eitaa logo
مرسی تی وی 🌿🌺
28.9هزار دنبال‌کننده
16.6هزار عکس
18.3هزار ویدیو
238 فایل
جهت ارتباط با ما: @mtvadmin Join : http://eitaa.com/joinchat/2805596162Ce0952111b8
مشاهده در ایتا
دانلود
به من می گفتن دیوونه،ولی من دیوونه نیستم! قضیه بر می گرده به چند سال پیش،بعد از اینکه مادرم فوت کرد واسه اینکه از خاطرات خونه خلاص بشم یه آپارتمان توی ساختمونی چند طبقه اجاره کردم،اما خیلی زود فهمیدم توی همسایگیم یه مادر و پسر زندگی می کنن که از شانس من پسرِ هم اسم من بود! مادرش هم دائم اون رو صدا می زد،لحن صداش طوری بود که حس می کردم مادرم داره صدام می زنه،روزهای اول کلی کلافم می کرد اما بعدش سعی کردم از این اتفاق لذت ببرم، شروع کردم به جواب دادن! مادرِ اون ور دیوار به پسرش می گفت شام حاضره،من این ور دیوار جواب می دادم الان میام،خیلی احمقانه بود ولی خب من صداش رو واضح می شنیدم،فکر می کردم مادرمه!می گفت شال گردن چه رنگی واست ببافم،می گفتم آبی،حتی وقتی صبح ها بیدارش می کرد بهش التماس می کردم بذاره پنج دقیقه بیشتر بخوابم! راستش من هیچ وقت پسرش رو ندیدم،فقط چند بار خودش رو یواشکی از پنجره دید زدم که می رفت بیرون،موهاش خاکستری بود،همیشه با کلی خرید بر می گشت. یه بار هم جرأت کردم و واسش یه نامه نوشتم'من هم اسم پسر شما هستم و شما رو مثل مادرم دوست دارم'! تا اینکه یه روز داستان بدجور بیخ پیدا کرد،یکی از دوست هام فهمید تو خونه دارم با خودم حرف می زنم،اونم دلسوزیش گل کرد و تا به خودم اومدم دیدم به زور بردنم تیمارستان،می گفتن اسکیزوفرنی دارم! توی تیمارستان کلی داروی حال به هم زن به خوردم دادن و واسم پرونده تشکیل دادن،من چند هفته ای بین بیمارهای اسکیزوفرنی زندگی می کردم که یکیشون فکر می کرد 'استیون اسپیلبرگ' شده،یکی دیگه هم فکر می کرد تونسته با روح 'بتهوون' ارتباط برقرار کنه،حالا این وسط من باید ثابت می کردم که فقط جواب زنِ همسایه رو می دادم،اما هر بار که داستان رو تعریف می کردم دکترها می گفتن همسایه ات اصلا کسی رو نداره،تنها زندگی می کنه! دیگه کم کم داشت باورم می شد که دیوونه شدم! تا اینکه یه روز زد به سرم و لباس دکتر رو پیچوندم و پوشیدم و از تیمارستان فرار کردم،صاف رفتم سراغ زنِ همسایه،اما از اون خونه رفته بود،فقط یه نامه واسم گذاشته بود: من هم شما رو مثل پسرم دوست دارم،پسرم اگه زنده بود،الان هم سن شما بود! @MER30TV 👈💯
گو شمع میارید در این جمع که امشب در مجلس ما ماه رخ دوست تمام است... #حافظ شبتون بخیر @MER30TV 👈💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برخیز که صبح، روشن از امید است شب رفته و خط نور، بی‌تردید است💫 از پستچی پنجره تحویل بگیر در پاکتِ اَبر، نامه خورشید است🌤 سلام صبحتون بخیر❤️😊 @MER30TV 👈💯
حال خوب...(رادیو مرسی) - @mer30tv.mp3
5.53M
صبح بخیر ❄ Ali-Montazeri-Zibaye-Naz Mohsen-Ebrahimzadeh-Delam-Azat-Shekaste Puzzle-Delkhoshi #رادیو_مرسی @MER30TV 👈💯
جوری که از چارچوب در بالا میرفتیم @MER30TV 👈💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
محافظت اسب از صاحب گاوچرانش در هنگام کار😃 @MER30TV 👈💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از #شگفتیهای_آفرینش ببینید کرمهای روبانی! @MER30TV 👈💯
آقای مجری: واسه چی در رو باز گذاشتی؟ فامیل دور: واسه بهار. از در بسته دزد رد می‌شه ولی از در باز رد نمی‌شه.‏ وقتی یه درو باز بذاری که دزد نمیاد توش. فکر می‌کنه یکی هست که درو باز گذاشتی دیگه. ولی وقتی در بسته باشه، فکر می‌کنه کسی نیست و یه عالمه چیز خوب اون‌تو هست و می‌ره سراغ‌شون دیگه.‏ در باز رو کسی نمی‌زنه. ولی در بسته رو همه می‌زنند. خود شما به خاطر این‌که بدونی توی این پسته دربسته چیه، می‌شکنیدش. شکسته می‌شه اون در.‏ دل آدم هم مثل همین پسته می‌مونه.‏ یه سری از دل‌ها درشون بازه. می‌فهمی تو دلش چی ئه. ولی یه سری از دل‌ها هست که درش بسته‌اس. این‌قدر بسته نگه‌اش می‌دارند که بالاخره یه روز مجبور می‌شند بشکنند و همه‌چی خراب می‌شه.‏ آقای مجری: در دل آدم چه‌جوری باز می‌شه؟ فامیل دور: در دل آدم با درد دله که باز می‌شه❤️ @MER30TV 👈💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این دوچرخه سواری فوق العاده هیجان انگیز 😱 رو از دست ندید @MER30TV 👈💯
نظر تخصصی یک دانش آموز نابغه درباره کار این پرنده😂 @MER30TV 👈💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌حواسمان به ورودی‌های ذهنمان باشد 🔺همان‌طور که در رژیم غذایی مراقبیم که هرگونه مواد غذایی را نخوریم؛ در استفاده از رسانه‌ها هم باید این نکته را مدنظر قرار دهیم. #سواد_رسانه_ای #زنگ_تفکر @MER30TV 👈💯
‏کی فکرشو میکرد ما زیر درخت توت، z = x^2 + y^2 پهن میکردیم تا یه موقع توت ها نریزه زمین. 😁 @MER30TV 👈💯
داخل ساختمون پلاسکوی جدیده مغازه‌هاش هم باز شدن @MER30TV 👈💯
Baroon Baroon - Reza Malekzadeh.mp3
7.4M
بارون بارون #ترانه جدید #رضا_ملک_زاده @MER30TV 👈💯
اینقد خودتو نتراش مداد جان - @mer30tv.mp3
3.96M
#قصه_کودکانه هر شب ساعت 20:30 یک قصه جذاب و آموزنده برای کودکان دلبند شما🥰 در کانال مرسی تی وی😊🌸🍃 @MER30TV 👈💯
🌸🍃🌸🍃 محتسب در بازار است روزی هارون الرشید بهلول را خواست و او را به سمت نماینده ی تام الاختیار خود به بازار بغداد فرستاد و به او گفت: اگر دیدی کسی به دیگری ظلم و تعدی میکند و یا کاسبی در امر خرید و فروش اجحاف میکند همان جا عدالت را اجرا کن و خطا کار را به کیفر برسان. بهلول ناچار قبول کرد و یک دست لباس مخصوص مُحتسبان پوشید و به بازار رفت. اول پیرمرد هیزم فروشی دید که هیزمهایش را برای فروش جلویش گذاشته که ناگهان جوانی سر رسید و یک تکه از هیزمها را قاپید و بسرعت دور شد. بهلول خواست داد بزند که بگیریدش که جوان با سر به زمین افتاد و تراشه ای از چوب به بدنش فرو رفت و خون بیرون جهید, بهلول با خود گفت: حقت بود. راه افتاد که برود بقالی دید که ماست وزن میکند و با نوک انگشت کفه ترازو را فشار میدهد تا ماست کمتری بفروشد. بهلول خواست بگوید چه میکنی؟ که ناگهان الاغی سررسید و سر به تغار ماست بقال کرد و بقال خواست الاغ را دور کند تنه الاغ تغار ماست را برگرداند و ماست بریخت و تغار شکست. بهلول جلوتر رفت و دکان پارچه فروشی را نگاه کرد که مرد بزاز مشغول زرع کردن پارچه بود و حین زرع کردن با انگشت نیم گز را فشار میدهد و با این کار مقداری از پارچه را به نفع خود نگه میدارد. جلو رفت تا مچ بزاز را بگیرد و مجازاتش کند ولی با کمال تعجب دید موشی پرید داخل دخل بزاز و یک سکه به دهان گرفت بدون اینکه پارچه فروش متوجه شود به ته دکان رفت. بهلول دیگر جلوتر نرفت و از همان دم برگشت و پیش هارون رفت و گفت: محتسب در بازار است و احتیاجی به من و دیگری نیست.... @MER30TV 👈💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زندگی خیلی کوتاه است بدی‌ها را ببخش! یک عاشقِ واقعی باش تا می‌توانی بخند … و هیچ وقت از اینکه با دستان بخشنده‌ات روی لبان دیگری خنده نشانده‌ای پشیمان نشو +خلاصه که قشنگ زندگی کن شب خوش❤️ @MER30TV 👈💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا