، روایات و با فهم خودش تفسیر می کند.
در دوران امام صادق علیه السلام خیلیها بودند که قرآن را تفسیر می کردند. کنار مکتب امام صادق علیه السلام دکان باز کرده بودند و تفسیر می گفتند.اما تدبر نبود اگر تدبری بود باید به ولایت و امامت منجر می شد. اگر تدبر بود امام صادق علیه السلام را از صحنه کنار نمی زدند. تدبر کار فکر و دل است، این یک فرق تدبر و تفسیر است.
💠 فرق دوم:
کسی که تفسیر می نویسد هم خودش و هم دیگران می خوانند.
اما تدبر فردی است، علامه طباطبایی تفسیر نوشته است همه جا هست، و به زبان های گوناگون هم ترجمه شده است و مردم استفاده می کنند. بنابراین تفسیر عام است اما تدبر خاص است. ممکن است یک نفر بنشیند در یک آیه تدبر کند و مثل فضیل مسیرش عوض شود، این تدبر می شود.
فرق سوم:
در تدبر کثرت ملاک نیست اما در تفسیر وقتی مفسر می خواهد راجع به نماز تفسیر بنویسد باید همه آیات مربوط به نماز را ببیند؛ مثلاً راجع به قصه یوسف می خواهد بنویسد باید همه آیات مربوطه را ببیند ولی در تدبر این گونه نیست.
مردی خدمت رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم )آمد و عرض کرد:
➖ عَلِّمَنِی مِمّا عَلّمکَ الله،
از آنچه خداوند به تو تعلیم داده به من نیز بیاموز. پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم ) او را به یکی از یارانش سپرد تا قرآن را به او تعلیم دهد و او سوره
➖ «اذا زُلزِلَتِ الْأرْضُ»
را تا به آخر به او تعلیم داد. تا به این آیه رسید:
➖ «فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْرًا یَرَهُ وَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ»،
آن مرد از جا برخاست و گفت:
یا رسول الله! کفانِی هَذِهِ الایَةُ،
همین آیه مرا بس است. در روایت دیگر آمده:
➖ تَکْفِینِی هذِهِ الایَةِ،
همین یک آیه مرا کفایت می کند.
پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم )فرمودند: او را به حال خود بگذار که مرد فقیهی شد! و طبق روایتی فرمود:
➖ «رَجَعَ فَقِیهاً»
او فقیه شد و بازگشت![10]
ممکن است متدبر در یک آیه پیامش را بگیرد و برود. با یک آیه فضیل دست از کارش «راهزنی»برداشت.
با یک آیه سعدبن ناجیه مسلمان شد. در تدبر لازم نیست دایره اش هم قرآن باشد. یک مثال بزنم. این آیه شریفه آیه عجیبی است و روایت داریم که امام باقر (علیه السلام )تمام خطبه های نماز جمعه اش را با این آیه تمام می کرد. در تفسیر آمده وقتی این آیه را می خواندند دعایی هم می کردند:
➖ «اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا مِمَّنْ تَذَکَّرَ فَتَنْفَعَهُ الذَّکْری»[11]
خدایا! ما را از کسانی قرار ده که اندرزها را میشنوند و به حالشان مفید است.
آیه این است: آیه 90 سوره نحل، صاحب تفسیر مجمع البیان در این باره می فرماید: پیغمبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود: جامع ترین و کامل ترین آیه در قرآن از نظر تقوا همین آیه است.
ادامه 2⃣👇
ادامه 3⃣👇
💠 اصول تربیتی در یک آیه
در این آیه تمام اصول تربیتی جمع شده است و امام باقر (علیه السلام )در پایان خطبه دوم نماز جمعه آن را می خواند و قصه ای دارد که عرض می کنم.
➖ «إِنَّ اللّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسَانِ
➖ وَإِیتَاء ذِی الْقُرْبَى
➖ وَیَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنکَرِ وَالْبَغْیِ».[12]
قرآن کریم می فرماید:ای مردم! سه امر و سه نهی به شما می کنم. برادران، خواهران! در روایت دارد که یک وقت ولیدبن مغیره این آیه را شنید، تکان خورد و گفت:
➖ «مَا هُوَ قَولُ البَشَر»؛
سخن بشر نیست
➖ «اِنَّهُ یَعلُوا وَ لاَ یُعلَی علیه»؛
این کلام بلند است، هیچ چیز نمی تواند بر او حاکم شود.[13]
💠 حکایت ابو حاتم سجستانی
ابو حاتم سجستانی نقل می کند: مسلمانی به راهبی گفت: مرا نصیحت کن. راهب درس اخلاق می گفت. بعضی ها فکر میکنند می شود جاهای دیگر رفت و سخن شنید. یک کسی از آقایان علما که الان هست می گفت:چند سال پیش مرتاضی از هندوستان آمده بود. من خیلی با او نشست و برخاستم دیدم کارهای عجیبی می کند، تصرفاتی دارد. روزی یکی از بزرگان حوزه مرا دید و گفت: این راه ها را کنار بگذار آن چه هست در قرآن است. اینها عرفان کاذب است.
خانمی اطلاعیه نوشته بود:90 شیوه برای رفع نگرانی ها و درمان بیماری ها. یکی از آنها شیوه موسیقی و شیوه سماع بود. یکی دیگر به این طلسم ها متوسل می شود و همچنین روش های دیگری که هر روز دو یا چند تا از این گروه ها گیر می افتند و پول های زیادی به جیب می زنند و مردم هم نمی دانند. چرا بچه ام این طور است؟ چرا خودم این طور هستم؟ عزیز من! قرآن می گوید:
➖ «وَشِفَاء لِّمَا فِی الصُّدُورِ».
آقای راهب!
➖ «عِظْنِی»،
آقا مرا موعظه کن. راهب نگاهی کرد و گفت:
➖ أعِظُکُمْ وَ فِیکُمُ القرآنَ وَ مِنکُم مُحَمَّد (ص)؛
من تو را موعظه کنم در حالی که قرآن در میان شماست، پیامبر از شماست؛ چه موعظه کنم؟!
💠 جاذبه قرآن
همین آیه را مشرکی به نام «اکثم بن سیفی»شنید. او که خودش هم شاعر بود و هم اهل فهم و نظر، قومش را جمع کرد و گفت:
➖ «کونوا فیه اولاً ولا تکونوا فیه آخراً»
شتاب کنید! از اولین کسانی باشید که مسلمان می شوید. این دین با این آیه، چیزی برای اصول اخلاقی کم نگذاشته و همه اخلاق را آورده است؛
➖ «تکونُوا فی هذا الامرِ رُؤُساً وَ لا تکونُوا فیهِ اَذناباً»[14]
به اسلام بگروید که اسلام حرف اول و آخر را می زند. همین آیه را ببینید:
➖ «إِنَّ اللهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الإِحْسانِ».
قصه های زیادی هست، چه بسیار افرادی که با این آیه مسلمان شدند و چه بسیار افرادی که تغییر و تحول عمیقی در آنها ایجاد شد، خدمت پیغمبر آمدند این آیه را شنیدند و مسلمان شدند.
💠 کتاب جاذبه قرآن:
یکی از عزیزانمان کتابی نوشته که نامش «جاذبه قرآن» است.
ایشان مجموعه ای از داستان هایی را ذکر کرده که چگونه با همین آیه عده ای مسلمان شدند.
عبدالرزاق نوفل در کتاب «القرآن والعلم الحدیث» میگوید: آمار کسانی که با شنیدن قرآن مسلمان شدهاند قابل شمارش نیست.
حضرت آیة الله امینی زید عزّه میفرمودند: در یکی از سال هایی که لندن بودم، دیدم در آنجا تعدادی از مدارس آموزش قرآن میدهند. پرسیدم: اینها مال کیست؟ گفتند: خانمی که خواننده بوده – از خوانندگان سرشناس فرانسه – یک نوار زیبا از قرآن به دست ایشان میرسد. گوش می کند، خودش هم خواننده بوده، آشنا با موسیقی، الحان، آهنگ و نظم کلمات بوده است، آن چنان تحت تأثیر قرار میگیرد – با آنکه عربی هم نمی فهمیده– غناء و موسیقی را کنار می گذارد و مسلمان می شود، و تمام درآمدی که داشته و پولی که به دست آورده بود، دستور می دهد مدارسی تهیه شود تا به بچه ها آموزش قرآن بدهند.
خدا به شما به عدل، احسان و عطا کردن به خویشاوندان فرمان می دهد. چون عدل به تنهایی پاسخگو نیست و نیاز به احسان دارد.
ادامه 3⃣👇
ادامه 4⃣👇
فرق بین عدل و احسان
امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمودند:
➖ «الْعَدْلُ الْإِنْصَافُ وَ الْإِحْسَانُ التَّفَضُّلُ»[15]
عدل این است که نبض شما بزند و یک نظم خاص داشته باشد.خون شما، قلب شما و خواب شما عدالت است؛ یعنی تنظیم بین اعضای مختلف.
اما همین بدن بیمار می شود، چشم نمی خوابد، هشت ساعت خواب که از وظایفش بوده، خواب نمی رود.
احسان غیر از عدل است. جامعه تنها با عدل ساخته نمی شود بلکه گاهی وقت ها باید با همه شرایطی که هست همه جمع شوند تا باری را از روی دوش مردم بردارند.
عدل، احسان و ایتاء ذی القربی (بستگان) این سه مورد امر است.
اما سه مورد نهی:
1- «یَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ»
خداوند شما را از فحشا نهی می نماید. در روایات و تفاسیر داریم«فحشاء» یعنی گناهان پنهانی، گناهانی که کسی نیست ببیند. خودت و خانه خالی، خودت و اینترنت. گناهانی که منشأ آن شهوت است فحشاء می شود.
2- «وَ الْمُنْکَرِ»:
گناهان آشکار، گناهانی که در سطح جامعه واقع می شود.
3- «وَالْبَغْیِ» (ظلم)؛
حد را زیر پا گذاشتن.
امام باقر (علیه السلام )در همه خطبه ها این آیه را می خواندند و دعا می کردند:
➖ «اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا مِمَّنْ تَذَکَّرَ فَتَنْفَعَهُ الذِّکْری».[16]
خدایا ما را از کسانی قرار بده که از این آیه تذکر می گیرند که تذکر مفید است. این تدبر می شود. تدبرِ در یک آیه چقدر آدم ها را جذب کرد. خود پیغمبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم )اول شخصیت جهان بشریت می فرماید: «خداوند مرا با قرآن آموزش داد و با قرآن تربیت کرد».
پس از عمل به قرآن
در قرآن آمده:
➖ «وَإِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِیمٍ»؛[17]
ای پیغمبر! تو اخلاق عظیمی داری».
نزول
➖ «وَإِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِیمٍ»
امام صادق (علیه السلام )فرمود: خداوند زمانی این آیه را به پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم )نازل کرد که پیامبر به دستور خدا عمل کرد.
➖ «خُذِ الْعَفْوَ»
ای پیغمبر! سه کار را انجام بده:
1- «خُذِ الْعَفْوَ»
بگذر، گذشت داشته باش، اگر گذشت در جامعه نباشد کار انسان گیر می کند.
2- «وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ»
آگاهی بده، کسی که نمیداند یادش بده.
3- «وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلینَ»[18]
اگر کسی نمی کشد، جاهل و نادان است، نمی فهمد، سر به سرش نگذار رد شو. بالاخره مردم یا نادان و ناآگاهند یا خطاکارند. خطاکار را ببخش، ناآگاه را آگاهی بده.
اگر نادان است سر به سرش نگذار، بیشتر از این ظرفیت ندارد.امام صادق (علیه السلام )فرمود: وقتی پیغمبر به این آیه عمل کرد خداوند فرمود:
➖ «إِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِیمٍ».
حتی خلق عظیم پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم )هم با تربیت قرآن است.
قرآن چگونه می خواهد دردهای ما را درمان کند؟ باید برای بیماری های فردی و روحی و اجتماعی درمان پیدا کنیم. من یک بیماری را که امروزه به آن مبتلا هستیم شرح می دهم.
💠 بیماری اضطراب و افسردگی
ببینیم چطور درمان اضطراب و افسردگی را از قرآن پیدا می کنیم. کم نیستند کسانی که به ما مراجعه می کنند.در جامعه خانم، آقا، جوان، دانشجو، مهندس و محصل به ما مراجعه می کنند و می گویند آقا، اضطراب دارم، نگرانم، دنبال آرامشم، افسردگی دارم چه کنم؟
من یک گزارش از شصت بیمار مبتلا به زخم معده خواندم، پنجاه موردش گفتند: منشأ آن اضطراب، نگرانی ها و بهم ریختگی های اخلاقی بوده است. عزیزان بدانید اضطراب و نگرانی الزاماً در شرایط سخت بروز نمی کند.
گاهی می بینید دو نفر در یک شرایط هستند، مثلاً صبح می خواهند دو زندانی را اعدام کنند یکی آرام و دیگری نگران است. پس آرامش یک احساس درونی است. اضطراب هم یک بیماری درونی است و ربطی به بیرون ندارد.
در معانی الاخبار شیخ صدوق، روایت بسیار عجیبی است: روز عاشورا وقتی دشمن حمله میآورد، بعضیها نگران میشدند، رنگشان میپرید. نگاه به چهره امام حسین (علیه السلام )می کردند همین که نگاه می کردند، می گفتند:
➖ «انْظُرُوا لاَیُبَالِی بِالْمَوْتِ»؛
به امام حسین علیه السلام نگاه کنید ببینید از مرگ نمیترسد. چقدر آرام است. رنگش عوض نشده! شرایط مساوی بود.هر دو به شهادت می رسیدند. حمله به هر دو بود اما می بینید امام حسین علیه السلام آرام است. این همان است که عرض کردم.[19]
ادامه 4⃣👇
ادامه 5⃣👇
💠 بیمار شدن پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم )در هر سال
ام سلمه می گوید:به پیغمبر (صلی الله علیه وآله وسلم) عرض کردم: شما هر سال یک بیماری سخت می گیرید. در روایت است که پیامبر در طول سال یک مرتبه – دو مرتبه بیماری سختی می گرفت.
گفت: یا رسول الله! می بینم هر سال یک مرتبه بیماری سخت می گیرید اما خیلی آرام هستید. چرا؟ فرمود: اُمِّ سلمه، هر مصیبتی که برای ما پیش می آید خداوند در تقدیر نوشته و در لوح الهی دیده شده است.
بنابراین چون می دانند این مصیبت چاره پذیر نیست مثلاً باید دار فانی را وداع گویند لذا آرام اند. مسأله آرامش و اضطراب بحث بیرون نیست بحث درون است.
ممکن است دو نفر در شرایط عادی باشند مثلاً هر دو مصیبت دیده اند، هر دو فردا اعدام بشوند، و یا هر دو یک حادثه دیده اند، اما یکی آرام و دیگری مضطرب باشد.
عزیزان من! آرامش یک میل طبیعی است. هم در قرآن و هم در روایت به آن اشاره شده است.
💠 درخواست آرامش از خداوند
در زیارت امین الله می خوانیم:
➖ «فَاجْعَلْ نَفْسِی مُطْمَئِنَّةً بِقَدَرِکَ»،
یکی از سیزده حاجتی که از خداوند می خواهیم اطمینان است. اما باقر (علیه السلام ) این دعا را زیاد میخواندند:
➖ «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْزِلْ عَلَیَّ مِنْکَ السَّکِینَة»
خداوندا! بر پیغمبر و آل او درود بفرست و نازل کن بر من آرامش و سکینه نازل کن.
این یک میل طبیعی است. امام علی (علیه السلام )می فرمایند:
➖ «السَّکِینَةُ عُنْوَانُ الْعَقْلِ».[20]
آرامش، کاربرد عقل و تأثیر انسان را در زندگی بیشتر می کند. آرامش عمر انسان را طولانی می کند.
💠 سه اصل پیرامون آرامش
به قول ما طلبه ها خیلی دقیق است، اصول موضوعه است. در این سه اصل دقت شود. بحث ما در روز آتی آسان تر می شود. سه اصلی را که بحث اضطراب و نگرانی لازم دارد بشناسیم.
اصل اول:
انتظارات ما باید مطابق با واقعیات باشد. اگر از یک بچه دبستانی انتظار یک دانش آموز دبیرستانی را داشته باشی این اشتباه است. واقعیت این است که او کلاس پنجم ابتدایی است. انتظار شما از وی نباید به اندازه کلاس نهم باشد. و یا از یک دانش اموز انتظار یک دانشجو را داشته باشی، این اشتباه است. این مسأله بسیار مهمی است.
عزیز من، بچه شما در رتبه کنکور از این بیشتر نمی کشد، با توجه به این ظرفیتی که شما دارید، بیش از این از او بر نمی آید. این گیر عمده ای است که در جامعه داریم.
پیغمبر گرامی اسلام فرمودند: «لاَ تَطْلُبَ مَا لاَ یُدْرَک»
عجب روایتی است! ای مردم، چیزی که آفریده نشده از خدا نخواهید. آیا تاکنون شده که در دنیا از خداوند حورالعین بخواهید؟! حورالعین از نعمت های آخرت است.
آیا تاکنون شده در دنیا از خداوند بهشت بخواهید؟! بهشت سرای جهان دیگر است. پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم )فرمودند: «لا تَطْلُبَ مَا لاَ یُخْلَق»
چیزی که آفریده نشده از خدا نخواهید. امام صادق هم فرمود: «لاَ تَتَمَنَّوُا الْمُسْتَحِیلَ»[21]؛ از خدا چیز محال را نخواهید.
راحتی محض در دنیا نیست
از پیغمبر و هم از امام باقر (علیه السلام )سؤال شد:
➖ «ما لا یخلق»؛
چیزی که محال است چیست؟ فرمود:
➖ «الرَّاحَةَ فِی الدُّنْیَا»،
راحتی محض در دنیا آفریده نشده است.
➖ «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِی کَبَدٍ»[22]؛
در دنیا انسان با سختی همراه است. بالا بروی، پایین بیایی پیری، بیماری، نگرانی، مرگ، افسردگی، فقر و مشکلات است، انبیا و اولیاء هم مشکلات داشتند. از سلیمان با آن عظمتش همه چیزش گرفته شد.
➖ «لا تَتَمَنَّوُا الْمُسْتَحِیلَ–
➖ قَالوا وَ مَنْ یَتَمَنَّی الْمُسْتَحِیلَ
➖ فَقَالَ: أَنْتُمْ أَلَسْتُمْ تَمَنَّوْنَ الرَّاحَةَ فِی الدُّنْیَا
➖ قَالوا:بَلَی.
➖ فَقَالَ: الرَّاحَةُ لِلْمُؤْمِنِ فِی الدُّنْیَا مُسْتَحِیلَة».[23]
واقعیت این است که راحتی محض در دنیا نیست. انتظارش را هم نداشته باشیم، این یک اصل است.
اصل دوم:
گرفتاری برای همه است
سختی و مشکلات مساوی با نارضایتی نیست. سختی و مشکلات در زندگی همه است. بزرگان ما سختی می دیدند اما راضی بودند. من یک مثال بزنم، قرآن هم می فرماید:
➖ «حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهاً»[24]
در آن دورانی که مادر به سختی بچه را حمل می کند آیا ناراضی است؟ نه، بلکه لذت هم می برد. شب خواب ندارد، روز هم خواب ندارد، از طرفی آرامش هم ندارد، باید شب از خواب برخیزد اما این سختی همراه با رضایت است. گاهی فکر می کنیم سختی مساوی با نارضایتی است.
ادامه 5⃣👇
ادامه 6⃣👇
💠 سرگذشت شش معلم قرآن
داستانی را نقل کنم: عده ای خدمت پیغمبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم )آمدند و گفتند: تعدادی در قبیله ما مسلمان شده اند چند مربی قرآن می خواهیم تا به مردم قرآن آموزش بدهند. پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم )هم شش نفر از معلمین برجسته را انتخاب نمود از جمله: زید، خُبَیب، مرثد و چند نفر دیگر.
حضرت فرمود: اینها را با خود ببرید تا قرآن را به قبیله شما آموزش دهند. این داستان مربوط به سال چهارم هجرت بود. چهار سال از حضور پیغمبر در مدینه گذشته بود، شش معلم قرآن را برداشتند و آمدند، شب به قبیله هذیل رسیدند آنجا این معلمان خوابیدند. یک وقت مردانی مسلح از قبیله هذیل بالای سرشان آمدند و آنها را تهدید به قتل کردند سه نفرشان را به شهادت رساندند و سه نفر دیگر را هم اسیر گرفتند. آنها را به طرف مکه حرکت دادند. یکی دیگر از اینها هم میان راه درگیر شد و کشته شد. دو نفر دیگر زید و خبیب بودند که اینها را مکه آوردند و به مشرکین فروختند. اینها هم خوشحال شدند که دو صحابی پیغمبر، دو معلم قرآن و دو مسلمان به دستشان افتاده و حسابی می توانند روی آنها مانور بدهند.
دو چوبه دار آویخته شد. یکی برای زید و دیگری برای خبیب. زید را آوردند گفتند: اگر کافر شوی و به پیغمبر توهین کنی آزادت می کنیم. اگر از رسالتش برائت بجویی آزاد می شوی. گفت: حاضر نیستم یک خار به پای پیغمبر برود ولی خودم حاضرم قطعه قطعه شوم. ابداً هیچ راهی ندارد، آنها هم اعدامش کردند.
خبیب را پای چوبه دار آوردند، گفت: اجازه بدهید دو رکعت نماز بخوانم. دو رکعت نماز خواند و فرمود: اگر فکر نمی کردید که ترسیدم دلم می خواست نماز را طولانی بخوانم، ولی نماز را زود خواندم تا به شما بفهمانم که نترسیدم. دستانش را بلند کرد و گفت: خدایا من وظیفه ام را انجام دادم این خبر را به پیغمبر برسان که رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم )بداند. گفت:آماده ام. با آرامش کامل او را بردند و به شهادت رساندند.[25]
شش معلم قرآن را این گونه به شهادت رساندند.
عرض من درباره آخری است. یک آرامشی خبیب داشت. اصل دوم این است که سختی مساوی با نارضایتی نیست. امام حسین (علیه السلام )در اوج بلایای کربلا فرمودند:
➖ «رِضَی اللهِ رِضَانَا أَهْلَ الْبَیْت»؛ما راضی هستیم به رضای خدا.[26]
💠 جواب امام سجاد (علیه السلام )در مقابل یزید
امام سجاد (علیه السلام)در اوج گرفتاری و بلا زمانی که وارد مجلس یزید شد، یزید رو کرد به امام سجاد (علیه السلام )و گفت:
➖ «وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدِیکُم»؛(سوره شوری، آیه 30 )
هر بلایی که سر شما آمده تقصیر خود شماست.
امام فرمود: نخیر این آیه درباره ما نیست؛
➖ «مَا نَزَلَت فِینَا».[27]
درباره ما این آیه را بخوان:
➖ «لِکَیْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَکُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاکُمْ»
؛ما بر آنچه از دست داده ایم غصه نمی خوریم و ناراحت نیستم شهادت کرامت ماست.[28] این اصل دوم است.
ادامه 6⃣👇
ادامه 7⃣👇
💠 و اما اصل سوم:
💠 حوادث دو قسم است
1- حوادث چاره پذیر،
2- حوادث چاره ناپذیر.
یک حادثه چاره پذیر است، مثلاً بچه سرماخورده، بیماری دارد و یا چشمش مشکل دارد او را دکتر می برند و خوب می شود.
اما یک وقت سرطان خون گرفته همه دکترها می گویند دیگر چاره ندارد، لذا سر و صدا فایده ندارد.
💠 فرمایش مولا علی (علیه السلام )در مورد بلاها
امیرالمؤمنین (علیه السلام )فرمود:
➖ «اذا نَزَلَ بِکَ مَکْرُوهٌ»
اگر چاره دارد
➖ «فلا تَعْجَزُ»
کوتاهی نکن اگر راه دارد دنبالش برو.
همه تلاشت را بکن که پیش نیاید، اما اگر چاره ندارد
➖ «فلا تَجْزَعُ»
فریاد نکن، جزع نکن، ناراحتی نکن، خودت را به هم نریز.[29]این هم اصل سوم این نکته دقیق است.
اشعث بن قیس پسرش از دنیا رفت. امیرالمؤمنین (علیه السلام)به او تسلیت گفت. خیلی عبارت زیباست. آقا وارد شد بر کسی که داغ پسر دیده. امیرالمؤمنین(علیه السلام )فرمودند: پسر تو از دنیا رفته و این حادثه اتفاق افتاده، اگر صبر نکنی پسرت زنده نمی شود. فرقش این است:
➖ «إِنْ جَزِعْتَ»؛ اگر جزع کنی
➖ «أَنْتَ مَأْزورٌ»؛ تو گناه کرده ای
➖ و«إِنْ صَبَرْتَ جَرَی»؛ اگر تحمل کردی ممدوح خدا شامل حالت می شود.[30]
آن گاه
➖ «وَ بَشِّرِ الصّابِرِینَ»[31]
شامل حالت می شود. در هر دو صورت
➖ «جَرَی عَلَیْکَ الْقَدَرُ»
اتفاق افتاده.
💠 اگر این سه اصل را در زندگی مراعات کنیم یعنی:
1. انتظاراتمان مطابق با واقعیت باشد.بالاخره عمر انسان تمام می شود. بیماری، زلزله و حادثه هم برای انسان رخ می دهد.
2. همیشه حادثه مساوی با ناراضایتی نیست بسیاری از افراد در اوج مصیبت آرام بودند.
3. اگر حوادث چاره ناپذیر باشد نباید عنان از کف بدهیم و اگر چاره پذیر است باید تلاش کنیم.
💠 مریضی فرزند حضرت صادق علیه السلام:
امام صادق (علیه السلام )فرزندش مریض بود. ایشان تلاش می کرد که به گونه ای فرزندش بهبودی پیدا کند ولی بچه از دنیا رفت. دیدند امام صادق (علیه السلام )نشست. چه شد یا ابن رسول الله؟ فرمودند:
➖ «إِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ إِنَّمَا نَجْزَعُ قَبْلَ الْمُصِیبَةِ»؛ ما اهل بیت پیش از مصیبت تلاش میکنیم تا حادثه ای پیش نیاید.
➖ «فَإِذَا وَقَعَ أَمْرُ اللهِ رَضِینَا بِقَضَائِهِ وَ سَلَّمْنَا لِأَمْرِهِ»[32]؛
و زمانی هم که پیش آمد راضی به رضای خدا هستیم.
بعضیها میگویند:بچه من عقب مانده ذهنی است. تو باید تلاش می کردی که چنین نشود ولی حالا به هر دلیل شده است. بچه ام ناقص متولد شده است. زنم فلان مریضی را گرفته. خودم با فلان مشکل مواجه هستم. بالاخره در زندگی مشکلات هست. خیلی ها با زندگی مشکل دارند این خیلی بد است.
در زندگی مشکل داشتن بد نیست، کسی نیست که در زندگی مشکل نداشته باشد. اهل بیت (علیه السلام )در زندگی مشکلاتی داشتند اما با زندگی مشکل نداشتند خودشان را با زندگی تطبیق می دادند. بالاخره این واقعیت و مشکل زندگی من است و باید با آن کنار بیایم. پس توجه شود که گاهی سرچشمه نگرانی ها و اضطراب ها عدم درک این اصول است. ان شاءالله جلسه بعد این بحث را دقیق تر و کارشناسانه تر بررسی می کنم. خدایا! به همه ما توفیق غلبه بر نگرانی ها، اضطراب ها و توفیق طمأنینه و آرامش عنایت بفرما.
ادامه 7⃣👇
ادامه 8⃣👇
💠 روضه حضرت علی اکبر علیه السلام
فرزند بزرگوار ابا عبدالله (ع)، علی بن الحسین – أفْضَلُ التَّحِیَّةِ والثَّناء – در مسیر کربلا وقتی حضرت کلمه استرجاع را به زبان آورد
➖ «اِنّا لِله وَ اِنّا اِلیهِ راجِعُون»
جلو آمد و پرسید:بابا چه شده؟ فرمود: پسرم شنیدم که هاتفی در آسمان ندا داد: این کاروان می رود مرگ هم به دنبالش می رود و او را بدرقه می کند. یعنی این کاروان دچار این حادثه و شهادت می شود که بالاترین ارزش نزد خداست. در یک نگاه ظاهری ممکن است این جمله و کلامی که از هاتف شنید بالاترین مصیبت دیده شود حضرت علی اکبر عرضه داشت:
➖ «أولَسنَا عَلَی الحَقّ»؛ آیا ما بر حق نیستیم؟
این سؤال علی اکبر (علیه السلام )تفقهی نیست؛ یعنی مثل این است که خداوند در قرآن می فرماید: آیا ظلمت و نور مساوی اند؟! این جوابش روشن است.می گویند این سؤال ها تأکیدی است، طرف نمی خواهد که جوابش را بداند، می داند بر حق است. این سؤال را می پرسد؛ یعنی می گوید ما بر حق هستیم. حالا که بر حقیم باکی نداریم.این را طمأنینه و آرامش می گویند.[33]
➖ «فَأَنزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِینَ».[34]
برویم در خانه عبد صالح خدا، این بنده آرام و مطیع الهی.
علی اکبر از اولین شهدای بنی هاشم است. دل ها را روانه کربلا کنیم کنار مضجع شریف نازدانه ابا عبدالله (علیه السلام )، خداوند قسمت کند. در روایتی دارد وقتی وارد حائر حسینی می شوید و می خواهید زیارت قبر امام حسین (علیه السلام)بروید اول سه مرتبه صورتتان را روی قبر علی اکبر (علیه السلام )بگذارید سپس خدمت اباعبدالله(علیه السلام )بروید. علی اکبر باب الحسین است، تا نزد ابا عبدالله (علیه السلام )واسطه شود و امام (علیه السلام )شما را بپذیرد. سؤال شد: چرا سه مرتبه؟ امام صادق (علیه السلام)فرمودند: روز عاشورا ابا عبدالله وقتی جوانش را غرق در خون دید سه مرتبه صورت روی صورت علی اکبر (علیه السلام )گذاشت.
آمد کنار بدن و صورت گذاشت...
➖ «عَلَی الدُّنْیَا بَعْدَکَ الْعَفَا».[35]
علی جان! دیگر بعد از تو دنیا را نمی خواهم.
مرتبه دوم صورت گذاشت
➖ «لَقَد اسْتَرَحْتَ مِن هَمِّ الدُّنْیَا وَ غَمِّهَا».
تو رفتی و از همّ و غم دنیا راحت شدی.
ای پدران شهدا! این جمله را برای شما می گویم
➖ «و بَقِیَ أبُوکَ فَرِیدَا وَحیداً»[36]؛
تو رفتی پدرت را تنها گذاشتی وحید و فرید گذاشتی.
مرتبه سوم نفرین کرد. ای عمر سعد! خدا رحِمَت را قطع کند که این طور فرزندم را به شهادت رساندی. امام مرتبه سوم صورت از صورت علی اکبر برنداشت.خدا چه شد؟ نکند حسین، جان داده است؟ نکند داغ علی اکبر (علیه السلام) این گونه در اباعبدالله (علیه السلام) اثر کرده؟ یک وقت عمه جانش زینب از خیمه خارج شد مرتب صدا می زند:
➖ «یا أخیّاه وبن أخیّاه»
خودش را رساند، دست به شانه برادر نهاد: برادرم بلند شو خدا صبرت بدهد.
➖ «فَأَکَبَّتْ عَلَیْهِ»[37]؛
خودش را انداخت روی بدن علی.خواهر ناله می زند. مصیبت مصیبت است و صبر برای خداست اما گریه یک امر طبیعی است
➖ «رَفَعَ صَوتَهُ بِالبُکاءِ»
با صدای بلند کنار بدن علی ناله می زند[38] هر کجا نشسته ای سه مرتبه بگو یا حسین.
➖ وَ سَیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ.
🌺والسلام علی من التبع الهدی🌺
http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
💠 پی نوشتها:
[1] یونس، 57.
[2] اسراء، 9.
[3] جاثیه، 20.
[4] کتاب قرآن در قرآن، آیت الله جوادی آملی.
[5] واقعه، 81.
[6] الحاقه، 39 – 38.
[7] همان، 40.
[8] الحاقه، 42 – 41.
[9] نساء، 82.
[10] تفسیر روح البیان، ج10، ص 495؛ نورالثقلین، ج5، ص650.
[11] کافی، ج3، ص 424؛ مجمع البیان: ج6، ص 381.
[12] نحل، 90.
[13] اعلام الورى صفحه 41.
[14] جاذبه قرآن، علی کریمی جهرمی، ص56.
[15] نهج البلاغه، حکمت 231.
[16] کافی، ج3، ص 77؛ مجمع البیان، ج6، ص 381.
[17] قلم، 4.
[18] التهذیب، ج9، ص 397.
[19](بحارالانوار، ج6، ص154؛ معانی الاخبار، ص 288)
قَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیه السلام: لَمَّا اشْتَدَّ الْأَمْرُ بِالْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام نَظَرَ إِلَیْهِ مَنْ کَانَ مَعَهُ فَإِذَا هُوَ بِخِلَافِهِمْ لِأنَّهُمْ کُلَّمَا اشْتَدَّ الْأَمْرُ تَغَیَّرَتْ أَلْوَانُهُمْ وَ ارْتَعَدَتْ فَرَائِصُهُمْ وَ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ کَانَ الْحُسَیْنُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ بَعْضُ مَنْ مَعَهُ مِنْ خَصَائِصِهِ تُشْرِقُ أَلْوَانُهُمْ وَ تَهْدَأُ جَوَارِحُهُمْ وَ تَسْکُنُ نُفُوسُهُمْ فَقَالَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ انْظُرُوا لا یُبَالِی بِالْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ الْحُسَیْنُ(ع) صَبْراً بَنِی الْکِرَامِ فَمَا الْمَوْتُ إِلاَّ قَنْطَرَةٌ تَعْبُرُ بِکُمْ عَنِ الْبُؤْسِ وَ الضَّرَّاءِ إِلَی الْجِنَانِ الْوَاسِعَةِ وَ النَّعِیمِ الدَّائِمَةِ. .
[20] غررالحکم، ص 250.
[21] بحارالانوار، ج78، ص195.
[22] بلد، 4.
[23] بحارالانوار، ج 78، ص 195.
[24] احقاف،15.
[25] پیغمبر و یاران، ج2، ص 336 – 338.
[26] بحارالانوار، ج44، ص 366.
[27] منتهی الآمال، ص 591 و 590.
[28] حدید، 23.
[29](شرح نهج البلاغه - ج 20 - ص 310 )
اذا نزل بک مکروه فانظر فان کان لک حیلة فلا تعجز و ان لم یکن فیه حیلة فلا تجزع
[30] نهج البلاغه، حکمت 291.
[31] بقره،155.
[32] کافی، ج3، ص 225؛ اعیان الشیعه: ج4، ص 31.
[33] منتهی الآمال، ص 455؛ فرسان الهیجاء، ج1، ص 299.
[34] فتح، 26.
[35] بحارالانوار، ج45، ص 44.
[36] منتهی الآمال، ص 515 و 514؛ فرهنگ سخنان امام حسین، مرحوم دشتی، ص 584 و 582؛ مقتل آیة الله شوشتری، ص 187؛ سوگنامه آل محمد، ص 278 و 274؛ اللهوف، ص 155 و 153.
[37] الارشاد، ج2، ص 106؛ اعلام الوری، ص 246.
[38] سوگنامه آل محمد، ص 277.
احکام دو دقیقه ای رمضان.pdf
752.4K
احکام دو دقیقه ای ویژه ماه مبارک رمضان، برای مبلغین به ویژه روحانیون مبلغ در ادارات و سازمانها
http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
هدایت شده از مجمع کانالهای حوزوی
جدول مراقبه رمضان.pdf
834.7K
🌀 جدول مراقبهی رمضانیه
📝 اعمال و اذکار ماه رمضان
📿 بالا رفتن عمل و مقبولیت آن، با صحت شرعی خیلی تفاوت دارد. اگر با پایان یافتن ماه مبارک رمضان، در اعمال و کردار شما هیچ گونه تغییری پدید نیامد و راه و روش شما با قبل از ماه صیام فرقی نکرد، معلوم میشود روزهای که از شما خواستهاند محقق نشده است؛ آنچه انجام دادهاید روزه عامه حیوانی بوده است. (امام خمینی قدس سره)
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
🔹 جدول مراقبه را دانلود کنید و با انجام عمل هر روز، خانهی مربوط را علامت بزنید.
🔹 هر فردی مطابق توان و ظرفیت خود اذکار را انتخاب کند و لازم نیست همهی اعمال را انجام دهید.
📌 دانلود فایل Pdf در پیوست
#نشر_حداکثری
#مراقبه_رمضان
#رمضان
🌱
1⃣
🌸 منبر ماه مبارک رمضان ۳🌸
#موضوع: ویژگیهای رمضان 1
💠 امام رضا علیه السلام به نقل از پدران بزرگوارش ، از امام على علیه السلام این گونه نقل مى کند که ایشان فرمودند:
روزى در جلسه اى حاضر بودم ، رسول خدا صلى الله علیه و آله براى ما خطبه خواند و فرمود: اى مردم ! اینک ماه خدا به سوى شما روى آورده است ؛ با برکت و رحمت و آمرزش گویا روزهاى آخر ماه شعبان بوده ؛ بنابراین حضرت ماه رمضان را تشبیه مى کند به کسى که به طرف انسان مى آید و مثل آن که سوغاتى بسیار جالب و نفیس همراه خود آورده است که آن برکت و رحمت و مغفرت است ماه رمضان نزد خدا، از بهترین ماه هاى سال و روزهاى آن ، شریف ترین روزها و شبهاى آن بهترین شب ها و ساعت هاى آن ، بهترین ساعت ها است . ماه رمضان ، ماهى است که شما را در آن ، به مهمانى خدا فرا خوانده اند، شما را گرامى و محترم شمرده اند، و مورد پذیرایى قرار داده اند، تا آنجا که نفس زدن شما در این ماه ثواب تسبیح گفتن و خواب شما در آن ، ثواب عبادت دارد. اعمال شما مورد پذیرش حضرت حق و دعاى شما مستجاب است بنابراین از پروردگار خود با نیت خالص و دلى پاک ، بخواهید که شما را بر روزه گرفتن این ماه و تلاوت قرآن مجید، موفق بدارد. همانا بدبخت و شقى است کسى که در این ماه پر برکت ، از آمرزش خدا محروم و بى بهره بماند.
💠 میهمانى خدا به چه معنا است
و اما منظور از مهمانى خدا چیست ؟! پذیرایى در این مهمانى چگونه است ؟ آیا سفره اى رنگارنگ و غذاهایى گوناگون است ! هرگز! میزبانى خدا شکل دیگرى است ؛ مائده اش آسمانى است . او با قرآن پذیرایى مى کند، با لیلة القدر پذیرایى مى کند (شهر رمضان الذى انزل فیه القرآن ) هر چه بخواهى در او هست (لیلة القدر خیر من الف شهر)
وقتى انسان روایات مربوط به ماه مبارک و دعاهاى وارده در آن را بررسى مى کند، مى بیند که خداى تعالى ، بهانه اى خواسته تا در این ماه پرفیض و برکت ، به بندگان خود لطف و رحمت کند و گرنه چرا نفس کشیدن که امرى تکوینى و غیر ارادى است ثواب گفتن سبحان الله را داشته باشد که ثواب آن براى هر یک سبحان الله ، سبز شدن یک درخت در بهشت است و نیز چگونه خوابیدن که ناچار از آن هستیم ، ثواب عبادت و نماز را پیدا کرده است ؟!
عزیزان ! این سفره و این شما، فرصت را از دست ندهید و غنیمت شمارید.
گر گدا کاهل بود، تقصیر صاحب خانه چیست ؟
💠 شرافت ماه رمضان
از روایت دیگرى که شیخ صدوق آن را نقل کرده شرافت ماه رمضان ، پیش از آمدنش شناخته مى شود:
عن عبدالسلام بن صالح الهروى قال دخلت على ابى الحسن على بن موسى الرضا علیه السلام فى اخر جمعه من شعبان فقال لى یا اباالصلت ان شعبان قد مضى اکثره و هذا آخر جمعة منه فتدارک فیما بقى منه تقصیرک فیما مضى منه و علیک بالاقبال على ما یعنیک و ترک ما لایعنیک و اکثر من الدعاء و الاستغفار و تلاوة القران و تب الى الله من ذنوبک لیقبل شهر الله علیک و انت مخلص لله و عزوجل و لاتدعن امانة فى عنقک الا ادیتها و لا فى قلبک حقدا على مؤ من الا نزعته و لا ذنبا انت مرتکبه الا اقلعت عنه و اتق الله و توکل علیه فى سرائرک و علانیتک و من یتوک على الله فهو حسبه ان الله بالغ امره قد جعل الله لک شى ء قدرا و اکثر من ان تقول فیما بقى من هذا الشهر اللهم ان لم تکن غفرت لنا فیمامضى من شعبان فاغرلنا فیما بقى منه فان الله تبارک و تعالى یعتق فیهذا الشهر رقابا من النار لحرمة شهر رمضان
اباصلت هراتى مى گوید: در آخرین جمعه ماه شعبان بر امام رضا علیه السلام وارد شدم حضرت فرمودند: اى اباصلت ! بیش تر روزهاى ماه شعبان گذشت و اینک آخرین جمعه آن است ؛ پس در این چند روز باقى مانده ، کوتاهى و تقصیرت را نسبت به گذشته جبران کن ! بر تو باد که روى آورى به آن چه براى تو فایده دارد؛ پس باید زیاد دعا کنى و طلب مغفرت نمایى و قرآن بخوانى و از گناهانت به درگاه خدا توبه کنى تا این که هنگام فرا رسیدن ماه مبارک ، تو خالص و پاک باشى . مبادا امانتى بر دوش تو باشد، مگر آن که آن را مسترد نمایى و یا در دل تو کینه اى باشد نسبت به یک نفر مؤ من ، مگر آن که برطرفش نمایى و گناهى باشد که انجام مى دادى و هنوز دل از آن نکنده باشى ، از خدا بترس ! و در تمام کارهاى پنهان و آشکارت به خدا توکل کن ! زیرا هر کس به خداوند توکل کند، خداوند براى او کافى است .
اى ابا صلت ! این چند روز باقى مانده از ماه شعبان زیاد بگو: خدایا! اگر تا کنون گناهان مرا نبخشوده اى ، پس در باقى مانده آن مرا ببخش . به درستى که خداى تعالى در این ماه ، به احترام ماه رمضان ، افراد زیادى را از آتش جهنم آزاد مى کند.
همانا خداوند متعال ماه مبارک را بهانه اى قرار داده تا بندگانش را مورد لطف و رحمت و مغفرت قرار دهد.
ادامه 1⃣👇
ادامه 2⃣👇
💠 میهمانى زمانى و مکانى خدا
مرحوم حاج شیخ جعفر شوشترى مى فرماید : خداوند براى زندگانى بندگان خود، دو چیز را که بیش از هر چیز مورد احتیاج آنها بوده ، بیش از هر چیز دیگر خلق فرمود: یکى زمان و دیگرى در مکان ، هیچ موجودى جز ذات اقدسش بى نیاز از آن دو نیست (همان گونه که هوا و آب که بیش تر مورد نیاز است ، بیش تر از سایر موجودات خلق فرموده است ). ولى ذات مقدس بارى تعالى ، منزه از احاطه زمان و مکان است ؛ زیرا خالق این امور نمى شود محتاج به آنها باشد؛ وگرنه آن امور باید مقدم بر ذات او باشند و این ، خلاف فرض است . در عین حال از تمام مکان ها مکان خاصى را به لطف خود ممتاز و آن را خانه خود نامیده است تا بندگانش متوجه آن شوند و او نیز الطاف و مواهب خود را بیش تر به آنها برساند و آن خانه ، کعبه معظم است ،. که آن را بیت الله نام نهاده است و همچنین از تمام زمان ها زمان خاصى را به خود نسبت داده و آن را شهر الله نامیده تا لطف و کرم و مغفرت خود را در آن ماه به تمام بندگانش برساند که آن ماه بیش از کعبه موجب رحمت خدا و آمرزش اوست ؛ چون هر سال تمام بندگان خود را به مهمانى در این ماه فرا مى خواند. چنانچه مردم را به زیارت خانه خود دعوت فرموده است و حضرت ابراهیم خلیل را وسیله دعوت براى خانه خود قرار داده
و اذن فى الناس بالحج یاءتوک رجالا و على کل ضامر یاءتین من کل فج عمیق
که در خبر است : وقتى حضرت ابراهیم خانه کعبه را ساخت ، ماءمور شد که مردم را به زیارت آن دعوت کند، در این هنگام عرض کرد: خدایا! صداى من به تمام عالم و ذرات آن نمى رسد. خطاب رسید: از تو صدا زدن و از ما رساندن . بنابراین صدا زد: هلموا الى الحج ! تمام مردم شنیدند؛ جبرئیل هم ندا داد: هلموا الى الحج شیطان نیز چنین کرد: حال هر کسى که به نداى حضرت ابراهیم لبیک گفته باشد به حج مى رود و هر که سالم بر مى گردد ولى یا در آنجا و یا در بین راه مى میرد و هر کس نداى جبرئیل گفت ، به حج مى رود ولى یا در آنجا و یا در بین راه مى میرد و هر کس نداى شیطان را لبیک گفته به حج مى رود و برمى گردد و از خدا روى گردان مى شود (آرى ، حاجى و رباخوارى تحاجى و احتکار، حاجى و دروغ !) بعد حاج شیخ فرمود: و وسیله دعوت به مهمانى در ماه رمضان را حبیب خود حضرت محمد بن عبدالله صلى الله علیه و آله قرار داده
➖ کتب علیکم الصیام کما کتب على الذین من قبلکم لعلکم تتقون
سپس مى فرماید: اگر در ماه رمضان نتوانى از در تقوا و ایمان و صلاح و استغفار و توبه وارد این مهمان سرا شوى ، من مهمانى دیگر سراغ دارم که از آن مهمانى مى توان به این مهمانى هاى الهى راه پیدا کرد و آن ، باب الرحمة الخاصة ابى عبدالله الحسین علیه السلام و ماهش محرم و مکانش کربلا است.
ادامه 2⃣👇
ادامه 3⃣👇
💠 ذکر توسل به حضرت زهرا (س)
برویم مدینه و متوسل شویم به شفیعه روز جزا - فاطمه اطهر - جگر گوشه رسول خدا. اما مدینه رفته ها! هرچه گشتیم قبر آن مظلومه عالم را پیدا نکردیم ؛ بنابراین گاهى در خانه اش ، گاهى در بقیع ، گاهى مابین قبر رسول اکرم صلى الله علیه و آله و منبر، زیارتش را خواندیم . آرى ، قبرش مخفى است و با این مخفى بودن ، تا روز قیامت به دنیا و مردم دنیا فهماند که من رفتم و ناراضى رفتم ؛ من رفتم و مظلوم رفتم ؛ من رفتم و شهیده رفتم . راستى اگر قبر حضرت زهرا علیها السلام آشکار بود، ما چه دلیلى بر مظلومیت او داشتیم تا به دشمن اثبات کنیم !؟
او وصیت کرد: یاعلى ! مرا شب غسل بده ، شب کفن کن و شب دفن کن . نمى خواهم کسانى که بر من ظلم و ستم کرده اند، در تشییع جنازه ام ، حاضر باشند. امیرالمؤ منین علیه السلام به وصایا عمل کرد. شب غسل داد و کفن کرد و شبانه دفن نمود، اما چه حالى داشت ، خدا مى داند و خودش و رسول خدا. پس از دفن فاطمه اش چند جمله اى را این گونه درد دل کرد:
السلام علیک یا رسول الله عنى و عن ابنتک النازلة بجوارک و السریعة اللحاق بک قل یا رسول الله عن صفیتک صبرى و رق عنها تجلدى ...
درود بر شما اى رسول خدا از طرف خودم و دخترت فاطمه که اینک به جوار شما آرمیده است و چه زود به شما ملحق شد یا رسول الله صبرم در این مصیبت برگزیده تو بسیار کم است و طاقت و تابم از دست رفته است .
تا آنجا که عرض کرد:
لقد استرجعت الودیعة و اخذت الرهینه اما حزنى فسرمد و اما لیلى فمسهد الى ان اختار الله لى دارک التى انت بها مقیم و ستبنئک ابنتک بتظافر امتک على هضمها ظلمها فاحفها السوال و استخبرها الحال فکم من معتلج بصدرها لم تجد الى بثه سبیلا هذا ون لم یعطل العهد و لم یخل منک الذکرا؛
همانا امانت رد شد و رهن گرفته شد ولى همیشه در این مصیبت در اندوه خواهم بود و شب بیدارى خواهم داشت تا خداوند مرگ مرا برساند و همان سرایى که تو در آن اقامت دارى ، برایم برگزیند، و به همین زودى دخترت به تو خبر خواهد داد که امتت برستم نمودن بر آن حضرت اجتماع کردند.
یا رسول الله ! شما از فاطمه با اصرار گذشته ها را سؤ ال کنید، شاید او همه چیز را نگوید؛ (شاید آتش زدن در خانه را نگوید؛ خجالت بکشد بگوید: بابا محسن عزیزم را سقط نمودند؛ در نیم سوخته به پهلویم زدند؛ سیلى به صورتم زدند) و این همه ظلم در حالى بود که از رفتن تو مدت کمى گذشته بود و یادت از خاطره ها از بین رفته بود.
🌺والسلام علی من التبع الهدی🌺
http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
1⃣
🌸 منبر ماه مبارک رمضان ۴🌸
#موضوع: دعا و آداب آن
سخنران:
حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
🔰 قبل از دعا بگوئید «اللهم صل على محمد و آل محمد» و بعد از اینکه دعا را گفتید دوباره بگوئید «اللهم صل على محمد و آل محمد» حدیث داریم که این طرف و آن طرف دعا را صلوات بفرستید چون وقتی دو طرف دعا را خدا مستجاب کرد.
بسم الله الرحمن الرحیم
بینندههای عزیز بحث ما را شب قدر این شب عزیز خواهند دید، گرچه از نظر تقویم و تاریخ شب بیست و یکم مهمتر است اما از نظر حدیث شب بیست و سوم اهمیتش بیشتر است و خیلیها گفتهاند شب قدر شب بیست و سوم است و به همین خاطر دستوراتی هم داده شده است که در شب نوزدهم و بیست و یکم نیست. مثلاً در شب بیست و سوم دو تا غسل مستحبی داریم یکی سر شب و یکی هم آخر شب، سوره حم و عنکبوت داریم که هر کس بخواند خدا او را میبخشد برنامههای شب بیست و سوم خیلی مهم است. موضوع بحث ما این است که چه دعائی مستجاب میشود و چه دعائی مستجاب نمیشود. نگاهی هم به وصیتنامه امیرالمؤمنینعلیه السلام میاندازیم چون شب سوم آقا امیرالمؤمنینعلیه السلام هم هست.
💠 دعا و آداب آن:
در کشورها برخوردهای دیپلماسی یک آدابی دارد و در روزنامه نویسی تیترگذاری یک آدابی دارد، اصلاً لباس هر كاری یک فرمی دارد سوئیچ ماشین اگر دنده هایش درست نباشد درِ ماشین باز نمیشود دعا هم مثل کلیدی است و کلیدش دندههایی دارد من امشب میخواهم آن دندههای استجابت را که از روایت و آیات نوشتهام برایتان بگویم.
💠 آداب دعا:
1- رو به قبله بودن: داریم که وقتی دعا میخوانید سعی کنید رو به قبله بنشینید، اصلاً قبله به ما جهت میدهد حضرت وقتی میخواست بنشیند رو به قبله مینشست نه تنها نماز، خوراک ما هم باید گوسفندی و گاو و شتری باشد که رو به قبله ذبح باشد یعنی چه شکم، چه اشک، چه اقتصاد همه باید یک جهت الهی داشته باشی. یک جنسی را که از کارخانه تحویل میگیرید تمام اجناس آن آرم کارخانه را دارد از پیچ گوشتی تا اجزای بزرگتر، مثل چرخ خیاطی، روی جعبهاش، آرم کارخانه، روی کارتن آن، آرم کارخانه، حتی روی پیچ گوشتی هم آرم کارخانه است. آدمِ خدائی باید همه کارهایش خدائی باشد نشستن رو به قبله، خوابیدن رو به قبله، نماز رو به قبله، کشتن گوسفند رو به قبله، دعا رو به قبله یعنی باید جهت داشته باشد.
2- بلند کردن دستها: حدیث داریم وقتی میخواهید دعا کنید، دستهایتان را بیاورید تا مقابل صورت و حدیث داریم کف دست که آمد مقابل صورت خدا میگوید من خجالت میکشم دستی را كه بالا آمده است، محروم برگردانم.
3- خضوع و انابه و گریه: خیلی برای گریه آیه داریم و بیشتر روایت داریم، امام زین العابدین علیه السلام میفرماید: خدایا! من چرا مدتی است که چشمم اشک ندارد؟ برای چه، «إِلَهِی إِلَیْكَ أَشْكُو قَلْباً قَاسِیاً مَعَ الْوَسْوَاسِ مُتَقَلِّباً وَ بِالرَّیْنِ وَ الطَّبْعِ مُتَلَبِّساً وَ عَیْناً عَن الْبُكَاءِ مِنْ خَوْفِكَ جَامِدَة »(بحارالأنوار، ج91، ص143) خدایا! من از تو شکایت میکنم من از دست چشمم ناراحتم، چشم من گریه ندارد، البتّه گریه در مقابل خدا منظور است. در برابر دشمن و نسبت به کفار محکم، «أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ» فتح/29 نسبت به خدا اشک.
4- عمومی دعا كردن: یکی از آداب دعا این است که عمومی دعا کنیم. «اللهم أَغْنِ كُلَّ فَقِیرٍ اللهم أَشْبِعْ كُلَّ جَائِع»(المصباح كفعمی، ص617) یعنی همه را دعا کنیم بعضیها هی میگویند خودم. اصلاً داشتن دید باز برای اسلام یک ارزش است. این که میگویند ازدواج خوب است به چند دلیل خوب است یکیاش برای اینکه گناه نمیکند و. . . و یکی هم برای این است که آدم وقتی زن گرفت یک مقدار خودم بودن کم میشود، یعنی دایره خودم بودن وسیع میشود یکی از خوبیهای ازدواج این است که بت خودم را میشکند. شما مگر مسجد نمیروی؟ چرا میگوئی خدایا عاقبت من را به خیر كن، خُب بگو عاقبت ما را، همه را. یک دعائی دارد امام زین العابدینعلیه السلام میگوید: «مِنْ لَدُنْ آدَمَ إِلَى مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آله» الصحیفةالسجادیة دعاى 4 میگوید از حضرت آدم تا خاتم. خیلی وسیع دعا میکند اصلاً نظام جمهوری اسلامی ما، نجات کل مستضعفین، حمایت کل مستضعفین را دعا كنید. پیغمبرصَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه فرمود: پیشنماز حتماً باید توی قنوت نمازش به مردم هم دعا کند، بعضی مردم خیلی خوش انصاف و قدردان هستند. یک روضه خوان را دیدم در حال طواف در مکه به من گفت: میدانی برای چه طواف میکنم؟ گفتم: نه. گفت: برای تمام پیرزنهایی که پای روضهام مینشستهاند، طواف میکنم. تو چقدر آدم باشعوری هستی من این همه آدم پای تلویزیون مینشینند تا حالا این کار را نکردهام و بی خیالم ولی از آن وقت به بعد دیگر این کار را میکنم و برای همهتان دعا میکنم و همچنین برای همه آنهائی که به من درس دادهاند.
ادامه در 2⃣👇
2⃣👇
حالا خیال نکنید که من این حدیثها را از خودم میخوانم میدانید مَثَل من مَثَل چیست؟ مَثَل من مَثَل واعظ هاست. مثل لامپی که یک تقه بهش بخورد میشکند زنده باد کارخانه برق، زنده آن سدهائی که شما نمیبینید. زنده باد آن آهنهای سیاهی که توی سقف است و شما نمیبینید که این لوستر زیبا و لامپ از آن آویزان است. حالا گاهی وقتها میگویند آقای قرائتی خدا خیرت بدهد. من که از خودم نیست، آنقدر ابوذرها کتکها خورده، تبعید شدهاند، اینقدر افرادی تبعید شدهاند. زبان صحابی امیرالمؤمنینعلیه السلام را بریدند. یاران امام حسینعلیه السلام را تکه تکه کردند. هزار و چهارصد سال کتک و خون و شکنجه و تبعید و بعد چه حوزهها، چه زجرها.
حالا در همین تلویزیون که من در آن حدیثی میخوانم زمان شاه میرقصیدند. شب بیست و سوم كه حدیثی گوش میکنید شهدا را فراموش نکنید میروی مسجد، سالم میروی و سالم بر میگردی پنج آیت الله رفتند توی محراب مسجد و دیگر برنگشتند حالا شما راحت میروید و راحت میآیید شهدای محراب از یادمان نروند.
این قرآن را که شما سر میگیرید یک آیهاش را ابوذر رفت سر بگیرد کتکش زدند. بچهها پدر و مادر از یادشان نرود. دیگران را یادشان نرود. اصلاً مسلمانی ما مال ما نیست.
علامه حلی آیت اللهی بود که نیم ساعت مباحثه کرد با خدابنده، در آخر خدابنده گفت: راه شیعه حق است. حالا فهمیدم خط اهل بیت درستتر است شاه و وزیر همه طرفدار اهل بیت علیهم السلام شدند وتبلیغات آن قدر آزاد شد و آزاد شد تا الان.
اصلاً علتی که امشب شما علی علیه السلام را دوست دارید و عاشق اهل بیت هستی و فقه خود را از اهل بیت میگیری بخاطر نیم ساعت مباحثه یک آیت الله بوده است. از چیزهائی که میخواهید دعا کنید، دعا کنید برای بچه هایتان. چون حضرت ابراهیمعلیه السلام برای نسلش خیلی دعا میکرد تا آن مقداری که من روایات را بررسی کردم دیدم که هیچ پیامبری به اندازه حضرت ابراهیمعلیه السلام برای بچه هایش دعا نمیکرد و لذا نسل ابراهیمعلیه السلام مبارک ترین نسلهاست. حتی پیغمبرصَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه ما میفرمود: من یکی از نسلهای ابراهیم علیه السلام هستم. دعا باید عمومی شود چهل نفر اگر دعا کنند خدا رد نمیکند.
5- انتخاب وقت مناسب برای دعا: دعا بین دو نماز خیلی ارزش دارد وقتی باران رحمت میاید دعا سفارش شده است. خون شهید لحظهای که قطره اولش میچکد لحظهای است که خداوند نظرش به زمین است. دعای بعد از نماز شب، بعد از نماز صبح، ساعت آخر روز جمعه، دعاهای بعد از خطبههای نماز جمعه. (خیلی من غصه میخوردم که بعد از خطبه چرا آقا میرود و توی محراب نماز میخواند خیلی حدیث داریم از جمله هائی که وقت دعا است بعد از خطبه و قبل از نماز است.)
6- پنهانی بودن دعا: آدم یواشکی دعا کند بعضیها توی دعا ناله میزنند بگویند آقا 5 دقیقه ساکت هر کس درددلش بین خودش و خدای خودش دعا کند. فریادهایی که توی بلندگوها هست نمیدانم اینها چه صورتی دارد دعا باید مخفیانه باشد.
7- دسته جمعی دعا كردن: دسته جمعی دعا کنید. امام صادق علیه السلام فرمود: «كَانَ أَبِی علیه السلام إِذَا حَزَنَهُ أَمْرٌ جَمَعَ النِّسَاءَ وَ الصِّبْیَانَ ثُمَّ دَعَا وَ أَمَّنُوا»(كافی، ج2، ص487) وقتی کارش به مشکلی بر میخورد، زن و بچه صدا میکرد و میگفت: من دعا میخوانم و شما آمین بگوئید. چه مانعی دارد توی خانه نماز جماعت دو نفری بخوانیم اگر میشود مسجد و اگر نمیشود و همدیگر را قبول دارید خُب پشت سر همدیگر نماز بخوانید. مادر بایستد و دخترانش پشت سرش نماز بخوانند. زمانی که بچهتان را پهلوی خودتان نشاندهاید. دعاهای کوچک بکنید مثلاً چند دقیقه که بچه خسته نشود باید بچه را با دعا تربیت کرد. یک نفر زمان شاه پنج زار میدهد به بچهاش میگوید برو مدرسه، بچهاش که آمد گفت: بابا! پنج زاری را به یک فقیر دادم. آن وقت آن پدر به بچه پنج تومان داد. گفت: چرا پنج تومان؟ گفت قرآن یک آیه دارد هر کس کار خوب بکند خداوند ده تا ثواب به او میدهد. من پنج زاری را ده برابر کردم، شد پنج تومان و تا آخر این آیه را توی گوش بچه میسپارد ما یک جاهائی خوب میتوانیم کار بکنیم. حدیث داریم اگر میخواهی پول به فقیر بدهی، پول را بده به بچهات و بگو: تو بده به فقیر. یعنی به بچهات یاد بده. مثل آبی که به مزرعه میرود آب را بگردان بطرف آسیاب تا هم آسیاب را بچرخاند و هم به مزرعه برود.
ادامه در 3⃣👇
3⃣👇
8- صلوات فرستادن قبل و بعد از دعا: قبل از دعا بگوئید «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ» و بعد از اینکه دعا را گفتید دوباره بگوئید «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ» حدیث داریم که این طرف و آن طرف دعا را صلوات بفرستید چون وقتی دو طرف دعا را خدا مستجاب کرد خدا، دعای شما را هم مستجاب میکند چون صلوات هم دعاست. مثل بچهای که شیرینی میخواهد میرود وسط دو تا آدم حسابی مینشیند. صلوات را گفتند بلند بفرستید که نفاق برطرف شود.
9- شمردن نعمتها و گناهان قبل از دعا: شمردن نعمتها خیلی در استجابت دعا مؤثر است، گناهانت را یواشکی بشمار به هیچ کس نفهمان، گناهانت را به زبان بیاور چون آدم هر چی اقرار کند احساس انکسارش پهلوی خدا بیشتر است.
10- همیشه دعا كردن: در هر حال دعا کنید. نگذارید وقتی که کار بریده شد دعا کنید مثل اینکه تا یک کسی نمیرد فامیلها دور هم جمع نمیشوند. تو اگر میخواهی وقتی گیر کردی کارَت حل بشود گاهی دعا بکن.
11- گفتن نام حاجت: این است که اسم حاجتت را ببر.
12- مقدم كردن دیگران بر خود هنگام دعا: در دعا اول به دیگران دعا کن حضرت زهرا سلام الله علیها اول به دیگران دعا میکرد بعد به خودش. گفتند: چرا؟ فرمود: «الْجَارُ ثُمَّ الدَّارُ»(علل الشرائع، ج1، ص181) اگردیگران برای شما دعا کنند مستجاب میشود، در حدیث داریم: «رُوِیَ أَنَّ اللَّهَ قَالَ لِمُوسَى علیه السلام ادْعُنِی عَلَى لِسَانٍ لَمْ تَعْصِنِی بِهِ فَقَالَ یَا رَبِّ أَنَّى لِی بِذَلِكَ قَالَ ادْعُنِی عَلَى لِسَانِ غَیْرِكَ»(عدةالداعی، ص131) دعا کنید به زبان دیگران. اگر کسی به چهل مؤمن دعا کند دعای خودش هم مستجاب میشود.
اینها آدابی بود از دعا و اما پای وصیت حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام بنشینیم: روایت داریم که اشعار ابوطالب را هر سال برای بچهها بخوانید که در یادشان بماند این حدیث را هم باید مدام بخوانیم تا در ذهن بماند.
امیر المؤمنین علیه السلام ضربت خورد فرقش شکافته شد آقا را آوردند توی بستر آقا در آستانهی شهادت است دارد وصیت میکند و آخرین حرفهایش را میزند. همیشه وصیت حرفهای آخر است و آدم حرفهای مهمش را در آخرین لحظات میزند. حالا ببینیم امیرالمؤمنین علیه السلام آن دنیای معرفت چه میگوید: «أُوصِیكُمَا بِتَقْوَى اللَّهِ وَ أَلَّا تَبْغِیَا الدُّنْیَا وَ إِنْ بَغَتْكُمَا وَ لَا تَأْسَفَا عَلَى شَیْءٍ مِنْهَا زُوِیَ عَنْكُمَا وَ قُولَا بِالْحَقِّ وَ اعْمَلَا لِلْأَجْرِ وَ كُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً أُوصِیكُمَا وَ جَمِیعَ وَلَدِی وَ أَهْلِی وَ مَنْ بَلَغَهُ كِتَابِی بِتَقْوَى اللَّهِ وَ نَظْمِ أَمْرِكُمْ وَ صَلَاحِ ذَاتِ بَیْنِكُمْ»(نهج البلاغه، نامه47) «أُوصِیكُمَا» حسن جان، حسین جان «وَ جَمِیعَ وَلَدِی» و به بچههای دیگرم هم وصیت میکنم «وَ مَنْ بَلَغَهُ كِتَابِی» به تمام کسانی که نامهی من به دستشان میرسد و ناله و فریاد من را میشنوند وصیت میکنم که «بِتَقْوَی اللَّهِ» سفارش میکنم به تقوای خدا.
➖ از عالمی میپرسند تقوا چیست؟ میگوید: شده که شما در زمینی که گِل و آب است خواسته باشی که راه بروید یا پر از تیغ است چگونه مراقبت میکنی تیغها به پایت فرو نرود تقوا یعنی اینکه انسان در زندگی همهاش مواظب خودش باشد. پروا داشته باشد.
تقوا در گفتن، تقوا در مسائل سیاسی، خودت را کاندیدا کردی بعد میبینی دیگری از تو بهتر است اعلام انصراف کن بگوئید: بروید به او رأی بدهید، تقوا در پستها. من به عنوان امام جماعت توی این مسجد ایستادهام و دویست نفر برای نماز میآیند، اگر این مسجد را بد هم به یک آقای دیگر سیصد نفر برای نماز میآیند، تو اگر تقوا داری مسجد را بده به یک آقای دیگر تا شلوغتر بشود. اگر کسی کتابی مینویسد، پستی دارد، مسئولیتی دارد، هر کاری را که میکنی اگر میدانی کس دیگری از تو بهتر انجام میدهد به او محوّل کن. در کسب به مشتری بگو این جنس هست، اما اگر جنس بهتر میخواهی فلانی جنس بهتر دارد و از او بخر، بعضی میگویند: «آقا! اگر ما راستش را بگوییم پس از کجا بیاوریم نان بخوریم. » خُب ایمان ضعیف است. خدا به همه موجودات روزی میدهد «وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ رِزْقُها» هود/6 خدا به سوسکهای توی سوراخها روزی میدهد به من روزی ندهد و در ثانی من که از دروغ روزی بدست آوردهام نتیجه لقمهی حرام چه میشود؟
ادامه در 4⃣👇
4⃣👇
تقوا در درآمد، در مصرف و در گفتار، داشته باشید. بعد از سفارش به تقوا میفرماید: کارهایتان منظم باشد. تقوا در برنامه ریزی اینطور نباشد که یک مرتبه حساب کنیم که ما پنج هزار تا مهندس برق میخواهیم ولی 200 تا داریم اما 7000 متخصّص راجع به اقتصاد داریم. یک وقت میبینید دانشگاه ما همهاش لیسانس اقتصاد بیرون داده است ولی کمبودمان برق است. باید یک برنامه ریزی بشود. حوزه ما برنامهریزی کند که ما چند تا آخوند میخواهیم یک گروهی باشند که درباره کودکان فکر کنند البته خوشبختانه حوزه و دانشگاه چنین برنامه هائی دارند ولی خوب دیر شده است همینطور بی حساب لیسانسه ساختیم و حجت الاسلام ساختیم بعد میبینی که این حجت الاسلام توی دبیرستان هیچ کارآئی ندارد باید من را برای آنجا بسازند. پزشک اطفال داریم باید آخوند اطفال داشته باشیم توی هر شهری سه تا آخوند متخصّص دانشمند برای بچهها داشته باشیم. توی هر شهری یک آخوند مخصوص عروسها و دامادها، توی هر شهری یک آخوند مخصوص کارمندان دولت، آن وقت او هم همه مطالعاتش در همان زمینه باشد، که یعنی مردم همیشه از آدم پخته و دانشمند استفاده کنند ما الان یک چیزی میگوئیم یک برنامهریزی شود که آقا چند تا بچه توی ایرانند هر ده هزار تا بچه یک دانشمند میخواهد پس مثلاً آقای قرائتی! شما که تا فلان مقدار درس خواندی برو توی برنامه کودکان.
یک برنامهریزی باید بکنیم یک مرتبه چشممان را وا نکنیم ببینیم امسال همه سیب زمینی کاشتند و پیاز نیست. سال دیگر بر عکسش. بابا! با یک کامپیوتر توی وزارت کشاورزی میتوان این کار را حل کرد که بابا چقدر زمین داریم، چقدر مصرف سیب زمینی. یک برنامهریزی بکنند همه سیب زمینی یا همه پیاز. همه حجت الاسلام. بعد میبینی که 12 هزار حجت الاسلام داریم که 5 نفر نیستند که برای کودکان توی کارتون و فیلم صاحب فکر باشند و اسلام شناس باشند برنامههای ما اسلام شناس متخصص کودک ندارد، آن وقت توی یک خیابان 14 تا پیش نماز است.
باید کتمان نکنیم برنامهریزیمان ضعیف است. «بِتَقْوَی اللَّهِ وَ نَظْمِ أَمْرِكُمْ» کارهایتان را منظم و مرتب کنید، چقدر عمر دارید؟
در ادامه دربارهی نماز فرمایش میكنند. هیچ عبادتی 70 بار رویش فریاد نزدند چه عبادتی است که روزی 70 بار روابط عمومیش از بلندگو خبر میدهد. «وَ اللَّهَ اللَّهَ فِی الصَّلَاةِ فَإِنَّهَا عَمُودُ دِینِكُم»(نهج البلاغه، نامه 47) امیرالمؤمنی نعلیه السلام که ضربت خورد. توی بستر خوابیده بود اما نماز خواند خدا رحمت کند رجائی را گفت: «به کار بگوئید نماز دارم. » من از مسئولین رده بالای مملکت پرسیدم آقا این طرح شهید رجائی خوب بود که اول ظهر نماز میخواندند. گفت: بله، ولی متأسفانه کارمندان دولت سوءاستفاده کردند به اسم نماز تعطیل میکردند مردم پشت در میایستادند خودش هم مینشست و سیگار میکشید. خدا چه خواهد کرد به این آقای کارمند دولت که هم نماز نخواند و هم سیگار کشید و هم مردم را پشت شیشه نگه داشت و
مردم فحش دادند به این آقائی که از وقت نماز سوءاستفاده كرد.
چرا ما باید قانون را جوری کنیم چه مانعی داشت این طرح عملی بشود. اول این که نیم ساعت بشود یک ربع، اصلاً من نماز را در یک دقیقه میخوانم.
➖ «وَ اللَّهَ اللَّهَ فِی الصَّلَاةِ فَإِنَّهَا عَمُودُ دِینِكُم» پدرها! ببینید بچهتان نماز میخواند یا نه یک بررسی بکنید.
➖ «وَ اللَّهَ اللَّهَ فِی الْجِهَادِ بِأَمْوَالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ وَ أَلْسِنَتِكُمْ فِی سَبِیلِ اللَّه»(نهج البلاغه، نامه 47) باید همه در مقابل دشمن آماده باش باشیم.
➖ «وَ اللَّهَ اللَّهَ فِی جِیرَانِكُمْ فَإِنَّهُمْ وَصِیَّةُ نَبِیِّكُمْ مَا زَالَ یُوصِی بِهِمْ حَتَّى ظَنَنَّا أَنَّهُ سَیُوَرِّثُهُمْ»(نهج البلاغه، نامه 47) از خدا بترسید، پروا کنید نسبت به همسایهها.
➖ «اللَّهَ اللَّهَ فِی النِّسَاءِ وَ فِیمَا مَلَكَتْ أَیْمَانُكُمْ فَإِنَّ آخِرَ مَا تَكَلَّمَ بِهِ نَبِیُّكُمْ ع أَنْ قَالَ أُوصِیكُمْ بِالضَّعِیفَیْنِ النِّسَاءِ وَ مَا مَلَكَتْ أَیْمَانُكُم»(كافی، ج7، ص51) مواظب باشید نسبت با خانم هایتان بسیاری از مردها به خانمهایشان ظلم میکنند حتی شبهائی که عبادت میکنیم و افطاری میدهیم بارش گردن خانم است، کیفش مال شوهر است، جان کندنش مال خانم است.
➖ «وَ اللَّهَ اللَّهَ فِی بَیْتِ رَبِّكُمْ لَا تُخَلُّوهُ مَا بَقِیتُمْ فَإِنَّهُ إِنْ تُرِكَ لَمْ تُنَاظَرُوا»(نهج البلاغه، نامه 47) بترسید از خدا که کعبه در اختیار آمریکا و آمریکا صفتها قرار نگیرد. توجه کنید به مکه، مواظب سیاسیتگذاری مکه باشید مکه مال آل سعود نیست.
ادامه در 5⃣👇
5⃣👇
➖ «إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذی بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَ هُدىً لِلْعالَمینَ» آل عمران/96 مال مردم است مال آل سعود نیست. مواظب مکه باشید. «إِنْ أَوْلِیاؤُهُ إِلاَّ الْمُتَّقُونَ» انفال/34 مکه که «
یُجْبى إِلَیْهِ ثَمَراتُ كُلِّ شَیْء» قصص/57 مکهای که «الْبَلَدَ آمِناً» ابراهیم/35 مکه که «وَ عَلى كُلِّ ضامِرٍ» حج/27 مکهای «وَ هذَا الْبَلَدِ الْأَمینِ» تین/3 مکهای که «أَنْ طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطَّائِفینَ وَ الْعاكِفینَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ» بقره/125 مکهای که ابراهیمعلیه السلام باید تطهیر کند. مکهای که ابراهیم علیه السلام دعا کرد که بلد امن بوشد مکهای که زادگاه پیغمبرصلی الله علیه و آله است. مکهای که قبله مسلمانان است. مکهای که فرودگاه جبرئیل است. مکهای که قربانگاه اسماعیل علیه السلام است، مکهای که شکنجهگاه بلال است این در اختیار یک نفر نباشد، آن هم چه، آل سعودی خودش و زنش و پسر برادرش حکومت که نیست یک فامیل هستند که دور هم جمع شدهاند و شده است قانون اساسی.
➖ «وَ اللَّهَ اللَّهَ فِی الْقُرْآنِ لَا یَسْبِقُكُمْ بِالْعَمَلِ بِهِ غَیْرُكُمْ»(نهج البلاغه، نامه 47)، قرآن چقدر توی دانشگاه و آموزش و پرورش مطرح است. متأسفم از بعضی دکترها، متأسفم در یکی از جلسههای برنامه ریزی گفتم قرآن بیاید توی دانشگاه. گفتند زشت است. اف بر این تفکر میگویند باید در دبستان خوانده شود. خُب حالا در دبستان خوانده نشده باید صبح میرفت غسل میگرفت حالا که صبح حمام نرفته است باید تا ابد جنب بماند چه فکری است؟ متأسفم از بعضی از برنامه ریزیهای دانشگاه که گفتند که ورود قرآن به دانشگاه برای دانشگاه سبک است.
وصیتنامه را میخوانم و امیدوارم تجدید نظر بکنیم. «اللَّهَ اللَّهَ فِی أَصْحَابِ نَبِیِّكُمُ الَّذِینَ لَمْ یُحْدِثُوا حَدَثاً وَ لَمْ یُؤْوُوا مُحْدِثاً فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص أَوْصَى بِهِمْ وَ لَعَنَ الْمُحْدِثَ مِنْهُمْ وَ مِنْ غَیْرِهِمْ وَ الْمُؤْوِیَ لِلْمُحْدِث»(كافی، ج7، ص51) اصحاب پیغمبرصلی الله علیه و آله را فراموش نکنیم شهدا را فراموش نکنیم. امام را فراموش نکنیم. شب قدر را فراموش نکنیم. شب قدر از هزار ماه بهتر است. شب قدر به اندازه 83سال است یک عمر است. پاداش عبادت، هزار برابر پاداش آن درایم دیگر است.
اللهم صل علی محمد و آل محمد. خدایا! به حق محمد، امیرالمؤمنین و زهرا و امام حسن و امام حسین و فرزندان معصومشعلیهم السلام خدایا! به ما توفیق بده آن تقوایی که امیرالمؤمنین علیه السلام در وصیتش گفته است در زمینههای تقوای اقتصادی، سیاسی، اخلاقی، خانوادگی تقوا را در همه ابعاد به ما مرحمت بفرما.
➖ «وَ اللَّهَ اللَّهَ فِی الصَّلَاةِ» خدایا ما را از کسانی که نماز را سبک میشمارند که گفتی «فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ» ماعون/4 وای به آنهائی که نماز را سبک میشمارند ما را از سبک شمرندگان نماز قرار نده.
➖ «وَ اللَّهَ اللَّهَ فِی الْجِهَادِ» خدایا رزمندگان ما قوای مصلح ما امت حزب الله ما را از بنیان مرصوص که سد محکمی است در مقابل همه ظلمهای ابرقدرتها قرار بده.
➖ «اللَّهَ اللَّهَ فِی النِّسَاءِ» خدا ناموس ما را حفظ و محترم بدار.
➖ «وَ اللَّهَ اللَّهَ فِی بَیْتِ رَبِّكُمْ» خدایا کعبه را از ساختههای آمریکا نجات بده. «وَ اللَّهَ اللَّهَ فِی الْقُرْآنِ» خدایا به ما توفیق تلاوت؛ تدبر، عمل، تبلیغ قرآن و ما را از آنهائی که توی قرآن ستایششان کردهای ما را از آن دسته قرار بده.
➖ «اللَّهَ اللَّهَ فِی أَصْحَابِ نَبِیِّكُمُ» خدایا تمام آنهائی که در مسلمانی ما اثر داشتند. انبیاء و اولیاء، تمام علما و شهداء، اصحاب پیغمبر همه را با امیرالمؤمنین علیه السلام با ابراهیم علیه السلام و اسماعیل علیه السلام محشور بفرما.
خدایا آنچه شب قدر برای بندگان خوبت مقرر میکنی، خدایا برای همه امت ما، فرد فرد مقدر بفرما. طاغوت را در ایران شکستی، طاغوت را در جهان بشکن.
حضرت مهدی علیه السلام که امشب پرونده کار دستش میآید و باید زیر نظر امام زمان علیه السلام برنامههای یکسال ما تنظیم بشود قلبش را شاد و ما را از یاران مخلص و منتظرش قرار بده.
«والسلام علیكم و رحمة الله و بركاته»
منبع: درسهایی از قرآن
🌺والسلام علی من التبع الهدی🌺
http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
1⃣
🌸 منبر ماه مبارک رمضان 🌸
#موضوع: کریم آل طاها
امام حسن علیه السلام
💠 امام حسن، فرزند علی بن ابیطالب(ع)، سرور جوانان بهشت است.[1]
بنا به روایت مشهور بین شیعه[2] و اهل سنت،[3] امام حسن(ع) در شب نیمه ماه مبارک رمضان، سال سوم هجرت در شهر مدینه دیده به جهان گشود. البته نقلهای ضعیفی هم وجود دارد که یکی از آنها زمان ولادت آنحضرت را ماه شعبان ذکر میکند.[4] شاید این تاریخ با تاریخ ولادت امام حسین اشتباه شده باشد.
کنیهاش ابو محمد است.[5] برخی گفتهاند: این کنیه را پیامبر اکرم(ص) به امام حسن(ع) داد.[6] در هفتمین روز ولادتش حضرت فاطمه(س) قنداقه امام حسن را – در پارچهای از حریر بهشتی که جبرئیل برای پیامبر آورده بود – خدمت پدر آورد و پیامبر(ص) نام حسن را بر وی نهاد.[7]
💠 لقبهای آنحضرت عبارتند از: سیّد، زکی، مجتبی و تقی.[8]
هنگام ارتحال ملکوتی پیامبر(ص)، امام حسن(ع) هفت سال و چند ماه، یا هشت سال داشت. زمانی که امامت بعد از علی(ع) به ایشان رسید، 37 ساله بود.[9]
شیخ مفید در کتاب ارشاد میگوید: «زمان بیعت (امامت) امام مجتبی روز جمعه 21 رمضان سال چهل هجری بود».[10]
مدت امامت آنحضرت شش ماه و سه روز به طول انجامید و در سال 41 هـ.ق بین او و معاویه صلحنامه امضا شد.[11] پس از اجرای صلح، امام حسن(ع) به مدینه مراجعت نمود و مدت ده سال آخر عمر شریفش را در آنجا ساکن بود.[12]
درباره تاریخ شهادت امام حسن مجتبی(ع) در منابع اسلامی اختلاف نظر دیده میشود؛ پنجم ربیع الاول،[13] و 28 صفر سال پنجاه هجری[14] که مشهور همان قول دوم است.
امام حسن(ع) به دست همسرش جعده (دختر اشعث کندی) از طریق سم به شهادت رسید.[15] این حادثه با دسیسه و نیرنگ معاویه و وعده ازدواج با پسرش یزید بن معاویه صورت پذیرفت. سرانجام امام(ع) با نوشیدن زهر به دست همسرش به دیدار حق شتافت و امام حسین(ع) پس از مراسم غسل و کفن، برادرش را در کنار مقبره مادر بزرگشان فاطمه بنت اسد در قبرستان بقیع به خاک سپرد.[16]
💠 فضائل و مناقب امام حسن(ع)
تاریخ نویسان درباره امام حسن مجتبی(ع) فضایل و مناقبی را ذکر کردهاند که برخی از آنها چنین است:
1⃣ نامگذاری امام حسن از سوی خداوند
جابر بن عبدالله میگوید: هنگامی که حضرت زهرا امام حسن(ع) را به دنیا آورد، به امام علی(ع) گفت: «برایش نام انتخاب کن». علی(ع) فرمود: «من در نامگذاری این فرزند بر پیامبر خدا پیش نمیگیرم». قنداقه امام حسن را خدمت رسول الله(ص) آوردند و گفتند: یا رسول الله! برایش نام انتخاب کن. پیامبر فرمود: «در این نامگذاری بر خدای متعال سبقت نمیگیرم». پس خدای متعال به جبرئیل وحی فرستاد که محمد(ص) صاحب فرزند شد، به جانب وی برو، تبریک بگو، و به او بگو که علی نسبت به تو مثل هارون نسبت به موسی است، پس نام فرزند هارون را بر وی بگذار. جبرئیل بر پیامبر(ص) فرود آمد، تولد فرزند را از جانب خداوند بر وی تبریک گفت و گفت: خدای متعال فرمود: «نام مولود فاطمه را به اسم پسر هارون نامگذاری کن». پیامبر فرمود: «نام پسر هارون چیست؟» جبرئیل گفت: شبر. پیامبر(ص) فرمود: «زبان ما عربی است!» پس جبرئیل در جواب گفت: «او را حسن نام بگذار» و پیامبر نام حسن را برایش برگزید.[17]
2⃣ امام حسن؛ سرور جوانان بهشت
جابر از پیامبر خدا(ص) نقل میکند: «هر کس خواست سرور جوانان بهشت را ببیند، پس به چهره حسن بن علی نگاه کند».[18]
3⃣ هیبت و ابهت امام حسن، هیبت رسول خدا
ابن علی رافعی از پدرش، از جدهاش زینب دختر ابی رافع، نقل میکند: حضرت فاطمه با دو پسرش حسن و حسین(ع) خدمت رسول خدا(ص) رسید ... و فرمود: «این دو پسرانت هستند، پس چیزی به ارث و یادگار آن دو را بیاموز»، پیامبر(ص) چنین درباره آنها فرمود: «حسن، هیبت و ابهت مرا دارد. اما حسین دارای جود و بخشش و شجاعت من است». مؤیّد این روایت، روایتی است که محمد بن اسحاق نقل کرده است؛ کسی در شرافت بعد از رسول خدا(ص) به حسن بن علی نرسیده است. وی میگوید من در مسیر مکه خود شاهد بودم که امام حسن از مَرکبش پایین آمد و پیاده میرفت از همراهانش کسی نماند، مگر اینکه او نیز از مرکبش پیاده شد، حتی سعد بن ابی وقاص هم پیاده شد و در کنار حضرت راه میرفت.[19]
ادامه در 2⃣👇
2⃣👇
4⃣ امام مجتبی؛ شبیهترین مردم به رسول خدا
از انس بن مالک نقل شده است: کسی در شباهت به رسول الله مانند حسن بن علی نبود.[20]
5⃣ شدیدترین ابراز محبتهای رسول خدا نسبت به امام مجتبی
اسامة بن زید گوید: شبى از شبها به خاطر حاجتى، در خانه رسول خدا(ص) را کوبیدم، آنحضرت از خانه بیرون آمد، نیازم را گفتم و پیامبر حاجتم را برآورده ساخت؛ در آن حال حضرتش را دیدم چیزى بر خود پیچیده بود که نام آنرا نمیدانستم! گفتم: یا رسول الله! این لباس چه نام دارد؟ رسول خدا(ص) لباس خود را باز کرد، دیدم حسن و حسین را در بغل داشت، سپس فرمود: «این دو فرزند، فرزند من و فرزند دخترم میباشند! خدایا! من آنها را دوست میدارم و تو دوست بدار هرکسی که آنها را دوست داشته باشد».[21]
در روایتی دیگر از بَراء بن عازب آمده است؛ من دیدم که حسن بر دوش رسول الله بود، در حالی که میفرمود: «خدایا! من او (حسن) را دوست میدارم، تو نیز او را دوست بدار».[22]
6⃣ زهد و عبادت امام حسن
امام حسن مجتبی(ع)؛ عابدترین، زاهدترین و با فضیلتترین مردم زمانش بود و زمانی که عازم حج میشد، با پای پیاده میرفت و گاهی هم پا برهنه. امام حسن زمانی که یاد مرگ می کرد میگریست و هنگامی که به یاد قبر و قیامت میافتاد، اشک از چشمانش سرازیر میشد.[23]
7⃣ بذل و بخشش در راه خدا
امام مجتبی(ع) اهل جود و بخشش بود و در میان مردم به این خصلت معروف بود. روایات فراوان در اینباره آمده است؛ علامه مجلسی صاحب کتاب «بحار الانوار» از «حلیة الاولیاء» نقل میکند: «امام حسن(ع) دو بار تمام زندگیاش را در راه خدا بین مستمندان تقسیم کرد».[24]
8⃣ تواضع و محبت نسبت به فقرا
ابن شهر آشوب از کتاب «الفنون» از احمد مؤدّب و کتاب «نزهة الابصار» از ابن مهدی نقل میکند: امام حسن(ع) در حال گذر از جایی بود، دید عدهای از فقرا بر زمین نشستهاند و مقداری نانِ خشکِ خورد شده در سفره آنها است و مشغول خوردن هستند، از حضرت دعوت کردند از آن نان خشک میل کند، حضرت از مرکب پیاده شد در کنارشان نشست و از آن نان میل کرد، به برکت وجود امام نان آنقدر زیاد شد که همه از آن خوردند و سیر شدند، پس از غذا امام مجتبی(ع) از آنها دعوت کرد و در منزل خود از آنان پذیرایی نمود.[25]
مشابه اینگونه روایات و دهها آیه قرآن که درباره فضایل و مناقب اهل بیت و امام مجتبی وارد شده، فراون است[26] و به همین مقدار درباره آنحضرت اکتفا میکنیم. درباره فضیلت و شخصیت امام حسن(ع) همین مقدار بس که آنحضرت از اهل بیت(ع) است، کسانی که خداوند پلیدی را از آنان دور کرده و آنان را پاک و مطهر گردانید،[27] و از کسانی است که رسول خدا(ص) به اتفاق آنان با نصارای نجران مباهله کرد.
🌺والسلام علی من التبع الهدی🌺
http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
💠 پی نوشتها:
[1]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الأحکام، ج 6، ص 39، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1365ش.
[2]. شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 5، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق؛ طبرسی، فضل بن حسن، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج 1، ص 402، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1417ق؛ آل یاسین، شیخ راضى، صلح الحسن(ع)، ص 25، بیروت، اعلمى، چاپ اوّل، 1412ق.
[3]. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابة فی تمییز الصحابة، ج 2، ص 60، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1415ق؛ ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج 10، ص 226، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ دوم، 1418ق؛ سبط بن جوزی، تذکرة الخواص من الأمة فی ذکر خصائص الأئمة، ص 176، قم، منشورات الشریف الرضی، چاپ اول، 1418ق.
[4]. ابن حجر عسقلانی این قول را چنین نقل کرده است: «و قیل فی شعبان منها»؛ الإصابة فی تمییز الصحابة، ج 2، ص 60.
[5]. الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 5.
[6]. امین عاملی، سید محسن، أعیان الشیعة، ج 1، ص 567، بیروت، دار التعارف، 1403ق.
[7]. الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 5.
[8]. ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبیطالب(ع)، ج 4، ص 29، قم، انتشارات علامه، چاپ اول، 1379ق.
[9]. إعلام الورى بأعلام الهدی، ج 1، ص 402.
[10]. الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 9.
[11]. إعلام الورى بأعلام الهدی، ج 1، ص 402.
[12]. همان، ص 403.
[13]. الطبقات الکبرى، ج 10، ص 354؛ شبراوى، جمال الدین، الإتحاف بحب الأشراف، ص 115، قم، دار الکتاب، چاپ اوّل، 1423ق.
[14]. طبرسی، فضل بن حسن، تاج الموالید، ص 82، بیروت، دار القاری، چاپ اول، 1422ق؛ طبری آملی صغیر، محمد بن جریر، دلائل الامامة، ص 159، قم، بعثت، چاپ اول، 1413ق؛ محدث اربلی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج 1، ص 486، قم، منشورات الرضی، چاپ اول، 1421ق؛ أعیان الشیعة، ج 1، ص 576.
[15]. ر.ک: «امام حسن(ع) و جعده»، سؤال 4733.
[16]. إعلام الورى بأعلام الهدى، ج 1، ص 414.
[17]. همان، ص 411.
[18]. همان.
[19]. همان، ص 412.
[20]. مجلسى، محمد باقر، بحارالأنوار، ج 43، ص 338، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[21]. مناقب آل أبیطالب(ع)، ج 3، ص 382؛ ترمذی، محمد بن عیسى، سنن الترمذی، ج 5، ص 656 – 657، مصر، شرکة مکتبة و مطبعة مصطفى البابی الحلبی، چاپ دوم، 1395ق.
[22]. قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، المسند الصحیح المختصر بنقل العدل عن العدل إلی رسول الله(ص)(صحیح مسلم)، ج 4، ص 1883، بیروت، دار الاحیاء التراث العربی، بیتا.
[23]. شیخ صدوق، محمد بن على، الأمالی، ص 178، تهران، کتابچى، چاپ ششم، 1376ش.
[24]. بحارالأنوار، ج 43، ص 339.
[25]. مناقب آل أبیطالب(ع)، ج 4، ص 23.
[26]. دراینباره به این کتاب مراجعه کنید: فیروزآبادى، سید مرتضى، فضائل الخمسة من الصحاح الستة، تهران، اسلامیة، چاپ دوم، 1392ق.
[27]. احزاب، 33؛ و نیز ر.ک: «آیه تطهیر»، سؤال 1504.