eitaa logo
مِــعـراجٌ الشُّــهَـدا
36.6هزار دنبال‌کننده
14هزار عکس
4.2هزار ویدیو
304 فایل
رفیق به محفل شهدا خوش آمدی😉 در مناسبت های مختلف موکب شهدایی داریم😍 ✤ارتباط‌‌با‌خادم↯ @ya_fatemat_al_zahra ✤تبلیغات↯ @meraj_shohada_tblighat ✤کانال‌های‌ما↯ @meraj_shohada_mokeb @meraj_shohada_namazshab
مشاهده در ایتا
دانلود
مِــعـراجٌ الشُّــهَـدا
#پاارت4•• - ھیچـۍ‌‌نمۍ‌گفت!‌یڪدفعہ‌سرش‌را‌بلند‌ڪرد دلم‌تند‌و‌تند‌میزد‌ڪہ‌زودتراز‌آن‌وضع‌ خلاص‌شویم‌
•• - باکمک‌فرمانده‌گروهان‌ها‌وفـرمانده‌دستـه‌ها، گران‌راحدودهمان‌چهل‌متر،بردم‌جلو.یکدفعه دیدم‌خودش‌آمد.سیّدوچهـار،پنج‌تا'آرپی‌چی زن‌دیگرهمراهش‌بودند . . :/💣 روکردبه‌سیدوپرسید«حاضري‌براي‌شلیک؟» «بله‌حاج‌آقا . .🙂🖐🏾» «به‌مجردي‌که‌من‌گفتم‌الله‌اکبرشماردِانگشت من‌روبگیروشلیک‌کن‌به‌اون‌طرف👈🏽» پیرمردانگارماتش‌برده‌بود.آهستـه‌وباحیرت گفـت:«ماکه‌چیزي‌نمی‌بینیم‌حاج‌آقـا!کجارو بزنیم؟!😕» «شماچکارداري‌که‌کجا‌بزنـی؟به‌همون‌طرف شلیک‌کن‌دیگه . ‌.» به‌چهـار،پنج‌تا'آرپی‌چی‌زنِ‌دیگرگفـت:«شما هم‌صداي‌تکبیرراکه‌شنیدید،پشت‌سـرسیدبه همون‌روبروشلیک‌کنید.» روکردبه‌من‌وادامه‌داد:«شماهم‌بابقیه‌بچه‌ها بلافاصله‌حمله‌روشروع‌میکنید.» سرش‌رابلندڪردروبہ‌آسمان.این‌طرف‌و‌آن‌ طرفش‌را‌جورخاصی‌نگاه‌ڪرد.انگاردعایی‌ هم‌زیرلب‌خواند👀🙂! یڪهوصدای‌رفت‌بہ‌آسمان.«االله‌اکبر.» پشت‌بندش‌سیدفریادزد:«یاحسین.» وشلیڪ‌ڪرد.گلولہ‌اش‌خوردبہ‌یڪ‌نفربرڪہ‌ منفجرشدوروشنایی‌اش‌منطقہ‌راگرفت. بلافاصلہ‌چهار،پنج‌تاگلولہ‌ی‌دیگرهم‌زدندوپشت‌ بندش،باصدای‌تڪبیر‌بچہ‌ها،حملہ‌شد✊🏻💣! دشمن‌قبل‌ازاینڪہ‌بہ‌خودش‌بیاید،تارومار‌شد. بعضی‌‌هامیخواستنددنبال‌عراقی‌ها‌بروند،‌ عبدالحسین‌دادزد:«بگردیددنبال‌تانڪهای‌72-T مااین‌همہ‌راه‌روفقط‌بہ‌خاطراونااومدیم.» بالاخره‌هم‌رسیدیم‌بہ‌هدف.وقتی‌چشمم‌بہ‌‌آن‌ تانڪهای‌پولادین‌افتاد،ازخوشحالی‌ڪم‌مانده‌ بودبال‌در‌بیاورم🤩.! بچہ‌هاهم‌ڪمی‌ازمن‌نداشتند.توهمان‌لحظہ‌ها، از‌حرفهایی‌ڪہ‌بہ‌عبدالحسین‌زده‌بودم،‌احساس‌ پشیمانی میڪردم🙁. افتادیم‌بہ‌جان‌تانڪها.توآن‌بحبوحہ‌،عبدالحسین‌ روڪردبہ‌سیدوگفت:«نگاه‌ڪن‌سیدجان، این‌همون‌«72-T»هست‌ڪہ‌میگن‌گلولہ‌بہ‌اش‌ اثرنمیڪنه.🤦🏻‍♂» ویڪ‌آرپی‌چی‌زدبہ‌طرف‌یڪی‌شان‌ڪہ‌کمانہ‌‌ ڪرد.بچہ‌های‌دیگرهم‌همین‌مشڪل‌راداشتند. ڪمی‌بعدآمدندپیش‌اوبہ‌اعتراض‌گفتند:«ما میزنیم‌بہ‌این‌تانڪها،‌ولی‌همہ‌اش‌ڪمانہ‌ میڪنہ،چڪارڪنیم؟🤔» کپی❌ فوروارد✅ ادامہ‌دارد....🙂 ↳⋮❥⸽‹ @𝓮𝓫𝓻𝓪𝓱𝓲𝓶_𝓷𝓪𝓿𝓲𝓭_𝓭𝓮𝓵𝓱𝓪
「💞🍃」 •|ولآتحزن اِن‌َّالله‌مـعنــٰا|• -غمگین ‌نشو‌‌من‌کنارتمـ..:) ♥️ ↳⋮❥⸽‹ @𝓮𝓫𝓻𝓪𝓱𝓲𝓶_𝓷𝓪𝓿𝓲𝓭_𝓭𝓮𝓵𝓱𝓪
♥️͜͡🌱 - بِـسـم‌ِاللّٰـھ˘˘ خداآن‌حس‌زیبائیست‌که‌درتاریکی‌صحرازمانی‌که هراس‌مرگ،آرامشت‌رامی‌دزدد یکی‌آهسته‌می‌گوید: «کنارت‌هستم‌ای‌تنها» ودل‌آرام‌می‌گیرد... ♥️¦⇠ 🌱¦⇠
امشب هوای کـربــلا دارد دل من حال و هوایـی آشـنــا دارد دل من شش گوشه ات را تا نبینم بی قرارم اصلا مـگر بـی تو صـفا دارد دل من؟ 🌺🌿 🌺 🌙 ↳⋮❥⸽‹ @𝓮𝓫𝓻𝓪𝓱𝓲𝓶_𝓷𝓪𝓿𝓲𝓭_𝓭𝓮𝓵𝓱𝓪
مِــعـراجٌ الشُّــهَـدا
#پاارت5•• - باکمک‌فرمانده‌گروهان‌ها‌وفـرمانده‌دستـه‌ها، گران‌راحدودهمان‌چهل‌متر،بردم‌جلو.یکدفعه دی
•• - یڪهوصدای‌رفت‌بہ‌آسمان.«االله‌اکبر.» پشت‌بندش‌سیدفریادزد:«یاحسین.» وشلیڪ‌ڪرد.گلولہ‌اش‌خوردبہ‌یڪ‌نفربرڪہ‌ منفجرشدوروشنایی‌اش‌منطقہ‌راگرفت. بلافاصلہ‌چهار،پنج‌تاگلولہ‌ی‌دیگرهم‌زدندوپشت‌ بندش،باصدای‌تڪبیر‌بچہ‌ها،حملہ‌شد✊🏻💣! دشمن‌قبل‌ازاینڪہ‌بہ‌خودش‌بیاید،تارومار‌شد. بعضی‌‌هامیخواستنددنبال‌عراقی‌ها‌بروند،‌ عبدالحسین‌دادزد:«بگردیددنبال‌تانڪهای‌72-T مااین‌همہ‌راه‌روفقط‌بہ‌خاطراونااومدیم.» بالاخره‌هم‌رسیدیم‌بہ‌هدف.وقتی‌چشمم‌بہ‌‌آن‌ تانڪهای‌پولادین‌افتاد،ازخوشحالی‌ڪم‌مانده‌ بودبال‌در‌بیاورم🤩.! بچہ‌هاهم‌ڪمی‌ازمن‌نداشتند.توهمان‌لحظہ‌ها، از‌حرفهایی‌ڪہ‌بہ‌عبدالحسین‌زده‌بودم،‌احساس‌ پشیمانی میڪردم🙁. افتادیم‌بہ‌جان‌تانڪها.توآن‌بحبوحہ‌،عبدالحسین‌ روڪردبہ‌سیدوگفت:«نگاه‌ڪن‌سیدجان، این‌همون‌«72-T»هست‌ڪہ‌میگن‌گلولہ‌بہ‌اش‌ اثرنمیڪنه.🤦🏻‍♂» ویڪ‌آرپی‌چی‌زدبہ‌طرف‌یڪی‌شان‌ڪہ‌کمانہ‌‌ ڪرد.بچہ‌های‌دیگرهم‌همین‌مشڪل‌راداشتند. ڪمی‌بعدآمدندپیش‌اوبہ‌اعتراض‌گفتند:«ما میزنیم‌بہ‌این‌تانڪها،‌ولی‌همہ‌اش‌ڪمانہ‌ میڪنہ،چڪارڪنیم؟🤔 - بہ‌شوخی‌و‌جدی‌گفت:«پس‌خداوندشماروساختہ‌‌برای‌چی‌؟!خوب‌بپربالای‌تانڪ‌و‌نارنجڪ‌بنداز‌تو‌برجڪش‌ خودش‌یڪ‌آرپی‌چی‌گرفت‌وراه‌افتادطرف‌ تانڪها.همان‌طورڪہ‌میرفت.گفت:«بالاخره‌ اینهاروباید‌منفجر‌ڪنیم🖐🏻! آن‌شب،دوگردان‌زرهۍدشمن‌را‌کاملاً‌منھدم کردیم‌آن‌شب‌خیلۍخسته‌بودیم‌وبعدازنماز خوابیدیم‌داشتم‌به‌رازدستور‌هاۍ‌دیشب‌ اوفڪر‌میکردم‌خوابم‌برد🕊 یڪدفعہ‌یاد‌دیشب‌افتادم‌گویی‌برام‌یڪ‌رؤیای‌‌ شیرین‌بود،یڪ‌رؤیای‌شیرین‌و‌بهشتی😍! عبدالحسین‌داشت‌بلندمیشد،دستش‌را‌گرفتم‌ صورتش‌رابرگرداندطرفم.توچشمهاش‌خیره‌ شدممن‌و‌منی‌ڪردم‌وگفتم:«راستش‌جریان‌ دیشب‌برام‌سؤال‌شده.🧐» «ڪدام‌جریان؟» ناراحت‌گفتم:«خودت‌روبہ‌اون‌راه‌نزن،این‌ بیست‌و‌پنج‌قدم‌بہ‌راست‌وچهل‌متربہ‌جلو، چی‌بودجریانش؟» ازجاش‌بلندشد.«حالابریم‌سیدجان‌ڪہ‌دیرمیشہ‌،‌ برای‌این‌جورسؤال‌وجوابهاوقت‌زیادی‌داریم.» خواه‌ناخواه‌من‌هم‌بلندشدم،ولی‌اورانگہ‌داشتم. گفت:«نہ،همین‌حالابایدبدونم‌موضوع‌چی‌بود» کپۍ❌ فوروارد✅ -↳⋮❥⸽‹ @𝓮𝓫𝓻𝓪𝓱𝓲𝓶_𝓷𝓪𝓿𝓲𝓭_𝓭𝓮𝓵𝓱𝓪
مِــعـراجٌ الشُّــهَـدا
•|👀🥀|• #حاج_قاسم 💔📿 ↳⋮❥⸽‹ @𝓮𝓫𝓻𝓪𝓱𝓲𝓶_𝓷𝓪𝓿𝓲𝓭_𝓭𝓮𝓵𝓱𝓪
•|👀🥀|• حاج‌ قاسم‌ میگفت: همراه‌ خود، دو چشم‌ بسته‌ آورده‌ام...! که آن‌ در کنار همه‌ ناپاکی‌ها، یک‌ ذخیره‌ ارزشمند دارد و آن: گوهر اشک‌ بر حسین‌ فاطمه‌ است... گوهر اشک‌ بر اهل‌ بیت‌ است...! گوهر اشک‌ دفاع‌ از مظلوم ،یتیم، دفاع‌ از مظلوم‌ در چنگ‌ ظالم 💔📿
💙͜͡✨ بسم‌رب‌المھد؎ﷻ|❁ بِھ‌انـتِظارنشَستھ‌اے؟بھ‌انتِظاربأیـست هَنـوزحَضرت‌مَعشـوق‌یـٰآرمےخواهَد..シ! 💙¦⇠ ✨¦⇠
12.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‹♥️⃟🌿 ❰اِنٺظٰارفَرَج‌َٺ‌شيوِه‌ديرينہ‌مٰاسٺ مِهرتۅتٰابِہ‌اَبَدهَمسَفَرِسِينِہ‌مٰاسٺ ــــــــــــــــــــــــــ 🖐🏻🌱 ↳⋮❥⸽‹ @𝓮𝓫𝓻𝓪𝓱𝓲𝓶_𝓷𝓪𝓿𝓲𝓭_𝓭𝓮𝓵𝓱𝓪
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨📲 با ما خاص باش😎 به افتخار تمام مادران عزیزم💕 ✨🦋 🌱 ↳⋮❥⸽‹ @𝓮𝓫𝓻𝓪𝓱𝓲𝓶_𝓷𝓪𝓿𝓲𝓭_𝓭𝓮𝓵𝓱𝓪