☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️
#ادامه_قسمت_شصت_و_سوم
بــزرگان دين توصيه ميکنندبراي رفع مشــکلات خودتــان،تاميتوانيدمشکل مردم راحل کنيد.همچنين توصيه ميکنندتاميتوانيدبه مردم اطعام کنيدواين گونه،بسياري ازگرفتاري هايتان را برطرف سازيد😍.غروب🌅ماه رمضان بود.ابراهيم آمددرخانه ماوبعدازسلام واحوالپرسي يــک قابلمه ازمن گرفت!بعدداخل کله پزي رفت.به دنبالش آمدم وگفتم:ابرام جون💚کله پاچه براي افطاري!عجب حالي ميده؟!گفت:راســت ميگي،ولي براي من نيست.يك دست کامل کله پاچه وچندتانان ســنگک گرفت.وقتي بيرون آمدايرج باموتور🏍رسيد.ابراهيم هم سوارشدوخداحافظي کرد.باخودم گفتم:لابدچندتارفيق جمع شــدندوباهم افطاري ميخورند.ازاينکه به من تعارف هم نکردناراحت😔شــدم.فــرداي آن روز ايرج را ديدم و پرسيدم:ديروزکجارفتيد🤔!؟گفت:پشت پارک چهل تن،انتهای کوچه،منزل کوچکی بودکه درزدیم وکله پاچه رابه آنهادادیم.چندتابچه وپیرمردی که دم درآمدندخیلی تشکرکردند.ابراهیم💚راکامل میشناختند.آنهاخانواده های بسیارمستحق بودند.بعدهم ابراهیم رارساندم خانه شان.
#ادامه_دارد
[❀ @ebrahimdelha ❀]
☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️
☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️
بيست وشش سال ازشهادت ابراهيم💚گذشت.درعالم روياابراهيم را ديدم.سواربريك خودرونظامي🚓به تهران آمده بود!ازشــوق نميدانستم چه كنم.چهره ابراهيم❤️بســيار نوراني بود.جلو رفتم وهمديگررادرآغوش گرفتيم.ازخوشحالي فريادميزدم وميگفتم:بچه هابيایيد،آقاابراهيم💚برگشته!ابراهيم گفت:بياســوارشــو،خيلي كارداريم.به همــراه هم به كناريك ساختمان مرتفع رفتيم.مهندسين وصاحب ساختمان همگي باآقاابراهيم سلامواحوال پرسی كردند.همه اوراخوب ميشناختند.ابراهيم روبه صاحب ساختمان كردوگفت:من آمده ام ســفارش اين آقاســيدرابكنم.يكي ازاين واحدهارابه نامش كن.بعدشخصي كه دورترازماايستاده بودرانشان داد.صاحب ساختمان گفت:آقا ابرام💚،اين بابانه پول داره نه ميتونه وام بگيره.من چه جوري يك واحدبه اوبدم🤔؟!مــن هم حرفش راتأييدكردم وگفتم:ابرام جــون💚،دوران اين كارهاتموم
شد،الان همه اسكناس روميشناسند!ابراهيم نگاه معني داري به من كردوگفت:من اگربرگشــتم به خاطر اين بودكه مشكل چندنفرمثل ايشان راحل كنم،وگرنه من اينجاكاري ندارم!بعدبه سمت ماشــين🚔حركت كرد.من هم به دنبالش راه افتادم كه يكدفعه تلفن همراه من به صدادرآمدوازخواب پريدم!
#پایان_قسمت_شصت_و_سوم
[❀ @ebrahimdelha ❀]
☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️
☺️🌸🌿✨☺️🌸🌿✨☺️🌸✨🌿
#خاطرات_شهدا
#طنز_جبهه
🌰آجیل مخصوص🌰
#شوخ طبعی اش باز گل کرده بود.
همه ی بچه ها دنبالش می دویدند
و اصرار که به ما هم آجیل بده؛
اما او سریع دست تو دهانش می کرد
و می گفت
نمی دم که نمی دم.😋😜
آخر یکی از بچه ها پتویی آورد
و روی سرش انداخت
و بچه ها شروع کردند به زدن.
حالا نزدن کی بزن
آجیل می خوری؟ بگیر، 😠
تنها می خوری؟ بگیر.😠
و بالاخره در این گیر و دار
یکی از بچه ها در آرزوی رسیدن به آجیل
دست توی جیبش کرد
اما آجیل مخصوص چیزی جز
نان خشک ریز شده نبود.
همگی سر کار بودیم. 😂
📋 منبع: مجله جاودانه ها، شماره مجله:49
╔═ 🌸🌿════⚘ ═╗
✾ @ebrahimdelha ✾
╚═ ⚘════🌸 🌿═╝
مِــعـراجٌ الشُّــهَـدا
✨🍃✨🍃✨🍃✨🍃✨ 🌺🍃قم ، حرم حضرت معصومه(س) 🌺🍃 @ebrahimdelha🌹 🍃✨🍃✨🍃✨🍃✨
💫✨بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرحیم✨💫
#زیارت_نیابتی
🌺🍃 قم،حرم حضرت معصومه(س) 🌺🍃
🗓دوشنبه ۱۳۹۷/۱۲/۱۳
🌻خادمِ "حرم حضرت معصومه(س)" امروز نائب الزیاره بزرگوارانی بودند که نامشان ثبت شده🍃
⚜🍃ان شاءالله به حق چهارده معصوم علیه السلام وامام زمان(عج)وشهدا
حاجت دل همه ی عزیزان ختم بخیر شود ...🍃
»آمین یٰارَبَّ الْعٰالَمینٰ«
@ebrahimdelha🌹
🍃🌺🍃
💐🍃🌿🌸🍃🌸🌹🌺
#یاایهااݪرئوفـ✋
ببین بہ گوشہیِصحنٺـ پنآهآوردمـ
مگرڪبوٺر آوره جا نمی خواهد ...
#السلام_علیک_یاضامن آهو
#ب رسم عاشقی هرشب 💖
#راس ساعت هشت 🕗
#قرار دلدادگی با امام مهربانی
ب نیابت تمامی شهدا
#بویژه
#شهید_مدافع حرم_میثم نظری
اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی الامامِ التّقی النّقی و حُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلی اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِکَ
@ebrahimdelha