🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊
#قسمت_پنجاه_و_هفت
❤️تابستان شصت و يك❤️
راوی:مرتضي پارسائيان🌸
ابراهيم💚درتابستان۱۳۶۱که به خاطرمجروح شدن تهران بود،پيگيرمسائل آموزش وپرورش شد.دردوره هاي تكميلي ضمن خدمت شركت كرد.همچنين چندين برنامه وفعاليت فرهنگي رادرهمان دوران كوتاه انجام داد😊.
٭٭٭
بــاعصاي زيربغــل ازپله هــاي اداره كل آموزش و پرورش بــالا وپايين ميرفت.آمدم جلووسلام كردم.گفتم:آقاابرام💚چي شده؟!اگه كاري داري بگو من انجام ميدم.گفت:نه،كارخودمه.بعــدبه چنداتــاق رفت🚶وامضاءگرفت.كارش تمام شــد.ميخواســت ازساختمان خارج شود.پرسيدم:اين برگه چي بود🤔.چرااينقدرخودت رااذيت كردي!؟گفت:یك بنده خدادوسال معلم بوده.اماهنوزمشكل استخدام داره.كاراوراانجام دادم.پرسيدم:ازبچه هاي جبهه است🤔!؟گفت:فكر نميكنم،اماازمن خواست برايش اين كارراانجام دهم.من هم ديدم اين كارازمن ساخته است،براي همين آمدم.بعدادامه داد:آدم هرکاری که میتواندبایدبرای بنده های خداانجام دهد.مخصوصااین مردم خوبی که داریم😍.هرکاری که ازماساخته است.بایدبرایشان انجام دهیم.نشنیدی که حضرت امام❤️فرمودند:مردم ولی نعمت ماهستند💕
#ادامه_دارد
[❀ @ebrahimdelha ❀]
🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊
🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊
ابراهيم💚رادرمحل همه ميشناختند.هركسي بااولين برخوردعاشق مرام ورفتارش ميشد😍.هميشــه خانه ابراهيم پرازرفقابود.بچه هايي كه ازجبهه مي آمدند،قبل ازاينكه به خانه🏠خودشان بروند به ابراهيم❤️سرميزدند.يك روزصبح امام جماعت مســجدمحمديه(شــهدا)نيامده بود.مردم به اصرار،ابراهيم رافرستادندجلو وپشت سراونمازخواندند.وقتي حاج آقامطلع شــدخيلي خوشحال شــدوگفت:بنده هم اگربودم افتخارميكردم كه پشت سرآقاي هادي نمازبخوانم.☺️
٭٭٭
ابراهيم راديدم كه باعصاي زيربغل دركوچه راه🚶ميرفت.چنددفعه اي به آسمان نگاه كردوسرش راپايين انداخت.رفتم🚶جلووپرسيدم:آقاابرام💚چي شده!؟اول جواب نميداد.امابااصرارمن گفت:هرروزتااين موقع حداقل يكي از بندگان خدابه مامراجعه ميكردوهرطورشده مشكلش راحل ميكرديم.اما امروزازصبح تاحالاكســي به من مراجعه نكرده😳!ميترســم كاري كرده باشم كه خداتوفيق خدمت راازمن گرفته باشد😔!
#پایان_قسمت_پنجاه_و_هفتم
[❀ @ebrahimdelha ❀]
🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊
😊🍒😊🍒😊🍒😊🍒😊🍒
#بنیصدر_ !وای به حالت!
#پدر و مادر میگفتند بچهای و نمیگذاشتند بروم جبهه. ✨
یک روز که شنیدم بسیج اعزام نیرو دارد، لباسهای «صغری» خواهرم را روی لباسهایم پوشیدم و سطل آب را برداشتم و به بهانهی آوردن آب از چشمه زدم بیرون،😅
پدرم که گوسفندها را از صحرا میآورد داد زد: «صغرا کجا ؟»😂
برای اینکه نفهمد سیفالله هستم سطل آب را بلند کردم که یعنی میروم آب بیاورم.
خلاصه رفتم و از جبهه لباسها را با یک نامه پست کردم.
یک بار پدرم آمده بود و از شهر به پادگان تلفن کرد.
از پشت تلفن به من گفت: «بنی صدر! وای به حالت! مگه دستم بهت نرسه.»😁
╔═ ✾════⚘🍒 ═╗
@ebrahimdelha
╚═🍒 ⚘════ ✾═╝😊🍒😊🍒
📷 #گزارش_تصویری
🔷اولین هفته
#سه_شنبه_های_مهدوی
🗓سه شنبه ۹۷/۱۱/۳۰
🎊اهدای کتاب های مهمان خدا در مدرسه به مداحان و ذاکرین هیئت احلی من العسلِ مدرسه🎁
🌷مدرسه ابتدایی پسرانه،شهیدموسی نامجو ۲
واقع در کرج سه راه گوهردشت🍃
#خیری_که_جاری_میشود 🌹
╔═ 🌸════⚘ ═╗
@ebrahimdelha
╚═ ⚘════🌸 ═╝
〰〰〰🌸🍃🌸🍃🌸〰〰〰
🕊صلی الله علیڪ یا امام رضا(ع)
صلوات خاصه امام رضا(ع)😍
#ساعت_هشت_شب 🕗
به نیابت ازجمیــع شهـــدا🕊⚘
و به ویژه
#شهــید_مرتضی_مطهــری⭐️
🌹اللهّمَ صَلِّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی، الامامِ التّقیِّ النّقیِّ و حُجّتکَ
عَلی مَنْ فَوقَ الارْضِ و مَن تَحتَ الثَّری،
الصّدّیقِ الشَّهیدِ صَلَوةً کثیرَةً تامَةً زاکیَةً
مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلی اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِکَ🌹
🌼🌼🌸🌼🌼🌸🌼🌼
@ebrahimdelha
🌼🌼🌸🌼🌼🌸🌼🌼