لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚🕊..
ایتایی معنوی با تم های شهدایی😍
•| تم شهید محمدرضا تورجی زاده |•
#تـtemـــم_تیره🌚/#درخواستیشما
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•°•♡•°•
عـــــشق فــــقط یـــک کـــلام☝️
ســـــــــید عـــــلی والســـــلام ♥️
#رهبرانه🇮🇷
.
{﷽}
هر کسی با شـــهیدی خو گـــــرفت
روز محشر آبرو از او گرفت...💚
#صبحتونمنوربهنگاهشهدا✨
#شهیدابراهیمهادی🍀
.
مِــعـراجٌ الشُّــهَـدا
{﷽} هر کسی با شـــهیدی خو گـــــرفت روز محشر آبرو از او گرفت...💚 #صبحتونمنوربهنگاهشهدا✨ #شهیدا
•✨•
" نـــــــارنــــــجک☄ "
قبل از عمـــليات مطلع الفجر بود. جــــهت
پـارهای از مسائل و هماهـــنگی بهتر، بـــين
فرمانـــدهان سپاه و ارتـــــش جلســــهای در
محل گــــروه اندرزگو برگزار شده بود. بـجز
من و ابراهيم سه نفر از فرماندهان ارتش
وسه نفر از فرماندهان سپاه حضور داشتند.
تعدادی از بـــــــچهها هــــم در داخل حـــياط
مشغول آمـــــوزش نظــــامی بودند. اواســــط
جلسه بود و همه مشغول صحـــبت بودند.
كه يكدفعه از پنجره اتاق يك نارنــــــجك به
داخل پرت شد و دقيقاً وسط اتاق افتاد. از
ترس رنگم پريد.🤯 همينطور كه كنار اتاق
نشسته بودم سرم رو در بين دسـتانم قرار
دادم و به سمت ديوار چمـباتمه زدم. برای
لحظاتی نفس در سينهام حبس شده بود.
بقيه هـــم مانــند من، هر يـــك به گوشهای
خزيده بـــــودند.😥 لحـــــظات بــه سخـــــتی
می گذشت اما صدای انفجار نيامد.خيــــلی
آرام چشـــــمانم را بـــاز كـــــردم و از لابـــهلای
دستانم نگاه كردم 👀 از صـــــحنهای كـــــه
می ديدم خيلی تعجب كردم. آرام دستانم
را از روی سرم برداشتم و سرم را بالا آوردم
با چشماني كه از تعجــــب بزرگ شـــده بود
گفتم: آقا ابرام!! بقيه هم يك يك از گوشه
وكنار اتاق ســـــــرهايشان را بلند كـــردند و با
رنگ پريده وسط اتاق را نگاه ميكردند.😲
صحنه بســـــيار عجيبی بود. در حالـــــــی كه
همه ما به گوشه وكنار اتاق خزيده بوديــــم
ابراهيم روی نارنجك خوابـــــيده بود.💣 در
همين حين مسئول آمـــوزش وارد اتاق شد
و با كـــــلی معذرت خواهی گفــــت: "خيــــلی
شرمندهام ، اين نارنجك آموزشی بود. 😅
اشتباهی افتاد داخل اتاق." ابراهيم از روی
نارنجك بلنـــد شد در حالی كه تا آن مــــوقع
كه ســال اول جنـــگ بود چنين اتفاقی برای
هيچ یک از بچهها نيفتاده بود. بعــد از آن،
ماجرای نارنجک زبان به زبان بيـــــن بچهها می چرخيد.🙃🌱
#شهید_ابراهیم_هادی🕊
.
10.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
~«🕊🍂» ~
وصيت نامه شهيدرجائي:
به كسی تكلیف نمیكنم،ولی گمان میكنم
اگر تمام جریان زندگی مرا به صورت كتاب
درآورند برای دانشآموزان مفید باشد.🌸
#سالروزشهادتمحمدعلیرجائی🍂
۰
شهید رسول خلیلی🌿
فرازی از وصیت نامه شهید♡
دیریازود فرقی نمی کند
اما چه بهتر که زیبا برویم✨
#شهید_رسول_خلیلی
۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°•°♡°•°
ما سینه زدیم بیصدا باریدند
هرچه که دم زدیم آنها دیدند
ما مدعیان صف اول بودیم
از آخر مجلس شهدا را چیدند
#شهید_حسین_امیرعبدالهیان🤍
.
{﷽}
در راه ارادتش به زینب، پر زد🕊
در وادی عشق ، با دلش معبر زد
#شهید_بابک_نوری🌱
#صبحتون_شهدایی🌆
.
مِــعـراجٌ الشُّــهَـدا
{﷽} در راه ارادتش به زینب، پر زد🕊 در وادی عشق ، با دلش معبر زد #شهید_بابک_نوری🌱 #صبحتون_شهدایی🌆 .
..🦋..
✍ پسر خاله شهید:
«بابک علاوه بر حضور فعال در هلال احمر🚨
هر روز ظهر و شب در دو مسجد بابالحوائج و
صادقی رشت فعالیت میکرد🤝
فرد تک بعدی نبود و فقط با مسجدی جـماعت
هم نمیگشت. رفیق بهروز و ورزشی، اهل مــد
و.. هم داشت و خیلی خوشبرخورد و دلنشین
بود. هـمه دوستان و هـم مـــــحلیها عــــاشق و
دوستدارش بودند. کارِ خودِ من چاپ ســــــیلک
است و خــــیلی شب ها به کارگاهم مــــیآمد و
کـــمکــم مـیکرد. یــــادم هـــست یـــک شــــب در
واتس اپ با بابک صــــحبت مــــیکردم و گــفتم
ســـرم شلوغ است و مشغول کــــارکردن هستم.
دیــــدم بعد از چـــــند دقیقه ســـــــرزده آمد و چند
ســـــاعتی به مـــــن کمک کرد. خیلی بچه فــــعال
و دلــــسوزی بــــود. شـــــعار نـــمیدهم، با بــــــقیه
دوستان فـــــرق داشت🙂✌️».
#شهیدبابکنوری🕊
.
12.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
~🌹~
فرازی از وصیت نامه شهید🌿
پشت،سر
ولایت فقیه باشید🌸
#شهید_هادی_ذوالفقاری
.