eitaa logo
مِــعـراجٌ الشُّــهَـدا 🇮🇷
40.2هزار دنبال‌کننده
15.1هزار عکس
5هزار ویدیو
555 فایل
رفیق به محفل شهدا خوش آمدی😉 در مناسبت های مختلف موکب شهدایی داریم😍 ✤تبلیغات↯ @meraj_shohada_tblighat ✤کانال‌های‌ما↯ @meraj_shohada_namazshab @bab_al_zahra ⛺️موکب↯ @meraj_shohada_mokeb ✤ارتباط‌‌با‌خادم↯ @ya_fatemat_al_zahra
مشاهده در ایتا
دانلود
9.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
[﷽] دست شـ‌هید پیش خدارد نمےشود باید دعاڪنیم ڪه مارا دعاڪنند امـروز، ابـراهیم،ڪاش از بهشت...🦋 لطفےکند، یڪ نظرے هم بماڪند /🌻
12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•• ﷽ •• ای که نگاهت بهترین آغاز! من با تو باشم،🍃 دوباره طالب بندگی میشوم ... تو همان‌هادیِ پر از امید فردای‌ما‌هستی /🪶
12.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
[﷽] 💌شهید ابراهیم هادی: مطمئن باش هیچ چیزی مثل برخورد خوب روی آدم تاثیر ندارد.🌿
مِــعـراجٌ الشُّــهَـدا 🇮🇷
「﷽」 سلام و نور خدمت رفقای شهدایی به امید خدا و لطف شهدا ما برنامه نماز شب رو هر شب به طور دائم داریم
شهید ابراهیم‌ هادے روزها بسیار انسانِ‌ شوخ و بذله‌ گویۍ‌ بود خیلے هم‌ عوامانہ‌ صحبت میڪرد! اما شب‌ها معمولاً قبل‌ از سَحَر بیداࢪ بود و مشغول‌ نمازشب‌ میشد، تلاش‌ هم‌ میڪرد این ڪاࢪ مخفیانہ‌ صوࢪت‌ بگیرھ👀🌱 بیدارے‌ سحࢪهایش‌ هم‌ طولانےتر میشد‌ انگار میدانست ڪه‌ شیعھ‌‌ بودن‌ را دࢪ بیدارے سَحَر و نمازشب معࢪفے ڪرده‌اند :)✨ /🕊 •
7.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
°° ﷽ °° هر زمان ابراهيم در جمع رفقا در هيئت حاضر مي شد شور عجيبي بر پا مي كرد در سينه زني و مداحي براي اهل بيت سنگ تمام مي گذاشت😊 اما عادات خاصي در هيئت داشت، وقت مداحي داد نمي زد، صداي بلندگو را هم اجازه نمي داد زياد كنند، وقتي هنوز هيئت شروع نشده بود، سربلند گوها را به سمت داخل محل هيئت مي چرخاند تا همسايه ها اذيت نشوند،🦋 اجازه نمي داد رفقاي جوان، كه شور و حال بيشتري دارند تا دير وقت در هيئت عمومي عزاداري را ادامه دهند، مراقب بود مردم به خاطر مجلس عزاي اهل بيت اذيت نشوند به اين مسائل توجه خاص داشت، همچنين زماني كه هنوز چراغ روشن نشده بود هيئت را ترك مي كرد، علت اين كار او را بعد ها فهميدم وقتي كه شاهد بودم دوستان هيئتي، بعد از هيئت مشغول شوخي و خنده و ...😇 مي شدند و به تعبيري بيشتر اندوخته ي معنوي خود را از دست مي دهند🌿 🌾 🪶
🦋 🌿 باشگاه کشتی بودیم که یکی از بچه‌ها به ابراهیم گفت: «ابرام جـون! تیپ و هیکـلت خیلی جالـب شده. توی راه که می‌اومدی دو تا دختر پشت سرت بودند و مرتب از تو حرف می‌زدند». بعد ادامه داد: «شلوار و پیرهن شیک که پوشیدی، ساک ورزشی هم که دست گرفتی، کاملاً معلومه ورزشکاری!» ابراهیم خیلی ناراحت شد. رفت توی فکر. اصلا توقع چنین چیزی را نداشت. جلسه بعد که ابراهیم را دیدم خنده‌ام گرفت؛ پیراهن بلند پوشیده بود و شلوار گشاد! به جای ساک ورزشی هم کیسه پلاستیکی دست گرفته بود. تیپش به هر آدمی می‌خورد غیر از کشتی‌گیر. بچه‌ها می‌گفتند: «تو دیگه چه جور آدمی هستی! ما باشگاه میایم تا هیکل ورزشکاری پیدا کنیم. بعد هم لباس تنگ بپوشیم. اما تو با این هیکل قشنگ و رو فُرم، آخه این چه لباس هائیه که می پوشی؟!» ابراهیم به این حرف ها اهمیت نمی داد و به بچه ها توصیه می کرد: «ورزش اگه برای خدا باشه، عبادته؛ به هر نیت دیگه‌ای باشه، فقط ضرره». کتاب سلام بر ابراهیم،ص 41-40📚 🕊
7.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
「﷽」 ▪️شهید ابراهیم هادی در گرماگرم جنگ در ارتفاعات کردستان یک مجروح عراقی پیدا کرد. دوستانش گفتند او را خلاص کن، اما گفت سال ها این بدن رو ساختم برای همچین روزایی، اسیر گرفتش و شب تا صبح اونو حمل کرد؛ بعد از مدتی اون اسیر توبه کرد و شهید شد...🕊 🌱
🦋 ☘ یک روز، ابراهیم کاری کرد که پدر از او خواست از خانه بیرون برود و تا شب بر نگردد! او هم رفت و تا شب نیامد.همه‌ي خانواده ناراحت بودند که ناهار را چه کرده و چه خورده؟ شب که برگشت و با ادب سلام کرد، بلافاصله سؤال کردیم: ناهار چي خوردی؟ ابراهیم گفت: توی کوچه راه می‌رفتم، دیدم یه پیرزن کلی وسایل خریده و نمی‌دونه چه‌طور ببره خونه! منم رفتم کمکش کردم. کلی تشکر کرد و به اصرار یه پنج ریالی بهم داد. چون برای اون پول زحمت کشیده بودم، خیالم راحت بود که حلاله و باهاش نون خریدم و خوردم. کتاب سلام بر ابراهیم،ص17📚
「﷽」 شَھـٰادَت‌ نَصیب‌ِ‌ڪَسـٰانۍمۍشَـود کِہ‌ در‌ رَهِ‌ ؏ِـشـق‌ بِـۍتَرس‌ بٰـا‌جـٰانِ‌ خود‌ بـٰازِ؎ڪُنَنَد!...💔 🍀
6.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
「﷽」 عشق چه آسان آموختی به دلم ابراهیم دل دل میکند دلم برای دیدنت ابراهیم تو را برادر خطاب کردن لیاقت می خواهد دل من دست به دامن توست ابراهیم💔 🌱
12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🦋 🌿 باشگاه کشتی بودیم که یکی از بچه‌ها به ابراهیم گفت: «ابرام جـون! تیپ و هیکـلت خیلی جالـب شده. توی راه که می‌اومدی دو تا دختر پشت سرت بودند و مرتب از تو حرف می‌زدند». بعد ادامه داد: «شلوار و پیرهن شیک که پوشیدی، ساک ورزشی هم که دست گرفتی، کاملاً معلومه ورزشکاری!» ابراهیم خیلی ناراحت شد. رفت توی فکر. اصلا توقع چنین چیزی را نداشت. جلسه بعد که ابراهیم را دیدم خنده‌ام گرفت؛ پیراهن بلند پوشیده بود و شلوار گشاد! به جای ساک ورزشی هم کیسه پلاستیکی دست گرفته بود. تیپش به هر آدمی می‌خورد غیر از کشتی‌گیر. بچه‌ها می‌گفتند: «تو دیگه چه جور آدمی هستی! ما باشگاه میایم تا هیکل ورزشکاری پیدا کنیم. بعد هم لباس تنگ بپوشیم. اما تو با این هیکل قشنگ و رو فُرم، آخه این چه لباس هائیه که می پوشی؟!» ابراهیم به این حرف ها اهمیت نمی داد و به بچه ها توصیه می کرد: «ورزش اگه برای خدا باشه، عبادته؛ به هر نیت دیگه‌ای باشه، فقط ضرره». کتاب سلام بر ابراهیم،ص 41-40📚 🕊
4.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💚•° می‌گفت:وقتی دست بچه‌ها توی دست امام حسین(ع) قرار بگیره مشکل حل میشه.خود آقا نظر لطفش رو به اون‌ها خواهد داشت(: •|السلام‌ علیک‌ یا‌ اباعبدالله|• /🪴