🔹درخواست نائب #امام_زمان از مبلغین و مردم چیست؟!
دکتر آقا تهرانی:با حضرت آقا دیدار داشتم، از حضرت آقا پرسیدم، "من در جلسات روی چه موضوعی تأکید کنم؛ سیاست؟ اقتصاد؟ سبک زندگی؟
ایشان فرمودند: "بگویید مبلغین روی افزایش جمعیت کار کنند، بگویید اگر من را هم قبول ندارند، بهخاطر کشورشان این کار را بکنند، بهخاطر اسلام
#جهاد_فرزندآوری
#ضروریات
#اهم
🆔@isfahanmasajed
■ طریقه خواندن نماز استغفار
رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: «چون روزيات کم شود و کارت به پراکندگي گرايد، حاجتت را به درگاه حق ببر و نماز استغفار را ترک مکن، و نماز استغفار دو رکعت است: در هر رکعت حمد و سورهي قدر را بخوان و بعد از قرائت، 15 بار بگو: «استغفر الله» و بعد به رکوع که رفتي آن را ده بار بگو از رکوع بلند شدی ده مرتبه، به سجده رفتی ده مرتبه، بین دو سجده ده مرتبه، در سجده دوم ده مرتبه، و بعد از سجده دوم هم ده مرتبه، و رکعت دوم نیز مثل رکعت اول اقامه شود .» مفاتیح الجنان
🌺🌺🌺🌺🌺🌺
جناب حجه الاسلام محمدی از وعاظ حوزه علمیه مشهد می گوید: زمانی آیت الله بهجت (رحمه الله علیه) به من فرمودند:
«نماز استغفار را که دو رکعت است بخوانید ومن هنور این نمار را ترک نکردهام».
منبع: کتاب نکته های ناب/ص 141.
🌷🌷🌷🌷🌷🌷
مرحوم آية الله حاج آقا نصرالله شاه آبادی (رحمه الله) به خواندن نماز استغفار به خصوص در شبهای قدر جهت رفع مشکلات تاکيد داشتند.بسیارمجرب برای:
فرزنددارشدن، وسعت رزق، خانه دار شدن، نزول باران، رفع موانع سلوکی و گشایش درهرحاجت پسندیده
🆔@isfahanmasajed
🔰 حکایات آموزنده
از زندگی آیت الله اسدالله جوادی
☘ برگ پنجم: خبر از پیروزی انقلاب
🔹خاطره دیگری که آیت الله مهدوی در سخنرانی همایش نکوداشت آیت الله جوادی در گلستان شهدا هم نقل کردند، اینکه آقای جوادی به اتفاق آقای جنتی سالها بعد در دوران مبارزات و نهضت امام خمینی به به دیدار این عالم می روند.
🔹آقای جنتی که از روحانیون مبارز و شاگردان امام محسوب می شد از ایشان می پرسد محمدرضا شاه چه موقع سقوط می کند؟ این عالم بزرگ سر را به زیر انداخته و تاملی کرده و می گویند دو سال و نیم دیگر صبر کنید! آقای جنتی این تاریخ را یادداشت می کنند. دقیقا بعد از گذشت همان زمان انقلاب پیروز می شود.
🆔@isfahanmasajed
🔰 حکایات آموزنده
از زندگی آیت الله اسدالله جوادی
☘ برگ دوم: تفقد آیت الله بروجردی
🔹حدود هفتاد سال قبل، در دهه ۳۰ شمسی که آیت الله جوادی طلبه بیست و چند ساله بودند، در یک سفر تبلیغی به استان فارس، دو ماه محرم و صفر را در روستاهای کامفیروز بودند. بعد از اتمام مدت قصد مراجعت داشتند. اهالی محل مبلغ هفتصد تومان که مبلغ قابل توجهی در آن زمان بوده را بعنوان هدیه ایام تبلیغ برای ایشان می آورند و البته می گویند این مبلغ زکات ماست که از کشاوزی و دامداری ناشی شده و اکنون به شما می دهیم.
🔹آقای جوادی که مقلد آیت الله بروجردی بودند با توجه به اینکه از نظر آقای بروجردی گرفتن زکات برای طلاب و اهل علم مکروه بود، از گرفتن آن خودداری می کنند و با کمک اهل محل، آن را صرف اقدامات عمرانی و ساخت حمام و... در همان منطقه می کنند. یعنی یک طلبه جوان که دچار فقر و مشکلات مالی هم بوده، در حدی از تقوا قرار داشته از یک اقدام مکروه - و نه حرام - خودداری کرده و از مبلغ زیادی چشم پوشی می کند و بدون اینکه انتظاری داشته باشد آماده مراجعت می شود.
🔹همان شب خواب می بینند که آیت الله بروجردی به دیدار ایشان آمده از ایشان تجلیل کرده و احسنت می گویند!
🔹در آن دوران عالم بزرگ کامفیروز شخصی بنام "آیت الله سید محمدعلی میرباقری" بوده است. شخصی جلیل القدر و اهل باطن و داری کرامات و علوم غریبه و همچنین دارای تمکن مالی و نفوذ مردمی بالا بوده اند که در احوال ایشان کتابی بنام "آفتاب کامفیروز" نوشته شده است. ایشان هم همان شب آیت الله بروجردی را درخواب می بیند که آقای جوادی را به ایشان معرفی کرده و بعنوان مرجع تقلید وقت، توصیه به تجلیل و رعایت حال او می کنند!
🔹آقای میرباقری فردای آن روز، برادر زاده خود بنام سیداسماعیل را به دیدار آقای جوادی فرستاده و ایشان را با اسب برای دیدار با آقای میرباقری به محل سکونت او می برند. به استقبال آقای جوادی آمده و از ایشان تجلیل کرده و ماجرای خواب خود را به آقای جوادی می گویند و شرح ماجرا را از آقای جوادی می پرسند. بعد از مطلع شدن، مبلغ هفتصد تومان به آقای جوادی هدیه می دهند و می گویند از مال شخصی خودم است. بعدا اقای جوادی با این پول در محله گورتان خانه ای بنا کرده و بدین ترتیب صاحب خانه می شوند.
🔹نکته جالب اینکه آقای میرباقری از آقای جوادی می پرسد اسم شما "اسدالله" است. اما آقای بروجردی شما را به من نشان دادند اما گفتند از این "آقامحمد" تجلیل کنید و هوایشان را داشته باشید. علت چیست؟
🔹آقای جوادی ماجرای نامگذاری خود را بیان می کنند که قبل از تولد، خداوند چند پسر به والدین ایشان عطا کرده که پدرشان بنام محمدجواد - پدربزرگ آقای جوادی که از علما و اهل کرامت بوده - نامگذاری کرده و در سن کودکی از دنیا رفتند. بعد از تولد آقای جوادی پدرشان قصد داشته همان نام را برایشان انتخاب کند که مادرشان مخالف بوده و می گویند این اسم برای ما شگون نداشته! پدرشان می گویند این حرف ها عوامانه است و ایشان را محمدجواد نام می گذارند. ولی مادرشان اسدالله می نامد و در شناسنامه شان هم اسدالله است ولی محمد نامی بوده که پدرشان گذاشته است که این هم دلیل دیگری بر صادقه بودن رویا می شود.
🆔@isfahanmasajed
🔰 حکایات آموزنده
از زندگی آیت الله اسدالله جوادی
☘ برگ چهارم: خیر دنیا و آخرت
یک کرامت از امام رضا علیه السلام
🔹به مناسبت همایش بزرگداشت آیت الله شیخ اسدالله جوادی گورتانی که در گلستان شهدای اصفهان برگزار شد، مناسب است به کرامتی از امام رضا علیه السلام در حق این عالم بزرگوار اشاره کنیم.
🔹آقای جوادی نقل کردند در ایام طلبگی، یک یک بار موفق شدم که ماه مبارک رمضان را در مشهد باشم و مجموعا پنج شب جمعه در مشهد ماندیم و به زیارت مشغول بودیم. موقع برگشت، از حضرت خواستم چنانچه زیارت ما مقبول واقع شده، عنایتی در حق ما داشته باشند.
شب در عالم رویا حضرت رضا علیه السلام را دیدم که وارد شدند و دو اسکناس یک تومانی آن موقع را به من عطا فرمودند. من گرفتم ولی در ذهنم گذشت که این مبلغ کم است و ای کاش مبلغ بیشتری مرحمت می کردند!
🔹اباصلت هروی - از اصحاب خاص حضرت - پشت سر امام ایستاده و ملازم ایشان بود. متوجه نیت من شد و گفت: معنای عطای امام این است که حضرت رضا علیه السلام خیر دنیا و آخرت را به شما عطا فرمودند و این کم نیست!
آقای جوادی گفتند از خواب بیدار شدم در حالیکه از فرط نشاط بی قرار بودم.
🆔@isfahanmasajed
🔰 حکایات آموزنده
از زندگی آیت الله اسدالله جوادی
☘ برگ اول: اجداد و سلسله نسب
🔹اجداد آیت الله جوادی، از علما و سادات عراق بوده اند که به ایران مهاجرت نموده اند و آقای جوادی بعلت اینکه شجره نامه در دسترس نمی باشد، اظهار سیادت نکرده اند.
🔹پدر آقای جوادی، مرحوم شیخ غلامحسین مدفون در امامزاده شاه عبدالمومن محله لادان می باشد. عالم زاهد که سالها بعد از وفات او، در خلال دفن یک میت به پیکر ایشان برخورد و مشاهده می کنند که بعد از شصت سال، سالم و حتی رنگ حنای محاسن او باقی بوده است.
🔹پدر بزرگ آقای جوادی، آیت الله محمدجواد از علمای غرب اصفهان و صاحب کرامت و مستجاب الدعوه و دارای علوم غریبه بوده است. وی استاد جهانگیرخان قشقایی می باشد. پدر جهانگیرخان، رییس ایل قشقایی و از مریدان او بوده که برای دیدار ایشان به محله گورتان رفت و آمد داشته و آقای جوادی هم سفرهای تبلیغی به سمیرم داشته اند. به پیشنهاد و اصرار ایشان، فرزند خود را به حوزه می فرستد.
🔹جد بزرگ آقای جوادی، میرزا علی محمد از علمای صاحب نفوذ و متمکن و ساکن محله گورتان اصفهان و معاصر ناصرالدین شاه قاجار بوده و آثار زیادی از خود بجا گذاشته که بنای مسجد جامع گورتان از باقیات اوست.
🔹از دیگر علمای این سلسله شریف، ملا عباسعلی جورتانی، از اولاد علی محمد و عموی پدر آقای جوادی است. مرحوم آیت الله نهاوندی در کتاب "عبقری الحسان" حکایت تشرف او به محضر مبارک امام عصر علیه السلام را در جریان سفر به مکه بیان کرده است.
🆔@isfahanmasajed
🔹درخواست نائب #امام_زمان از مبلغین و مردم چیست؟!
دکتر آقا تهرانی:با حضرت آقا دیدار داشتم، از حضرت آقا پرسیدم، "من در جلسات روی چه موضوعی تأکید کنم؛ سیاست؟ اقتصاد؟ سبک زندگی؟
ایشان فرمودند: "بگویید مبلغین روی افزایش جمعیت کار کنند، بگویید اگر من را هم قبول ندارند، بهخاطر کشورشان این کار را بکنند، بهخاطر اسلام
#جهاد_فرزندآوری
#ضروریات
#اهم
🆔@isfahanmasajed
♥️وای اگر خامنهای حکم جهادم دهد♥️
🔰آقا مدتهاست که حکم جهاد را صادر فرمودند
♥️بسم الله یا علی♥️
🆔@isfahanmasajed
🔰 حکایات آموزنده
از زندگی آیت الله اسدالله جوادی
☘برگ سوم: معرفت امام عصر علیه السلام
🔹بعد از ارتباط و آشنایی آقای جوادی با آیت الله سید محمد علی میرباقری در استان فارس، سفرهای تبلیغی ایشان به منطقه کامفیروز - از بخش های شهرستان مرودشت استان فارس که محل سکونت این عالم بزرگ بوده - ادامه پیدا می کند. یکی دو سال بعد به همراه آیت الله جنتی که هم حجره دروان طلبگی و از بستگان ایشان هم هست - مادر آقای جوادی با پدر آقای جنتی خاله زاده هستند - برای تبلیغ به آن منطقه و دیدار این عالم می روند. از ایشان راجع به امام زمان علیه السلام سوال می کنند و اینکه چه کنیم ایمان و معرفت ما به وجود مبارک حضرت زیاد شود.
🔹آقای میرباقری می گویند باید چهل روز مهمان من باشید و بجز از غذای منزل من که لقمه حلال و بدون شبهه است چیزی نخورید. قبول می کنند و چهل روز مهمان ایشان بوده اند. بعد از این مدت، عنایات و کرامات شامل حال این دو طلبه جوان - جنتی و جوادی - می شود. آقای جوادی از ذکر جزئیات این کرامت خودداری کرده و اجمالا می گویند، ایمان و معرفت ما نسبت به حضرت بیشتر شد!
🆔@isfahanmasajed
🔰 حکایات آموزنده
از زندگی آیت الله اسدالله جوادی
برگ ششم: رویای صادقه و حقیقت ساواک!
🔹آقای جوادی نقل کردند در سالهای منتهی به پیروزی انقلاب، یک شب در عالم رویا دیدم که مارهای زرد رنگ ترسناک از دیوار منزل همسایه بالا می روند. فردا که برای اقامه نماز ظهر به مسجد جامع گورتان می رفتم، دیدم عناصر ساواک درب همان منزل منتظر و مترصد ایستاده اند. همان روز مامورین ساواک از بالای دیوار به منزل همسایه که از مبارزین بود ریخته و او را دستگیر و به زندان منتقل کردند.
🔹لازم به ذکر است دیدن مار در خواب، به دشمن تعبیر شده و ماهیت عناصر ساواک را نشان می دهد.
🆔@isfahanmasajed
🔰 حکایات آموزنده
از زندگی آیت الله اسدالله جوادی
☘برگ نهم: مکاشفه و درک بهشت برزخی
🔹آقای جوادی نقل کردند در دوران جنگ یک روز به گلستان شهدای اصفهان رفته بودم. از بلندگو اعلام شد پیکر شهیدی را برای تشییع و خاکسپاری می آورند. شهید "حسین حجتی" از نجف آباد اصفهان بود. جمعیت زیادی برای تشییع آمدند و از فرودگاه - دانشکده پرواز فعلی - تا قطعه سمت راست خیمه حسینی، جنب قطعه شهدای گمنام تشییع شد. آنجا برای او قبری آماده کرده بودند.
🔹چون من در این جمعیت معمم بودم از من خواستند برای خواندن تلقین بالای سر قبر بروم. مفاتیح آوردند و شروع به خواندن تلقین کردم. ناگهان احساس کردم فضا وسعت یافت و خود را در باغ و بوستان بسیار بزرگ و معطر احساس کردم. به قدری از این منظره و از قرار گرفتن در این فضا و رایحه و عطر دل انگیز آن مبتهج و مسرور شدم، که در عمرم چنین لذتی احساس نکرده بودم. متوجه بودم این صحنه را فقط من می بینم و دیگران نمی بینند. تلقین تمام شد و روی قبر را پوشاندند. یکبار دیگر تلقین را خواندم. جمعیت رفتند ولی من نمی توانستم از کنار این قبر، که در واقع بهشت برزخی آن شهید بود، دل بکنم و جدا شوم. مکاشفه ای بود که حقیقت این روایت برایم آشکار شد:
☘ قالَ عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ عليهما السلام:
اِنَّ الْقَبْرَ رَوْضَةٌ مِنْ رِياضِ الجَنَّةِ اَوْ حُفَـرةٌ مِنْ حُفَـرِ النّـيران
بحارالانوار ج۶ ص۲۱۴
امام سجاد عليه السلام فرمود: هـمانا قـبر بـاغى از باغـهاى بهشـت يا گودالى از گودالهاى آتش جهنم است.
🆔@isfahanmasajed
🔰 حکایات آموزنده
از زندگی آیت الله اسدالله جوادی
☘برگ هفتم: شفا با توسل به سیدالشهدا(ع)
🔹آقای جوادی نقل می کنند فرزندم شهید مرتضی در نوجوانی دچار بیماری حاد خونی و رنجور و ناتوان از حرکت شد. نزد همه اطبا رفتیم حتی پرونده پزشکی اش را آمریکا فرستادیم. بالاتفاق گفتند علاج ندارد و با تزریق خون هر چند وقت یکبار می تواند به حیات ادامه دهد و در آخر هم فوت خواهد کرد. مدتی با همین وضع به زندگی ادامه داد.
🔹از معالجه ناامید شدیم. به پیشنهاد یکی از دوستان، گوسفندی نذر حضرت اباالفضل علیه السلام کردیم. همان ایام یکی از دوستان ما بنام دکتر وحیدی که پزشک هم بود دچار سرطان شده و با حضور در روضه امام حسین علیه السلام و مالیدن اشک به گلویش شفا گرفته بود. یک بار که برای تزریق خون به ساختمان انتقال خون فعلی پل خواجو - آن موقع شیر و خورشید بود - رفته بودیم، حالت بکاء و توسل به امام حسین علیه السلام به من دست داد. خودم روضه می خواندم و چند تا پرستار هم گریه می کردند. از اشک چشم به شیشه خون که وارد بدن فرزندم می شد مالیدم.
🔹بعد باید برای آزمایش خون به خیابان آمادگاه می رفتیم فرزندم گفت خودم پیاده می آیم در حالیکه قبل از آن قادر به حرکت نبود. راه افتادیم در مسیر دیدم چهره اش به تدریج باز و سرحال می شود. آزمایشگاه رسیدیم. مسئولش گفت این مریض که همان قبلی نیست! گفتم چرا خودش است! تعجب کرد و آزمایش گرفت. نتیجه اش این شد که شفا گرفته بود. ماجرا را سوال کرد وقتی شنید علیرغم اینکه مذهبی نبود گریه اش گرفت گفت انگار یک خبرهایی هست! پزشکان دیگر هم که در جریان بودند با شنیدن ماجرا منقلب شدند و به برکت امام حسین و ابالفضل علیهماالسلام، بیمار لاعلاج مشرف به فوت شفا گرفت.
🆔@isfahanmasajed