eitaa logo
مِــعـراجٌ الشُّــهَـدا
36.3هزار دنبال‌کننده
14هزار عکس
4.2هزار ویدیو
302 فایل
رفیق به محفل شهدا خوش آمدی😉 در مناسبت های مختلف موکب شهدایی داریم😍 ✤ارتباط‌‌با‌خادم↯ @ya_fatemat_al_zahra ✤تبلیغات↯ @meraj_shohada_tblighat ✤کانال‌های‌ما↯ @meraj_shohada_mokeb @meraj_shohada_namazshab
مشاهده در ایتا
دانلود
شهیدصفرعلی الگامه ایستاده از چپ نفر سوم.کنار حاج آقا شهمیری امام جمعه وقت یاسوج و تعدادی از فرماندهان استان در جنگ. ╔═ ⚘════⚘ ═╗ @ebrahimdelha ╚═ ⚘════⚘ ═╝
عزیزان اگه عنایتی از دیگه ای هم بهتون شده خوشحال میشیم با ما به اشتراک بزارید☺️ کانال ماله خودتونه و با وجود شماست که ما هم شوق این رو پیدا میکنیم تا با قدرت بیشتر در کارمون پیش بریم🌸🍃 @EBRAHIM_hadi_97
به نام خدای مدافعان حرم 💫 ما را مدافعان حرم آفریده‌اند اصلاً برای پاره پاره شدن آفریده‌اند 🌷 عازم سفری هستم. به رسم مسلمانی. چند خطی را در کمال صحت جسمی و روانی از خود به یادگار می‌گذارم. خیلی وقت بود که نفس کشیدن تو این هوا برایم سخت شده بود، هوایی پر از ریا، دروغ، نفاق و دورویی.😔 برای کمال و رسیدن به کمال راهی جز رفتن نیست و عبور کردن از تن و نفس... که اگر بمانی اسیر نفس می‌شوی.🌾 خسته شده‌ام از نشستن، از کسالت، از خمودی و از یک نواختی. از این که بنشینم و هر روز خبر شهادت دوستان و هم لباس‌هایم را بشنوم. تا این که این مجال فراهم شد.😢 از همه کسانی که در طول این ۲۶ سال و ۶ ماه و ۱۵روز برایم زحمت کشیدند ممنونم و از همه آنان همین جا حلالیت می‌طلبم. از دوست و رفیق و نارفیق و... حلالیت می‌طلبم. از مادرم حلالیت می‌خواهم که فرزند خلفی برایش نبودم. ازش می‌خواهم خانم حضرت زینب (س) را الگو و اسوه خودش قرار دهد.⚜ امیدوارم حضرت زهرا (س) عنایتی کنند تا من به هدفی که از ورود به سپاه داشته‌ام و آن هم تنها خواستن شهادت از خداوند بود، نایل آیم.☺️ کوچک‌تر از آن هستم که کسی را نصیحت کنم، اما همه را به صداقت، محبت و پرهیزکاری دعوت می‌کنم و از آنان می‌خواهم فریب مال دنیا را نخورند که این مال فناپذیر است.👌 به قول شهید همدانی اگر دوست داشتید نفری یک روز روزه و یک نماز برایم بخوانید.🌺 "از همه حلالیت می‌خواهم." ╔═ ⚘════⚘ ═╗ @ebrahimdelha ╚═ ⚘════⚘ ═╝
😔میدونم ممکنه کارام مورد رضایت امام زمان نباشه 😍اما یقین دارم که امام زمانم #نمازش اول وقته.. 😊میخوام توی این یک کار هم که شده همراهش باشم. شاید لبخندی روی لبهاش نشوندم. #نماز_اول_وقت ✾════✾❤️✾════✾ @ebrahimdelha ✾════✾❤️✾════✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلاااااااام😇 🌺نماز همگی قبول باشه ان شاءالله☺️ ⚜خب با اجازتون بریم باقے مونده کتاب رو ورق بزنیم😊❤️ بِسْمِـ اللّٰہ .. 👇 [❀ @ebrahimdelha ❀]
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 🌻قسمت_چهل_و_ششم🌻 ❤️نارنجک❤️ راوی:علی مقدم قبل از عمليات مطلع الفجر بود💥. جهت هماهنگي بهتر، بين فرماندهان سپاه و ارتش جلسه اي در محل گروه اندرزگو برگزار شد من و ابراهيم💚 و ســه نفر از فرماندهان ارتش وســه نفر از فرماندهان سپاه در جلسه حضور داشــتند. تعدادي از بچه ها هم در داخل حياط مشغول آموزش نظامي بودند. اواسط جلسه بود، همه مشغول صحبت بودند🗣 که ناگهان از پنجره اتاق يك نارنجك💣 به داخل پرت شد! دقيقًا وسط اتاق افتاد. از ترس رنگم پريد😰. همينطور كه كنار اتاق نشسته بودم سرم را در بين دستانم قرار دادم و به سمت ديوار چمباتمه زدم! براي لحظاتي نَفس در ســينه ام حبس شــد😵! بقيه هم ماننــد من، هر يك به گوشهاي خزيدند. لحظات به سختي ميگذشت😰، اما صداي انفجار نيامد! خيلي آرام چشمانم 👀 را باز كردم. از مابین دستانم به وسط اتاق نگاه كردم.😮 صحنه اي كه ميديدم باور کردنی نبود😨! آرام دستانم را از روي سرم برداشتم. ســرم را بالا آوردم و با چشماني كه از تعجب😳 بزرگ شده بود گفتم: آقا ابرام💚...! بقيه هم يك يك از گوشه وكنار اتاق سرهايشان را بلند كردند. ادامه دارد... 🕊 [❀ @ebrahimdelha ❀] 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 همه با رنگ پريده😰 وسط اتاق را نگاه ميكردند. صحنه بســيار عجيبي بود. در حالي كه همه ما به گوشــه وكنار اتاق خزيده بوديم، ابراهيم💚 روي نارنجك خوابيده بود😳! در همين حين مسئول آموزش وارد اتاق شد. با كلي معذرت خواهي گفت: خيلي شرمنده ام🤐، اين نارنجك آموزشي بود، اشتباهي افتاد داخل اتاق! ابراهيم از روي نارنجك بلند شــد☺️، در حالي كه تا آن موقع كه ســال اول جنگ بود، چنين اتفاقي براي هيچ يك از بچه ها نيفتاده بود. گوئی اين نارنجک آمده بود تا مردانگی ما را بسنجد😢. بعد از آن، ماجراي نارنجك، زبان به زبان بين بچه ها ميچرخيد😌. پایان قسمت_چهل _و_ششم❤️ [❀ @ebrahimdelha ❀] 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 یادتون باشه حتما منتظر باشید تا فرداشب برگردم و ... قسمت بعدی داستان سردار دلهارو براتون تعریف کنم 😊 یاعلی ✋ [❀ @ebrahimdelha ❀] 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊 به شهید عزیز چیزی نگفت. تا حرفم را جا بیندازم، شروع کردم به توضیح دادن مطلب: ما دو تا راه کار بیشتر نداشتیم، با این قضیه لو رفتن مون و در نتیجه، گوش به زنگ شدن دشمن، هر دو تا راه بسته شد دیگه.😞 به ساعتم⌚️ اشاره کردم و ادامه دادم: خود فرماندهی هم گفت که اگر تا ساعت یک نشد عمل کنین، حتماً برگردین؛ الان هم که ساعت دوازده و نیم شده. توی این چند دقیقه، ما به هیچ جا نمی رسیم.😒 این که اسم فرمانده را آوردم، به حساب خودم انگشت گذاشتم رو نقطه حساس،👌 می دانستم در سخت ترین شرایط و در بهترین شرایط، از مافوقش اطاعت می کند. حتی موردی بود که ما دژ عراقی ها را شکستیم و تا عمق مواضع آنها پیش رفتیم. در حال مستقر شدن بودیم که از رده های بالا بی سیم زدند و گفتند: باید برگردین. ╔═ ⚘════⚘ ═╗ @ebrahimdelha ╚═ ⚘════⚘ ═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا