eitaa logo
مِــعـراجٌ الشُّــهَـدا
38.9هزار دنبال‌کننده
14هزار عکس
4.2هزار ویدیو
303 فایل
رفیق به محفل شهدا خوش آمدی😉 در مناسبت های مختلف موکب شهدایی داریم😍 ✤ارتباط‌‌با‌خادم↯ @ya_fatemat_al_zahra ✤تبلیغات↯ @meraj_shohada_tblighat ✤کانال‌های‌ما↯ @meraj_shohada_mokeb @meraj_shohada_namazshab
مشاهده در ایتا
دانلود
اهدای هدایا تهیه شده زیارت عاشورا زیارت حضرت زهرا س توسط خادمین @ebrahim_navid_delha
#سلام_بر_ابراهیم
💠بهش گفتن: ابراهیم؟ چرا همیشه در هرشرایط اذان میگی! حتی جلوی دشمن؟ ✨جواب داد: ما برای همین اذان و نماز با دشمنان اسلام می‌جنگیم. #شهید_ابراهیم_هادی #نماز_اول_وقت ┈┅━^*❀💠❀*^━┉┈ @Ebrahim_navid_delha ┈┅━^*❀💠❀*^━┉┈ #فوروارد_پست_صدقه_جاریه_است👆
🍃🌸✨《دعوت نامہ》✨🌸🍃 دوستان شهـــــــــ❤️ـــدایی توجه توجه❗️❗️❗️❗️📣📣📣 🥀«ابرگروه ختم قرآن وذکرشهیدان»🥀 🕊«ابراهیم هادی و نوید صفری»🕊 💢اگه حاجت داری بیااااا💯 💢اگه میخوای به نیابت از شهـــــــدا ذکر بگین📿 و ختم قران بخونین📖 💢اینجا یه گروه معنوی و شهـــــــدایی هست✨ 💢جهت حاجت روایی شما عزیزان ختم قران و ذکر گفته میشه☺️ آمدنت تو این گروه اتفاقی نیست ❣ ❣خادمین ما منتظر شما هستن تا برای حاجت روایی اسم شما را ثبت کنن❣ خادمین گروه ذکر ♡ ↴ ➣ 🆔 @zahrayyy خادمین گروه ختم قران ♡ ↴ ➣ 🆔 @hedari44 •┈••✾❀🕊🌹🕊❀✾••┈•
◇ ❁ ❥◇ ❁ °•❤️•° ❁ ◇❥ ❁ ◇ مـدافعـــــ عشـــ💞ـــ‌ق ⃣7⃣ دیگر نتوانستی به جنگ بروی و مدافع حرم بشوی. زیاد نذر کردی… نذر کرده بودی که بتوانی مدافع بشوی!…امام رئوف هم طور دیگر جواب نذرت را داد. مشغول حوزه شدی و بالاخره لباس استادی تنت کردند. سرنوشتت را خدا از اول جور دیگر نوشته بود. جلوی در ورودی که می رسی”لا حول ولا قوه لا باالله” می خوانم و آرام سمتت فوت می کنم. – می ترسم چشم بخوری به خدا! چقدر بهت استادی میاد! – آره. استاد با عصا. می خندم و می گویم: عصاش هم می ترسم چشمن بزنن… لبخندت محو می شود. – چشم خوردم ریحانه!… چشم خوردم که برای همیشه جا موندم… نتونستم برم! خدا قشنگ گفت جات اونجا نیست…کمد لباسو دیدم… لباس نظامیم هنوز توشه… نمی خواهم غصه خوردنت راببینم. بس بود یک سال نماز شب های پشت میز با پای بسته ات… بس بود گریه های دردناکت… سرت را پایین می اندازی. محمدرضا سمتت خم می شود و سعی می کند دستش را به صورتت برساند. همیشه ناراحتی ات را با وجودش لمس می کرد. آب دهانم را قورت می دهم و نزدیک تر می آیم… – علی!.. تو از اولش قرار نبود مدافع حرم باشی… خدا برات خواسته… برات خواسته جور دیگه خدمت کنی!… حتماً صلاح بوده. اصلآً… اصلاً.. به چشمانت خیره می شوم. در عمق تاریکی و محبتش… – اصلاً تو قرار بوده از اول مدافع عشقمون باشی… مدافع زندگیمون!…مدافعِ… آهسته می گویم: من… خم می شوی تا پیشانی ام را ببوسی که محمد رضا خودش را ولو می کند در آغوشت. می خندی. – ای حسود! معنا دار نگاهت می کنم. – مثل باباشه. – که دیوونه مامانشه؟ خجالت می کشم و سرم را پایین می اندازم. یک دفعه بلند می گویم: وااای علی کلاست! می خندی.. می خندی و قلبم را می دزدی.. مثل همیشه. – عجب استادی ام من! خداحفظم کنه… خداحافظی که می کنی به حیاط می روی و نگاهم پشتت می ماند… چقدر در لباس جدید بی نظیر شده ای.. سیدِ خواستنی من! سوار ماشین که می شوی، سرت را از پنجره بیرون می آوری و با لبخند دوباره خداحافظی می کنی. – برو عزیز دل! یاد یک چیز می افتم… بلند می گویم: ناهار چی درست کنم؟ از داخل ماشین صدایت بم به گوشم می رسد: عشق. بوق می زنی و می روی. به خانه بر می گردم و در را پشت سرم می بندم. همان طور که محمدرضا را در آغوشم فشار می دهم سمت آشپزخانه می روم. در دلم می گذرد که حتماً به خاطر دفاع از زندگی بوده. بیشتر خودم را تحویل می گیرم و می گویم: نه. نه. دفاع از من. محمد رضا را روی صندلی مخصوصش می نشانم. بینی کوچکش را بین دو انگشتم آرام فشار می دهم. – مگه نه جوجه؟… آستین هایم را بالا می دهم. بسم الله می گویم. خیلی زود ظهر می شود. می خواهم برای ناهار عشق بار بگذارم. پـــایــان 💘 @ebrahim_naved_delha ✫┄┅════════┅┄✫ ❀↜انتشار با درج لینک مجاز است.✌️
#مـثـل_حـمـیـدآقـا❤ وقتی حمید آقا #نمازشب میخوند یک برگه همراهش داشت که اسامی 40 نفر رو یادداشت کرده بود تا تو قنوت براشون دعا کنه....یکبار بدون اینکه متوجه بشن کاغذ رو خوندم و داخلش اسم پدر و مادرشون و امام خامنه ای و ایت الله بهجت و گلپایگانی و مطهری و مشکینی و....شهدا صدر اسلام و ....بودند.☺️🌷 وقتی ازشون سوال کردم گفتن من براشون دعا میکنم تا اونا هم برای من دعا کنن🌷 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌷شـادی روح شهدا #صلوات #نماز_شب #التماس_دعای_شهادت ┈┅━^*❀💠❀*^━┉┈ @Ebrahim_navid_delha ┈┅━^*❀💠❀*^━┉┈ #فوروارد_پست_صدقه_جاریه_است👆